ترجمه: نیما چیتساز
هند 70 درصد از نیاز به انرژی خود را از طریق واردات نفتخام برطرف میکند و از نظر تقاضای جهانی نفت در ردیف ششم قرار دارد. تا سال 2010، هند به عنوان چهارمین مصرفکننده بزرگ انرژی جایگزین کره جنوبی شده و بعد از آمریکا، چین و ژاپن قرار میگیرد.
پیشبینیها نشان میدهد که نیاز هند به انرژی تا سال 2020 دو برابر خواهد شد.
به این ترتیب این کشور برای پاسخگویی به این نیاز خود در سالهای اخیر به دنبال ائتلافهای استراتژیک با چند کشور بوده است که ایران، سودان، ونزوئلا و میانمار از مهمترین آنها هستند.
در این راه یکی از سیاستهای هند دیپلماسی خط لوله بوده و در صورت تحقق اهداف خود تغییری عمده در اقتصاد نفت آسیا ایجاد خواهد کرد.
در دو ماه گذشته دو اتفاق بزرگ در مسیر این دیپلماسی روی داده است، یکی توافق میان هند و ایران برای انتقال گاز ایران از پاکستان به هند و دیگری توافق با بنگلادش برای عبور خط لوله ترانزیتی گاز از برمه.
گفتوگو درباره خط لوله گاز ایرانـ پاکستانـ هند از سال 2003 جدیتر شد وقتی محمد خاتمی رئیسجمهور ایران مهمان ویژه هند در روز جمهوری این کشور بود. از آن زمان دو کشور پیمان تاریخی همکاری استراتژیک به امضا رساندند. این همکاری فقط به بخش نفت و گاز محدود نمیشود و شامل همکاریهای نظامی هم هست. دو کشور در مارس 2003 تمرین مشترک دریایی برگزار کردند که البته شاید انگیزه آن حضور آمریکا در خلیجفارس بوده است. ایران در چارچوب این همکاری، نیرویدریایی و هوایی خود را با کمک هند توسعه و بهبود میدهد. ایران و هند همچنین در حال ساخت یک کریدور ترانزیتی هستند که هند را از طریق افغانستان و ایران با آسیای میانه مرتبط میکند. بخشی از این طرح هم نوسازی بندر چابهار و مرتبط کردن آن با راههای اصلی ارتباطی است.
در همین حال یک سال پیش هند یادداشت تفاهمی با ایران و ترکمنستان به امضا رساند که موضوع آن تسهیل صادرات این کشور به کشورهای آسیای میانه از طریق خطآهن عبوری از ایران و بندرعباس است. روسیه، هند و ایران همچنین توافقنامهای امضا کردهاند برای ایجاد یک کریدور بینالمللی ارتباطی شمالـ جنوب، ایجاد یک کریدور شرقی برای مرتبط کردن ازبکستان، ایران و افغانستان از دیگر برنامههای در دست اقدام است.
اما در حال حاضر مهمترین و مورد توجهترین نکته، واردات نفت و گاز طبیعی از طریق خط لوله به هند است که نه تنها امنیت بالایی دارد بلکه به حل یک چالش استراتژیک با ابعاد چندجانبه سیاسی کمک میکند.
برای ایران که ذخایر عظیم گاز طبیعی در جنوب خود دارد، شبهقاره هند بدون شک یکی از جذابترین بازارهای موجود است. برای اولین بار در سال 1989 در دیدار دکتر علی شمس اردکانی معاون وزیر خارجه ایران و همتای هندیاش به طور مشترک پیشنهاد واردات گاز طبیعی از ایران به هند و از طریق خط لولهای از پاکستان را تهیه و ارائه کردند.
هند امیدوار است که کار ساخت این خط لوله 5/4 میلیارد دلاری تا پایان سال 2009 به پایان برسد. این گشایش در روابط هند و ایران که اکنون وارد مرحله جدیدی شده است، به شرکتهای هندی فرصت داده تا به ایران راه پیدا کنند. اخیراً شرکت نفت هند با شرکت پتروپارس ایران برای توسعه یک میدان گازی در پارس جنوبی به توافق رسیدند.
این منطقه بیشترین ذخایر گاز طبیعی را در دنیا دارد. ارتباطات روبه رشد میان ایران و هند از این نظر با اهمیت قابل توجه است که هند روابط خوبی هم با اسرائیل و آمریکا دارد. کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا در جریان سفر اخیر خود به هند، به صراحت گفت: واشنگتن با خط لوله ایرانـ پاکستان ـ هند مخالف است چرا که دولت بوش تلاش میکند ایران را به کنار گذاشتن برنامه هستهایاش مجبور نماید.
بعد از برخی احتیاطهای اولیه، هند نگرانیهای آمریکا را رد کرد و گفت که بدون هیچ «اغماضی» این طرح را پیش میبرد. بعضی مقامات و دیپلماتهای هندی هم در اظهارنظرات و گفتگوهای مطبوعاتی خود گفتند، رابطه چندجانبه هند و ایران به خاطر نگرانی هیچ طرف سومی تخریب نمیشود.
اما آمریکا با امتیازات اغواکننده در پی تغییر دادن تصمیم هندیهاست. واشنگتن اخیراً پیشنهاد گفتوگوهای همهجانبه درباره انرژی با هند را داده است که بحث درباره انرژی هستهای را هم شامل میشود. اسرائیل تا وقتی این همکاری (میان ایران و هند) ماهیتی نظامی نداشته باشد سکوت میکند. اما این رابطه باعث انزوای پاکستان هم میشود و واکنش این کشور را هم به دنبال خواهد داشت. با این حال به نظر میرسد از آنجا که این همکاری بخشی از سیاست گستردهتر هند در درازمدت است، هیچکدام از این واکنشها تغییری در تصمیم آن ایجاد نکند.
هند در پیگیری دیپلماسی خط لوله فقط به دنبال همکاری با ایران نیست.
مقامات هندی ماه گذشته در بنگلادش و میانمار درباره احداث خط لوله انتقال گاز از این کشورها گفتگو کردند. این خط لوله پیشنهادی گاز را از میانمار از طریق بنگلادش به هند منتقل میکند. بنگلادش و میانمار تا همین اواخر از همسایه غربی خود که به غولی اقتصادی تبدیل شده، بیمناک بودند. برای داکا انعقاد هرگونه توافقی درباره صادرات گاز به هند یا عبور خط لوله از این کشور، غیرقابل تصور بود. دهلی و داکا درباره موضوعات مختلفی چون آب و فعالیت گروههای تروریستی، با یکدیگر اختلافات شدیدی دارند. اما به نظر میرسد نیازهای اقتصادی نظر رهبران دو کشور را کاملاً تغییر داده است.
به گفته وزیرخارجه هند این خط لوله روابط کشورهای منطقه را دچار تغییرات جدی میکند و پارادایم جدیدی در همکاری منطقهای ایجاد میکند. از طریق این خط لوله 900 کیلومتری، هند به گاز مورد نیاز خود میرسد و بنگلادش هم حق ترانزیت خود را که 125 میلیون دلار در سال برآورد شده، دریافت میکند. میانمار هم ارز مورد نیاز خود را از این صادرات بدست میآورد. این اقدام هند خلاف سیاستهای آمریکاست. حکومت نظامی میانمار هدف انتقادات شدید آمریکا و اروپا قرار دارد و در سالهای اخیر مجبور به انجام برخی اصلاحات در اثر این فشارها شده است. البته سیاست سازمان منطقهای آ.سه.آن این است که به جای انزوای این کشور، باید حکومت آن را به حضور فعال در این سازمان و مشارکتهای منطقهای تشویق کرد تا از این طریق بتوان برای تغییر رفتار آن فشار آورد. این اقدام هند در خرید گاز و احداث خط لوله میانمارـ بنگلادش ـ هند هم در چارچوب همین سیاست است. ظهور هند و چین و آبشدن یخهای رابطه میان این دو غولآسیایی بسیاری از معادلات منطقه را تحتتاثیر خود قرار داده است. این دو کشور ماه گذشته در سفر نخستوزیر چین به دهلی اولین دور از گفتگوهای استراتژیک خود را برگزار کردند که همکاری در بخش انرژی محور این گفتگوها بود.
هر دو این کشورها برای پیش بردن اقتصاد پرشتاب خود نیاز به منابع انرژی دارند و این نیاز در سالهای آینده چند برابر خواهد شد.
چین هم مانند هند نادیده گرفتن هشدارهای آمریکا معاملههای بزرگی با کشورهای مغضوب آمریکا در خاورمیانه و جنوب شرق آسیا انجام داده است. علاوه بر قراردادهای بزرگ گاز و نفت با ایران، چین در حال سرمایهگذاری در بخش انرژی میانمار هم هست. چین میخواهد از طریق میانمار به اقیانوس هند دسترسی پیدا کند.
در این میان هر دو این کشورها اکنون بیشتر از هر زمان دیگری برای نزدیکی و همپیمانی با یکدیگر آمادهاند. نمونهای از این همکاری، مشارکت هند و چین در سودان برای استخراج نفت و گاز این کشور است. تجارت میان چین و هند امسال به 12 میلیارد دلار رسیده است. پنج سال پیش این رقم کمتر از یک میلیارد دلار بود.
هند و چین از یک سو برای تامین نیاز اقتصاد پرشتاب خود و برای حفظ نرخ رشد 7 و یا 8 درصدی این اقتصاد و از سوی دیگر برای آنکه از رقابت بر سر حضور در کشورهای صادرکننده نفت عقب نمانند، گزینه دیگری به غیر از پیگیری این دیپلماسی ندارند.