تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۸:۵۴  ، 
کد خبر : ۷۴۷۰۸
چه کسانی از بحران دریای سرخ سود می‌برند؟

سومالی و تعبیر افسانه دزدان دریایی


دکتر صبری انوشه
آگاهان به مسائل سومالی اذعان دارند که منطقه شاخ آفریقا پس از حاکمیت اتحادیه دادگاه‌های اسلامی بر شهرهای سومالی رو به ثبات و امنیت پیش می‌رفته و بسیاری از موسسات و نهادهای اقتصادی، حمل و نقل و آموزشی سومالی پس از یک وقفه 15 ساله، دیگر بار گشایش یافته و به کار خود ادامه داده‌است. از جمله آنها می‌تواند به گشایش فرودگاه موگادیشو و افتتاح مجدد دانشگاه مرکزی پایتخت آن کشور اشاره کرد، ولی آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش با مداخله، روند ثبات و امنیت این کشور و کل منطقه شاخ آفریقا را متوقف ساختند. حمله اتیوپی به سومالی، درگیری دولت موقت سومالی با عناصر نیروهای دادگاه‌های اسلامی و حمله ارتیره به جیبوتی عواملی آشکار در بی‌ثباتی منطقه بودند. در زمان حاکمیت دادگاه‌های اسلامی بر شهرهای سومالی، حوادث دزدی دریای سیر نزولی داشت و نیروهای اسلام‌گرا با این پدیده شدیداً برخورد می‌کردند ولی در پی خروج آنها ار شهرهای سومالی زمینه برای ظهور مجدد پدیده دزدی دریایی فراهم شد.
شیخ شریف، رهبر جناح میانه‌رو دادگاه‌های اسلامی، در هفتم اکتبر 2008 در مصاحبه‌ای رسانه‌ای اعلام کرد «بسیار از گسترش کار دزدان دریایی در سواحل سومالی در شگفت است و پشت این قضیه اهداف و سیاست‌های زیادی نهفته‌ است». بسیاری از آگاهان سیاسی به منطقه، گفته رهبر دادگاه‌های اسلامی را تایید می‌کنند و بی‌ثباتی منطقه و آوارگی بیش از سه میلیون سومالیایی را زمینه‌ساز پدیده دزدی دریایی می‌دانند، ولی قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را به آموزش و مجهز کردن رهبران دزدان دریای متهم می‌کنند. اکنون جنگ‌سالاران سومالی به سرداران دزدان دریایی تبدیل شده‌اند که در گذشته از کاخ سفید پول و دستور عملیاتی دریافت می‌کردند.
اهمیت استراتژیک دریای سرخ
دریای سرخ یکی از مهم‌‌ترین معابر آبی جهان است که سه قاره آفریقا، آسیا و اروپا را به یکدیگر متصل می‌کند و کانال سوئز در شمال و باب‌المندب در جنوب آن، موقعیت‌های راهبردی در دریانوردی جهانی دارند. 90 درصد سواحل آن در دست کشورهای عربی ـ مصر، عربستان‌سعودی، سودان، یمن، جیبوتی، اردن و سومالی است و رژیم صهیونیستی و اریتره نیز در آن سواحلی دارند.
با گشایش کانال سوئز در 17 نوامبر 1869 این معبر دریایی به یک دریای بین‌المللی و بااهمیت ژئواستراتژیک تبدیل شد. انگلیسی‌ها برای تسلط بر آن، یمن جنوبی و مصر را در 1882، بخشی از سومالی را ـ‌ سومالی انگلیسی ـ در 1884 و سودان را در 1899 اشغال کردند. فرانسویان بخشی از سومالی موسوم به سرزمین عفار و عیسی (جیبوتی فعلی) را در 1899 اشغال کردند، همچنین ایتالیا نیز بخشی از سومالی را در 1899 اشغال و در آستانه جنگ جهانی دوم اقدام به اشغال اتیوپی کرد. در دوران جنگ سرد، این منطقه صحنه رقابت آمریکا و شوروی بود. جنگ اوگادان و حضور کمونیست‌ها در اتیوپی و یمن جنوبی، نشانه‌ای از آن دوران بوده‌است.
دریای سرخ و هژمون بین‌المللی آمریکا
1ـ دریای سرخ به عنوان معبری استراتژیک بویژه مدخل جنوبی ـ باب‌المندب ـ برای آمریکا و نیروی دریایی آن بسیار بااهمیت و خطوط ارتباطی میان ناوگان‌های موجود در منطقه خلیج‌فارس، منطقه دریایی مدیترانه و اقیانوس هند است.
2ـ عبور نفتکش‌های منطقه خلیج‌فارس به سمت اروپا از این معبر دریایی برای آمریکا بسیار بااهمیت است. براساس آمارهای رسمی، سالانه 21 هزار نفتکش و 325 میلیون تن کالا از این معبر عبور می‌کند.
3ـ این معبر چون ارتباط ژئوپلتیک با منطقه خاورمیانه و منطقه خلیج‌فارس دارد، بنابراین آمریکا همواره تلاش کرده که بر آن مسلط شود.
4ـ به خاطر اهمیت حیاتی این معبر، ناتو در اولویت‌های توسعه خود به این منطقه و سواحل آن اهمیت داده و برای حمایت از عملیات خود در افغانستان و عراق برخی از یگان‌های دریایی خود را به این منطقه فرستاده‌است.
آمریکا در سیاست منطقه‌ای خود به دنبال تامین امنیت رژیم اسرائیل، تسلط کامل به دریای سرخ و تامین امنیت آن و تامین امنیت حمل و نقل نفت منطقه خلیج‌فارس است و برای حفظ امنیت این معبر دریایی حضور نظامی خود در پایگاه‌های زیر را تقویت می‌کند:
1ـ پایگاه جیبوتی
2ـ پایگاه دیه‌گو گارسیا، بزرگ‌ترین پایگاه آمریکا در اقیانوس هند
3ـ بندر مطیره در عمان
4ـ جزیره مصیره در 4/6 کیلومتری تنگه هرمز
5ـ بندر مومباسا و فرودگاه ننیوکی در کنیا
6ـ بندر ایلات در فلسطین شمالی
7ـ جزیره ماهی در مجمع‌الجزایر سشل.
رژیم صهیونیستی و دریای سرخ
منطقه دریای سرخ در اولویت‌های راهبردی این رژیم قرار دارد و در جنگ‌های آن با اعراب، این منطقه عرصه منازعه بوده‌است. سیاست‌های راهبردی رژیم صهیونیستی در قبال دریای سرخ را می‌توان چنین خلاصه کرد:
1ـ تامین خطوط دریانوردی و کشتیرانی این رژیم در این معبر دریایی برای تجارت با آسیا و آفریقا
2ـ همکاری فنی و نظامی با کشورهای غیرعربی در این منطقه مانند اتیوپی و اریتره و استخدام و بهره‌برداری از بنادر و جزایر آنها
3ـ تلاش برای بین‌المللی کردن تنگه باب‌المندب به عنوان معبر دریایی بین‌المللی
4ـ کوشش به تحکیم جایگاه این رژیم به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای
5ـ ایجاد تنش میان اعراب و کمک به گروه‌های جدایی‌طلب آن.
اهداف بین‌المللی کردن منطقه
آگاهان و تحلیلگران مسائل منطقه، بر این باورند که آمریکا و اسرائیل نقش مهمی در تشدید پدیده دزدی دریایی در این منطقه داشته و به دنبال اهداف زیر هستند:
1ـ آمریکا با اجرای سناریوی آنارشیسم ویران‌گر در این منطقه قصد دارد دیگر قدرت‌ها و بازیگران منطقه را برای تامین امنیت این منطقه و پرداخت هزینه‌های آن بسیج کند.
2ـ غرب تلاش می‌کند عملیات دزدان دریایی را به اسلام‌گرایان سومالی نسبت دهد و با این انگیزه در تلاش است افکار عمومی جهان و نهادهای بین‌المللی بر ضد اسلام‌گرایی در منطقه شاخ آفریقا را بسیج کند.
3ـ آمریکا همان‌طوری که در گذشته با بهانه‌های ساختگی افغانستان و عراق را اشغال کرد، اکنون در تلاش است به بهانه مبارزه با اقدامات دزدان دریایی منطقه، شاخ آفریقا را اشغال کند.
4ـ آمریکا در جنگ‌های خلیج‌فارس و جنگ اشغال عراق توانست بخشی از هزینه‌های عملیاتی خود را از جیب کشورهای نفتی خلیج‌فارس تامین کند. اکنون نیز تلاش دارد اعراب خلیج‌فارس را در مبارزه با دزدان دریایی سرکیسه کند. سعودی‌ها پس از ربودن نفتکش خود با محموله‌ای به ارزش یکصد میلیون دلار، اعلام کردند برخی از طرف‌ها در تلاش هستند از ما باج‌خواهی کنند.
اعراب منطقه با ضعف‌های درونی و ذاتی، تنها زیان‌دیدگان بین‌المللی کردن منطقه هستند. آنها با وجود تسلط بر 90 درصد مساحت و سواحل دریای سرخ، نتوانستند حتی شعار عربی بودن دریای سرخ را حفظ کنند.
گرچه مقامات مصری اظهار دارند اقدامات دزدی دریایی بر فعالیت کانال سوئز ـ که یکی از منابع مهم درآمد ملی این کشور است ـ تاثیری نداشته ولی تلاش‌های دیپلمتایک آن و تشدید این روند، نشانگر نگرانی قاهره است. براساس برخی از گزارش‌های اقتصادی، مصر به خاطر حوادث دزدی دریایی روزانه 15 میلیون دلار متضرر می‌شود و این رقم برای اقتصاد فقیر و بحران‌زده قاهره زیاد است. دریای سرخ و امنیت آن برای سعودی‌ها و صدور نفت‌شان بسان ریه تنفسی آنهاست. برای سعودی‌ها امنیت دریای سرخ، امنیت ملی آنها محسوب می‌شود. یمن به عنوان نگهبان بخش شرقی باب‌المندب، از آغاز عملیات دزدی دریایی به تکاپو افتاده‌است و تلاش‌های صنعا منجر به برگزاری اجلاس نمایندگان کشورهای عربی منطقه دریای سرخ در 20 نوامبر 2008 در قاهره شد. در این نشست اتحادیه عرب، امنیت دریای سرخ را به عنوان امنیت ملی جهان عرب مطرح کرده‌است. اختلاف منافع، اعراب را در این قضیه نیز متفرق ساخته و دیدگاه‌ها و سیاست‌های آنها برای حل این مشکل متفاوت است. این امر به روند بین‌المللی کردن بحران سومالی و منطقه دریای سرخ کمک کرده‌است. گرچه عملیات دزدی دریای و روند بین‌المللی کردن بحران منطقه از منابع نوین تهدیدات امنیت ملی منطقه است، ولی کشورهای عربی هنوز برای مقابله با این تهدیدات اشتراک رویه و سیاست مشخصی ندارند. بسیاری از آگاهان به قضایای منطقه شاخ آفریقا و دریای سرخ، بر این عقیده هستند که روند بین‌المللی کردن این بحران حتمی است. برخی از شاخص‌ها و نشانه‌های این روند عبارتند از:
1ـ افزایش گستره منازعات میان سومالی‌ها و شکست تمام روندهای مصالحه محلی و منطقه‌ای، زمینه‌ها را برای بین‌المللی کردن بحران فراهم کرده‌است، صحنه منازعات داخلی در سومالی به طور خلاصه چنین است:
منازعه میان قبایل بر سر قدرت و ثروت در سومالی
منازعه و انشعابات میان گروه‌های درون اتحادیه دادگاه‌های اسلامی و ظهور گروه جوانان ـ بخشی از جریان سلفیه جهادیه سومالی ـ و اختلافات میان اسلام‌گرایان بر سر رهبری، رویه و راهکارهای مبارزه با اتیوپی و دولت موقت سومالی
منازعه میان اتیوپی و گروه‌های سومالی
منازعه میان دولت موقت و گروه‌های اسلامی و قبیله‌ای
درگیری‌های درونی دولت موقت و پارلمان سومالی، این درگیری بر سر قدرت است و منشأ قبیله‌ای و محلی‌گرایی دارد.
2ـ استمرار بی‌ثباتی و نبود استقرار صلح در مرزهای اریتره و اتیوپی (2000ـ1998): گرچه جنگ و منازعه‌های مرزی میان 2 کشور با موافقتنامه صلح الجزیره به آتش‌بس منتهی شده، ولی دو طرف، دیگری را به تلاش نکردن برای حل مشکلات ارضی متهم می‌سازد. دو طرف در تلاشند در شاخ آفریقا نقش اول را ایفا کنند و در درگیری سومالی نقش اساسی دارند.
3ـ نبود حل مسالمت‌آمیز قضیه جزایر حنیش بزرگ و حنیش کوچک: ارتیره با حمایت همه‌جانبه رژیم صهیونیستی توانست در سال 1995 جزایر حنیش بزرگ را اشغال کند. گرچه 2 طرف با وساطت فرانسه برای حل مشکلات جزایر به پای میز مذاکره نشستند اما این قضیه هنوز حل نشده و یمنی‌ها برای انزوای منطقه‌ای اریتره اقدامات دیپلماتیک انجام داده‌اند، از جمله تشکیل تجمع صنعا از کشورهای یمن، اتیوپی و سودان. گرچه شرکت‌کنندگان در تجمع صنعا اعلام کرده‌اند که این ائتلاف منطقه‌ای بر ضد کسی نیست ولی رویکرد این تجمع به نحوی است که کشور اریتره را در محاصره قرار می‌دهد.
4ـ حمله نظامی ارتیره به جیبوتی در ژوئن 2008، بحران منطقه را تشدید می‌کند. ارتش اریتره برای تنبیه رژیم جیبوتی در هفته دوم ژوئن 2008 به جیبوتی حمله کرده و 12 سرباز آن کشور را کشت. این حمله زمانی رخ می‌دهد که آمریکا و فرانسه پایگاه نظامی در جیبوتی دارند.
5ـ افزایش اقتدار نیروی دریایی رژیم صهیونیستی در دریای سرخ: این رژیم از بدون تاسیس آن در سال 1948 به دنبال افزایش قدرت خویش در منطقه دریای سرخ است. تقویت روابط با اتیوپی و اریتره و دخالت در امور سودان در راستای این سیاست بوده‌است. رژیم صهیونیستی در سال 1971 مجموعه‌ای از جزایر منطقه از جمله دهلک، فاطمه و حالب را از اتیوپی اجاره کرد که پس از استقلال اریتره در دهه 90 تجهیزات نظامی این جزایر را توسعه داد. یگان‌های دریایی این رژیم با قایق‌ها و ناوچه‌های پیشرفته و مجهز به منظومه‌های موشکی همچون ساعر و ریشیف توانسته تفوق نظامی و عملیاتی خود را در این منطقه تحکیم بخشد.
6ـ قضیه دزدی دریایی در منطقه: این قضیه تبعات زیادی داشته از جمله روسیه، هند، چین و ترکیه برای حراست از کشتی‌های تجاری خود و برای مبارزه با تروریسم و دزدان دریایی، یگان‌هایی از نیروی دریایی خود را به منطقه اعزام کرده‌اند. در گذشته اتحادیه اروپا یگان‌های دریایی نظامی وابسته به ناتو را برای حمایت و مراقبت از کشتی‌های تجاری خود اعزام کرده‌بود. اکنون منطقه باب‌المندب و سواحل سومالی و منطقه جنوب دریای سرخ و دریای عربی، عرصه حضور یگان‌های دریایی نظامی فرامنطقه‌ای شده‌است. شورای امنیت برای مقابله با دزدان دریایی از اعضای این شورا خواست تا ترتیبات نظامی و امنیتی برای حراست و پاسداری از آب‌های بین‌المللی اتخاذ کنند. قطعنامه 1816 در ژوئن 2008 در همین راستا صادر شد و در پی آن فرانسوی‌ها طرحی برای کنترل و حمایت از کشتی‌های تجاری و راه‌های دریایی منطقه به شورای امنیت دادند و قطعنامه 1838 در این راستا تصویب شد. این قطعنامه مکمل قطعنامه 1814 و 1816 برای مبارزه بین‌المللی با پدیده دزدی دریای صادر شد و روند بین‌المللی بحران منطقه شاخ آفریقا و دریای سرخ را تشدید کرد.
سناریوهایی برای آینده این پدیده
1ـ بین‌المللی کردن بحران منطقه: آمریکا پس از 11 سپتامبر، به دنبال تقویت حضور نظامی خود در منطقه بوده و برای کنترل سواحل سومالی ـ 3700 کیلومتر ـ ائتلافی نظامی تشکیل و با عنوان «کومبایند تاسک فورس 150» با توان 12 تا 15 یگان دریایی نظامی به بهانه مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی اسلامی حضور خود را تحکیم بخشید. تنش‌ها و بحران‌های منطقه شاخ آفریقا زمینه‌هایی برای اجرایی کردن سیاست راهبردی خود با عنوان «شاخ آفریقای بزرگ» را فراهم کرده‌است. محور اسرائیل و آمریکا به دنبال بین‌المللی کردن بحران هستند و در این راستا واشنگتن با هماهنگی تل‌آویو به دنبال اجرایی کردن این سناریو است.
2ـ سناریو، راه‌حل منطقه‌ای برای بحران: اعراب به خوبی می‌دانند بازنده‌های توسعه دامنه این بحران، خود آنها هستند و روند بین‌المللی کردن راه‌حل به رژیم صهیونیستی جایگاه ممتازی خواهد داد. دیدگاه‌های اعراب در این رهگذر متفاوت است:
سعودی‌ها تلاش می‌کنند یمن را به سمت خود متمایل کنند تا سیاست مصری‌ها همگرا نباشد. سعودی‌ها از افزایش نقش مصر در قضیه فلسطین ناراحت و نگران هستند.
مصری‌ها با تلاش‌های دیپلماتیک در تلاش هستند پرونده دریای سرخ را در دست خود بگیرند و به عنوان برگ برنده در تعامل با رژیم اسرائیل و آمریکا از آن بهره‌برداری کنند.
یمنی‌‌ها سعی دارند از پدیده دزدی دریایی به عنوان فرصت‌ طلایی برای افزایش جایگاه منطقه‌ای خود استفاده کنند، بنابراین از یک سو در عرصه دیپلماتیک با مصر همگرا هستند و از سوی دیگر خواهان تشکیل ائتلافی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای متشکل از 20 کشور جهان برای مقابله با دزدان دریای هستند. در هر صورت صنعا به دنبال جلب توجه جهان به جایگاه منطقه‌ای و اهمیت آن به عنوان نگهبان شرقی باب‌المندب است. صنعا پدیده دزدی دریایی را فرصتی برای حل مشکلات اقتصادی و امنیتی می‌بیند.
نتیجه
ژئوپلتیک دریای سرخ ملزوماتی را فرض و تحلیل می‌کند که به عنوان یک دریا و معبر آبی عادی عمل نکند، بنابراین، این معبر به خاطر موقعیت ژئواستراتژیک آن، دارای مزایای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است. اختلال در عبور و مرور کشتی‌ها در این معبر، مشکلات دریانوردی در دریای مدیترانه و اقیانوس هند را دو چندان خواهد کرد.
بسته شدن باب‌المندب که مخرج جنوبی دریای سرخ در تجارت میان چین و شرق و جنوب آسیا با اتحادیه اروپاست، مشکلات اساسی به وجود خواهد آورد و اقتصاد چین و ببرهای آسیایی را دچار بحران می‌کند. تصور نمی‌شود که با حل بحران سومالی ـ که خود بخش مهمی از روند بین‌المللی کردن بحران است ـ روند بین‌المللی شدن منطقه دریای سرخ متوقف شود، زیرا عوامل بحران تنها در منطقه نیست بلکه ریشه‌ها و منابع تهدید، در منطقه خلیج‌فارس و خاورمیانه است. تداوم بحران به ضرر کشورهای نفتی منطقه خلیج‌فارس و کشورهای عربی حوزه دریای سرخ است و برندگان اصلی این بحران، آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهند بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات