مائو تسه دون، رهبر انقلاب سوم چین شده بود و با استفاده از نیروی میلیونها دهقان خردهپای چینی تئوری مارکس در باب مراحل تاریخی انقلاب و اراده استالین را نیز نادیده گرفته و حزب کمونیست چین را پیروز و اراده این حزب را بر سرزمین بزرگ چین حاکم کرد. مائو و همکارانش در حزب کمونیست چین سودای آن داشتند تا دهقانان تهیدست چین قد برافرازند و به سطحی قابل قبول از رفاه مادی دست یابند. در این مسیر بود که مائو با رهبران غرب به ویژه آمریکا جنگید و امپریالیسم را ببر کاغذی خواند. مائو و حزبش بعدها با جانشینان استالین نیز مجادله و آنها را شبه امپریالیست خواند و راه سوم را باب کرد.
مائو تسه دون دهههای پرشماری راههای مختلفی را برای ثروتمند کردن دهقانان و کارگران چینی رفت و تجربههای ناکامی داشت. در دهه 1970 بود که مائو در داخل حزب با نگاهی تازه مواجه شد که خواستار اصلاحات اقتصادی بودند و البته سرکوب شدند. تنها پس از مرگ مائو بود که از دنگ شیائوپینگ اعاده حیثیت شد و راه دنگ در حزب پذیرفته شد. راه تازه، استفاده از سلاح تجارت به جای جنگ علیه امپریالیسم بود.
این راه از اوایل دهه 1980 در این کشور پهناور و تاریخی با شتاب بیشتری طی شد. ایجاد مناطق آزاد تجاری در این دهه در چین بدعتی بود که اگر مائو بود هرگز بدعتگذاران را نمیبخشید. او اما دیگر وجود نداشت و طعم خوش تجارت به ویژه در مناطق آزاد و شانگهای زیر دهان میلیونها چینی مزه کرده و ادامه راه شیرین آزادسازی تجارت را آسانتر میکرد. رشد بهتآور تولید ناخالص داخلی دو رقمی چین در دو دهه 1980 و 1990 و حتی پنج سال اخیر موجب شده است اقتصاد چین در ردیف اقتصادهای بزرگ جهان قرار گیرد. رهبران چین به ویژه زائو زیانگ بلافاصله بعد از مرگ مائو به مرور آموختند که میتوانند در تجارت آزادسازی برقرار کنند و در سیاست بر اقتدارگرایی اصرار ورزند و از موهبت دنیای آزاد استفاده کنند. روزی اگر مائو میخواست دنیا را از چنگ امپریالیسم خونخوار نجات دهد و انقلاب مدل چینی را صادر کند و البته هرگز نتوانست، اما زیانگ و جیانگ زمین و اکنون هوجین تائو توانستهاند بدون دردسر و بدون انقلاب خونین و سربریدن امپریالیسم و سرمایهداران خونخوار خود را به قلب اروپا و آمریکا برسانند. با تجارت آزاد و استفاده از نیروی آزادی دادوستد، اکنون کالاهای چینی سفیران این کشور در هر گوشه از دنیا شدهاند.
رهبران حزب کمونیست چین آنقدر هوشیار و عاقل شدهاند که عضویت در این حزب را از انحصار دهقانان و کارگران خارج کرده و حتی سرمایهداران چین را نیز به عضویت میپذیرند. تجارت آزاد مزیتهای پرشماری دارد و به همه فایده میرساند و فایده این مزیت بیش از همه به دهان کمونیستهای چین مزه کرده است. چین جز با استفاده از این مزیت و صدور صدها میلیارد دلار کالا به ثروتمندترین بازارهای جهانی ـ شامل آمریکا، اروپا، ژاپن، استرالیا و کره جنوبی ـ اکنون در مرحلهای از خیز اقتصادی قرار دارد که هرگونه عقبگرد در آن موجب نارضایتی میلیونها دهقان و کارگر این کشور خواهد شد.
تجارت آزاد و دادوستد داوطلبانه کالا، کار و سرمایه که نفرتانگیزترین پدیدههای عالم از نظر مائو به شمار میآمدند اما برای هوجین تائو از شیرینترین و خوشمزهترین میوههای جهان نیز خوشطعمتر است. به همین دلیل است که او تلاشهای پیگیرانه و سرسختانه رهبران قبلی را برای اینکه چین را به عضویت سازمان تجارت جهانی که پیشگام آزادسازی تجارت است درآوردند، میستاید. پس از چین جیانگ زمین، کشورهای دیگری نیز راه چینیها را طی کرده و نه تنها با تجارت آزاد سر ناسازگاری ندارند که آمادگی کامل برای پیمودن این مسیر را اعلام کردهاند. ویتنامیها شاید شبیهترین رفتار را در تقلید از مدل چینی دارند. رهبران حزب کمونیست ویتنام نیز در دهه گذشته همان راهی را میروند که چین پس از مائو رفت. نزدیک شدن به مراکز تجاری دنیا به ویژه بازارهای ثروتمند، رها کردن بند تجارت از چنگ دیوانسالاران دولتی و پیوستن به جهان آزاد، همان طور که روزگار دهقانان و کارگران فقیر چینی را روشن کرده است به ویتنامیها هم کمک خواهد کرد.