تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۸:۳۵  ، 
کد خبر : ۸۷۸۱۷

بررسی موضع چین در برابر پرونده هسته‌ای ایران بر پایه رویکرد نئولیبرال

اشاره: سیاست چین در برابر برنامه اتمی ایران بر پنج نکته اصلی استوار است: نگهداشتن روابط اقتصادی بویژه در زمینه انرژی با ایران، نگهداشتن روابط خوب با ایالات متحده و بهسازی وجهه بین‌المللی چین، محترم شمردن حق ایران در دستیابی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای و جاودانه ساختن رژیم جلوگیری از گسترش جنگ‌افزارهای هسته‌ای.

نویسنده: کمال ایرانی‌دوست
چین کشوری رشد‌گرا و خواهان رشد و شکوفایی اقتصادی است و نرخ رشد اقتصادی آن بیش از 9 درصد است که بالاترین رشد اقتصادی در جهان به شمار می‌رود.
این کشور در واقع امنیت و قدرت خود را در رشد و توسعه اقتصادی می‌بیند. برخی از پژوهشگران در زمینه مسایل چین و چین‌شناسان قدرت بالقوه این کشور را بیشتر مایه گرفته از رشد اقتصادی آن می‌دانند و بر این باورند که چین در سال 2020 از نظر قدرت اقتصادی، از ایالات متحده و ژاپن پیشی خواهد گرفت. ولی برخی دیگر از کارشناسان بدبینانه به موضوع می‌نگرند و برآنند که چین در سایه توسعه ناهمگون و نابرابر در کشور و جمعیت انبوهش (350/1 میلیارد تن)، هیچگاه نیروی بزرگی نخواهد شد و دورانی از آشوب و دگرگونی‌های بزرگ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در آن کشور پیش‌بینی می‌کنند.1 چین از دوران نخست‌وزیری چوئن لای، با اینکه هنوز مائو زنده بود، اختلاف‌های خود با دیگر کشورها در پهنه بین‌المللی و بویژه با غرب را از سطح امنیتی به سطح سیاسی رساند و کوشید این نکته را برجسته سازد که هیچ کشوری نباید از سوی چین احساس خطر امنیتی کند.2 بنابراین برای سیاست خارجی چین در دوران کنونی، باید به چند نکته توجه کرد: نخست، تغییر سطح اختلاف‌های امنیتی به سطح اختلاف‌های سیاسی؛ دوم، بهره‌برداری از امکانات اقتصادی نظام بین‌الملل، بدین معنا که چینی‌ها نظام بین‌الملل را بیشتر سرچشمه فرصت می‌شمارند تا خطر؛ سوم اینکه به گفته «بن شاوهینگ» چین خواهان 50 سال صلح با نظام بین‌الملل است و به سخن دیگر، چینی‌ها با وجود اختلاف‌های سیاسی، در پی همزیستی مسالمت‌آمیز با همه کشورها. برای نمونه، یکی از کشورهایی که چین همیشه با آن اختلاف نظر داشته استرالیا است، ولی امروزه هر سال 1 میلیارد دلار گاز استرالیا به چین صادر می‌شود و دو کشور روابط سیاسی و اقتصادی بسیار مسالمت‌آمیز دارند و شرکای اقتصادی خوبی برای یکدیگر شده‌اند. همچنین، چینی‌ها در پی برقراری روابط خوب با اتحادیه اروپا هستند. آنها در برنامه‌های عمرانی بسیاری از کشورهای آفریقایی سرمایه‌گذاری کرده‌اند تا در برابر توانند به منابع طبیعی دست یابند زیرا یکی از مشکلات بزرگ چین کمبود منابع طبیعی است. چینی‌ها 6 میلیارد دلار در سال به کشورهای تنگدست و جهان سومی کمک می‌کنند. بنابراین همچنان که محمود سریع‌القلم به درستی می‌گوید، کانون نظری و استراتژیک چین، دستیابی به قدرت اقتصادی است و اینکه دست کم در آسیا جایگاه نخست را داشته باشد. آمار و ارقام هم نشان می‌دهد که چینی‌ها در این راه با جدیت گام برداشته‌اند و هنرمندانه، دیپلماسی و سیاست همزیستی مسالمت‌آمیز و بهره‌برداری از امکانات بین‌الملل را به کار گرفته‌اند.3
از دید یک کارشناس سیاست خارجی چین در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی در واشنگتن، سیاست چین در برابر برنامه اتمی ایران بر پنج نکته اصلی استوار است: نگهداشتن روابط اقتصادی بویژه در زمینه انرژی با ایران، نگهداشتن روابط خوب با ایالات متحده و بهسازی وجهه بین‌المللی چین، محترم شمردن حق ایران در دستیابی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای و جاودانه ساختن رژیم جلوگیری از گسترش جنگ‌افزارهای هسته‌ای.4
در مورد موضع چین هم مانند روسیه، این پرسش پیش می‌آید که پکن برای به مخاطره نیفتادن امنیت انرژی‌اش از یکسو و روابطش از سوی دیگر، چه راهی در پیش خواهد گرفت. به سخن دیگر، پکن میان امنیت انرژی و جلوگیری از گسترش جنگ‌افزارهای هسته‌ای کدام یک را برخواهد گزید؟ برای پاسخ دادن به این پرسش‌ها، باید به بررسی روابط اقتصادی چین با ایران و همچنین با آمریکا پرداخت و اهمیت روابط چین با غرب و ایران را ارزیابی کرد.
روابط چین ـ‌ ایران
چین به ایران به چشم یک شریک و همکار اقتصادی می‌نگرد. برای بررسی روابط چین با ایران می‌توان آن را به دو بخش روابط در زمینه اقتصاد و انرژی و روابط نظامی تقسیم کرد:
الف) روابط در زمینه اقتصاد و انرژی
رشد شتابنده اقتصادی چین در دوره‌ای نزدیک به سه دهه، چالش‌های مهمی پیش آورده است که تنش‌های اجتماعی و اکولوژیک و نیاز سخت به منابع را در بر می‌گیرد. چین از 1993 واردکننده بزرگ نفت شده و در این سال‌ها به گونه فزاینده، خرید انرژی از خارج را بالا برده و بیش از 40 درصد نفت خام مصرفی خود را وارد می‌کند.5 در 2004، چین با وارد کردن 123 میلیون تن نفت خام به دومین مصرف کننده نفت در جهان تبدیل شد و بر ژاپن پیشی گرفت.6
لیبرالیزه شدن هر چه بیشتر اقتصاد چین و مشارکت آن کشور در توسعه اقتصاد بین‌الملل لیبرال، مایه دگرگونی رویکردهای چین در زمینه سیاست‌های داخلی و خارجی شده است.7
خاورمیانه، مهمترین تأمین کننده انرژی چین بوده است. از 1998 تا 2003 ، نفت خام وارداتی چین از خاورمیانه 51 درصد کل واردات نفتی آن کشور برآورد شده است. ایران بویژه برای امنیت انرژی چین اهمیت بی‌چون و چرا دارد. در همین دوره، کمابیش 15 درصد نفت وارداتی چین از ایران تأمین شده و ایران پس از عربستان با تأمین 17 درصد نفت وارداتی چین، در رده دوم بوده است. در 2004 ، چین 130 میلیون تن نفت خام از ایران وارد کرده است. بر پایه گزارش‌ها، ایران پس از 2006 بزرگترین صادرکننده نفت به چین شده و با پشت سر گذاشتن عربستان در آن سال میزان نفت صادراتی‌اش به چین به دو برابر رسیده است.8
 سیاست چین در برنامه اتمی ایران بر پنج نکته اصلی استوار است: نگهداشتن روابط اقتصادی بویژه در زمینه انرژی با ایران، نگهداشتن روابط خوب با ایالات متحده و بهسازی وجهه بین‌المللی چین، محترم شمردن حق ایران در دستیابی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای و جاودانه ساختن رژیم جلوگیری از گسترش جنگ‌افزارهای هسته‌ای
خاورمیانه، مهمترین تأمین کننده انرژی چین بوده است. از 1998 تا 2003 ، نفت خام وارداتی چین از خاورمیانه 51 درصد کل واردات نفتی آن کشور برآورد شده است. ایران بویژه برای امنیت انرژی چین اهمیت بی‌چون و چرا دارد. در همین دوره، کمابیش 15 درصد نفت وارداتی چین از ایران تأمین شده و ایران پس از عربستان با تأمین 17 درصد نفت وارداتی چین، در رده دوم بوده است. در 2004 ، چین 130 میلیون تن نفت خام از ایران وارد کرده است. بر پایه گزارش‌ها، ایران پس از 2006 بزرگترین صادرکننده نفت به چین شده و با پشت سر گذاشتن عربستان در آن سال میزان نفت صادراتی‌اش به چین به دو برابر رسیده است
علی‌اکبر صالحی نماینده پیشین ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به هنگام مأموریت خود در وین، امید به پشتیبانی چین از ایران را چنین بیان کرده بود:
«دو کشور به صورت متقابل مکمل یکدیگرند، آنها (چینی‌ها) صنعت دارند و ما هم منابع انرژی داریم».9 از سوی دیگر، غلامعلی حدادعادل، رییس پیشین مجلس شورای اسلامی نیز بر پشتیبانی چین از برنامه اتمی ایران تأکید کرده بود.10
به گزارش خبرگزاری‌ها و مطبوعات جهان، در مارس 2004، شرکت ژوهای ژنرانگ (Zhuhai Zhenrong) که دولت چین مالک آن است، یک پیمان 20 میلیارد دلاری با ایران برای خرید بیش از 110 میلیون تن گاز طبیعی (LNG) در ظرف 25 سال از ایران به امضا رساند.11 چین در 28 اکتبر 2004 نیز یادداشت تفاعمی با ایران امضا کرد که بر پایه آن دومین غول بزرگ نفتی آن کشور یعنی گروه سینوپک (Sinopec) برای همکاری در گسترش میدان نفتی یادآوران با تولید روزانه 000/300 بشکه نفت خام در برابر خرید 10 میلیون تن گاز طبیعی (LNG) در مدت 25 سال اعلام آمادگی کرد.12 شرکت سینوپک 51 درصد سهام را در میدان نفتی یادآوران دارد و 29 درصد نیز از آن یک شرکت نفت و گاز طبیعی هندی (O.N.G.C) است. 20 درصد باقیمانه، به شرکت‌های ایرانی یا دیگر شرکت‌های خارجی مانند رویال دوچ‌شل واگذار شده است.14
افزون بر بخش انرژی، حجم مبادلات بازرگانی چین با ایران در 2004 کما بیش به 7 میلیارد دلار رسید که 25 درصد بیش از سال 2003 بود. امروزه ایران بازار خارجی مهمی برای چین است. 95 درصد موتورسیکلت‌هایی که به ایران وارد می‌شود، ساخت چین است. ایران همچنین بزرگترین بازار خارجی برای پروژه‌های بزرگ چین و صدور نیروی کار است. چندی پیش نزدیک به 120 پروژه چینی به ارزش 6 میلیارد دلار در ایران اجرا شده و صدها پروژه تازه نیز به ارزش دهها میلیارد دلار بین دو کشور مورد گفت‌وگو قرار گرفته یا به سرانجام رسیده است.15
ب) همکاری‌های نظامی:
چین از 20 سال پیش تاکنون در توسعه شبکه موشکی ایران با صادرات و کمک به بازسازی آن، نقشی کلیدی بازی کرده است. همکاری‌های چین با ایران در زمینه نظامی بر دو گونه بوده است: 1- تهیه موشک‌های کروز ضدکشتی (antiship cruise missiles) و تکنولوژی آن برای ایران؛ 2- کمک فنی به برنامه تولید موشک‌های بالستیک در ایران (همراه با صدور برخی موشک‌های بالستیگ به گونه کامل به ایران).16
چین فروش موشک به ایران را از 1985 ، در میانه جنگ ایران و عراق آغاز کرد. در آن هنگام جنگ‌افزار و تکنولوژی نظامی به هر دو کشور می‌فروخت.17 در سال‌های 87-1986 ، برپایه برخی گزارش‌ها، چین موشک‌های کروز ضدناو به نام کرم‌ابریشم (اچ‌وای-2) به ایران فروخت که خشم و اعتراض ایالات متحده را برانگیخت و در پی آن ایالات متحده تا مدتی از صدور تکنولوژی پیشرفته به چین دست کشید.18
در 1994 نیز گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر اینکه چین در 1989 موشک‌های بالستیک 150-200 M-7/8610 به ایران فروخته است.19
بر پایه برخی گزارش‌ها، چین همچنین ایران را در تلاش‌هایش برای به‌روز کردن موشک‌های اسکاد (Scud) ساخت کره‌شمالی یاری داده و کمک‌های فنی و صنعتی برای تولید شماری از موشک‌های ساخت ایران شامل: ایران-130 (Iran-130) ، موشک120 ـ (a.k.a. Mushak120) ، ایران-700 (Iran-700) ، ان‌پی110 (NP-110) و زلزال3 (Zelzal-3) در اختیار ایران گذاشته است. در 1996 رسانه‌های خبری گزارش کردند که چین موشک‌های کروز پیشرفته ضدناو سی-802 (C-802) به ایران داده است؛ کاری که می‌توانست مجازات‌های ایالات متحده را در پی داشته باشد، ولی چین با قاطعیت این گزارش‌ها را رد کرد.20
به هر رو، زیر فشار آمریکا، چین همکاری موشکی با ایران را محدود کرد. در 20 ژانویه 1998، ویلیام کوهن وزیر دفاع آمریکا از جیانگ زِمین (Jiang Zemin) رییس‌جمهوری چین، و چی‌هائوشن (Chi Haotian) تضمین‌های ویژه گرفت که چین از داده موشک‌های کرز ضدناو به ایران دست بکشد و در به‌روز کردن موشک‌های کروز موجود، به ایران کمک نکند.22 چین نیز زیر فشار آمریکا از فروش موشک‌های کروز پیشرفته ضدکشتی سی-802 (C-802) به ایران خودداری کرد.23
در اوت 1999 واشنگتن تایمز ادعا کرد که چین یک پیمان 11 میلیون دلاری با ایران برای به‌روز کردن موشک‌های ضدناو اف‌ال-10 (FL-10) موجود در ایران به امضا رسانده است؛24 ادعایی که همچون ادعاها و شایعات پیشین چه در پکن و چه در تهران تأیید نشده است.
در آوریل 2004، با وجود درخواست چین برای پیوستن به رژیم کنترل تکنولوژی موشکی، وزارت خارجه آمریکا پنج شرکت چینی را به بهانه انتقال اجزا و تکنولوژی موشک‌های کروز و بالستیک به ایران، تحریم کرد و در اوت 2007 ، رهبران چین و ایران، همراه با روسیه در نشست سازمان همکاری‌های شانگهای (SCO)، در پیامی روشن به ایالات متحده برای پرهیز از دخالت در منطقه آسیای مرکزی، هشدار دادند که امنیت و ثبات آسیای مرکزی باید به خود کشورهای منطقه واگذاشته شود.25 افزون بر اینها، بازرگانی میان ایران و چین به سرعت رو به افزایش بوده و از 2/1 میلیارد دلار در 1998 به بیش از 10 میلیارد دلار در 2005 رسیده است.2
 افزون بر بخش انرژی، حجم مبادلات بازرگانی چین با ایران در 2004 کما بیش به 7 میلیارد دلار رسیده که 25 درصد بیش از سال 2003 بود. امروزه ایران بازار خارجی مهمی برای چین است. 95 درصد موتورسیکلت‌هایی که به ایران وارد می‌شود، ساخت چین است. ایران همچنین بزرگترین بازار خارجی برای پروژه‌های بزرگ چین و صدور نیروی کار است.
پ) چین و گزینش میان ایران و آمریکا
به مسأله هسته‌ای ایران نیز باید در چارچوب روابط چین ـ ایالات متحده نگریست. پس از پیروزی انقلاب اسلام در 1979، ایالات متحده مشکلات بنیادی با ایران داشته است. در 1996 کنگره آمریکا بر آن شد که فشارهای بین‌المللی بر تهران را با تصویب تحریم‌هایی در مورد ایران و لیبی افزایش دهد. در این راستا ایالات متحده تهدید کرد شرکت‌هایی را که بیش از 40 میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه‌گذاری کنند مجازات خواهد کرد. سپس فشارهای تبلیغاتی دولت آمریکا با مطرح کردن موضوع به اصطلاح «محور شرارت» در سال 2002 بالا گرفت و ایالات متحده، چین را برای بازنگری در روابطش با واشینگتن و تهران، بیش از پیش زیر فشار گذاشت و چین نیز در وضعی نبود و نیست که بتواند یکسره در برابر این فشارها ایستادگی کند، زیرا به گفته سریع‌القلم «به کشوری می‌گوییم قدرتمند که قاعده‌ساز باشد. مبنای قدرتمندی، قاعد‌سازی است. چینی‌ها نه در حوزه نظامی و نه در حوزه اقتصادی هنوز قاعده‌ساز نیستند. اما در مسیر قاعده‌سازی در حال حرکت هستند. چینی‌ها چون به بازار، صنعت و فناوری آمریکا نیاز دارند همچنین از ثبات قواعد اقتصادی موجود نظام بین‌الملل خوب استفاده می‌کنند. تصمیمی در حدود 20 سال پیش گرفته‌اند مبنی بر اینکه با آمریکا وارد اصطکاک سیاسی نشوند اما سعی کنند که اختلافات سیاسی خود را مدیریت کنند و در این کار هم بسیار هنرمندانه عمل کرده‌اند.»27
در زمینه سرمایه‌گذاری، تکنولوژی حمل و نقل و داد و ستد، ایالات متحده بزرگترین شریک چین است. مازاد تجاری چین با ایالات متحده تنها در 2005 بیش از 200 میلیارد دلار بوده که بسی بیش از تجارت میان چین ـ ایران است. میزان مبادلات دو کشور نیز سالانه به بیش از 400 میلیارد دلار می‌رسد.28 هر چند ایالات متحده هنوز شریکی بسیار نیرومند برای چین در حوزه انرژی نیز هست و این امر می‌تواند در آینده رقابتی سنگین میان بزرگترین مصرف کننده انرژی در جهان (ایالات متحده) و چین بعنوان دومین مصرف کننده بر سر سوخت پدید آورد، ولی در همان حال می‌تواند دو کشور را به همکاری وادارد. امروزه چین هر چه بیشتر به آمریکا نزدیک می‌شود زیرا روابط ایران با غرب که شریک بازرگانی اصلی چین است، به سردی گراییده و ایران گاهگاه درباره جلوگیری از صدور نفت سخن گفته است. از سوی دیگر، بسیاری از کشورهای حوزه خلیج‌فارس و خاورمیانه با جمهوری اسلامی بر سر مهر نیستند و گذشته از همه اینها، چین نفوذ کمی در این کشورها دارد. بدین سان، چین از یک سو به آمریکا وابسته است و از سوی دیگر در زمینه تأمین انرژی مورد نیازش از ایران نگرانی‌هایی دارد. در صورت تحریم ایران، آمریکا و غرب برای راضی کردن پکن به دور شدن از تهران، می‌توانند سهم بیشتری از نفت عراق برای چین در نظر بگیرند؛ همچنین پکن می‌تواند بر دامنه همکاری با عربستان بیفزاید. ولی به رو باید دانست که تحریم نفتی ایران نه تنها بر بهای انرژی در بازارهای بین‌المللی اثر سنگین خواهد گذاشت، بلکه بسیاری از معادلات را در سطح جهانی بر هم خواهد زد.
o در زمینه سرمایه‌گذاری، تکنولوژی حمل و نقل و داد و ستد، ایالات متحده بزرگترین شریک چین است. مازاد تجاری چین با ایالات متحده تنها در 2005 بیش از 200 میلیارد دلار بوده که بسی بیش از تجارت میان چین ـ ایران است. میزان مبادلات دو کشور نیز سالانه به بیش از 400 میلیارد دلار می‌رسد. هر چند ایالات متحده هنوز شریکی بسیار نیرومند برای چین در حوزه انرژی نیز هست و این امر می‌تواند در آینده رقابتی سنگین میان بزرگترین مصرف کننده انرژی در جهان (ایالات متحده) و چین بعنوان دومین مصرف کننده بر سر سوخت پدید آورد، ولی در همان حال می‌تواند دو کشور را به همکاری وادارد.
با اینکه چین نمی‌تواند از منابع انرژی ایران چشم بپوشد، ولی به رو ناگریز است رابطه خود با ایران را به گونه‌ای با رابطه‌اش با ایالات متحده، شریک بازرگانی بسیار بزرگتر و مهمترش، همخوانی دهد. این نخستین بار نیست که پکن با فشارهای واشینگتن بر سر ایران روبه‌رو می‌شود. در 1997 هم، توافق چین و ایران برای ساختن رآکتور آب سبک (LWR) در ایران بر اثر فشار آمریکا اجرا نشد.29
رابرت زولیک رییس پیشین بانک جهانی، در 6 سپتامبر 2005 گفت که «اگر چین در پی توافق بر سر انرژی با کشورهایی همانند ایران برآید، تعارض بیشتری میان چین و ایالات متحده رخ خواهد داد.»30 از سوی دیگر، چین برای تأمین امنیت انرژی‌اش، می‌کوشد در منابع گوناگون نفتی سرمایه‌گذاری کند و از چند جا نفت بخرد و به این منظور اقدام به بستن پیمانی بر سر میدان نفتی گوادر در ایالت بلوچستان پاکستان کرده است که هزینه آن 16/1 میلیارد دلار برآورد شده است. حتی موافقت چین با پیوستن ایران به پیمان شانگهای بعنوان عضو ناظر، از بُعد ژئواستراتژیک در چارچوب همکاری‌‌هایش در زمینه انرژی با ایران دیده می‌شود. همکاری چین با دیگر کشورهای حوزه خلیج‌فارس ماند کویت، قطر، امارت عربی متحده و عربستان بسیار افزایش یافته است و از این رو چین به گونه چشمگیر خواهان مشارکت در ترتیبات امنیتی منطقه است.31
 همکاری‌های استراتژیک ایران و چین بیش از آنکه با رویکردهای امنیتی همراه باشد، تضمین کننده منافع اقتصادی پکن و نیازهای مقطعی تهران شمرده می شود. این همکاری‌ها را از زاویه دیگری نیز می‌توان بررسی کرد. چین برای افزایش قدرت چانه‌زنی خود با واشینگتن بر سر موضوعات گوناگون (برای نمونه مسأله تایوان) ، به همکاری‌های تسلیحاتی با برخی قدرت‌های مخالف آمریکا ـ مانند ایران ـ پرداخته است، ولی این همکاری‌ها همواره به گونه محدود و مشروط بوده و در فضایی «کنترل شده» پی‌ریزی شده است.
در مورد روابط چین با روسیه، نباید فراموش کرد که با وجود دشمنی دیرین میان پکن و مسکو، این دو کشور اکنون با یکدیگر روابطی مسالمت‌آمیز دارند. در دیدارهای چندگانه سران دو کشور و در واپسین دیدارشان در اکتبر 2007 «هوجین تائو» از پوتین خواست که بازارهای روسیه را به روی شرکت‌های چینی بازتر کند و این در حالی است که حجم مبادلات دو کشور سالانه به بیش از 30 میلیارد دلار می‌رسد.
پکن بر سر پرونده هسته‌ای ایران، با رشته منافعی درهم تنیده و مسائلی پیچیده روبرو است. ایران انرژی را که می‌تواند هسته منافع ملی چین باشد، تأمین می‌کند، ولی رابطه نزدیکتر چین با تهران، خشم ایالات متحده را که نیروی تأمین کننده مدرنیزاسیون اقتصادی چین است برخواهد انگیخت و از همین رو چین خواستار حل مساله اتمی ایران از راه‌های دیپلماتیک و در چارچوب‌ نهادهای بین‌المللی مانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است.
روابط تهران ـ پکن از پیوندها و مؤلفه‌های استراتژیک پایدار بی‌بهره است. هر چند در سال‌های گذشته همکاری‌های رو به رشد و چشمگیری میان دو کشور بویژه در زمینه‌های اقتصادی و انرژی شکل گرفته، ولی روابط دو کشور چنان که باید ژرف و ریشه‌دار نیست. چنین می‌نماید که پکن در کشمکش فزاینده میان آمریکا و ایران و در دوراهی نهایی، با خوشبینانه‌ترین فرض، راه «بی‌طرفی» و با بدبینانه‌ترین فرض، راه هماوایی با واشینگتن را در پیش خواهد گرفت. همکاری‌های استراتژیک ایران و چین بیش از آنکه با رویکردهای امنیتی همراه باشد، تضمین کننده منافع اقتصادی پکن و نیازهای مقطعی تهران شمرده می‌شود. این همکاری‌ها را از زاویه دیگری نیز می‌توان بررسی کرد. چین برای افزایش قدرت چانه‌زنی خود با واشینگتن بر سر موضوعات گوناگون (برای نمونه مسأله تایوان)، به همکاری‌های تسلیحاتی با برخی قدرت‌های مخالف آمریکا ـ مانند ایران ـ پرداخته است، ولی این همکاری‌ها همواره به گونه محدود و مشروط بوده و در فضایی «کنترل شده» پی‌ریزی شده است. با در نظر گرفتن روابط گسترده اقتصادی چین با ایران بویژه در زمینه انرژی، پکن برای تصمیم‌گیری بر سر مسأله غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران، با شرایطی دشوار روبه‌رو است؛ هرچند اهرم بزرگی در بازرگانی با ایران در دست دارد، از توانایی بیشتری نیز برای اثر گذاشتن بر ایران برخوردار است، زیرا برنامه هسته‌ای، ارزش بسیار برای تهران دارد. چین باید تصمیم بگیرد که بهتر است منافع خود در زمینه انرژی را به خطر اندازد یا به گروه فشار بین‌المللی بپیوندد، که تاکنون گرایش بیشتری به گزینه دوم نشان داده است. چین در پی درگیری سیاسی با ایالات متحده نیست و این نکته با توجه به کوشش دولتمردان چینی برای تنش‌زدایی آرام در روابطشان با واشینگتن معنای بهتری می‌یابد.
بدین سان به نظر می‌رسد که علاقه و انگیزه چینی‌ها برای گسترش روابط با آمریکا، سرانجام بر پیوندها میان تهران و پکن سایه خواهد افکند، زیرا با توجه به هژمونی ایالات متحده در خاورمیانه و تعدد مراکز تأمین انرژی حساسیت و آسیب‌پذیری روابط چین و آمریکا به سبب وابستگی متقارن (symmetric interdependence) دو کشور به یکدیگر بسیار بیشتر از حساسیت و آسیب‌پذیری روابط سیاسی و اقتصادی چین و ایران در چارچوب وابستگی نامتقارن (asymmetric interdependence) است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات