تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۳۸۷ - ۰۹:۵۱  ، 
کد خبر : ۵۷۶۰۹
گفت‌وگو با محمد صدر:

احمدی‌نژاد موفق به برقراری رابطه با آمریکا نمی‌شود

مقدمه: دلیل این‌که برقراری رابطه با آمریکا اینقدر مهم است، تاریخچه بسیار بد روابط این کشور با ایران و جمهوری اسلامی ایران است. خود آمریکا باید پیشتاز برقراری مجدد روابط شود. در حال حاضر دولتمردان ما در شرایطی به آمریکا چراغ سبز نشان می‌دهند که بدترین شرایط است. قطعا آقای احمدی نژاد موفق به برقراری رابطه با آمریکا نمی‌شود، زیرا ایشان و دوستانشان هر چه قدر هم که مشتاق باشند ، آمریکایی‌ها نسبت به برقراری رابطه با ایران تمایل نشان نمی‌دهند/ بحث برقراری رابطه با آمریکا در شرایط فعلی غلط و غیر منطقی است چراکه طرف مقابل غیر منطقی و افراطی است و تمایلی برای پذیرش شروط ایران جهت مذاکره ندارد و دولت باید صبر کند تا در زمان مناسبی نسبت به مذاکره اقدام کند دکتر محمد صدر که سکوت احزاب سیاسی در شرایط فعلی در قبال اقدامات دولت در حوزه برقراری رابطه با آمریکا را نشانگر بی تفاوتی آنها نسبت به منافع ملی می‌داند ، تصریح کرد که برقراری این رابطه باید با اطلاع از تاریخچه روابط ایران و آمریکا باشد زیرا در غیر این‌صورت همانند آنچه امروز شاهدش هستیم دچار خوش‌بینی‌های خیالی می‌شویم. معاون وزیرامور خارجه در دولت اصلاحات معتقد است که محموداحمدی نژاد موفق به برقراری رابطه با آمریکا نمی‌شود.گفت‌وگو با وی را می خوانیم:

* چرا همیشه به بحث برقراری رابطه ایران و آمریکا به شکل یک تابو نگریسته می‌شود؟
** با توجه به معنی ومفهوم واژه تابو که به معنی مانع است پیش از این‌که واژه مذکور را به کار ببریم بهتراست مشخص کنیم که چرا بحث مذاکره و برقراری رابطه با آمریکا مورد توجه قرار گرفته است.
اولا این رابطه را امریکا قطع کرد و ایران پیشگام قطع رابطه با آمریکا نبود.آمریکا در شرایط بعد از انقلاب رابطه با ایران را قطع کرد و احساس می‌کرد این قطع رابطه یک ضربه محکم و شکننده به انقلاب اسلامی می‌زند ، زیرا هنوزمدت زمان زیادی از انقلاب نگذشته بود که آمریکا رابطه خود با ایران را قطع کرد.
این قضیه جدای از تاریخ روابط ایران و آمریکاست ، البته تاریخ خیلی دور رابطه ایران و آمریکا خیلی منفی نیست و آن زمانی که انگلیسی‌ها در ایران حاکم بودند و هنوزسلطه آمریکا بر ایران برقرارنشده بود آنها یک رقابت جدی باانگلیسی‌ها داشتند و در بعضی موارد هم واقعا در جهت منافع ایران حرکت کردند.
بر این اساس مشاهده می‌کنیم که در سال 1310 مورگان شوستر به ایران آمد و کمک زیادی به پیشرفت اقتصاد ایران کرد و گمرکات ایران را راه‌اندازی نمود و همچنین آرتور میلسبو در سال 1301یه ایران آمد و به اقتصاد و سیستم اجرایی ایران کمک کردند ، البته بعد ‌ها به دلیل فشار روس یا انگلیس مجبور به خروج از ایران شدند.
اما هر چه جلوتر می‌آییم به خصوص بعد از کودتای 28 مرداد عملکرد آمریکا زشت و بر ضد منافع ملی و دمکراسی در ایران بود، آنها دولت دکتر مصدق را ساقط کردند و دوباره رژیم شاه را به قدرت رساندند ودیکتاتوری بعد از آن به شورت جدی در ایران شکل گرفت .
با این تاریخچه علی رغم همه حمایت‌‌های آمریکا از رژیم شاه که نمونه‌اش واقعه 17شهریور است و مشاهده می‌کنیم کارتر بعد از این واقعه به ایران آمد و در کنار شاه ایستاد و گفت که ما از شاه و جزیره ثبات ایران حمایت می‌کنیم .
انقلاب که پیروز شد انتظار می‌رفت که آنها بالاخره انقلاب ایران را به رسمیت بشناسند و به خواسته ملت ایران احترام بگذارند، اما نه تنها این کار رانکردند، بلکه به تقویت شخص شاه پرداخته و وی را به آمریکا بردند، مردم ایران هم که تجربه کودتای 28 مرداد را داشتند نگران بودند که آمریکا دوباره مشغول برنامه ریزی جهت باز گرداندن شاه به ایران است، به همین دلیل دانشجویان مسلمان خط امام برای جلوگیری از این اقدام آمریکا سفارت این کشور در ایران را تسخیر کردند که به دنبال آن داستان گروگان‌گری 444 روزه اعضا این سفارت‌خانه و سپس قطع رابطه با آمریکا پیش آمد.
بنابراین دلیل این‌که برقراری رابطه با آمریکا اینقدر مهم است، تاریخچه بسیار بد روابط این کشور با ایران و جمهوری اسلامی ایران است و خود این کشور نسبت به قطع رابطه با ایران اقدام کرده ، بنابراین طبیعی است که خود آمریکا باید پیشتاز برقراری مجدد روابط شود.
البته در گذشته چه در مورد عراق و چه در مورد افغانستان ایران مذاکراتی را با آمریکا داشته و دلایلش هم منافع مشترکی که داشتیم بود، اما متاسفانه آمریکا با وجود منافعی که از مذاکره با ایران کسب کرد ،چه در مورد عراق و چه در مورد افغانستان برخورد غیر عادلانه‌ای با ایران داشت. به طوری که بعد از مذاکرات افغانستان ایران را در کنارکره شمالی و عراق محور شرارت معرفی کرد ، مجموعه این برخوردهای غیر عادلانه و غیر منطقی باعث شد با توجه به تاریخ روابط دو کشور مذاکره و ایجاد روابط با این کشور برای ایران غیر مفید تلقی شده و دنبال نشود.
* چرا وقتی یک جناح در قدرت است و می خواهد رابطه با امریکا را برقرا کند جناح دیگر اورا خنثی می کند و وقتی آن جناح خودش به قدرت می رسد و می خواهد همین کار راکند این بار آن جناح با او مخالفت می کنند؟
** دلیل آن این است که احزاب و گروه‌های سیاسی طرفدار دولت نهم منافع ملی را در نظر نمی‌گیرند و بیشتر به منافع گروهی توجه دارند.همیشه و از حدود 20 سال پیش ما شرطی برای برقراری رابطه با آمریکا داشتیم و آن این بود که آمریکا رفتارش را نسبت به جمهوری اسلامی تغییر دهد یعنی دست از دشمنی بردارد و منافع ایران را زیر پانگذارد و به صورت مساوی و برابرهمراه با احترام متقابل با ایران رابطه برقرار کند . در مقاطعی درصدی از این شرایط خصوصا در زمان ریاست جمهوری کلینتون اعمال شد وآلبرایت وزیر امور خارجه وقت آمریکا از اقدامات گذشته این کشور در قبال ایران عذرخواهی کرد و خود کلینتون خیلی اظهار تمایل داشت که با آقای خاتمی ملاقات کند و پای سخنرای آقای خاتمی در سازمان ملل نشست.
شاید آن زمان می‌شد استفاده بیشتری ازآن فرصت‌ها شود ، اما مسلم است که درصدی از شرایط ایران که حداقل اظهار تاسف آمریکا نسبت به گذشته رابطش با ایران بود داشت انجام می‌شد ، اما به جایی نرسید .
اما در حال حاضر دولتمردان ما در شرایطی به آمریکا چراغ سبز نشان می‌دهند که بدترین شرایط است و فاشیست‌ترین دولت در آمریکا بر سر کار است، افراطی‌ترین افراد جناح‌محافظه کار قدرت را در این کشور قدرت را در دست دارند ، و این نئوکانسرواتیو ها که در راس قدرت آمریکا قرار دارند کوچکترین تمایلی به برقراری رابطه با ایران ندارند و بیشتر طرفدار جنگ با ایران هستند.
در این شرایط آقای رییس جمهور می‌آید و می‌گوید من با یک نظامی آمریکایی درعراق عکس گرفتم و در مقابل افتتاح دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران استقبال در بالاترین سطح صورت می‌گیرد و این در حالی است که این مساله از سوی مقامات رسمی آمریکا مطرح نشده است.
اینها دارند در بدترین شرایط به آمریکا چراغ سبز نشان می‌دهند که به نوعی می‌توان گفت عزت نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال می‌برند.اگر زمانی هم بخواهیم با آمریکا رابطه برقرار کنیم آن زمان زمان جرج بوش و حاکمیت این نئوکانسرواتیوها نیست ، بلکه باید زمان دیگری باشد که رفتار معقول‌تری را از سوی آمریکا داشته باشم.
* دلیل سکوت گروه‌های معترض به دولت اصلاحات را نسبت به برقراری رابطه با آمریکا در شرایط موجود که به نوعی عزت ایران نیز در برقراری این رابطه حفظ نمی‌شود در چه می‌دانید؟
** گروه‌های سیاسی ‌ای که در گذشته به دولت اصلاحات اعتراض می‌کردند ، الان در ردیف طرفداران آقای احمدی نژاد قراردارند که روزنامه کیهان یکی از آنها بود و در دوره اصلاحات همیشه به صورت جدی با مساله برقراری رابطه با آمریکا برخورد می‌کرد، آنها امروز چون طرفدار دولت احمدی نژاد هستند ، در مقابل رفتارهای دولت احمدی نژاد که موضع ایران را در مقابل آمریکا ضعیف می‌کند ،سکوت می‌کنند و به همین دلیل می‌توان گفت که آنها منافع ملی را در نظر نمی‌گیرند وبه منافع حزب و گروه خود توجه دارند.
* آیا بحث برقراری رابطه با آمریکا می تواند منافعی را برای احزاب و گروه‌های سیاسی در پی داشته باشد؟
** طرح بحث خیلی مهم نیست هر کسی می‌تواند نظری داشته باشد یا مثبت یا منفی ،اما بحث با آمریکا چون خیلی حساس است کسانی‌که در این زمینه اظهار نظر می‌کنند باید یک شناخت کامل نسبت به ماهیت آمریکا ، دولت جرج بوش و عملکرد آمریکا در 30 ساله انقلاب، همچنین 50 ساله قبل از انقلاب داشته باشند و بعد موضوع را مورد بحث قرار دهند ، زیرا اگر این‌ها را ندانند یک مرتبه دچار خوش‌بینی‌های خیالی می‌شوند ؛چنانچه خود آقای احمدی نژاد گرفتار این خوش‌بینی ‌ها شد و مواضعی اتخاذ می‌کنند که عزت ایران را زیر پامی‌گذارند و باعث می‌شوند که آمریکایی که با همه دنیا از موضع قدرت برخورد می‌کند با ایران نیز از موضع قدرت برخورد کند و این در حالی است که اگر شناخت دقیق از آمریکا داشته باشیم او را با شرایط مساوی بر سر میز می‌نشانیم و به آنها یاد می‌دهیم که چطور با ایران برخورد کنند.
* سهم موفقیت دولت نهم در برقراری رابطه با آمریکا را در پیروزی آنها در انتخابات ریاست جمهوری دهم چطور ارزیابی می‌کنید؟
** قطعا آقای احمدی نژاد موفق به برقراری رابطه با آمریکا نمی‌شود، زیرا ایشان و دوستانشان هر چه قدر هم که مشتاق باشند ، آمریکایی‌ها نسبت به برقراری رابطه با ایران تمایل نشان نمی‌دهند. در آمریکا افراطی ترین حزب بر سر کار است و اصولا بحث رابطه با آمریکا اینقدر مهم نیست که بر انتخابات ریاست جمهوری ایران تاثیر بگذارد، زیرا برقراری رابطه با آمریکا برقراری رابطه با کشوری است که سابقه بدی در ایران دارد و عملکرد گذشته‌اش ضد مردمی بوده است، لذا برقراری رابطه با این کشور در بعد سیاست داخلی نمی‌تواند چندان مهم باشد.
* آیا بهبودی در سطح روابط ایران و آمریکا مشاهده می‌شود و حضور برنز به عنوان نفر سوم وزارت امور خارجه آمریکا در مذاکرات ژنو را می‌توان سندی بر بهبود این روابط دانست؟
** درست است که شرکت نفر سوم وزارت امور خارجه آمریکا در مذاکرات ژنو خوش‌بینی ‌هایی را ایجاد کرد اما نمی‌توانیم بگوییم این کار حتما یک کار مثبت بوده و استراتژی امریکا تغییر کرده است و اگر مذاکرات به نتیجه نرسد جناح جنگ‌طلب در آمریکا استفاده خودش را می‌کند بنابراین نمی‌توان آن را یک پدیده مثبت تلقی کرد.
* در بحث برقراری رابطه با آمریکا باید چطور برخورد کرد که اصل عزت ، مصلحت و حکمت رعایت شود؟
** بحث برقراری رابطه با آمریکا در شرایط فعلی غلط و غیر منطقی است چراکه طرف مقابل غیر منطقی و افراطی است و تمایلی برای پذیرش شروط ایران جهت مذاکره ندارد و دولت باید صبر کند تا در زمان مناسبی نسبت به مذاکره اقدام کند .

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات