تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۵  ، 
کد خبر : ۷۷۰۲۷
موسیقی فاخر، نه لس آنجلسی

متن کامل پرسش‌های دانشجویان دانشگاه امام صادق از ضرغامی (بخش دوم و پایانی)

مقدمه: هفته گذشته جلسه پرسش و پاسخ دانشجویی دانشجویان دانشگاه امام صادق -علیه السلام- با حضور مهندس ضرغامی پیرامون نقد و بررسی عملکرد سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران برگزار شد اما اغلب رسانه های خبری، به طرح چند خط از پرسش های تفصیلی دانشجویان، کفایت کردند. به گزارش رجانیوز، بسیج دانشجویی این دانشگاه پیرو این پوشش رسانه ای نامناسب، متن پرسش های دانشجویان این دانشگاه از ریاست سازمان صدا و سیما را منتشر کرده است. بخش دوم متن کامل پرسش های دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلاماز رئیس سازمان صداوسیما:

صحبت های آقای مهدی نیکجو:
موسیقی، مقوله مبهم
آقای ضرغامی من تمام بحث هایم حول مسئله ی موسیقی را تحت سه عنوان گنجاندم یکی بحث فقهی مسئله ی مویسقی است یکی هم بحث های فنی است که خود به دو شاخه تقسیم می شود آقای ضرغامی شما با یک مسئله اساسی و نه تنها شما بلکه همه ی آن هایی که با مسئله ی موسیقی سرو کار دارند مثل وزارت فرهنگ یا حوزه هنری و سازمان تبلیغات، که فکر می کنم این مشکل از یک جهاتی خیلی هم ربطی به شما نداشته باشد آن است که به قول مقام معظم رهبری موسیقی یک مقوله مبهم شده است. و این باعث شده است که یک سری بی ضابطگی ها و تعارضات و پارادوکس هایی که در سازمان مخصوصا در رادیو پیش آمده که این به مبهم بودن قضیه فقهی موسیقی بازمی گردد.
من می خواهم هم نگاه انتقادی داشته باشم و هم پیشنهاد ها و راهکارهای خودم را ارائه بدهم. البته من نمی گویم کاری از سوی سازمان صورت نگرفته، بالاخره پژوهشگاه قم دارد کار می کند، تهران دارد کار می کند ولی این اصلا جدی نیست. چرا؟ چون جواب نهایی که مسئولان سازمان در این رابطه می دهند این است که ما در قضیه موسیقی هنوز با امر مبهمی روبرو هستیم و اگر کار شده پس این پاسخ ها چه هست؟
لزوم لجنه‌ای کردن بحث موسیقی
من به نظرم شما یک کار جدی که باید انجام بدهید و جدی تر پیگیری بکنید بحث لجنه ای کردن این مسئله است. نگاه بکنید الان یک مشکل جدی که وجود دارد این است که اساتید بزرگ موسیقی از صدا و سیما به شدت دور هستند من با آن ها در ارتباط هستم و در کلاس های گروه موسیقی دانشکده هنر شرکت می کنم. هم بزرگان موسیقی و هم فقها از این قضیه کنار هستند و هیچ کدام دیگری را قبول ندارد. حالا من یک مزاحی هم بکنم. من با چند تا از بچه های گروه موسیقی دانشکده هنر دارم کار می کنم به یکی از دوستان همین امروز ظهر که گفتم آقای ضرغامی می خواهد بیاید دانشگاه ما با توجه به این فضای کدری که در این بین هست می گفت آقای نیکجو ما با شما رفیقیم و با هم کار می کنیم ولی انصافا من هنوز شما را به عنوان یک رفیق صمیمی نمی شناسم و من هنوز شما را نماینده دشمن می بینم که آمده در خاکریز ما تا با هم کار بکنیم.
حالا فایده این لجنه ای شدن چیست؟ اول اینکه کم فاصله بین فقها و موسیقی دان ها کم می شود. امروز یکی ازاساتید دانشکده هنر می گفت اصل بر اینکه من بد هستم و موسیقی خیلی بد است و ما را به عنوان یک چهره فاسق و فاجر می شناسند مگر خلاف آن ثابت بشود و این در هنر های دیگر کمتر است و با لجنه ای شدن این فضا شکسته می شود.
دیگر اینکه با ضابطه های کلی مثل غنا حرام است، موسیقی لهوی حرام است چیزی روشن نمی شود. مثل اینکه در مورد پول هایی که از بانک می گیرید فقیه بگوید اگر منتهی به عقود اسلامی بشود صحیح است والا فلا. این چیزی را روشن نمی کند.
پس این لجنه ای شدن که شهید مطهری به آن اشاره کرده اند و حضرت آقا هم در دانشگاه شهید بهشتی در دوران ریاست جمهوری شان درباره آن صحبت کردند خیلی از مشکلات را حل می کند. من خودم یک کاری که کردم ردیف های گوشه های ایرانی را نوشته ام بعد تبیین کرده ام که در چهارگاه خیلی کلام مهم است لذا اگر کلام سخیف در آن به کار رود همان می شود که فقها می گویند موسیقی لهوی. وقتی من می روم با فلان آقای آهنگ ساز صحبت می کنم می گوید شما به من بگو من چه بخوانم؟ چه بزنم؟ اینکه شما بگویی موسیقی لهوی که این روشن نیست.
چرا رهبری باید بگوید پخش موسیقی از صدا وسیمای جمهوری اسلامی دلیل بر حلیت آن نیست؟!
نکته بعد که یک انتقاد جدی است آقای ضرغامی اینکه مقام معظم رهبری و خیلی از مراجع تقلید بیایند بگویند قطعا پخش موسیقی از صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران دلیل بر حلیت آن نیست. چرا باید اینطور بگویند؟ اگر ما آمده بودیم دقیق کار می کردیم و ضابطه ای داده بودیم واقعا مقام معظم رهبری با آرامش خاطر به شما اطمینان می کرد که آقا اینها دارند کار می کنند، فقیه نشسته آنجا موسیقی دان نشسته. و وقتی یک موسیقی از فیلتر صدا و سیما بیرون می آید قطعا دیگر مشکلی ندارد نه اینکه مقام معظم رهبری بگوید پخش موسیقی دلیل بر حلیتش نیست. این یک نقطه ضعف است.
آقای ضرغامی شما به یک پارادوکس خورده اید. از یک طرف می آیید چهره ماندگار برگزار می کنید و مثلا از آقای دکتر پورتراب تقدیر می کنید که این خوب است و از آن طرف جایگاه و موقعیت و موضوع موسیقی در سازمان صدا وسیما روشن نیست که بالاخره چی؟
موسیقی، ابزار پرکردن فواصل برنامه ها
شما موسیقی را در صدا وسیما گذاشته اید برای پر کردن خلا های بین برنامه ها. مثلا ساعت 2 تا 2:30 اخبار است و 2:45 یک فیلم داریم و حالا این یک ربع را موسیقی بگذاریم و همین را هم بدون ضابطه انجام می دهید. می آیید تاری را که استاد جلیل شهناز در گوشه های دقیق ایرانی زده پخش می کنید و عجیب است که اصلا دقت هم نمی کنید که این بیست دقیقه طول می کشد نه یک ربع و بعد سر یک ربع قطع می شود. یک برنامه ای بود در صدا و سیما که من دنبال می کردم می آمد بیات اصفهان را پخش می کرد و گوشه هایش را می گفت و استاد محمودی خوانساری هم می خواند و بعد وسط این هم تبلیغ پخش می کردند! می دانید این چه را می رساند؟ اینکه اصلا نگاه عالمانه به موسیقی وجود ندارد.
البته من نمی گویم کاری نشده. انصافا از موقعی که آقای ضرغامی ریاست سازمان را به دست گرفته اند وضعیت موسیقی در تلویزیون بهتر شده ولی در رادیو ساعت 7 صبح که برای صبحانه بلند می شویم انصافا خیلی بد است و باید جدی با آن برخورد شود و انقدر وضعیتش پایین بوده من دیگر به دید نقادانه هم به آن نگاه نمی کنم.
یک بحث دیگر اینکه شما با چه ضابطه ای صدای آقای شجریان را پخش می کنید بعد آقای عصار را پخش می کنید بعد هنوز زمان هست دیگر چه پخش کنیم؟ صدای ر. ن. پخش می شود که من نمی دانم اصلا چه بگویم؟
موسیقی فاخر، نه موسیقی لس آنجلسی
نکته آخر هم اینکه شما همه صحبت های مقام معظم رهبری را درباره موسیقی بخوانید ایشان به شدت روی موسیقی فاخر تاکید دارند و وقتی من اینجا می گویم موسیقی که نمی خواهم موسیقی لس آنجلسی تبلیغ شود نه اصلا منظورم این نیست. موسیقی که مدنظر مقام معظم رهبری است موسیقی که صدای عدالت داشته باشد، موسیقی که به قول حضرت امام جنگ فقر و غنا را برساند. و الان شما به هیچ عنوان هیچ ضابطه ای در صدا و سیما راجع به این قضیه ندارید.
متن صحبت های آقای علیرضا خدابخشی:
صدا و سیما در جهت حاکمیت گفتمان رهبری در کشور کار نمی کند
من از چیزی تعبیر می کنم به اسم حاکمیت گفتمان رهبری در کشور که من معتقدم طبق قانون اساسی در کشور ما حاکمیت باید از آن گفتمان رهبری باشد و صدا و سیما به عنوان نهادی که مستقیما زیر نظر رهبری کار می کند و به قوای دیگر خیلی ربطی ندارد و مسئولش هم مستقیما توسط خود ایشان منصوب می شود باید تلاشش حاکمیت گفتمان رهبری در کشور باشد. من در این با شما بحث دارم که معتقدم صدا و سیمای ما در جهت حاکمیت گفتمان رهبری در کشور کار نمی کند. مثلا می گوییم گفتمان حوزه اقتصاد الان اصل 44 است و صدا و سیماست که طبق اصل مطالبه و پاسخگویی مسئولین – که ما یک سالی را هم به اسمش نامگذاری کردیم که فرهنگ سازی بشود ولی این فرهنگ در صدا وسیما جاری نشد - باید از اینها سوال بپرسد. در حیطه فرهنگ مثلا اگر ایشان فرمودند باید کرسی های مناظره باید تشکیل بشود و گفتند آزاد اندیشی دینی باید راه بیفتد اینها را باید مسئولین حوزوی و دانشگاهی ما پاسخگو باشند که چقدر در راستای آن حرکت کردند.
عرایضی که بنده خدمتتان تقدیم می کنم چون اسم آزادی و اینها پیش می آید باید تاکید کنم که من نه یک روشنفکرم نه یک اصلاح طلب دوم خردادی هستم و نه از گروه های اصولگرا. نه، من به عنوان یک حزب اللهی دارم اینجا صحبت می کنم که معتقدم طبق همین ادعا که باید حاکمیت گفتمان رهبری باشد باید هرچه که ایشان فرمودند سر همان بحث کنیم و مناط و معیار همان باشد.
پدیده خودمعظم پنداری!
ببینید من از طرف دیگر حرف هایم تئوریک نیست. به سابقه ای که شما در صدا وسیما تشریف آوردید بنده هم بخش خبر معاونت سیاسی مشغول به کار بودم و بحث اصلی من هم حاکمیت گفتمان رهبری در کشور است. ما با یک پدیده ای در کشور مواجه هستیم با نام " خود معظم پنداری"! بخش زیادی از مسئولین کشور همه را نمی گویم از جمله خود آقای ضرغامی بعضی وقت ها یک احساسی به آنها دست می دهد که رهبر کشور هستند و قرار نیست آنچه که رهبری دستور داده اند اجرا بشود و دیگران هم می توانند موازی گفتمان هایی که ایشان در حیطه های مختلف تعیین می کند، چیزهایی را مشخص بکنند.
برای نمونه رئیس قوه قضائیه در شرایطی که رهبر معظم انقلاب بحث ثروت های بادآورده و مفاسد اقتصادی را مطرح کردند و راهکارشان را هم ارائه دادند در مقام یک ایدئولوگ و به صورت موازی بحث امنیت سرمایه گذاری را مطرح می کنند در حالی که امنیت سرمایه گذاری گفتمان رهبری نبوده است. بله البته امنیت سرمایه گذاری واجب است و در پیام 8 ماده ای هم یک گوشه ای به آن اشاره شده ولی نه اینکه اصل بحث مبارزه و اصل 44 را تحت الشعاع قرار بدهد. پس صدا وسیما به جای آنکه سخنرانی های آیت الله هاشمی شاهرودی را با کوپن نفر دوم و سوم در اخبار پخش کند جا دارد که سوال هم بکند که این تعارضش با این صحبت ها چیست؟ ایشان تاکیدشان بر این مسائل نبوده و شما از کجا این تاکید را پیدا کرده اید؟
یا نمونه ای دیگر رهبر انقلاب حدود 7-8 سال پیش بحث کاهش تعطیلات رسمی را در کشور مطرح کردند و در مجلس یک عده از نماینده ها مشغول فعالیت شدند و آمدند طرحی را بنویسند و به طور طبیعی از یک جاهایی مخالفت شد و عیبی هم ندارد اما در مجلس آقای حداد عادل با آن روحیه مدارایی که با همه شخصیت ها و گروه ها دارند، شخصا تصمیم گرفتند این بحث از دستور کار خارج بشود. یعنی رهبر انقلاب بیایند در مشهد در جمع عمومی از مسئولین بخواهند که بیایید تعطیلات را کم کنید آقای حداد عادل تشخیص می دهند که فعلا تعطیلات می تواند همین طور باقی بماند و فعلا صلاح نیست مطرح بشود.
