تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۷:۴۵  ، 
کد خبر : ۸۷۸۷۴
نگاهی به شکل گیری فرق شیخیه، بابیت و بهائیت در ایران

توطئه استعمار در مبارزه با تشیع (بخش دوم و پایانی)


عرفان کریمی
پس از مرگ علیمحمد باب بنا به وصیت وی جانشینی او به میرزا یحیی نوری مشهور به صبح ازل رسید. صبح ازل برادرش میرزا حسینعلی نوری را به پیشکاری خود انتخاب کرد و خود به طور ناشناس به گشت و گذار و خوشگذرانی پرداخت. بنابراین اصلی ترین نقش را پس از مرگ باب حسینعلی نوری در ادامه بابیگری ایفا کرد و چنان که خواهد آمد خود فرقه ای تازه تاسیس نمود.
میرزا حسینعلی نوری در دوم محرم سال 1233 هـ . ق در تهران به دنیا آمد، پدرش میرزا عباس نوری از منشیان و مستوفیان زمان قاجار بود. با توجه به تمکن پدر به جای رفتن به مدرسه با معلم سر خانه شروع به یادگیری علوم و فنون مقدماتی کرد. همزمان با آغاز ادعاهای باب به او گروید و به تدریج تبدیل به یکی از عناصر فعال بابیان گردید. چنان که در مقاله پیشین اشاره شد در حوادثی نظیر ترور ملامحمدتقی برغانی (شهید ثالث)، و واقعه موسوم به «به دشت» از گردانندگان و سرکردگان وقایع مذکور بود. وابستگی نزدیکی با سفارت روسیه داشت و همواره مورد حمایت دولت روسیه قرار داشت. به گونه ای که پس از واقعه به دشت و زمانی که از سوی محمدشاه حکم اعدامش صادر شد و برای انجام این منظور در دره گز خراسان زندانی بود، اولیای سفارت و کنسولگری روسیه در ایران تمامی سعی شان را برای آزادیش به کار گرفتند اما با فوت محمدشاه نیازی به دخالت بیشتر روس نشد و میرزاحسینعلی به تهران بازگشت. در زمان صدارت امیرکبیر میرزا حسینعلی نوری به عراق تبعید شد. علت تبعید او به سبب آگاهی امیرکبیر از نقش مهم حسینعلی در آشوب های ایجاد شده توسط بابیان بود. اما با برکناری امیرکبیر مجددا به ایران بازگشت.
با بازگشت حسینعلی نوری از عراق و پس از ماجرای ترور نافرجام ناصرالدین شاه از سوی بابیان، رابطه پنهانی نوری با سفارت روسیه آشکار شد و پس از قضیه ترور نافرجام به سفارت روس در زرگنده پناه برد. اما ناصرالدین شاه که به شدت از ماجرای پیش آمده به خشم آمده بود به هر ترتیب ممکن او را از سفارت روسیه تحویل گرفت. و علی رغم سفارش های فراوان سفیر روسیه مدتی در تهران محبوس شد. اما سفیر روسیه به تلاش های خود ادامه داد و سرانجام پس از پافشاری فراوان توانست او را از خطر مرگ رهایی دهد. اما دولت ایران استخلاص حسینعلی نوری را به شرط تبعیدش پذیرفت. بنابراین وی در سایه حفاظت سواران روسی و ایرانی خاک ایران را تکر کرده وارد عراق شد.
پس از تبعید میرزاحسینعلی به عراق، صبح ازل نیز راهی بغداد شد. و از این پس فعالیت های آنان در خارج از مرزهای ایران ادامه یافت و همچنان میرزا حسینعلی با نگه داشتن صبح ازل در پس پرده خود راسا به اداره امور و انجام فعالیت ها ادامه داد و عملارهبری بابیه را به دست گرفت.
در این دوره آشوبگری و فتنه انگیزی بابیان بیش از هر زمان دیگری چهره نمود و به روایت منابعی که از خود بهائیان بر جای مانده است در عراق شیوه بابیان این بود که شب ها به دزدیدن لباس و اموال زوار عتبات می پرداختند و در ایام عزاداری شیعیان علی الخصوص در روز عاشورا در کربلابه جشن و سرور و پایکوبی اقدام می کردند.
با قدرت گیری بیش از حد حسینعلی درمیان بابیان و به حاشیه رانده شدن صبح ازل اطرافیان صبح ازل که رهبر واقعی بابیان به شمار می رفت به او در مورد قدرت فراوان حسینعلی هشدار دادند. این امر موجب غضب میرزا یحیی نسبت به حسینعلی گردید. میرزا حسینعلی مجبور شد به صورت پنهانی از بغداد خارج شده و به کوه های سلیمانیه محلی که دراویش در آنجا فعالیت داشتند برود. اما پس از مدتی اوضاع برای او سخت شد و ناچارا با ارسال نامه هایی التماس آمیز از صبح ازل تقاضای عفو نمود. صبح ازل نیز که خود را محتاج حضور حسینعلی می دید برادر را بخشید.
با بازگشت حسینعلی آشوبگری های بابیان در بغداد مجددا قوت گرفت و بر اثر فتنه انگیزی فراوان حاکم بغداد آنان را از عراق به استانبول تبعید کرد. با تبعید بابیان به خاک عثمانی حسینعلی نوری نیز به افزون خواهی هایش ادامه داد و در صدد برآمدد با طرح داعیه ای تازه و ادعای مقام من یظهره اللهی رقیبان خود از جمله صبح ازل را کنار زده و خود به تنهایی زعامت بابیان را عهده دار شود.
بنابراین با ورود کاروان بابیان به عثمانی نفاق و چند دستگی نیز در میان آنان پدیدار شد. «گروهی از بزرگان بابیه صبح ازل را وصی باب دانستند و پیرویش را لازم شمردند و نام ازلی گرفتند و جمعی دیگر داعیه بهاءالله (حسینعلی) را پذیرفته و خود را بهائی نامیدند. گروهی به دنبال میرزا اسدالله دیان رفتند و دیانی خوانده شدند و گروهی هم دلبستگی سابق خویش به زرین تاج را تجدید نموده وی را با آنکه در قید حیات نبود به پیشوایی برداشتند و لقب کره العینی گرفتند. برخی دیگر محمدعلی بارفروش را برتر از دیگران پنداشتند که ایشان را قدوسی می نامند. بعضی بابیان دامان آن روسا را رها ساخته چنگ بر کتاب بیان زدند و بیانی شناخته شدند و سرانجام دیگران نیز پشت پا به تمام این دست آویزها زده خویش را تابع خواست درونی و شهود وجدانی دانسته و عیانی نام گرفتند.
اختلافات ایجاد شده در میان بابیان پرده از وقایع بسیاری برداشت و ماهیت پنهان آنان را آشکار ساخت. هر کدام از طرفین رازهای طرف مقابل را فاش می ساخت و بدین ترتیب چهره اصلی بابیان نمایان تر می شد؛ میرزا حسینعلی نحوه انتخاب صبح ازل به جانشینی باب را افشا کرد، او اعلام کرد که «وصایت ازل بی اساس است زیرا که خود او به همدستی میرزا عبدالکریم قزوینی کاتب، آن را ساخته و پرداخته اند و به خاطر مصالحی این کار را کرده اند.» همچنین طرفداران میرزا حسینعلی، میرزا یحیی را که زمانی مظهر خدا خطابش می کردند و به عنوان جانشین اصلی باب اطاعتش می نمودند به القاب حیوانات مفتخرش ساختند. و حتی حسینعلی پا را از این نیز فراتر گذاشت و حرامزادگی برادر خود را فاش کرد و اعلام کرد که در بغداد، همسر دوم سید باب مورد تجاوز و کامگیری ازل واقع شده و چون میرزا یحیی وی را نپسندیده وقف عام مریدانش نموده است. همچنین مشخص گردید که صبح ازل جیره خوار انگلیسی ها است و تحت حمایت آن دولت می باشد. ازلیان هم متقابلازبان به افشای بهائیان گشودند و گفتند که «همسر باب که سهل است جناب بها دختر خودش را هم در ایام ریاست ازل به وی تقدیم نموده بوده و جناب ایشان را نشاید که پیش از درمان رعشه دست! و باد فتق! خود به علاج دردهای بشریت پردازند و کوس نبوت یا الوهیت زنند.»
درگیری ها و کشت و کشتار در میان بهائیان و ازلیان به جایی رسید که دولت عثمانی به فکر چاره افتاده و نهایتا دو گروه را از هم جدا ساخته و هر کدام را به منطقه ای تبعید کرد. ازلیان را به ماگوستیان در قبرس و بهائیان را به قلعه عکا در خاک فلسطین. همچنین برای جلوگیری توطئه های آنان در میان هر گروه عده ای از گروه مقابل را قرار داد اما بزودی بهائیان دست به کشتار ازلیانی که در میان آنان بودند زدند. که همین اقدام موجب دستگیری و حبس موقتی تعدادی از بهائیان از جمله حسینعلی نوری و پسرانش گردید. اما پس از مدتی آزاد شد و تا آخر عمر در عکا بود تا اینکه در ذی القعده سال 1309 هـ . ق فوت کرد. از حسینعلی نوری آثار متعددی مانده است که از جمله آنان می توان به ایقان، اقدس، مجموعه های اشراقات و اقتدارات بدیع لوح ابن الذئب و ... اشاره کرد.
در اینجا قبل از پرداختن به آرا و عقاید بهائیان ضروری است اشاره نمود که بهائیان از همان آغاز فعالیت روابط بسیار نزدیکی با دولت های بزرگ اروپایی داشتند و همواره تحت حمایت آنان قرار داشتند. که در لابه لای بحث به ارتباط این فرقه با اولیای دولت روسیه و نمایندگان آن دولت در ایران اشاراتی شد. علاوه بر روسیه انگلستان نیز از این فرقه حمایت می کرد و زمانی که میرزا حسینعلی در بغداد بود جنرال کنسول انگلستان در بغداد با نگارش نامه ای خطاب به وی حمایت و پشتیبانی همه جانبه دولت متبوعش را از او به اطلاع بهاء الله رسانده و در دیدار حضوری که با حسینعلی نوری انجام داد «متعهد گردید که هر آن گاه حضرت بهاء الله مایل به مکاتبه با ملکه ویکتوریا باشند در ارسال به دربار انگلستان اقدام نماید. حتی معروض داشت حاضر است ترتیباتی فراهم کند که محل استقرار هیکل اقدس (منظور حسینعلی نوری) به هندوستان یا هر نقطه دیگر که مورد نظر مبارک باشد تبدیل یابد.»
در مورد اعتقادات بهائیان باید اشاره کنیم که بسیاری از آرا و عقاید و احکامی که از سوی حسینعلی بهاء اظهار می شد براساس همان ادعاهایی بود که علیمحمد باب مطرح ساخته بود که بهاء نیز به نوبه خود ابداعات دیگری هم از فروع به آن افزود. از جمله ابداعات بهاء نفی روحانیت و الغای این نهاد بود. بهاء الله ضمن آنکه به لزوم وجود مبلغین دینی اذعان داشت اما برای آنان هیچ وضع مشخصی که جدای از افراد عادی باشند قائل نبود. در آئین بهائیت معاملات ربوی آزاد است و حجاب زنان و ترک تراشیدن ریش مردان ملغی شده است.
در مورد رابطه بهائیان و سیاست آنچه در کتاب های مذهبی آنان آمده است حاکی از احتراز شدید از امور سیاست و عدم دخالت در این امور است و بهائیان به شدت به محافظه کاری و حفظ وضع موجود دعوت شده اند. میرزا حسینعلی نوری در این رابطه می گوید: «این حزب در مملکت هر دولتی ساکن شوند باید به امانت و صدق و صفا با آن دولت رفتار نمایند. بنابراین از نظر بهائیان دولت هر قدر ستمگر و ظالم هم که باشد نباید به آن اعتراضی نموده و علیه آن قیام کرد. این رویه بهائیان و حمایت هایی که از سوی قدرت های خارجی مخصوصا آمریکا و اسرائیل از آنها به عمل می آمد باعث شد تا این فرقه در دوره پهلوی گسترش و نفوذ بیشتری یابد به طوری که بهائیان در بدنه رژیم دارای مقامات حساس شده و سر رشته امور را به دست گرفتند و رژیم با آنان همدلی نشان داد که البته این رویه درست نقطه مقابل رویکردی بود که امام خمینی رهبری نهضت اسلامی نسبت به سیاست و رژیم پهلوی داشت.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات