تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۶:۵۳  ، 
کد خبر : ۸۵۵۱۲

صوفی‌گری، ستیز با اسلام و دشمنی با پیامبر و ائمه (بخش اول)


در جامعه امروز جریان های اعتقادی و فکری خطرناکی را می یابیم که با شدت و سرعت در حال تبلیغ و ترویج می باشند و برای نیل به اهداف و مقاصد خود همه ابزار و ترفندها و حربه ها را به تجربه می گذارند. از این میان جریان هایی که در پوشش دیانت درمی آیند و ظواهر مذهبی به خود می گیرند و ادعای تزهد و تقدس می کنند بسیار مرموزتر و خطرناک تر می باشند و آفات و آسیب هایی که از جانب آنها به اسلام و جامعه اسلامی وارد می شود قابل مقایسه با جریان های فکری ناسالم دیگر نمی باشد که اینان در لباس زهد رفته اند تا همه چیز را به نام «خدا» به کام «خود» درآورند و «دین» را در مسلخ «دنیا» قربانی کنند و به مطامع و منافع نفسانی و اقتصادی و سیاسی خویش نائل آیند.
«صوفی گری» یکی از این جریان های اعتقادی و فکری ناسالم است که در پوشش دیانت به اسلام خیانت می ورزد و برخلاف تعالیم و قوانین این دین مبین الهی و در تضاد آشکار با سیره و روش پیامبراکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) حرکت می نماید.
صوفی گری و رفتار و عملکردهای فرقه صوفیه با ظاهرسازی ها و فریبکاری ها و ادعاهای دروغین نسل جوان ما را تهدید می کند و از همین رو لازم است این جریان باطل و خطرناک بررسی گردد و ماهیت افکار و عملکردهای صوفیان نمایانده شود.
در دوره رسالت و حیات رسول گرامی اسلام (ص) تفکری آرام آرام در حال نضج و شکل گیری اولیه بود که براساس آن ترک دنیا و عزلت و گوشه گیری و ذکر و عبادت های مکرر و شبانه روزی یک «ارزش» محسوب می شد و به زعم و گمان ناصحیح این افراد خداوند متعال چنین می پسندید که هرکس بیشتر از زندگی اجتماعی فاصله بگیرد و به خلوت پناه ببرد و همواره به عبادت اشتغال ورزد مقرب تر و رستگارتر است !
این فکر و گمان باطل و نادرست فقط در ابعاد و جلوه های مرتبط با ذکر و مناجات و عبادت های طولانی و شبانه روزی محدود و محصور نگشت بلکه به گونه های دیگر نیز به ظهور و بروز درآمد و تا آنجا پیش رفت که برخی چنین پنداشتند که اگر از همسران خود کناره گیرند و لباس های مندرس و پشمینه و خشن بر تن کنند و در بیغوله ها با ژولیدگی لحظات عمر را سپری سازند پاک تر ودر جلب رضوان و خشنودی خداوند موفق خواهند بود!
این تفکر غلط که از رهبانیت مسیحی (1) مایه می گرفت و هیچ تطابق و سازگاری با تعالیم اسلام نداشت اگرچه با مواجهه دقیق و سریع پیامبراکرم (ص) روبرو گردید و به شدت طرد و نفی شد لکن به طور کامل از بین نرفت بلکه رسوبات آن در جامعه اسلامی باقی ماند و به مرور و در اثر تحرکات مجدد کسانی که نگرشی سطحی و یکسویه نسبت به اسلام داشتند و در حلقه های جمود و قشری گری گرفتار بودند رشد و نمو یافت و در دوره های حیات ائمه دین (ع) به صورت تصوف رسمی به عینیت درآمد.
رسول گرامی اسلام در مبارزه با شکل گیری نطفه های اولیه تفکر صوفی گری کارنامه ای درخشان دارد و علاوه بر آن که با شدت و سرعت با هرگونه گرایش صوفیانه از طرف یاران و اصحاب و سایر افراد جامعه اسلامی مقابله نمود با توجه به احاطه به وقایع آینده در اثر عصمت و واردات غیبی از جانب حضرت پروردگار پیش بینی ها و پیشگویی هایی درباره عصر و زمان های دیگر نمود و اعلام فرمود که فرقه ای به نام صوفیه در جامعه ایجاد می شود که افکار و اعمالشان به هیچ وجه با تعالیم اسلام سازگاری ندارد.
امروز هم مواجهات عملی و صریح پیامبر اکرم (ص) با نطفه های اولیه تفکر صوفی گری و هم پیشگویی ها و آینده نگری های الهی آن حضرت درباره ظهور فرقه منحط و باطل صوفیه به صورت پشتوانه ای بزرگ برای کسب شناخت و آگاهی های لازم نسبت به متصوفه راهگشا و مقصدرسان جامعه ما و نسل جوان ما می باشد و به همین دلیل دقت و تعمق و درس و پیام گیری از این پشتوانه بزرگ را ضروری و لازم می دانیم و مردم جامعه به ویژه جوانان و دانشجویان را به توجه و نظر دقیق در ژرفای سخن و کلام و رفتار و عمل پیامبر بزرگ اسلام درباره این تفکر خطرناک دعوت می کنیم .
1 ـ در میان اصحاب رسول خدا(ص) صحابی پاک و وارسته ای وجود داشت به نام «عثمان بن مظعون» که در اخلاص و طاعت و عبادت زبانزد بود لکن به مرور و در اثر توجه نکردن به ابعاد و جلوه های تعالیم و ارزش های والای اسلامی که با نگرشی جامع به دنیا و آخرت و شئون و جنبه های گوناگون زندگی انسان و از جمله کانون خانواده و مسئولیت های مرتبط با شیوه مواجهه و تعامل با همسر وظایف خاصی را برای مرد و زن تبیین و تعیین می نماید به افراط در عبادت گرائید و همسرش را ترک کرد و به گوشه گیری و ترک دنیا پرداخت .
روزی پیامبر اکرم (ص) به حجره همسر خویش وارد شد و چند تن از زنان مدینه راه مشاهده نمود که در آنجا انجمنی تشکیل داده و به گفتگو درباره وظایف و مسائل مربوط به زنان می پردازند. در این میان نگاه آن حضرت به یکی از بانوان افتاد که نشان و آثار افسردگی و پژمردگی در سیمایش آشکار بود و او را آشفته و اندوهگین نشان می داد.
رسول اکرم (ص) نگران شد و از همسرش علت شوریدگی و اندوه آن زن را پرسید. پاسخ شنید که او همسر عثمان بن مظعون می باشد و افسردگی اش به آن علت است که شوهرش او را رها کرده و توجه ای به او نمی کند و یکسره به عبادت خدا روی آورده و همه شب ها را به نماز می ایستد و همه روزها را روزه می گیرد.
پیامبراکرم (ص) ناراحت شد و تاب نیاورد و به دیدن عثمان بن مظعون شتافت و او را این گونه مخاطب قرار داد :
«آیا تو به من اقتدا نمی کنی و از من تبعیت نمی نمایی» عثمان بن مظعون آثار ناراحتی را در چهره پیامبرخدا(ص) خواند و از همین رو پرسید :
«پدر و مادرم فدای تو باد چه رخ داده است چه چیز خاطر عزیزت را رنجانده است»
رسول اکرم (ص) فرمود :
«آیا روز را به روزه و شب را یکسره به تهجد می گذرانی»
عثمان بن مظعون عرض کرد : «آری»
پیامبر اکرم (ص) او را از این روش نهی نمود و فرمود :
«چنین مکن زیرا بدنت را بر تو حقی می باشد و همسرت را نیز بر تو حق و وظیفه ای است» (2) عثمان بن مظعون تفکر ناصحیح خویش را رها کرد و به زندگی عادی بازگشت .
روز دیگر زنان همسر او را در خانه پیامبر اکرم (ص) در حالی مشاهده کردند که آثار پریشانی و افسردگی از چهره اش زدوده شده بود و ازاین که کانون خانواده اش و رفتار و مواجهه شوهرش با قوانین و ارزش های اسلامی انطباق و طراوت یافته است مسرور و مشعوف بود.
2 ـ تفکر گوشه گیری و انزوا با کناره گیری از خانواده و همسر و ترک نعمت های الهی با این زعم و گمان که این روش موجب رضا و خشنودی خدا و عامل جلب ثواب و پاداش های الهی است آرام آرام در بین مردم جامعه رسوخ و نفوذ می نمود و تعداد بیشتری از افراد را به این بیماری گرفتار می کرد. نشانه بارز این خطر حضور سه تن از زنان در محضر پیامبراکرم (ص) و اعتراض به تفکر باطل رهبانیت و پرهیز از بهره وری از نعمت های الهی بود. این سه نفر زن به محضر رسول خدا(ص) شتافته بودند تا از همسران خود شکایت کنند.
یکی گفت : شوهر من گوشت نمی خورد.
دومی گفت : شوهر من از بوی خوش اجتناب می ورزد.
سومی گفت : شوهر من از بستر من دوری می کند.
رسول اکرم (ص) پس از شنیدن سخنان زنان درنگ را جایز ندانست و در حالی که به علامت خشم و ناراحتی ردایش به زمین کشیده می شد از خانه به مسجد رفت و بر فراز منبر قرار گرفت و اینگونه فریاد کرد :
چه می شود گروهی از یاران مرا که ترک گوشت و بوی خوش و زن کرده اند ! همانا من خودم هم گوشت می خورم و هم بوی خوش استعمال می کنم و هم از همسرم بهره می گیرم . هرکس از روش من اعراض و دوری کند از من نیست . (3)
در این واقعه موضوع ترک کامل استفاده از گوشت و نیز خودداری از استعمال بوی خوش به موضوع ترک همسر و پرهیز از بهره وری مشروع از غریزه جنسی ـ که از نعمت های بزرگ الهی و عامل تداوم نسل بشر و شکل گیری کانون گرم خانواده می باشد ـ اضافه شده است . همچنین تفاوت دیگر این است که پیامبراکرم (ص) لازم و واجب می داند که برخلاف واقعه قبل ـ که به دیدار با فرد خاص و تذکر برای بازداشتن او از تفکر صوفی مآبانه منتهی گردید ـ به «مسجد» بشتابد و به «اعلام عمومی» روی آورد و به همه «اقشار مردم» فرمان قاطع و صریح دهد که مبادا به این تفکر منحط و متضاد با تعالیم و قوانین اسلام روی آورند و به این وسیله در جامعه بدعت و انحراف و گمراهی ایجاد نمایند و به جای جلب رضایت خدا موجبات خشم و غضب الهی را برای خود و دیگران پدید آورند.
3 ـ رسول گرامی اسلام (ص) در کنار این مواجهه قاطع عملی با کسانی که در عین داشتن اخلاص و پاکی به برداشت های یکسویه از اسلام می پرداختند و نادانسته و ناآگاهانه به روش هایی متمایل می گشتند که برخلاف تصور آنان موجب ناخشنودی خداوند و دور افتادن از آبشخور زلال تفکر جامع اسلامی می شد و به نضج و رشد گرایشات صوفیانه منتهی می گردید به ارائه رهنمودهای گفتاری و کلامی نیز در نهی از این روش می پرداخت و به این وسیله سعی می نمود همه راه های نفوذ و گسترش این تفکر باطل را مسدود سازد.
آنچه درذیل می آید چند نمونه از روایات رسول اکرم (ص) در نهی رهبانیت و گوشه گیری و خلوت گزینی ها با ترک امور زندگی خانوادگی و حیات اجتماعی می باشد که هدف اصلی آنها جلوگیری از شکل گیری و رشد تفکر صوفی گری در جامعه است :
خدای تبارک و تعالی ما را به رهبانیت و گوشه گیری مامور نکرده است . (4)
خداوند مرا برای اشاعه رهبانیت و گوشه نشینی مبعوث نکرده است و به راستی که بهترین دین در پیشگاه خدا اسلام راستین و سهل گیر است . (5)
بر شما باد به جهاد در راه خدا که همانا رهبانیت امت من جهاد و پیکار در راه خدا می باشد . (6)
همسر اختیار کنید که من به کثرت شما بر ملل دیگر افتخار می کنم و همانند مسیحیان راه رهبانیت پیش نگیرید . (7)
4 ـ رسول خدا(ص) با توجه به شدت خطر تفکر صوفی گری و آفات و آسیب های فراوانی که در آینده برای جوامع و کشورهای اسلامی به وجود می آورد به اذن و قدرت الهی به وجود تحرکات مخرب و زیانمند و ضدالهی فرقه صوفیه در آینده تاریخ تصریح می فرماید و به این وسیله عصر ما و تفکر صوفی گری و فعالیت های باطل متصوفه را همچون آینه ای شفاف که این افکار و اعمال ضداسلامی را در خود منعکس کرده است در مقابل دیدگان ما قرار می دهد.
این روایات را که هم واضح و صریح و بی نیاز از توضیح و تشریح می باشد و هم بسیار تکان دهنده و عبرت آموز و پیام گزار و هدایت آفرین است از مقابل دیدگان فکر و عقل عبور می دهیم و نسل امروز را به تفکر و تعمق و ژرف نگری دعوت می نمائیم :
ای ابوذر در آخرالزمان گروهی در تابستان و زمستان لباس پشمینه می پوشند و فضل و بزرگی و فخر بر دیگران را در این عمل خود تصور می کنند . براینان فرشتگان آسمان ها و زمین لعنت می کنند . (8)
در آخرالزمان مردمی می آیند که به مساجد وارد می شوند و حلقه وار می نشینند و ذکرشان دنیا و دنیادوستی است . وظیفه مسلمانان است که با آنان همنشینی و مجالست نکنند . (9)
در آخرالزمان مردمی خواهند بود که حلقه حلقه در مساجد می نشینند . همانا امام آنان دنیاست پس با آنان منشینید . (10)
قیامت بر امتم رخ ننماید تا این که قومی از امت من به پا خیزند که نامشان «صوفیه» است . آنها از من نیستند. حلقه های ذکر به وجود می آورند و فریادها بلند کنند . گمان کنند که بر روش من می باشند ولی آنها از کفار گمراه ترند و از اهل آتش می باشند . (11)
به این ترتیب رسول گرامی اسلام (ص) پشتوانه ای بزرگ در سه بخش از رهنمودهای ژرف و بینش زا و آگاهی بخش خویش برای همه عصرها و نسل ها در نمایاندن ماهیت افکار و اعمال فرقه صوفیه به وجود می آورند. بخش اول مواجهات عملی با نضج وشکل گیری تفکرات صوفی مابانه در صدر اسلام که به وسیله برخی از افراد نطفه های اولیه آن در حال انعقاد بود. بخش دوم روایات و رهنمودهایی که رهبانیت و گوشه گیری و صوفی گری در هر شکل و جلوه و نمود را طرد و نفی می نماید. بخش سوم معرفی عمق انحراف افکار و اعمال فرقه صوفیه در رهنمودهای تکان دهنده و بینش آفرین خویش که مربوط به عصر ما و فعالیت های مخرب و ضدانسانی متصوفه در کشورهای اسلامی از جمله ایران می باشد.
در بخش سوم تعابیر و عباراتی همچون «ذکر این فرقه دنیا و دنیادوستی است» «امام آنان دنیاست» «فرشتگان آسمان ها و زمین بر آنها لعنت می فرستند» «مسلمانان نباید با این فرقه همنشینی کنند» و «آنان از کفار گمراه ترند و از اهل آتش هستند» بسیار تفکربرانگیز و راهگشا برای این نسل و نسل های آینده می باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات