حسن قائمپناه
ویژگیهای خاورمیانه
خاورمیانه ویژگیهایی دارد که از دیرباز و قرون گذشته مورد توجه ابرقدرتهای دوران بوده است. از پرتغال و آلمان تا انگلستان و آمریکا. مهمترین ویژگیهای خاورمیانه عبارت است از:
1ـ خاورمیانه خاستگاه ادیان الهی است
از آدم، سلیمان، موسی و عیسی، تا ابراهیم و خاتم رسولان محمد مصطفی علیهمالسلام. به تعبیر محمد زورق؛ «از محلی که سه قاره شناخته شده دنیای قدیم (آسیا، آفریقا و اروپا) به هم میرسند، هفت پیامبر بزرگ برخاستهاند که پنج تن آنان داعیه دعوت جهانی داشتند «(زورق محمد؛ 1384) و آخرین پیامبر الهی که اولوالعزم بود و دین خدا در دوره و دستو او کامل شد.2
ادیان الهی و مشخصاً اسلام، مبلغ وحدانیت خدا بودند و این یعنی نفی استکبار و طاغوت. یعنی طاغوتستیزی و حقخواهی. حضرت موسی در مقابل فرعون، حضرت ابراهیم در تقابل با بتپرستی و بالاخره پیامبر اعظم(ص) در مقابله با جاهلیت و نامههای ایشان به دو امپراطوری بزرگ عصر خویش ایران و روم نمونه بارز این روی کرد ادیان الهی است.
2ـ وجود خلیج فارس در خاورمیانه3
خلیج فارس 565 میلیارد بشکه نفت که معادل 63 درصد ذخایر نفتی شناخته شده جهان است، 7/30 تریلیون مترمکعب گاز طبیعی که برابر با 5/28 درصد کل ذخایر شناخته شده گاز دنیاست را نیز در خود جای داده است. روزانه 15 تا 16 میلیون بشکه نفت از طریق تنگه هرمز صادر میشود (عبداللهخانی؛ 1383، ص138). این یعنی 60 درصد نفت مصرفی جهان. اروپای غربی 40، ژاپن 80 و آمریکا 30 درصد نیاز نفتی خود را از خلیج فارس تأمین میکنند (دهقان؛ 1379)
به تعبیر ریچارد نیکسون (رئیسجمهور وقت آمریکا)؛ نفت خون صنعت مدرن، و منطقه خلیج فارس چون قلبی برای تلمبه کردن این خون است، و راههای دریابی پیرامون خلیج فارس شریانهایی هستند که این خون حیاتی از آنها میگذرد. (طاهری؛ 1364، ص136)
3ـ وجود ایران با ویژگیهای زیر در خاورمیانه
کشور پهناور ایران با ویژگیهای منحصر به فرد خود در خاورمیانه واقع شده است و از مهمترین دلایل توجه ابرقدرتهای گذشته و آمریکا در حال حاضر به این منطقه تلقی میشود. از جمله مهمترین ویژگیهای ایران عبارتند از:
1ـ با مردمی ملسمان، آرمانگرا و انقلابی،
2ـ با حکومتی مردمی، ایدئولوژیک، مستقل و ضداستکباری،
3ـ با تمدنی کهن،
4ـ دارای موقعیت استراتژیک و تعیینکننده در دریا، قلاب و جلگه که به تعبیر نظامیان؛ فلات ایران یکی از 14 نقطه استراتژیک نظامی جهان است،
5ـ با منابع غنی زیرزمینی؛ ایران با بیش از 15 درصد ذخایر گازی جهان، دومین کشور و در زمینه استخراج نفت یا تولید 4 میلیون بشکه در روز، دومین تولیدکننده عضو اوپک و طبق تحقیقات جدید از نظر وجود ذخایر نفتی نیز رتبه دوم را در جهاندار است.
(دهقان: 139، ص11) دریای خزر سومین (و به گزارش دومین) منبع کشف شده نفت و گاز جهان بعد از خلیج فارس است.
4ـ وجود فلسطین در خاورمیانه و غده سرطانی اسراییل به عنوان اشغالگر
فلسطین علاوه بر این که خاستگاه بعضی از مهمترین ادیان الهی است، قبله اول مسلمین و پاره تن اسلام نیز میباشد. طرفداری امپراطوری عثمانی در جنگ اول از آلمان و صدور حکم جهاد در این رابطه، از مهمترین بهانههای بریتانیا، فرانسه و روسیه در سال 1916.م تلقی میشود که قرارداد محرمانهای را بر سر چگونگی تقسیم مناطق بعد از شکست امپراطوری امضاء کردند و اعلامیه بالفور (1917.م) زمینهساز پیدایش غده سرطانی اسراییل در قلب فلسطین و اعلام موجودیت این دولت غاصب در سال 1948.م شد و الان بیش از 50 سال است که چون اختاپوس بر عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی دنیا، به ویژه غرب، دست انداخته است.
البته از دیگر ویژگیهای خاورمیانه، وجود بزرگترین خشکی دنیا، یعنی اوراسیا در آن است (کولایی؛ 1384، ص14) و این ویژگیهاست که ابرقدرت قرن حاضر (آمریکا) را بر آن داشته تا برای سال 2020 خاورمیانه طرحهای آشکار و پنهان داشته باشد.4 و کل منطقه را حریم امنیت ملی خویش قلمداد کند.
توطئههای استکبار در سرزمینهای اسلامی:
1ـ تجزیه قدرت اسلامی
استکبار جهانی یک بار تجزیه دو امپراطوری بزرگ اسلامی عثمانی و ایران را به بیش از 50 کشور که عمدتاً کوچک و ضعیف هستند تجربه کرده است.
(سعیدی شاهرود؛ 1377) از قرن شانزدهم بیشتر جهان عرب در درون امپراطوری عثمانی قرار داشت.
امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول با طرفداری از آلمان حکم جهاد را صادر کرد. این اقدام عثمانی بهانه به دست بریتانیا، فرانسه و روسیه داد و در سال 1916 میلادی به طور محرمانه قراردادی را امضاء کردند که چگونگی تقسیم مناطقی را بعد از شکست امپراطوری عثمانی پیشبینی میکرد. اعلامیه بالفور نیز در سال 1917میلادی نوشته شد و دولت بریتانیا به صراحت تأسیس یک وطن برای ملت یهود را در سرزمین فلسطین مورد موافقت خود اعلام کرد و زمینه شکلگیری غدهسرطانی اسراییل فراهم آمد که بیش از 50 سال خاورمیانه را جولانگاه قدرتهای استکباری کرده است.
«پیتر گالبریس»، سفیر سابق آمریکا در کشور کرواسی، اخیراً طی مصاحبهای با روزنامه لوموند؛ تقسیم عراق را به سه حریم جداگانه سنی، کرد و شیعه به منظور جلوگیری از جنگ داخلی در آن کشور پیشنهاد کردهاست و جالبتر اینکه سرتیپ دوم بازنشسته ارتش آمریکا در«ر الف پیترز» در سال گذشته میلادی خواستار ایجاد تغییراتی در خاورمیانه شده و نقشه جدیدی را پیشنهاد کرده است. او در نقشه پیشنهادی که در نشریه نیروهای مسلح آمریکا درج شده است عراق را به سه بخش کردستان، عرب شیعه و عرب سنی و ایران را نیز به کردستان، آذربایجان متحد، عرب و بلوچستان آزاد تقسیم نموده و فقط فارس را با بخشی از هرات به عنوان کشور ایران قلمداد کرده است.
2ـ ایجاد یک کشور غیراسلامی و غیرعرب بین آسیا و آفریقا
با طرح بریتانیا، فرانسه و روسیه، امپراطوری عثمانی تجزیه شد، اعلامیه بالفور نوشته شد و یک کشور غیراسلامی و غیرعرب در سرزمین عربی و اسلامی فلسطین تشکیل شد.
3ـ مذهبسازی و مسلکسازی
انگلیسیها با تجربه طولانی استعمار و نفوذ فرهنگی؛ در جزیره العرب وهابیگری، در ایران بهاییگری و در دیگر نقاط جهان قادیانیگری و مسلکهای دیگری را راه انداختند. حداقل دستاورد مذهبسازی و مسلکسازی؛ ایجاد و تشدید اختلاف در بین فرقههای مختلف اسلامی بوده است تا حدی که بعضی دیگر را کافر معرفی و خون وی را حلال تلقی مینمایند.
4ـ ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی
جمعیت عظیم اسلامی که عمدتاً در خاورمیانه ساکن است در صورتی که امت واحده باشد میتواند «رشته» ابرقدرتها و استکبار جهانی را «پنبه» کند و مانع گسترش نفوذ آنها در کشورهای اسلامی شود. لذا بهترین راه نفوذ در بین این امت، ایجاد اختلاف مذهبی است. متاسفانه در سالهای اخیر و بعد از اشغال عراق توسط آمریکا، برادرکشی در آن کشور راه افتاد و درصدد گسترش آن به منطقه نیز برآمدند. آمریکاییها با طرح «هلال شیعه» در منطقه و گوشزد کردن خطر شیعه! عملاً گسترش نزاع مذهبی را پی میگرفتهاند و متاسفانه بعضی سیاستمداران عرب متمایل به آمریکا نیز «آتش بیار معرکه» شدهاند!
مقام معظم رهبری در سخنرانی روز اول عید سال جاری در مشهد، ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی را جنگ روانی دشمن نامید و فرمود:
«... در مورد نفوذ شیعه و ترویج تشیع از سوی ایران و هلال شیعی و از این حرفها، شایعهپراکنی میکنند. یکی از شعبههای جنگ روانی اینها است؛ اولا بین ملت اختلاف بیاندازند، ثانیا بین ملت ایران و ملتهای دیگر مسلمان اختلاف بیاندازند.»
معظمله هم چنین؛ دامنزدن به اختلافات قومی، مذهبی (شیعه و سنی)، جناحی و صنفی را یک بخش از جنگ روانی دشمن دانسته است.
کما اینکه که ریچارد نیکسون، رئیسجمهور پیشین آمریکا، در وصیتنامه سیاسی خود که با نام «فراسوی آشتی» که قبل از مرگش چاپ و منتشر شد، خطر ایران را در خلیج فارس گوشزد کرده و نوشته است:
«ایران بیشتر از هر کشور دیگری در خلیج فارس از توانایی بالقوه برای تبدیل شدن به قدرت مسلط منطقهای برخوردار است. ایران با 60 میلیون جمعیت، 10 درصد از مجموع ذخایر نفت دنیا را در دست دارد و...».
5ـ جهتدهی افکارعمومی دنیا بر ضداسلام
کنت دمارانش6 دشمنان جدید خود (غرب و به تعبیر او جهان) را که وحشتناک، شرور، از خود گذشته، خشن و آشوبطلب و بانیان جنگ شمال جنب و جنگ جهانی چهارم هستند، مذهبی معرفی کرده است.
مطمئناً منظور او از مذهبیها، مسیحی و یهودی نیستند. او این گروه را اصولگرا و به صراحت، اسلامی مینامد. به تعبیر و زعم او؛ «مذهبیهای مسلمان میخواهند هر مذهبی غیر از اسلامی را برچینند». (دمارانش؛1382)
آمریکاییها با نگارش کتابهایی مثل «آمریکا و اسلام سیاسی» و... در واقع میخواهند اسلام را در افکار عمومی به خصوص مردم آمریکا، رادیکال و تروریستی معرفی کنند. فواز.ای.جرجیس در کتاب «آمریکا و اسلام سیاسی» نوشته است:
«به علاوه در افکار بسیاری از آمریکاییها واژه اسلام رادیکال تداعیکننده تروریسم داخلی و بینالمللی و کابوس بمب هستهای است»... هیات ویژه تحقیق مجلس نمایندگان آمریکا در مورد تروریسم و جنگهای غیرمتعارف در گزارش 19 مارس 1990 خود هشدار دادند که مسجد، خط مقدم جهاد اسلامی علیه جهان معاصر غرب است...»!
نویسنده از زبان گروهی، اسلام را یک تهدید راهبردی عمده در دوره پس از جنگ سرد و جانشین کمونیسم معرفی کرده است. او درباره این ادعا مستقیما به سراغ ایران آمده و مدعی است: با این وجود، در مجموع انقلاب اسلامی در ایران و بحران گروگانها تاثیری فوقالعاده منفی بر تصورات آمریکاییها از اسلام و مسلمین داشت. در نگاه ایالت متحده، ایران اسلامی امنیت و ثبات منافع منطقهای آمریکا و منافع متحدین خاورمیانهایاش را تهدید کرد (فواز.ای.جرجیس: 1382، ص101).
مهمتر این که آقایان برنار دلوئیس7 و ساموئل هانتینگتون نظریه «جنگ تمدنها» را که برخورد غرب با دنیای اسلام را حتمی میداند ارایه دادند. نظریهای که نه «اسلام بنیادگرا»، بلکه خود اسلام و دین خود قرآن را تهدیدکننده غرب میداند:
«مساله اساسی غرب، اسلام بنیادگرا نیست، بلکه خود اسلام به مثابه تمدنی متفاوت است که پیروانش متقاعد شدهاند فرهنگشان برترین است و... مشکل اسلام، غرب به مثابه تمدنی دیگر است که مردمش جهانی بودن فرهنگشان را باور دارند. برآنند که اگر قدرت در حال زوالی بخواهد به آنان تحمیل شود، فرهنگ عالی و برتر آنان وظیفه دارد آن فرهنگ را در سراسر جهان بگستراند.»
هانتینگتون از معلم مذهبی خود برنارد لوئیس در مورد مسایل اسلامی نقل قول میکند تا ثابت کند. اسلام تهدید موجود برای همه هستی غرب را نمایندگی میکند: «برنارد لوئیس بر آن است که» در مدتی تقریباً به طول هزار سال پیش، یعنی از نخستین لنگر انداختن در اسپانیا (آندلس)، تا دومین معاصره وین به دست ترکها (خلافت عثمانی ـ م)، اروپا همواره از طرف اسلام مورد تهدید قرار گرفته است. «اسلام تنها تمدنی است که موجودیت اروپا را، آن هم دوبار، تهدید کرده است.» البته برنارد لوئیس قبل از طرح تئوری «برخورد تمدنها»، اولین بار در سال 1956م اصطلاح «برخورد تمدنها»را در مقالهای که در «میدل ایست جورنال» منتشر شد، به کاربرد و سعی کرد ثابت کند دلیل خشم اعراب بر ضد غرب بسا ژرفتر و گستردهتر از «مسأله فلسطین» است:
«آن چه ما در دوران خود شاهد آنیم، چیزی کمتر از برخورد تمدنها، و به خصوص شورش جهان اسلام علیه تأثیر خردکننده تمدن غرب نیست که از قرن هجدهم نقشه قدیمی را جابهجا و مختل کرده است... این خشم و عقیم ماندن، نتیجهاش این است که اسلامی به طور کلی علیه غرب کوک شده است.» (رابرت دریفوس: 2005م)
آن چه گذشت؛ گوشههایی از اوضاع خاورمیانه، نگاه غرب به خاورمیانه، اسلام و ایران را گزارش کرده است. والا این مثنوی صد من کاغذ میخواهد و...
ایران؛ متکثر قومی و مذهبی
در کشور پهناور ایران اقوام مختلفی زندگی میکنند. مردمی با قومیت؛ ترک، کرد، بلوچ، ترکمن، فارس، آذری، طالشی، عرب و... سالها و قرنها در کنار هم خوشیها و سختیها را تجربه کرده و دست در دس یک دیگر از کشور و ملیت خود دفاع کردهاند.
نمونه و مصداق بارز این پیوستگی و اتحاد، دفاع جانانه هشت ساله از مامیت ارضی ایران است. در مقابل تهاجم ناجوانمردانه صدام با پشتیبانی همانهایی که امروز آمدند صدام را دستگیر و اعدام کردند تا دموکراسی را برای مردم عراق به ارمغان بیاورند، و البته هم آنان که دموکراسی را برای ایران نیز خواهانند و نقشه تجزیه ایران و جداسازی قومیتها را به منظور اهداء دموکراسی پیشنهاد کردهاند.
در ایران اسلامی؛ فرق مختلف شیعه و هم چنین فرق اهلسنت ساکن هستند. سنیها و شیعههایی که قرنهاست با همدیگر منسجم هستند و اجازه نفوذ توطئهگران را به درون جامعه خود ندادهاند.
اتحاد و انسجام یک ضرورت انکارناپذیر راهبردی
اتحاد؛ «ائتلاف به منظور رسیدن به هدفهای سیاسی نیست.» اتحاد در سطح ملی؛ متضمن همبستگی اقوام مختلف ایرانی میباشد و حلقه اتصال مستمر همه اقوام به یک چیز و آن ایران است. در دایره بزرگ و وسیع ایران؛ هرکس با هر قومیتی، ایرانی است و این یعنی اتحاد ملی، یعنی هم دلی، یعنی یکپارچگی (مقام معظم رهبری: 1386).
انسجام (پیوستگی و همبستگی)؛ کششی است برای اعضای یک گروه و همه نیروهای انگیزشی با تأثیرناپذیری از گروه (جولیوس گولدو...: 1376) و انسجام، شدت متغیر نیروهایی است که فرد را به گروه پیوند میدهند.
ابتکار روشنی بخش مقام معظم رهبری
رهبر معظم انقلاب اسلامی سال جدید را سال «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نام نهاد. معظمله چون همیشه با درک شرایط کشور، منطقه و جهان؛ شعار محوری و راهبردی؛ «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» را روشنی بخش اقوام مختلف ایرانی و پیروان مذاهب مختلف اسلامی قرار دادند.
معظمله؛ انسجام اسلامی را برای همه ملتهای مسلمان جهان ضرورت دانسته و فرمود:
«... انسجام اسلام، یعنی ملتهای مسلمان با هم همراه باشند، ملت ایران رابطه خود را با ملتهای اسلامی محکمتر کند.»
موقعیت استراتژیک ایران در منطقه و جهان را برشمردم و بخشی از برنامههای استکبار جهانی با سرکردگی آمریکا را برای منطقه خاورمیانه و ایران سربلند باز خواندم. امیدوارم با چنگ زدن با ریسمان؛ اتحاد ملی و انسجام اسلامی، ارزش واقعی اتحاد و همدلی را چون همیشه با جان و دل باور کنیم تا مورد سرزنش امام(ع) واقع نشویم که خطاب به مردم جزیرهالعرب فرمود:
الا و انکم قد نفضتم ایدیکم من حبل الطاعة، و ثلمتم حصنالله المضروب علیکم، باحکام الجاهلیة، فانالله سبحانه قدا متن علی جماعة هذه الامة فما عقدبینهم من حبل هذه الالفة التی ینتقلون فی ظلها، و یاوون الی کلفها، بنعمة لا یعرف احد من المخلوقین لها قیمة،لانها ارجح من کل ثمن.
آگاه باشید که شما هماکنون دست از رشته اطاعت کشیدید، و با زنده کردن ارزشهای جاهلیت، دژ محکم الهی را در هم شکستید، در حالی که خداوند بر این امت اسلامی بر «وحدت و برادری» منت گذارده بود، که در سایه آن زندگی کنند، نعمتی بود که هیچ ارزشی نمیتوان همانند آن تصور کرد زیرا از هر ارزشی گران قدرتر، و از هر کرامتی والاتر بود. (محمد دشتی: 1383، صص396 و 397)