بعد از گذشت سالها از امضای پیمان صلح بین رژیم صهیونیستی و مصر، مراکز مطالعات خاورمیانهای آمریکا معتقدند که این پیمان در هر دو طرف، فاقد آثار مورد نظر بوده است. چندی پیش موسسه آمریکایی مطالعات ویژه پیرامون وسایل رسانهای، همایشی تحت عنوان "ایستادگی صلح و عوامل روانشناسی آن" را برگزار نمود که در آن جمعی از کارشناسان از کشورهای آمریکا، مصر و رژیم صهیونیستی شرکت داشتند و به بحث پیرامون مقاومت ملی در برابر صلح و بررسی عوامل استمرار این مقاومت و نیز طرق رفع آن پرداختند. ضرورت خط دهی به فرهنگ عمومی و سپس گرایش دادن به افکار عمومی به سمت سازش از جمله نتایج این همایش بود.
صهیونیستها معتقدند: یهود ملت برگزیده خداست و بقیه ابنا بشر برای خدمت به آنان آفریده شدهاند پس یهود حق دارد هرکس را بخواهد، نابود کند
صهیونیستها با تجلیل از برخی نقاط بارز فرهنگ عربی سعی در رفع برخی موانع فرهنگی فیمابین برای جلوگیری از شدت حساسیت افکار مسلمانان نسبت به این رژیم دارند
کارشناسان رژیم صهیونیستی و آمریکایی بدین نتیجه رسیدهاند که برای رفع مشکل لازم است مبارزه با مسلمانان را از جبهههای نظامی و سیاسی به جبههای دیگر منتقل نمایند و آن جبهه، جایی نیست جز جبهه فرهنگی که با تلاش جهت محاصره فرهنگ اسلامی آغاز میشود و سپس به تغییر این فرهنگ و تبدیل آن به یک فرهنگ وارداتی میانجامد. با این فرهنگ جدید استقرار نظام جدید جهانی در منطقه خاورمیانه ممکن میشود.
آنچه به این تغییر فرهنگی و تثبیت این فرآیند کمک میکند وجود دو عامل مهم است:
۱) حضور آمریکا در منطقه به جهت وارد آوردن فشار به دولتهای اسلامی
۲) حالت سازشپذیری که بعضی از روسای کشورهای اسلامی از خود نشان میدهند.
از طریق این ۲ عامل، برنامهایی که صهیونیستها برای تغییر فرهنگ اسلامی تدارک دیدهاند به اجرا در میآید و این برنامه را میتوان به صورت ذیل خلاصه کرد:
۱) تلاش در جهت سلطه بر وسائل تبلیغی و رسانهای جهان و گسترش نفوذ بر شبکههای خبری و تلویزیونی و ایستگاههای ماهوارهای به واسطه این تسلط، استیلا بر اذهان و افکار ملتها حاصل میشود و به دنبال آن آنچه را که میخواهند در فرهنگ عمومی جوامع در افکار جهانی تزریق کرده و آنچه را که مطلوب آنان نیست حذف مینمایند.
۲) برپایی سمینارها و کنفرانسهای متعدد، جهت گفتگو پیرامون مساله سازش، فعالیت در راستای شکلدهی مطالعات و مباحث مربوط به این موضوع.
۳) قرار دادن بودجهای هنگفت به جهت پوشش طرح صلح و اختصاص مبلغ زیادی از این بودجه در راستای تاسیس موسسهها و مراکز آکادمیک فعال در خاورمیانه برای تثبیت و تبلیغ دیدگاههای مورد نظر سرمایهگذاران آمریکایی و اسرائیلی. شیمون پرز در یکی از دیدارهایش اعلام کرده است: ۴۰ درصد بودجه اسرائیل جهت امور فرهنگی و بحثهای علمی تخصیص یافته است و اضافه کرد: هنگامی که زمان صلح نزدیک شود، بایستی این درصد افزایش یابد. [۱]
۴) گسترش روابط با اهالی فرهنگ در جهان عرب و عالم اسلام، فراهم نمودن کلیه زمینهها جهت انجام ملاقاتها و افتتاح شبکههای تلویزیونی بهطور مشترک با آنان، جهت برپایی «گردهماییهای فرهنگی» یا «ارتباطات منطقهای»، و کارهای دیگر از این دست.
۵) توسعه صنعت توریسم در اسرائیل و تلاش جهت شکلگیری آن بهطوری که زمینهای جهت آشنایی گردشگران و توریستها با فرهنگ صهیونیستی فراهم شود و در مقابل برپایی تورهای مسافرتی جهت دیدار گردشگران اسرائیلی از مناطق سیاحتی ممالک عربی و اسلامی و نفوذ آنان در آن مناطق اسلامی به بهانههای مختلف.
نفوذ به درون رسانههای عربی
از روشهای مهمی که صهیونیستها در برنامه نفوذ فرهنگی از آن بهره میگیرند استفاده از رسانههای عربی و اسلامی است که در خلال آن این رژیم در عادیسازی روابط خود با کشورهای عربی و اسلامی و کم نمودن خصومت و حساسیت مسلمانان نسبت به صهیونیستهای غاصب دارد. در این میان برخی از مدیران رسانههای عربی، از خود پلی جهت تحقق طرح عادیسازی، ساختهاند و این بهخاطر روابط مشکوک آنان با صهیونیستها و یا ناشی از فقدان فهم صحیح آنان است.
طی سالهای گذشته، بعضی از شبکههای تلویزیونی مستقیما اقدام به برپایی ملاقات و مصاحبه با نخست وزیران رژیم صهیونیستی نموده و آن را بهطور مستقیم از سوی ایستگاههای تلویزیونی خود پخش نمودند، بهعلاوه با انتشار مصاحبههای جذاب با شخص نخستوزیر اسرائیل از برخی خطوط قرمز پا را فراتر نهادند، مانند آنچه که روزنامه الحیات چاپ لبنان و یا روزنامه الشرق چاپ قطر در مصاحبه با اسحاق رابین انجام دادند و نیز کسانی که این روزنامهها را به جهت ابتکار صحیحشان، شایسته تمجید دانستند. [۲]
دامنه مساله از آنچه که گفته شد گستردهتر است، یکی از نخبگان فرهنگی عرب اقدام به برگزاری نشستهای دوستی با اهالی فرهنگ اسرائیل نموده است. از جمله این سمینارها، سمیناری است که در ماه نیسان سال ۱۹۹۶ میلادی برگزار شد که در آن ۳ تن از نویسندگان مصری، یعنی لطفی الخویی، احمد عبدالحلیم و تحسین بشیر و نیز ۱۴ نفر از صهیونیستها که همه آنان دارای مناصب حساس دیپلماسی در اسرائیل بودند حضور داشتند و به بحث درباره ارتباط فرهنگی بین اعراب و صهیونیستها پرداختند. [۳]
مورد دیگر، همایشی بود که توسط سازمان یونسکو در روزهای ۱۹ الی ۲۱ ماه ایلول سال ۱۹۹۴ میلادی در تونس برگزار شد و در آن همایش، نویسنده معروف صهیونیستی، سامی میخائیل حضور داشت و در کنار او، گروهی از نویسندگان عرب که همواره پیرامون نقش صهیونیستها در نهضت جهان عرب مطالبی نوشتهاند نیز حضور داشتند. افرادی چون طاهربن جلون، امیل حبیبی، طیب صالح، الیاس خوری، صلاح ستیته، کمال ابودیب، محمد براده، یونس بنیس، توفیق بکار، جمال الغیطانی، صنعالله ابراهیم و مالک علوله. [۴]
یک مورد دیگر اقدام روزنامهنگاران بدون مرز در برپایی سمینار آزاد به مناسبت سالگرد امضای پیمان صلح بین سازمان آزادیبخش فلسطین و رژیم صهیونیستی در روزهای ۲۵ تا ۲۷ ماه کانون دوم، در ۱۹۹۴ میلادی بود که تحت عنوان «روزنامهها و صلح» برگزار شد.
در این سمینار برخی از روزنامهنگاران مصری، اردنی، لبنانی، اسرائیلی و جمعی از نمایندگان روزنامههای اروپایی حضور داشتند و کار خود را با صدور بیانیهای به پایان رساندند که در این بیانیه به موارد زیر اشاره شده بود:
الف) صلح تنها راهحل برای آینده خاورمیانه!
ب) ضرورت رخنه کردن طرح صلح در میان جوامع عربی و اسلامی و تبلور آن بهعنوان امری اجتنابناپذیر
ج) حمایت مردمی جهت آغاز طرح صلح
د) تلاش مشترک در راه از بین بردن رکود و ناکامی در این عرصه
ه) راهاندازی مراکز اطلاعرسانی در منطقه خاورمیانه برای تبادل اخبار و آگاهیها.
سنتگرایی عربی صهیونیستها!
از روشهایی که صهیونیستها در جهت حربه فرهنگی خود از آن استفاده میکنند، تجلیل از برخی نقاط بارز فرهنگی جهان عرب است. هدف از این کار برطرف نمودن برخی موانع فرهنگی فیمابین است تا از شدت حساسیت موجود نزد افکار عمومی مسلمانان نسبت به رژیم صهیونیستی بهعنوان غدهای سرطانی در منطقه کاسته شود. بهعنوان مثال در زیر چند مورد از فعالیتهای این رژیم در این زمینه را مشاهده میکنید:
۱) مراسم بزرگداشت جبران خلیل جبران، ادیب معروف عرب، که در سفارت اسرائیل برگزار گردید که در این مراسم گفتگوهای زیادی پیرامون این شاعر، شعرها و کتابها و فعالیتهای ادبی او صورت گرفت. [۵]
۲) فراهم کردن امکان سفرهای فرهنگی به اسرائیل، برای نویسندگان عرب و اجرای برنامههای عربی در تلآویو با همکاری مشترک وزارت اطلاعرسانی مصر و وزارت فرهنگ اسرائیل.
۳) افتتاح تعدادی قهوهخانه به روش عربی در نقاط مختلف اروپا توسط صهیونیستها و پذیرایی از میهمانان و مشتریان در این قهوهخانهها، با خوراکیهای عربی.
کانونهای سیاسی ـ فرهنگی
تاسیس مراکز فرهنگی که به امور سیاسی میپردازند از مهمترین عناصر جهت فعالیت صهیونیستها در مبارزه با اسلام بهشمار میآید زیرا اینگونه مراکز در آمادهسازی شرایط لازم جهت دستیابی صهیونیستها به اهداف خود نقش بسزایی دارد.
مجله «المجتمع» چاپ کویت، گزارش حساسی از آمار تعداد موسسات و مراکز فکری را منتشر نمود که تعداد آنها در سالهای اخیر بهشدت افزایش یافته است. این مراکز بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم با اسرائیل مرتبط هستند و هدف همه آنها ایجاد روابط و ارتباطات فرهنگی بین صهیونیستها و اعراب است و اکثر این مراکز بعد از پیمان مادرید در سال ۱۹۹۱ میلادی ایجاد شدهاند.
از مهمترین و خطرناکترین این موسسهها در این عرصه موسسهای است تحت عنوان: «اقدام برای صلح و همکاری در خاورمیانه: «گفتگو پیرامون زمینههای مشترک» که تعداد زیادی از افراد سیاسی معروف آمریکا مانند آلفرد اسرتون که فعلا منصب ریاست موسسه را برعهده دارد، هارولد ساندرز، فیستر کروکور، ریچارد مورفی، دورف ناخم (جانشین سابق قائم مقام وزیر دفاع آمریکا) و ۲۵ نفر دیگر از اسرائیل و اعراب در آن عضو هستند. [۶] این گزارش بهطور واضح از طرحهای فرهنگی مشترک آمریکا و صهیونیستها با رویکرد تهاجم فرهنگی غرب بر ضد اسلام پرده برمیدارد.
مراکز آکادمیک اسرائیل و همراه اسرائیل
اسرائیل در کنار مراکز مذکور به تاسیس مراکز آکادمیک تخصصی نیز اقدام کرده است که مقر برخی از آنها در قاهره است. یکی از این مراکز که ۱۹۸۴ میلادی تاسیس شده و فعالیتهایش را اوایل سال ۱۹۸۵ میلادی آغاز نموده و مهمترین وظیفهاش جاسوسی جهت شناسایی مجامع ادبی و فرهنگی و فکری و فنی و علمی ضد صهیونیستی است.
ضمنا این مرکز در فعالیتهای آکادمیک خود میکوشد مسائل پیشرو را دنبال کند: شناخت ریشههای فرهنگ فولکلور عربی و کوشش در شناخت راههای موثر برای ایجاد تغییر در آنها، تحقیق در باب مسائل مربوط به تعلیم و تربیت در کشورهای اسلامی، نظارت بر فعالیتهای علمی و فنی مسلمانان، کسب اطلاعات درباره ادبیات و نویسندگان عرب، طراحی راههای دوستی میان آنها و صهیونیستها. [۷]
سازمان گفتگو میان یهودیان و اعراب
براساس گزارش منتشر شده در روزنامه «الحیات»، سازمانی با عنوان «سازمان گفتگو میان یهودیان و اعراب در اروپا» (G.E.D.E.C) با حمایت سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۱ میلادی تاسیس شده است که بنا بر گفتههای خانم سائده نسیبه هدف از تاسیس آن برپایی روابط فرهنگی بین یهودیان و اعراب است. [۸]
مرکز فرهنگی «گوته»
دفتر مرکز فرهنگی آلمانی گوته در مصر نقشی مهم در اینباره، بازی میکند و به منزله پل اتصال میان رژیم صهیونیستی و جهان عرب عمل میکند. نویسنده مصری سلوی بکر، از فعالیتهای بارز این مرکز در عرصه نشر، نقاب برداشته است. این نویسنده اعلام کرد که بیشترین دعوتهای صورت گرفته از سوی این مرکز در خلال دعوتنامههایش، فراخوانی جهت تشکیل کنفرانس فرهنگی در سرزمینهای اشغالی است تا از این طریق مساله اشغال سرزمینهای مذکور به فراموش سپرده شود. [۹]
مشکلات صهیونیستها
با وجود اقدامات بسیاری که از سوی مراکز غربی و صهیونیستی در جهت تهاجم علیه فرهنگ اسلامی صورت میگیرد، این رژیم در تحقق اهداف خود با موانع و مشکلات پیچیدهای روبهرو است که میتوان اهم این موانع را بهصورت زیر خلاصه نمود:
۱) مشکلات عقیدتی یهودیان و آرمانهای صهیونیستی که از ابتدای تشکیل این رژیم به ترویج آنها پرداخته شده است: از عقاید صهیونیستها این است که یهود، ملت برگزیده خداست و بقیه ابناء بشر صرفا برای خدمت به آنان آفریده شدهاند و به همین خاطر ملت یهود حق دارد هرکس را که راهش را سد کند، ذلیل و نابود کند، به قتل برساند و اموال آن را غارت کرده و منازلشان را نابود سازند.
در تورات تحریف شده آورده است که دولت اسرائیل، حکومتی است دارای مرزهای مقدس که خداوند از زمان نازل نمودن ناموس اعظم بر موسی (ع) آن را مشخص نموده است و این مرزها به زعم آنان از نیل تا فرات است: «و اعطا کردیم به تو و به نسل بعد از تو سرزمین بیگانهات، همه سرزمین کنعان را» و همچنین آمده است: «در این روز خداوند با ابراهیم گفت: به نسل تو اعطا کردم این سرزمین را از نهر مصر تا نهر بزرگ». [۱۰]
این تفکر نژادپرستانه و استیلاطلبانه در فرهنگ صهیونیستی سبب شده که همواره در ارتباط برقرار کردن با دیگران دچار مشکل شوند و امکان زندگی صلحآمیز با دیگران را از دست بدهند. این طرز تفکر برهم زیستی مسالمتآمیز میان خود یهودیان نیز تاثیر منفی گذاشته است. در میان آنها فرقهای وجود دارد به نام «اشکناز» که ریشه اصلی آن از مناطق اروپایی و منطقه شمالی خزر است. این فرقه خود را نژادی برتر از فرقه دیگر میدانند و آنها را «سفاردیوم» مینامند که متمایل به اصول شرقی یهودیان هستند و همین تلقی یک نوع تنازع داخلی را سبب شده است.
اگر به عقاید دینی یهودیان صهیونیست توجه کنیم، میبینیم که مشکلات عدیدهای برای پذیرش حق دیگران در آن وجود دارد. اساس حقوق بشر با اصول عقیدتی صهیونیستی در تضاد است، همچنین با اصول حق ملتها در تعیین سرنوشتشان در تناقض است، در حالی که قتل عام دیگران و بهکارگیری زبان قساوت و ترور و تبعید جزء لاینفک از فرهنگ آنها به شمار میآید. [۱۱]
دلایلی دال بر ابراز انزجار جامعه بینالملل از خصایل نژادپرستانه رژیم صهیونیستی موجود است که از جمله آنها میتوان شناخته شدن صهیونیسم بعنوان یکی از انواع ایدئولوژیهای نژادپرستانه، از سوی مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ ۱۱/۱۱/۱۹۷۵ میلادی اشاره کرد. همچنین مجمع عمومی سازمان ملل متحد در قطعنامه ۱۹۰۴ «د.۱۸» که در نوامبر ۱۹۶۳ میلادی امضا شد آمده است: هر مکتبی که به تبعیضنژادی یا برتری نژادی مبادرت ورزد مکتبی خاطی از لحاظ علمی و مکتبی ظالم و خطرناک از لحاظ اجتماعی بهشمار میآید.
همچنین مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه ۳۱۵۱ «د.۲۸» خود بهتاریخ دسامبر ۱۹۷۳ میلادی از اتحاد محکم میان نژادپرستی آفریقای جنوبی سابق و رژیم صهیونیستی اعلام انزجار نموده است.
سازمان وحدت آفریقا نیز در دوازهمین نشست عادی خود در «کمبالا» (آگوست ۱۹۷۵ میلادی) از این مساله اعلام انزجار کرده و تاکید کرده است: «نظام نژادپرستی حاکم در فلسطین اشغالی و نظامیان نژادپرست حاکم بر زیمبابوه (رژیم تحت ریاست یان اسمیت) و آفریقای جنوبی «رژیم آپارتاید» دارای اساس مشترک استعماری هستند و یک نظام واحد را تشکیل میدهند. [۱۲]