عرض من این است که پیگیری مطالبات و خواسته های رهبری کجا باید انجام بشود؟ شما متاسفانه به این فرهنگ که گفتمان رهبری در کشور تضعیف بشود دامن می زنید. باز نمونه دیگر به رفت و آمد های شما و مدیران شما به قم بازمی گردد. آقای مهدوی به ما یاد داده اند که احترام علمای ضدانقلاب! را هم نگه دارید. ولی اینکه جنابعالی و مدیرانتان هر هفته می روید دیدار مراجع تقلید، معاونت سیاسی، معاونت پژوهشی، معاونت آموزشی و... من نمی دانم شما در قم دنبال چه می گردید؟! مگر ابهامی وجود دارد در کارهایی که شما باید انجام بدهید؟ تازه در بحث مرجعیت هم باز گفتمان رهبری حاکم نیست. وقتی بحث مرجعیت رهبر معظم انقلاب مطرح شد گفته شد که در حال حاضر بیش از 100 نفر شایستگی مرجعیت را دارند و مردم می توانند رجوع کنند ولی گفتمان صدا و سیمای ما گفتمان جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین است و مثلا 7 تا از مراجع را جامعه مدرسین انتخاب کرده اند و 3 نفر را هم جامعه روحانیت انتخاب کرده اند و صدا و سیما روی اینها تبلیغ می کند اما جدیدا در خود صدا و سیما ظاهرا یک عده مرجع شناسی دارند! و صدا و سیما تشخیص داده که می تواند اینها را هم وارد بکند و مسئولینش هم می توانند بروند رهنمود بگیرند! خوب به طور طبیعی وقتی این همه دانشجوی حزب اللهی اینجا نشسته اند و سر یک بحث موسیقی به یک توافق نمی رسند شما اگر قرار باشد سر بحث موسیقی هر روز بروید در قم دنبال بحث موسیقی بگردید اصلا کار شما کار فقهی نیست شما یک حکم می خواهید از رهبری که ایشان صریح و شفاف در اجوبه الاستفتائات بحث موسیقی و رقص را توضیح داده اند و اگر قرار باشد ما بگوییم با فقها نشستیم که نمی شود. فقها احترامشان واجب، کار علمی می کنند و محصول علمی شان می آید گفتمان حوزه علمیه می شود اما نه اینکه سر بحث اجرایی مسئولین صدا و سیمای ما در قم دنبال مطلب بگردند.
چندصدایی کجا رفت؟!
یک نکته ای را هم بنده راجع به بحث خبر عرض کنم. حضرت عالی وقتی که به ریاست سازمان انتخاب شدید یک شعاری را به عنوان چندصدایی مطرح کردید و چون تقریبا همزمان هم بود با انتخابات ریاست جمهوری و یک تجربه خیلی موفقی هم ارائه شد که اگر فضا آزاد باشد و اگر همه گروه ها بتوانند حرفشان را بزنند برنده حزب اللهی ها هستند یعنی در جواب دادن و اینکه بتوانند از خودشان دفاع بکنند کم نمی آورند. امام متاسفانه هم آن شعارها از سوی شما فراموش شد و دیگر کسی اصلا کلمه چندصدایی را از شما نشنید و در این دو سه سال اخیر کلا به فراموشی سپرده شد و انگار نه انگار که قرار بود در این کشور چندصدایی باشد، حزب اللهی ها تحقیر نشوند و حزب اللهی ها بلدند از خودشان دفاع بکنند که متاسفانه حضرتعالی به فراموشی سپردید و نتیجه چنین بحثی این است که در صدا و سیما در فضای معاونت سیاسی و خبر مقوله نقد و مقوله انتقادات و ایرادات خیلی کمرنگ دیده می شود و این به فضای کشور ضربه خواهد زد و ما را دوباره به دوران بد زمان آقای هاشمی رفسنجانی بر خواهد گرداند از لحاظ نقد.
90 سیاسی را از صدا و سیما شروع کنید
جمع بندی من هم این است که چون شاید از این جلسات معمولا چیز اجرایی و خوبی دستگیر نشود من هم روی همان صحبت آقای خورشیدی تاکید می کنم که جناب آقای ضرغامی ما از شما هیچ چیز نمی خواهیم جز یک برنامه 90 سیاسی و اگر ترس دارید از اینکه با مخالفت های متفاوت مواجه بشوید از خود صدا و سیما آغاز بکنید یعنی 10-20 جلسه اول آن مدیران صدا و سیما و برنامه سازان در یک فضای عادلانه ای نقد بشوند و فضای سانسور هم ان شاء الله در آن نباشد.
متن صحبت های آقای سید مجتبی امامی:
من چند سالی افتخار داشتم در صدا و سیما در بخشی که شاید رهبری بیشترین تاکید را در سالهای اخیر بر آن داشته اند یعنی بحث مهندسی و ساخت پیام و برنامه ریزی محتوایی فعالیت کنم و همین جا هم درخواست می¬کنم که یا شما با رهبری صحبت کنید یا دوستان پیگیری کنند و آن سخنرانی ها به طور کامل بین همه دانشجویان پخش شود. متاسفانه این جزو سخنرانی هایی است که نه متنش و نه صدا و تصویرش دست دوستان نیست اگر دست دوستان باشد می توانند مطالبات خودشان را خیلی بهتر و دقیقتر بیان کنند.
صدا و سیما ایران خودرو نیست.
فکر می کنم امروز اکثر انتقاداتی که بر شما وارد شد [ناظر] به اجزای یک برنامه بود. خوب است همه دوستان بدانند که صداوسیما ایران خودرو نیست که چهار نوع اتومبیل بسازد بلکه صدواوسیما در هر لحظه و هر ساعت یک تولید نو می کند. صداوسیما ایران خودرو نیست که یک ماشینش مثلا سه هزار قطعه داشته باشد بلکه میلیونها قطعه و عنصر دارد که اینها در برابر هم قرار می گیرند و با هم یک برنامه را می سازند و مثل یک مصداقی از کالاها نیست که فقط با جسم ما سروکار دارد بلکه با روح ما سروکاردارد.
این حرف ها را زدم تا اذعان کنم این امر و این مدیریت بسیار بسیار پیچیده است. ما هم قبول داریم شما هر چقدر انتقاد کنید من از قبل به دوستان گفته بودم که آقای ضرغامی از قبل جواب دارند. برای اینکه یک برنامه هزار بعد و هزار پیام دارد. شما دو پیام غلطش را می گویید و آقای ضرغامی هم سه پیام درستش را می گویند. یعنی به راحتی جواب شما را خواهند داد.
آیا اصل واقعا اینجاست؟ ما باید اصل را به جای دیگری ببریم. مشکل صداوسیما اینجاست؟ چرا بچه ها می گویند این برنامه روح مذهبی ندارد و شما می گویید دارد؟ برای اینکه فکر می کنید سه پیام دینی داخلش گذاشتید دینی شد؟ و اینها این دینی بودن را احساس نمی کنند.
رهبری بیشترین مایه را برای صداوسیما گذاشتند. لطفا آن برنامه ها را ببینید. ما در سخنرانی¬های رهبری هیچ سخنرانی نداریم که به نظمی باشد که برای صداوسیما انجام داده¬اند. تقریبا مثل یک برنامه ریزی استراتژیک صحبت کردند. تمام آن موارد را بیان کردند و گفتند چه کار کنید، مهندسی پیام را چه اعمالی انجام دهید و...
ما قبول داریم آقای ضرغامی! حوزه ضعیف است. دانشگاه هم ضعیف است. دانشگاه امام صادق هم ضعیف است. شما هر چه این سوالها را مطرح کنید خوب است ما هم می فهمیم که خیلی چیزها را نمی دانیم. خوب است! این جلسه همینش خوب است که ما می فهمیم که به این آسانی نیست و شما هم رو همین امر تاکید دارید که به این آسانی نیست.
آیا مسئله مدیریت یک سازمان ورود به همه سریالهاست؟
ولی می گوییدعالمانه! ولی می گویید دین باید روشن بینانه ترویج شود. گیر من اینجاست. دوستان همه به سطح می روند این سازمان است که باید آن محتوا و برنامه ها را تولید کند. آقای ضرغامی! اگر قرار است این سازمان مدیریت شود چگونه باید اداره شود؟ آیا آقای ضرغامی باید از این سریال به آن سریال یکی یکی به تمام سریال ها ورود کنند؟ اگر دوستان توجه کرده باشند آقای ضرغامی به اکثر سریالها تسلط دارند. برای اینکه به همه آنها ورود کرده اند. آیا مسئله مدیریت یک سازمان ورود به همه سریالهاست؟ آیا ایشان باید همه این بار را یک تنه به دوش بکشند؟ برای همین است که این مسئله اینگونه شده است.
مغز متفکر سازمان ضعیف است
اگر قرار است این سازمان روشن بینانه اداره شود باید مغز متفکری داشته باشد. پس از صحبتهای رهبری و تاکیدات رهبری طی دو مرحله یک بخش، بخش نظارت در صداوسیما ایجاد شد و بعد بخش برنامه ریزی. و اکنون آقای ضرغامی معاونتی دارند با عنوان نظارت و برنامه ریزی. من تصریح می کنم الان این مجموعه باید مغز متفکر سازمان باشد. کسی اگر دو ماه با صداوسیما ارتباط داشته باشد کاملا این امر را می فهمد که ضعیفترین معاونتان معاون نظارت و برنامه ریزی است. اگر قرار است تکذیب کنید هیچ اشکالی ندارد. دوستان جلساتی که با معاونان دارند یک بار معاون برنامه ریزی را بیاورید در چنین جلسه ای. بنده نمی گویم که ایشان ضعیفند. ما همه ضعیفیم. هیچ کداممان از لحاظ علمی، حوزوی و دینی برای صداوسیمای جمهوری اسلامی هیچ نداریم! مشکل داریم!
شما هر چه بگویید، آقای ضرغامی و دوستانشان ان قلت های مقابل دارند. ما نمی گوییم نادرست است بلکه درست است. من هم قبول دارم ولی باید یک جا به جمع بندی برسیم. در یک جا باید بگویم که مسئله چیست؟ چه چیزی بر چه چیزی اولویت دارد. چه چیزی اهم بر آن یکی است. آیا جلوگیری از ماهواره دیدن مردم اهم است یا دیگری اهم است. اینجا بحث اهم و مهم هاست. انتخاب ین بد و بدتر هاست.
آقای مهدوی برای ما از امام علی – علیه السلام- ذکر کرده اند که عاقل کسی نیست که بین خوب و بد را تشخیص می دهد. بلکه عاقل آن کسی است که بین بدوبدتر را تشخیص می دهد. و انتخابها و تصمیم هایی که در صداوسیما انجام می شود. 99 درصد آن انتخابهای بین بد و بدتر است. ولی بر اساس چه ملاکی؟
معاونت برنامه ریزی، هر روز بدتر از دیروز!
ما ضعیف! حوزه ضعیف! اما چه کسی باید این امر را دنبال کند. آیا کسی غیر از شما باید این امر را دنبال کند؟ شما مصداق عملتان یعنی اولین عملی که می توانید انجام دهید این است که این حوزه سازمانی را تقویت بخشید. آیا این کار را کردید؟ طی دو سال گذشته که پی گیری کردم این مجموعه هر روز بدتر از دیروز شده است. الان همکاری کردم چون مشکل را در آنجا دیدم رفتم تا مشکل نظریش را حل کنم. به دنبال مشکل نظری آن رفتم چون شأن خودم را در آن حد دیدم.
من در شوراهای سیاستگذاری شما چندین بار شرکت کرده ام. متن های شما را دقیقا خوانده ام. خیلی اوقات گزارشهای شما را تنظیم کرده ام. ولی آقای ضرغامی! مشکلات اینگونه حل نمی شود. شما سیره تان اینگونه بوده که وقتی مثلا گروهی می آمدند و می گفتند حرام است شما چهارتا روحانی از آن طرف می آوردید که می گفتند حلال است. شما هم می گفتید: شما به شما در، ما هم کار خودمان را می کنیم. واقعا از لحاظ علمی کار در صداوسیما اینگونه است. این مسائل را راحت حلش می کنیم. ولی کجا باید این را انجام دهد؟
بازهم می گویم که ما ضعیفیم ولی شما باید مطالبه کنید. شما باید دانشگاه امام صادق را به عبارتی به صلابه بکشانید که آقا من جواب این را می خواهم. شما باید جواب این نظرها را پیدا کنید.
متن صحبت های آقای مسلم نادعلیزاده:
آقای ضرغامی وقتی که دیر به دیر تشریف می آورید در چنین مجامعی سوالات انباشته می شود و بحث ها هم پراکنده می شود و نتیجه ای هم گرفته نمی شود لذا سعی بشود که این جلسات تکرار بشود.
فقر مشاوران مذهبی
من هم نمی دانم از کجا واقعا شروع کنم، از فقر مشاوران مذهبی در صدا و سیما شروع کنم که شما مجبور می شوید مثلا برای سریال حضرت یوسف بروید سراغ کسانی که نه تخصص تاریخی دارند نه تخصص مذهبی دارند و تخصصشان فقط در بازار است و آن وقت فیلم ساخته می شود با این همه ایراد و انتقاد. نمی دانم از رادیو جوان بگویم که با این برنامه هایی که پخش می کند انتقاد مراجع را هم در پی داشته.
آیا برآیند محصولات صدا و سیما در جهت عدالتخواهی است؟
اما من یک نکته اساسی دارم که خواهش می کنم این را پاسخ بدهید، ما چه برویم سراغ قرآن، چه برویم سراغ مشی انبیا، چه برویم سراغ فرمایشات ائمه، چه برویم سراغ حضرت امام و رهبری می بینیم که مساله اصلی در حوزه اجتماع در این منابع مساله عدالت است. دیگر رهبری فرمودند امروز در صدر فهرست بلند مسائل کشور مساله عدالت است. این یعنی هم و غم ما برود سمت مساله عدالت. البته نه اینکه از مسائل دیگر غافل بشویم ولی جهت گیری کلی ما به سمت عدالت باشد. انصافا آقای ضرغامی شما خودتان به عنوان یک مخاطب نه رئیس سازمان صدا و سیما اگر تلویزیون تماشا کنید و یک ارزیابی و برآورد کلی داشته باشید آیا واقعا برایند محصولات صدا و سیما در جهت عدالتخواهی است؟ یعنی واقعا روحیه عدالت طلبی را دارد در ملت تقویت می کند؟ دارد مسئولین را سوق می دهد به سمت عدالت؟ یا نه حالا عدالتی هم هست؟! اصلا شما تعریفی از عدالت دارید؟ آیا واقعا برنامه ای دارید که جهت گیری هایتان به سمت عدالت باشد؟ ارزش های اسلامی محدود به اینکه اول اخبار صلوات بفرستیم نیست. اینکه شما قبل از اخبار حدیث می نویسید خیلی خوب است ولی چه احادیثی می نویسید؟ احادیثی که غالبا ناظر به جنبه های فردی و اخلاقی است. یک حدیث نمی نویسید که مثلا جامعه را ببرد به سمت مطالبه پاسخ از مسئولین یا از وظایف مسئولین کشور سخن بگوید و خوب است که ما یک تحلیل محتوا از احادیثی که ابتدای اخبار نوشته می شود داشته باشیم تا مشخص شود جهت گیری به چه سمتی است.
متن صحبت های آقای مجتبی احمدی:
اشخاص مهم نیستند
از آقای ضرغامی تشکر می کنیم که بعضی از روحیه های انقلابی شان را حفظ کردند و صندلی هنوز زیاد برایشان نرم نشده! آقای ضرغامی بدون تعارف نه شما مهم هستید نه بنده مهم هستم نه آقای میرلوحی مهم اند و نه حاج آقای مهدوی مهمند و نه هیچ کس. در واقع اشخاص مهم نیست. امام به ما یاد دادند که من خادم ملتم. لذا از این بابت گفتم که می خواهم خیلی رک صحبت کنم.
شما رهبر نیستید...
آقای ضرغامی! من واقعا شما را رهبر سازمان صداوسیما نمی بینم. من شما را در سطح یک آدمی می بینم که می خواهد مسائل جاری و روزمره صداوسیما را اداره کند. بنده برای رهبر، نادرشاه افشار را مثال می زنم. بروید از لحاظ تاریخی نادر شاه افشار را بررسی کنید. کشور در اواخر زمان صفویه به هم ریخته و افغانها آمده اند هفت سال حکومت کردند. اما یکدفعه نادر می آید و در آن مدت کم، آن ملوک الطوایف ها را مهار می کند و کشور را به سمت هند و بصره می برد. البته به رویکرد نظامی اش کاری ندارم بلکه مدل رهبری را می گویم. این ملوک الطوایف¬ها هنوز هم در داخل هستند. این ملوک الطوایف¬های سیاسی یا قبایل سیاسی کنونی داخل کشور، عامل از بین رفتن انسجام داخلی و قوت نظام هستند.
در یکی از این جنگها نادر می بیند یکی از این سربازها خیلی خوب می جنگد از او می پرسد وقتی افغانها آمدند تو کجا بودی؟ سرباز می گوید من بودم تو نبودی. ما الان بچه های خوب و کاربلد کم نداریم. اما شما امشب آمده اید می گویید آقا برنامه نود فرهنگی-سیاسی بسازید. شما اگر رویکردتان فعال بود خودتان به سراغ بچه ها می رفتید. صحبت من اینجاست: رویکرد منفعل، رویکرد فعال؛ استراتژی آفندی، استراتژی پدافندی.
بهترین دفاع، حمله است
شما امروز می گویید ما باید در برابر حملات رسانه و جنگ رسانه ای ماهواره ها دفاع کنیم. من می گویم بهترین دفاع، حمله است اما شما اهل حمله نیستید. چرا؟ الان می گویم چرا. امام حمله می کرد. استراتژی اش تهاجم بود. حضرت آقا گفتند در سیاست خارجی ما تهاجمی هستیم. یک نمونه بگویم، تعارف که نداریم. دولت آقای هاشمی رفسنجانی گفت تنش زدایی. کشیدیم عقب. چه شد؟ هر چه بیاییم عقب بیشتر ضربه می خوریم. یکی آمد و گفت نه خیر! تا کجا برد؟ تا کلمبیا، نیویورک، هولوکاست، نابودی اسرائیل و... آقای مولانا به عنوان پدر علم ارتباطات بین الملل، گفتند اصلا خود احمدی نژاد رسانه شده است. باز تاکید می کنم که احمدی نژاد هم برای ما مهم نیست. آقای احمدی نژاد هم سرباز عدالت است. دست از پا خطا کند به راحتی کنار می گذاریمش.
شما انقلابی نیستید آقای ضرغامی!
گفتم انقلابی نیستید البته برخی روحیات انقلابی را دارید. بله اشرافیت در رفتار شما نیست، می پذیرید که بچه ها بیایید با هم کار کنیم. اسم کوچک بچه ها را صدا می زنید و... ولی انقلابی نیستید آقای ضرغامی! اگر انقلابی بودید می رفتید بچه ها را جمع می کردید نه اینکه ما چقدر داد بزنیم آقای ضرغامی بیایید، ما حرف داریم. اگر انقلابی بودید رسانه انقلاب را رسانه انقلاب می دید.
رسانه پیرو هستید نه رسانه پیشرو
خود امام در مورد رسانه ملی گفت: دانشگاه انقلاب. یعنی باید همه بچه هایی که بچه های انقلاب اند باید هم بیایند در این جا رشد کنند و هم خود اینها بیایند برای انقلاب گفتمان بسازند. اما شما شده اید رسانه پیرو. نشستید ببینید چه موجی در جامعه به وجود می آید و ماهواره ها چه می گویند. بعد یک خورده با عوض کردن آیتم های آن، برنامه بسازید. شما رسانه پیرو شده اید، رسانه پیشرو نیستید.
من می گویم بیایید در این فاز کار کنید. البته این کار خیلی مفصل است و بنده وارد جزئیات نمی شوم ولی روندهایش را هم می توانم بگویم. لذا آقا گفتند خطرپذیری. اگر انقلابی نباشیم خطرپذیری نمی کنیم و حاضر نیستیم به خیلی از حوزه ها دامن بزنیم و مصلحت اندیش می شویم. خلاقیت، نوآوری، شکوفایی، فتح مناطق ناگشوده، اینها همه اش واژه هایی است که حضرت آقا گفتند. راضی شدن به وضعیت موجود! محافظه کاری! توجیه! من می گویم بچه¬های انقلاب و آقای ضرغامی که از بچه های انقلابند می آمدند و می گفتند من نمی خواهم توجیه کنم. من که رفتنی هستم و اصلا مهم نیستم. بله این مشکلات در رسانه صداوسیما هست. مشکلش من هستم. شمای حاج آقا مهدوی هم هستید. شما که دانشگاه امام صادق راه انداخته اید و بعد از 25 سال هنوز در مورد عدالت یک ذره حاضر نیستید کار کنید.
با مردم صادق نیستیم
آقای ضرغامی! چرا مردم به ماهواره ها رو می آورند؟ چون ما صادق نیستیم. مردم چرا برنامه نود را نگاه می کنند؟ sms هایش در ساعت 1و 2 نیمه شب به یک میلیون می رسد! چرا؟ چون صداقت دارد. ما صداقت نداشتیم که مردم از ما دور شدند. من می خواهم بگویم در عدالتخواهی باید صداقت داشته باشیم. اگر صداقت نداشته باشیم آقای فرزاد حسنی را روبروی آقای هاشمی در برنامه فوق العاده می گذاریم. ولی اگر صداقت داشته باشیم آقای فرزاد حسنی اصلا در قدوقواره این کار نبود. در انقلاب کجا بوده؟ تاریخ انقلاب را کجا می داند؟ این مهره ها را از کجا می فهمد؟ که بیاید در مقابل آقای هاشمی بنشیند و از آقای هاشمی بخواهد که آقای هاشمی پاسخگو باش! آقای خاتمی پاسخگو باش! آقای مهدوی کنی به عنوان یکی از بزرگان نظام که قرار بود برای نظام تولید فکر کنید شما پاسخگو باش!
من می گویم ما اصلا صداقت در عدالتخواهی نداریم. اگر می خواهیم برویم سراغ عدالت این برنامه فرزاد حسنی و هاشمی رفسنجانی آدرس غلط است. این صداقت در عدالت نیست آقای ضرغامی! صداقت این است که منتقدین جدی آقای هاشمی و خاتمی و خیلی های دیگر در مقابلشان قرار گیرند. بچه های انقلاب اند که منتقد آقای هاشمی، آقای خاتمی و خیلی های دیگرند.
لذا عدالت سیاسی مهمتر از عدالت اقتصادی است. «الناس علی دین ملوکهم»، «لا تصلح الرعیه الا بصلاح الولاه» و الی ماشاءالله که در جامعه شناسی سیاسی اسلام به ما گفته اند که «الناس بامرائهم اشبه من آبائهم». لذا به این مسئله هم توجه داشته باشید که آدرس غلط در عدالتخواهی ندهید.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات