تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۸۷ - ۱۰:۴۸  ، 
کد خبر : ۶۵۲۲۸

انتخاب میان بد و بدتر


 حسین رزمنده
با نزدیک شدن به ماههای پایانی منتهی به برگزاری انتخابات نوامبر 2008، نامزدها و هواداران دو حزب جمهوریخواه و دموکرات با ظاهری فریبنده از دموکراسی، در شرایط انتخابی میان بد و بدتر قرار گرفته اند.
مردم و افکار عمومی آمریکا سؤال می کنند که چرا همیشه و در طول تاریخ تنها دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در عرصه و صحنه سیاسی آمریکا هستند؟!
پاسخ به این پرسش در واقع ریشه در جدال فدرالیستها با مخالفان خود در تصویب قانون اساسی و نیز انقلاب فرانسه بر آمریکا دارد که باعث شد این مسأله جامعه آمریکا را به 2 گروه دموکرات و جمهوریخواه تقسیم نماید. زیرا افرادی بودند که اعتقاد داشتند که انقلاب فرانسه مبارزه ای میان اسارت و آزادی و حکومت مطلقه و دموکراسی است، لذا حزب جمهوریخواه دموکرات را تأسیس کردند که بعدها به حزب دموکرات تغییر نام یافت. طرفداران و هواداران این حزب را کشاورزان و خرده مالکان و طبقه متوسط پایین شهری تشکیل می دادند که بخاطر آرمان دموکراسی مشارکتی جفرسون، جذب این حزب شدند. تا جایی که طرفداران و هواداران دموکراتها در حال حاضر شامل بیشتر روشنفکران، مدیران بنگاههای خدماتی، وکلا، پزشکان و روزنامه نگاران است. در سال 1928 همزمان با به قدرت رسیدن جکسون و تغییر نام حزب به دموکرات، پایگاه حزب میان مردم افزایش یافت. اما نکته مهمی که باید در خصوص دموکرات ها به آن توجه شود. این است که دموکراتها از طبقه فقیر و بدون پشتوانه اقتصادی محکم جامعه آمریکا هستند. و از آن جایی که نماینده هیچ یک از مؤسسات و سازمانهای اقتصادی قوی و قدرتمند آمریکا، چون کارتلها و تراستهای نفتی، خودروسازان، اسلحه سازان و تولید کنندگان سخت افزارهای نظامی و غیر نظامی و نرم افزارهای بزرگی چون شرکت بیل گیتس، و یا اپل، مکینتاش و غیره نمی باشد در نتیجه همواره چشم کمک و یاری از سوی لابی های صهیونیستی دارند. و همیشه به عنوان عوامل و جاده صاف کن دستورات و سیاستهای داخلی و جهانی قدرتهای پشت پرده سیاست سازان آمریکایی یعنی بانکداران یهودی و صاحبان قدرتمند عمل می کنند.
در مقابل، جمهوریخواهان که خود مستقیماً از صهیونیستهای بین الملل و گردانندگان چرخه اقتصادی آمریکا به شمار می روند، در واقع برخاسته از ایالتهای صنعتی و ثروتمند شمالی و پیروز در جنگهای داخلی می باشند.
حامیان جمهوریخواهان بیشتر از طبقه صنعتگران، بانکداران، نظامیان، پیمانکاران و اعضای ارشد و دیوانسالاری آمریکا هستند. حزب جمهوریخواه از زمان تأسیس در سال 1854 تا اوایل 1930 حزب برتر آمریکا به شمار می رفت، جدایی روزولت باعث شد این حزب طی 2 دهه 1930 تا 1940 در سراسر آمریکا در اقلیت قرار بگیرد، اما با رهبری آیزنهاور این حزب اصلاحات اجتماعی و اقتصادی را پذیرفت و موفق شد برای دو دوره متوالی در ریاست جمهوری ابقا شود.
پس از این توضیحات در خصوص نقش برخی از رؤسای جمهور از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به طور اختصار و بشرح ذیل نظری می افکنیم.
فرانکلین دلانو روزولت «1945-1882» سی و دومین رئیس جمهور آمریکا بود. وی سال 1932 به نامزدی دموکراتها برای شرکت در انتخابات دست یافت و با اختلافی فراوان، هربرت هوور را شکست داد. و بار دیگر در سال 1944 برای چهارمین بار رئیس جمهور آمریکا شد. زیرا، درگیر بودن آمریکا در جنگ جهانی دوم این فرصت را به او داد تا بار دیگر به ریاست جمهوری انتخاب شود. اتفاقی که در تاریخ آمریکا یک استثنا به شمار می رود. وی سال 1945 در دومین سال خدمت از چهارمین دوره ریاست جمهوری اش، تنها 3 هفته قبل از پایان جنگ جهانی دوم در اروپا درگذشت.
روزولت در سفر به تهران همراه با چرچیل و استالین و شرکت در کنفرانس تهران، مبانی جهان پس از جنگ جهانی دوم را بنیان نهاد. روزولت برای آزمایش بمبهای هسته ای خود در خارج از اروپا، تنها راه این اقدام را تحریک و وارد نمودن ژاپنی ها به حمله به یکی از مناطق آمریکا تشخیص داد و آنها را وادار کرد تا به هاوایی و پایگاه نظامی پرل هاربر حمله نظامی کنند و از این طریق دست به تبلیغات مظلوم نمایانه و بشردوستانه بزند و سوار بر امواج خشم آلود آمریکایی ها به نفع متفقین وارد جنگ شود. نکته دیگر اینکه جنگ توانست باعث نجات اقتصاد بحران زده آمریکا شود. کلوژولین در کتاب «آمریکا در دو قرن» می نویسد: جنگ جهانی سرمایه داری آمریکا را نجات داد.
سرانجام با گسترش آتش جنگ جهانی دوم از اروپا به آسیا رئیس جمهور ترومن دو بمب اتمی بر سر مردم هیروشیما و ناکازاکی انداخت تا اقتصاد بحران زده آمریکا را نجات دهد.
هری اس ترومن «هشتم مه 1884 تا 26 دسامبر 1972» پس از روزولت سی و سومین رئیس جمهور آمریکا شد.
او در سخنرانی 9 اوت 1945 خود می گوید: بمب اتم اختراع ماست و از آن هم استفاده کردیم و باز هم از آنها استفاده بیشتری خواهیم کرد.
پس از وی، دوایت دیوید آیزنهاور معروف به آیک «14 اکتبر 1880 تا 28 مارس 1969» از 1953 تا 1961 سی و چهارمین رئیس جمهور آمریکا بود. او رئیس ستاد مشترک ارتش در جنگ جهانی دوم و فرمانده نیروهای متفقین در جنگ و پس از آن فرمانده ناتو بود. او از حزب جمهوریخواه بود و نیز از جمله فرماندهان نظامی بود که همراه با ژنرال مک آرتور فرمانده کل نیروهای آمریکا در اقیانوس آرام و آدمیرال چستر نیمیتس ، بمباران اتمی ترومن را جنایت جنگی علیه بشریت خواندند. آیزنهاور برای مقابله با تهاجم سرخ که شوروی متحد آمریکا در جنگ جهانی دوم بود، اعلام کرد که آمریکا مصمم است راه پیشروی کمونیسم در ایران و دیگر کشورهای آسیایی را مسدود کند. به طوری که کودتای ننگین 28 مرداد و به قدرت رساندن مجدد شاه معدوم در این راستا صورت گرفت. انعقاد پیمانهای نظامی و هجومی از جمله ناتو و سنتو از دیگر دستاوردهای او بود.
جان فیتز جرالد کندی «29 مه 1917 تا 22 نوامبر 1963» سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکاست. او از طی دوران ریاست جمهوری اش بارها با ژستهای دموکرات مابانه خود، آزادیهای فردی را نادیده گرفت و سرکوب نمود. او با کمک کوبایی های تبعیدی بحران خلیج خوکها را علیه کاسترو به اجرا گذاشت و نیز با بحران موشکی کوبا تا آستانه یک جنگ هسته ای با خروشچف رهبر شوروی سابق پیش رفت. پس از بحران خلیج خوکها که به شکست کندی انجامید، وی عملیات منگوز «یک مبارزه تروریستی علیه کوبا» را آغاز کرد طی آن انفجار هتلها، غرق کردن کشتیها و قایقهای ماهیگیری، انهدام تأسیسات صنعتی، بمباران هواپیماها، و تلاشهای متعدد برای ترور کاسترو بود.
لیندون جانسون دموکرات متولد 1908 در انتخابات توانست باری گلدواتر رقیب اصلی خود از حزب جمهوریخواه را شکست دهد. اما با وجود آنکه شاهد شکست فرانسویها در ویتنام بود خود وارد جنگی نامشروع و نابرابر شد که طی آن 58 هزار سرباز آمریکایی و تعدادی از مردم ویتنام کشته شدند.
ریچارد نیکسون 1913- 1994 سی و هفتمین رئیس جمهور آمریکا بود که از سال 1963 تا 1974 این مسؤولیت را در اختیار داشت و تا امروز نخستین و تنها رئیس جمهور این کشور است که از مقام خود کناره گیری کرده است. او به عنوان یک جمهوریخواه دو کشور لائوس و ویتنام را بمباران کرد که سرانجام به عنوان جنایت جنگی تحت فشار افکار عمومی مجبور به خروج از ویتنام در جنگی بی حاصل گردید. سرانجام وی با کار گذاشتن وسایل استراق سمع در ستاد انتخابات حزب دموکرات در هتل واترگیت واشنگتن، از کار بر کنار و از وی به عنوان رئیس جمهوری نالایق یاد می شود. جانشین او معاونش جرالد فورد معروف به «لزلی ینچ کینگ جونیور (14 مارس 1913، 26 دسامبر 2006) از 1974 تا 1977 به عنوان سی و هشتمین رئیس جمهور آمریکا و بر اساس متمم 25 قانون اساسی اولین کسی بود که به نیابت ریاست جمهوری انتخاب شد. او تنها رئیس جمهوری است که بدون شرکت در انتخابات به ریاست جمهوری رسید. او قبل از این به مدت 8 سال رهبر اقلیت جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان بود. در سال 1976 فورد با اندکی برتری، رونالد ریگان را برای نامزدی حزب جمهوریخواه شکست داد اما به نامزد دموکراتها جیمی کارتر باخت.
کارتر در حالی وارد کاخ سفید شد که بر اساس دکترین سه گانه خود چالشها و تحولات جهان را پیش روی خود داشت. این دکترین سه گانه کارتر عبارت بودند از: افزایش پایگاههای نظامی آمریکا و امکانات تسلیحاتی آمریکا در مناطق حساس جهان، ایجاد نیروهای نظامی واکنش سریع، مداخله نظامی گسترده در مناطق مورد تهدید، پیروزی انقلاب اسلامی ایران سرنگونی شاه معدوم عامل آمریکا، شکست نظامی کارتر در صحرای طبس، پایان 4 ساله ریاست جمهوری اش را با روزهای تلخ مواجه ساخت، پس از وی رونالد ریگان چهلمین رئیس جمهور شد. او با حمایت از صدام در جنگ تحمیلی 8 ساله و سپس جنگ ستارگان پرهزینه ترین پروژه نظامی آمریکا در دوران جنگ سرد، کشته شدن 300 تن از تفنگداران دریایی آمریکایی در لبنان، مشکلات وی در آمریکای لاتین و آفریقا، رسوایی معروف به ایران گیت پس از 8 سال، جای خود را به بوش پدر جمهوریخواه داد و او نیز با عنوان چهل و یکمین رئیس جمهور نیز با حمله به عراق برای نجات کویت از اشغال سربازان صدام و سپس ورود به سومالی، باتلاقی شد که او نیز چاره ای جز واگذاری ادامه کار به کلینتون دموکرات نداشت. و کلینتون در دوران 8 ساله خود با تربیت و تعلیم طلبه های افغانی در مرز پاکستان، با خروج روسها از افغانستان و شکست مجاهدین در اداره کشور پس از 20 سال اشغالگری، زمینه های ظهور طالبان را فراهم کرد که آنها به کمکهای مالی عربستان و پشتوانه های آمریکا و پاکستان در افغانستان در دوران کلینتون به قدرت رسیدند. پایان دوران بیل کلینتون به عنوان چهل و دومین رئیس جمهور آمریکا با رسوایی معروف به «لوینسکی گیت» به دلیل رابطه نامشروع به منشی کاخ سفید همراه بود.
پس از وی، بوش پسر چهل و سومین رئیس جمهور آمریکا از قدرت نمایی آمریکا در اعمال هژمونی کاخ سفید سخن گفت و با خودزنی 11 سپتامبر کار خود را آغاز کرد و سرانجام با حمله به افغانستان و عراق در حالی که در باتلاق این دو کشور به شدت فرو رفته است مجبور است کرسی قدرت را به فرد دیگری واگذار کند.
اما از مجموع آنچه گفته شد به طور مختصر می توان چنین ارزیابی کرد، در یک نگاه کلی چه جمهوریخواهاه و چه دموکرات به منظور سلطه بر جهان از همه ابزارهای نرم تا سخت «براندازی نرم، دموکراسی، انقلابهای رنگین تا جنگ همه جانبه» با هر شیوه ای به کار می گیرند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات