تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۰۸:۴۲  ، 
کد خبر : ۹۰۳۴۵

جهانی شدن اقتصاد ، موافقان و مخالفان

ابراهیم بهرامی نیا مقدمه : یکی از مباحثی که این روزها در صدر موضوعات اقتصادی قرار گرفته است ، بحث جهانی شدن اقتصاد است . اهمیت این بحث باعث شده نوعی ابهام و تاریکی از این پدیده در اذهان عمومی و حتی در اذهان اقتصاددانان ایجاد گردد و تظاهرات و اجتماعاتی که گهگاهی در گوشه وکنار جهان علیه این پدیده برگزار می شود ، و همینطور تعداد بی شماری مقاله وکتاب که هر ساله پیرامون این بحث در جهان ایراد می شود ، از همین موضوع نشات می گیرد. در این راستا دو طیف مخالف در مقابل هم قرار گرفته اند و گروهی با این پدیده موافقت و گروهی مخالف هستند ، اما نکته قابل توجه همین پدیده جهانی این است که پدیده فوق حقیقتی است که چه بخواهیم و چه نخواهیم ، وجود دارد و بر اقتصاد جهان نیز تاثیر می گذارد. لذا مساله ای که مطرح می شود این است که شرایط برخورد کشورها با این پدیده چگونه باید باشد برای پاسخ به این سوال باید آثار جهانی شدن بر اقتصاد را برای هر کشوری طبق شرایط خاص اقتصادی آن کشور بررسی کرد. در این مقاله برآنیم تا به بررسی تاثیر جهانی شدن اقتصاد را از دیدگاه موافقان و مخالفان این پدیده بررسی کنیم ، تا بتوانیم تاثیرات مثبت و منفی این پدیده را براقتصاد شناسایی کنیم . اما قبل از وارد شدن به اندیشه های موافقان و مخالفان جهانی شدن اقتصاد ، ابتدا مفهوم این پدیده را بصورت کلی تبیین می کنیم .

جهانی شدن اقتصاد :
جهانی شدن پدیده ای است که از جنبه های مختلف قابل بحث است اما آنچه که توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است ، بعد اقتصادی این پدیده است و به عبارت دیگر چنین می توان گفت که جهانی شدن اقتصاد ، وجه مسلط و بنیادی تغییر و تحولات جهانی شدن می باشد ، به گونه ای که جهانی شدن در ابعاد سیاسی و فرهنگی عمدتا در پرتو ابعاد اقتصادی است .
در این راستا ایمانوئل والرشتایی از کسانی که تبیین اقتصادی جهانی شدن را ارائه کرده است . جهانی شدن را به معنای جهانی شدن نظام سرمایه داری می داند و به عبارت دیگر در تحلیل والرشتاین نیروی محرکه جهانی شدن را باید در منطق اقتصاد جهانی سرمایه داری بررسی کرد.
لذا در این دیدگاه اقتصادهای مختلف جهت بررسی تاثیر جهانی شدن اقتصاد ، بر اقتصاد کشورشان را باید تاثیر تلفیق نظام اقتصادی خودشان را با نظام سرمایه داری مقایسه کنند. در این مقاله به منظور بررسی این پدیده در حالت کلی بر اقتصاد جهان این مساله را از دیدگاه موافقان ، که در جنبه های مثبت این پدیده تاکید دارند و مخالفان را که بر جنبه های منفی این پدیده تاکید دارند را مورد بررسی قرار می دهیم .
دیدگاه موافقان :
موافقان جهانی شدن عمدتا آن را یک پدیده اقتصادی می دانند که طی آن شاهد افزایش تعاملات و همگرایی عناصر اقتصادی کشورهای مختلف که ناشی از رشد تجارت جهانی ، افزایش سرمایه گذاری های خارجی و جریان سرمایه است ، می باشیم . در این دیدگاه ضمن تاکید بر ابعاد جهانی شدن اقتصاد ، به طور ضمنی افزایش برخوردهای اجتماعی و فرهنگی و تبادلات فرهنگی و فناوری را نیز جزئی از پدیده جهانی شدن می داند.
همانطور که بعدا خواهیم دید ، یکی از دلایل مخالفت مخالفان جهانی شدن اقتصاد این است که این گروه اعتقاد دارند که جهانی شدن منجر به گسترش فقر در جوامع و کاهش رفاه آنها می شود. موافقان جهانی شدن در پاسخ به این انتقاد چنین بیان می کنند که هیچ ایرادی در خصوص گسترش فقر بدنبال پدیده جهانی شدن در اقتصاد جهان وجود ندارد و حتی این کشورهای در حال توسعه می توانند از مبادله با کشورهای صنعتی شده ، شرایط رشد و بهبود وضعیت اقتصادی خود را به نحو آسانتری فراهم آورند. برای اثبات این ادعای خود بیان می کنند که در عرصه جهانی کشورهایی که با سایر کشورها مبادلات تجاری بیشتری انجام داده اند ، نرخ رشد بیشتری را در درآمد سرانه وکاهش بیشتری را در فقر ، تجربه کرده اند. یکی از نمونه های واقعی این کشورها ، کشور چین است ، که توانسته است با تحولات اقتصادی و اجتماعی که در سال های اخیر پیرامون مبادلات تجاری خود ایجاد کرده ، نرخ رشد اقتصادی بالایی را تجربه کند.
کشورهای جنوب شرق آسیا ، کشورهای تازه صنعتی شده (کره جنوبی ، تایوان ، سنگاپور و هنگ کنگ ) نیز مثال دیگری از این کشورها هستند که توانسته اند با تغییراتی که در سیاست های اقتصادی خود ، از قبیل تجارت خارجی و سرمایه گذاری خارجی بوجود آورند ، رشد اقتصادی معجزه آسایی را در دهه های 90 ـ1960 تجربه کنند . از طرفی کشورهای فقیری نیز که توانسته اند تعرفه های گمرکی را کاهش دهند و زمینه های ورود کالاهای خارجی و خروج کالاهای داخلی را بهتر فراهم کنند (بعبارت دیگر موانع ورود خود را به اقتصاد جهانی کاهش دهند) نیز توانسته اند در افزایش درآمد ملی و نرخ اشتغال موفقیت های قابل توجهی را کسب کنند. نمونه عینی این کشورها نیز هندوستان است .
نکته دیگر که موافقان جهانی شدن در اثبات ادعای خود به آن تاکید می ورزند و آن را دلیل رشد اقتصادی بسیاری از کشورهای جهان می دانند ، تجارت جهانی است ، که تجربیات اقتصادی کشورهای مختلف در سطح جهان نشان می دهد که تجارت جهانی به طور کلی منجر به انتفاع اکثر کشورهای جهان شده است و از طرف دیگر مقایسه آن دسته از کشورهای جهان که نتوانسته اند از این انتفاع بهره برند ، نشان می دهد که این کشورها عمدتا کشورهایی هستند که بازارهای خود رابه روی تجارت جهانی باز نکرده اند. مثلا کشور چین که بعد از چند دهه انزوا طلبی ، بازارهای خود را به روی تجارت جهانی باز کرد ، درآمد سرانه خود را از 1460 دلار در سا ل 1980 به 4120 دلار در سال 1999 افزایش داد .
برای مقایسه تاثیر عمیق این تحولات مقایسه ای از اختلاف در درآمد سرانه اقتصاد چین و آمریکا بین دو دوره زمانی فوق انجام می دهیم . در سال 1980 درآمد سرانه در اقتصاد آمریکا 12،5 برابر این شاخص در اقتصاد چین بوده است ، اما با اتخاذ سیاست های برون نگر توسط کشور چین از این سال به بعد ، در سال 1999 این نسبت به 7،4 کاهش پیدا کرده است . کشورهای دیگری که با اتخاذ سیاست های برون نگر و افزایش تعاملات با اقتصاد جهانی توانسته اند موفقیت های قابل ملاحظه ای را کسب کنند ، همانطور که قبلا گفته شد کشورهای تازه صنعتی شده جنوب شرق آسیا هستند.
مثال بارز این کشورها ، کشور کره جنوبی است که باتوجه به کمبود منابع طبیعی در این کشور ، تا دهه 1950 و اوایل دهه 60 ، مردم این کشور در فقر شدیدی به سر می بردند ، و باتوجه به اینکه در این کشور منابع طبیعی نیز از موقعیت مناسبی برخوردار نیستند. مردم این کشور در تامین نیازهای ضروری خود نیز مشکل اساسی داشتند.
اما با اتخاذ سیاست های اقتصادی مناسب ، بالاخص سیاست اقتصادی برون نگر ، رشد اقتصادی قابل ملاحظه ای را تجربه کند. بطوریکه رشد درآمد سرانه در اقتصاد این کشور در دوره زمانی 200 ـ1979 ، تقریبا 71 درصد بوده است و یا در اقتصاد کشور هنگ کنگ نیز که سیاست های مشابه کره جنوبی را اتخاذ کرده است توانسته است درآمد سرانه خود را از 10578 دلار در سال 1979 به 25456 دلار در سال 2002 افزایش دهد ، یعنی توانسته است 60 درصد رشد در درآمد سرانه داشته باشد . رشد درآمد سرانه در دیگر کشورهای این گروه در این دوره که شامل سنگاپور و مالزی هستند به ترتیب 62 و 54 درصد بوده است .
مقایسه ارقام فوق با رشد درآمد سرانه در اقتصاد ایران در این دوره می تواند گویای سیاست های اقتصادی نامناسب باشد که در کشورمان در این دوره بکار گرفته شده است ، بالاخص عدم برونگرایی اقتصاد کشورمان ، درآمد سرانه در اقتصاد ایران در سال 1358 تقریبا 1638 دلار بوده است و این رقم در 23 سال بعد یعنی در سال 1381 به 1801 دلار رسیده است (2002 ـ1979 ) یعنی در دوره ای مشابه کشورهای جنوب شرق آسیا در درآمد سرانه در اقتصاد ایران تنها ،09 درصد رشد داشته است . هر چند که قسمت عمده ای از رشد پایین در اقتصاد ایران را می توان به دوران جنگ 8 ساله دفاع مقدس که توسط رژیم بعثی عراق بر ایران تحمیل کرد دانست ، اما چنانچه این مقایسه را برای سال های بعد از جنگ هم انجام دهیم ، باز هم نتایج حاصله رضایت بخش نخواهد بود.
اما نکته ای که پیرامون تاثیر مساله فوق بر رشد اقتصادی می توان بیان کرد این است که اقتصاد دانان تجارت بین الملل بیان می کنند که آنچه که در این گونه موارد زمینه های رشد و توسعه اقتصادی کشورها را فراهم می آورد ، متاثر از صادرات وواردات است ، به این صورت که صادرات کالا از این کشورها باعث افزایش درآمدهای ارزی شده و زمینه را جهت سرمایه گذاری های بیشتر ، چه در زمینه فیزیکی و چه در زمینه آموزش نیروی انسانی ، فراهم می آورد و نهایتا باعث بهبود رشد اقتصادی می شود. اما از طرف دیگر واردات کالاها ، بالاخص کالاهای صنعتی و سرمایه ای ، باعث ورود تکنولوژی تولید این کالاها به کشور شده و زمینه های مساعد را برای نوآوری و رشد تکنولوژیکی و نهایتا رشد اقتصادی فراهم می آورد. لذا به طور کلی می توان گفت که با اتخاذ سیاست های برون نگر در عرصه جهانی و رفع موانع و محدودیت ها جهت وارد شدن به عرصه جهانی اقتصاد ، باعث کاهش شکاف درآمدی بین کشورهای غنی و کشورهای فقیری که این گونه سیاست ها را اتخاذ کرده اند ، شده است.
نکته دیگری که موافقان جهانی شدن اقتصاد ، مطرح می کنند ، افزایش بازده اقتصادی در بخش های مختلف . در نتیجه اتخاذ سیاست های برون نگر و ورود به عرصه اقتصاد جهانی ، می شود ، چرا که موفقیت در فعالیت های اقتصادی و بدون وجود زیر ساخت های مدرن خدماتی در جامعه ممکن نیست ، وجود خدماتی نظیر بانکداری ، بیمه ، حسابداری و... یکی از اصلی ترین نیازهای موفقیت در یک فعالیت اقتصادی است .
آزادسازی تجارت خدمات و ایجاد رقابت در بازار ارائه خدمات که خود ناشی از فرایند رو به رشد پدیده جهانی شدن است ، می تواند موجب افزایش کارایی ، بهره وری و در نهایت بازدهی اقتصاد می شود.
بنابراین به طور کلی می توان گفت که موافقان جهانی شدن اقتصاد با توجه به افزایش معاملات که بین کشورهای مختلف بوجود می آورد باعث ورود سرمایه ها و تکنولوژی خارجی به کشورهای در حال توسعه می شود واز طرفی باعث ایجاد فضای رقابتی در زیرساخت های اقتصادی و نهایتا افزایش بازدهی اقتصادی و باعث کاهش شکاف درآمدی بین این کشورها و کشورهای صنعتی شده می شود.
دیدگاه مخالفان :
مخالفان جهانی شدن از این پدیده ، چشم انداز متفاوتی راعرضه می کنند. به عقیده این گروه جهانی شدن یک تحول فراگیر اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی تحت رهبری نظام سرمایه داری است .بعبارت دیگر جهانی شدن طرح برای سلطه نظام سرمایه داری و فروپاشی ارزش های سوسیالیستی است . لذا این گروه ویژگیهایی را که برای اقتصاد کشورهایی که وارد عرصه اقتصاد جهانی شده اند مطرح می سازند ، همان ویژگیهای نظام سرمایه داری است .
از ویژگیهای نظام سرمایه داری که مبتنی بر اقتصاد بازار است ، این است که هر کس به دنبال حداکثر کردن سود شخصی است .لذا در اثر جهانی شدن اقتصاد و حاکمیت این نظام اقتصادی ، سرمایه داری ، شکاف بین ثروتمند و فقیر در دنیا افزایش می یابد. این گروه برای پاسخ به ادعای خود به تغییرات شکاف درآمدی بین فقیران و ثروتمندان در دودوره زمانی 1960 تا 1995 که فرایند جهانی شدن سرعت فزون تری نسبت به دوره های قبل داشته است ، اشاره می کنند.
بدین صورت که مطالعات تجربی نشان می دهد که شکاف درآمدی بین 20 در صد ثروتمندان وفقیران از نسبت 30 به 1 در سال 1960 به 82 به 1 در سال 1995 افزایش یافته است . منتقدان جهانی شدن در پاسخ به علت افزایش شکاف درآمد بین گروههای ثروتمند و فقیر ، آن را در نتیجه عملکرد نیروهای بازار می دانند بعبارت دیگر این گروه ، افزایش نابرابری در نتیجه نیروهای بازار را یک امر اجتناب ناپذیر می دانند. در این حالت فقیران ، فقیرتر و ثروتمندان ، ثروتمندتر خواهند شد. این گروه مدعی اند که شرکت های بزرگ تنها به دلیل اینکه سود خود را با به کارگیری نیروهای کار ارزان و استفاده از منابع طبیعی ارزان ، افزایش می دهند ، رو به سرمایه گذاری در کشورهای فقیرتر می آورند.
بنابراین توافقنامه سازمان تجارت جهانی برای آزاد سازی تجارت ، که از طرف خود این کشورها نیز منعقد می شود. فقط منجر به افزایش سود شرکت های بین المللی شرکت های بین المللی خواهد شد و بار آن بر توده های کارگر ، کشاورز و سایر مردم در کشورهای فقیر خواهدافتاد این شرکت ها تاکنون توانسته اند با استفاده از این شرایط خود را به عنوان غول های اقتصاد جهان مطرح سازند. وبااین شرایط می توانند بازار کالاهای تولیدی خود را در اثر جهانی شدن به صورت انحصاری به تملک خود درآورند و شرایط را برای حداکثر کردن سود خود بهینه تر سازند. نمونه هایی از این شرکت ها ، شرکت مک دونالد است که دارای 5 میلیون نیروی کار است که خود جمعیتی فراتر از یک یا دو کشور کوچک است . شرکت جنرال الکتریک شرکت بزرگ دیگری است که در سال 1988 بیش از 2100 میلیارد دلار معاملات و مبادلات در عرصه جهانی انجام داده است که این رقم تقریبا 1،5 برابر تولید ناخالص داخلی کشور فرانسه است بنابراین رشد بی رویه این شرکت ها باعث تسلط آنها بر بازار شده و می تواند عواقبی وخیم را به خصوص برای کشورهای توسعه نیافته در برداشته باشد.
نکته ای که منتقدان جهانی شدن در اثبات ادعای خود مطرح می کنند ، شواهد تجربی از بحران های مالی است که بیشتر این بحران ها در اقتصادهایی انفاق افتاده است که رویکرد جهانی شدن در این کشورها نسبت به بقیه کشورها بیشتر بوده است .
به عبارت دیگر فرایند جهانی به دلیل ایجاد وابستگی های شدید بین بازارهای مالی موجبات بی ثباتی آنها را فراهم آورده است چرا که در این شرایط با توجه به وابستگی شدیدی که بین بازارهای مالی وجود دارد باعث انتقال بحران از بازار یک کشور به کشور دیگر می شود ، از مهمترین بحران های مالی در سطح جهان که اقتصادانان آن ها را ناشی ازفرایند فوق می دانند ، میزان بدهی کشورهای آمریکای لاتین در دهه 1980 ، بحران مالی مکزیک در سال های 1994 و1995 وبحران مالی کشورهای جنوب شرق آسیا در سال 1997 هستند .
مثلا در ریشه یابی بحران مالی کشورهای جنوب شرق آسیا را که اقتصاددانان این بحران را ناشی از تعاملات بالای این کشورها با اقتصاد جهان می دانند ، یکی ازدلایل آن را کاهش ارزش پول چین و افزایش ارزش دلار می دانند. به این صورت که کاهش ارزش پول چین باعث ارزان شدن قیمت کالاهای صادراتی آن کشور شده و در نتیجه باعث تشدید رقابت در جنوب شرق اسیا شده است . از طرفی افزایش ارزش دلار به دلیل تثبیت نرخ ارز کشورهای جنوب شرق آسیا به دلار ، باعث شده تا قیمت کالاهای صادراتی این کشورها (کشورها ی جنوب شرق اسیا) بالا رود. این دو عامل در مجموع میزان تقاضا برای کالاهای صادراتی این کشور را کم کرده وباعث نوعی رکود و بحران در اقتصاد این کشورها شده است .
نکته دیگری که منتقدان جهانی شدن مطرح می سازند و تامل در آن بویژه برای کشورهای در حال توسعه الزامی است عدم کارایی نهادهای موجود وضعف بازارهای مالی است . از طرف دیگر در سیستم اقتصاد جهانی به دلیل رقابت شدید ، هیچ جایگاهی برای یک نظام مالی با عملکرد فوق وجود ندارد ، به عبارت دیگر می توان گفت برقراری اقتصاد جهانی منجر به شکل گیری نهادهایی که از کمترین اشتباه بیشترین کارایی برخوردارند می شود و با توجه به اینکه در کشورهای در حال توسعه اولا بازارهای مالی منسجم وکارآمد جهت فعالیت های مالی وجود ندارد و ثانیا نهادهای لازم و کارآمد برای فعالیت مالی وجودندارد و ثالثا نهادهای موجود از کارایی مناسبی برخوردار نیستند ، لذا می توان گفت روند رو به رشد فرایند جهانی شدن می تواند بحران های مالی شدیدی را برای این کشورها در پی داشته باشد.
بنابراین بطور کلی می توان گفت که مخالفان جهانی شدن اقتصاد حاکمیت نظام سرمایه داری را نتیجه این فرایند می دانند و بیان می کنند افزایش شکاف درآمدی بین فقرا و ثروتمندان از ویژگیهای اجتناب ناپذیر این نظام است .و از طرف دیگر با توجه به وابستگی شدیدی که بین بازارهای مالی می شود باعث می شود که بحران های مالی بین بازارها به راحتی جابجا شود ونهایتا بحران هایی را نیز برای سایر کشورها ایجاد کند. لذا به این دلایل این گروه بافرایند جهانی شدن بالاخص برای کشورهای جهان سوم در حال توسعه مخالفند.
نتیجه گیری :
جهانی شدن فرایندی است پیچیده که بر جنبه های مختلف زندگی همه مردم جهان تاثیر می گذارد و حقیقتی است که چه بخواهیم و چه نخواهیم وجود دارد و بر اقتصاد جهان تاثیر گذار است . مساله ای که مطرح می شود این است که شرایط برخورد کشورها با این پدیده چگونه باید باشد همانطور که از دیدگاه مخالفان و موافقان جهانی شدن گفته شد ، پیوستن به سازمان تجارت جهانی می تواند اثرات مثبت و منفی برا ی هر اقتصادی در پی داشته باشد. آنچه که مهم است ، اتخاذ سیاست هایی است که اثرات منفی این پدیده را کاهش دهیم . مهمترین نکته ای که در این شرایط باید در نظر داشته باشیم تقویت بازارهای مالی و نهادهای اقتصادی است تا بتوانند از بهره وری وکارایی مناسب در سطح اقتصاد جهانی برخوردار باشند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات