تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۲:۱۳  ، 
کد خبر : ۹۵۲۶۸

شورا؛ جایگاهی برای تمیز اصلاح‌طلبی از فرصت‌طلبی


احمد حکیمی‌پور/ عضو سابق شورای شهر
راجع به شوراها از جنبه‌های مختلف نظری و عملی مطالب و مسایل بسیاری قابل طرح و بررسی و احیانا ارزیابی و نتیجه‌گیری است. اما مسلما پرداختن به همه آنها نه در بضاعت این قلم و نه در اندازه یک مقاله می‌گنجد و از همه مهمتر از حوصله علاقه‌مندان امروزین نشریات خارج می‌باشد. کنکاش مسائل شوراهای شهر و روستا از منظر کارکردی، حقوقی و موانع اداری و اجرایی و قانونی آن همچنین تبیین جایگاه نهاد شورا در نظام مدیریتی کشور به عنوان یکی از ارکان اداره کشور آن چنان که در قانون اساسی به آن تاکید شده است از جمله مباحثی است که بعد از طی تقریبا دو دوره تجربه عملی شوراها در کشور می‌تواند موضوع بررسی کارشناسی و علمی بدون پیشداوری‌های غرض‌آلود باشد.
با توجه به این ملاحظات بیشتر علاقه‌مندم با رویکرد آسیب‌شناسانه صرفا از منظر نقد عملکرد جریان اصلاح‌طلب در مواجهه با مسائل داخلی و پیرامونی شورای اول شهر تهران بپردازم. جایی که به صفت عضویت در آن در ارتباط عینی و عملی با مسائل و مناسبات مربوط به آن بودم و امروز با گذشت چند سال از آن وقایع و حوادث و فروکش کردن التهابات تا حدودی امکان نگاه واقع‌بینانه و منطقی فراهم شده است.
همین جا بگویم هدف از طرح این مسائل کوبیدن خرمن کهنه می‌باشد و همینطور مچ‌گیری و متهم کردن شخص یا اشخاص حقیقی یا حقوقی به خصوصی نخواهد بود بلکه برای فراهم شدن مجالی برای آسیب‌شناسی جریان اصلاحات در مورد یک دوره کاری مشخص خود می‌باشد. به زعم صاحب این قلم یکی از سرفصل‌های اصلی نقد اصلاحات پرداختن شفاف به مسائل شورای شهر تهران می‌باشد. چون مسائل این شورا به دلیل جایگاه عینی و روانی که از آن برخوردار است آثار و تبعات ملی را به دنبال دارد. پس بی‌دلیل نخواهد بود که آسیب‌شناسی شورای شهر تهران را نقطه عزیمتی برای نقد جریان اصلاحات از درون قرار دهیم.
پردازش شفاف و بدون تعارف آنچه که بر سر شورای اول تهران آمد مبنای خوبی برای نقد منصفانه جریان اصلاحات بوده و دستمایه مناسبی برای ورود به سایر عرصه‌های کارکردی اصلاح‌طلبان در هشت سال پس از دوم خرداد 76 خواهد بود. بدیهی است جنبه‌های اصلی و تاثیرگذار، مدنظر این قلم می‌باشد و ریشه‌یابی تمامی اتفاقات شورای شهر تهران فرصت و امکان دیگری را می‌طلبد، چیزی که به سهم خود مسئولیت آن را به شدت بر دوشم احساس می‌کنم و توفیق انجام چنین مسئولیتی را از درگاه ایزد یکتا و توانا آرزومندم.
در اینجا به ناچار به چند مورد عمده به امید راهگشایی برای پالایش جریان اصلاحات اکتفا می‌شود.
1- شاید بزرگترین خطای استراتژیک اصلاح‌طلبان خصوصا دولت و وزارت کشور آن اقدام به انحلال شورای شهر تهران درست یک ماه قبل از برگزاری انتخابات دوره دوم شوراها در بهمن سال 81 بود. امروزه و هر روز و ساعتی که در چند سال اخیر به مسائل و حوادث آن ایام اندیشیده‌ام هیچ دلیل عقلی، قانونی و حتی سیاسی برای چنین عمل ضد اصلاح‌طلبانه از طرف برخی مدعیان اصلاحات نمی‌توانم پیدا کنم و هنوز هم هیچ مقام مسئولی در این باره توضیح قانع‌کننده‌ای نداده است که چرا و چگونه ممکن است دستاوردی که در زمره محصول ویترینی اصلاح‌طلبان است به دست خود آنان بر باد می‌رود.
و بهتر است مسئولان ذیربط آن دوره علل آن را برای عموم توضیح بدهند.
به نظر می‌رسد مناسبات پنهانی که منجر به چنین تصمیم ناباورانه‌ای شد یکی از نقاط ضعف اصلی جریان اصلاح‌طلب در دوران هشت ساله حاکمیت اصلاح‌طلبان حکومتی می‌باشد و دقیقا از همین نقطه بود که اصلاح‌طلبان گرفتار دومنوی باخت‌های پی‌درپی و از دست دادن جایگاه‌های سیاسی، تفنینی و اجرایی شدند.
شاید به کار بردن تعبیر «شلیک تیر خلاص اصلاح‌طلبان به خود» بابت چنین تصمیمی که انحلال شوای شهر تهران نام گرفت تعبیر بی‌ربطی نباشد و هرچه از آن روز فاصله می‌گیریم میزان نادرستی و خبط سیاسی چنین عملی آشکارتر می‌شود.
آن روزها در میان هیاهوها و جوسازی‌های عمدتا کاذب صداهای معترض و در عین حال دلسوزانه به جایی نرسید. اما امروز غیرقانونی بودن آن تصمیم آن هم به دست داعیه‌داران اصلاحات به وضوح نمایان است؛ چرا که اولا طبق قانون، انحلال شورای شهر بایستی ابتدا به تصویب هیات حل اختلاف شهرستان، سپس حل اختلاف استان و در نهایت هیات حل اختلاف مرکزی برسد که تمام آن مراحل ترتیبات و قواعد و ضوابط قانونی خاص و مهلت مقرر در قانون شوراها دارد و در تمامی این مراحل قانونگذار با امساک کامل از رسیدن به مرحله انحلال برخورد کرده و حق پاسخگویی و دفاع از عملکرد شورا را هم به خودش داده است.
ثانیا در صورت حکم هیات مرکزی حل اختلاف به انحلال شورا می‌بایست موضوع در یک دادگاه صالحه مورد رسیدگی قرار گرفته و با حکم دادگاه پیش‌بینی شده در قانون، شورا منحل شود و تازه این رای دادگاه هم طبق آیین دادرسی قابل اعتراض و تجدیدنظر خواهد بود.
سوال اساسی این است که کدام یک از این مراحل در انحلال شورای شهر تهران مراعات شده است؟ واپسین تلاش‌های برخی از اعضای شورای شهر در برابر اراده‌های تجمیع شده به این منظور که احتمالا با چراغ‌ سبزهایی در داخل شورا و شهرداری نیز همراه بود اثری نبخشید، حتی هنوز هم روشن نیست که دیوان عدالت اداری در برابر لایحه اعتراضی اکثریت اعضای شورای شهر تهران نسبت به این تصمیم غافلگیرانه و غیرقانونی به کجا رسید.
چیزی که خیلی برای ما تلخ بود نقل قول اعضای محافظه‌کار هیات حل اختلاف بود که خبر از اصرار و ابرام اعضای به اصطلاح اصلاح‌طلب هیات حل اختلاف بر انحلال شورای تهران می‌داد. و چه می‌توان گفت از دسته تبری که از چوب درخت اصلاحات بود و برای بریدن نهال شورای شهر تهران به کار رفت.
آن روز کمتر کسی تصور می‌کرد یکی از دلایل اصلی قهر مردم از صندوق‌های رای مخصوصا در تهران ناشی از انحلال شورای شهر تهران در آستانه انتخابات باشد. اما در عمل به دلیل اشتغال در کارهای انتخاباتی به هر نقطه‌ای در تهران می‌رفتیم در برابر یک سوال مشخص و تکراری قرار می‌گرفتیم که از کجا معلوم دوباره با انحلال شورا به رای ما توهین نشود؟ و این سوال تلخ و گزنده به وضوح خبر از آغاز افول اصلاح‌طلبان می‌داد. یعنی بسته شدن نطفه بی‌اعتمادی در مردم که پاشنه آشیل جریان اصلاح‌طلبی است.
2- مسلما در طول دوره اول شورای شهر تهران مسائلی در داخل و پیرامون آن می‌گذشت که بخش عمده‌ای از آن اجتناب‌ناپذیر و متاثر از تجربه اول کار شورایی که دوره تاسیسی نامیده می‌شود بود. اما آنچه که پذیرش آن بی‌اندازه مشکل و غیر قابل گذشت می‌باشد بی‌اعتنایی گروه‌ها و جریانات اصلاح‌طلب به مسائل داخلی شوراها از جمله شورای شهر تهران بود. آن زمان غیر از مجمع نمایندگان ادوار، جامعه زنان انقلاب اسلامی، مجمع نمایندگان تهران و برخی از اعضای نهضت آزادی و تعدادی گروه نوپای اصلاح‌طلب که تحت عنوان جبهه اصلاح‌طلبان فعالیت می‌کردند عملا هیچ یک از گروه‌های عمده اصلاح‌طلب پیوندی با شورای شهر تهران برقرار نکردند.
دست کم از چند گروهی که اعضای آنها به عضویت شورای شهر درآمده بودند و یکی از آن گروه‌ها حتی برنامه اجرایی برای شورای شهر تدوین کرده بود انتظار برخورد فعالانه و مسئولانه‌تری می‌رفت خوب به خاطر دارم از ابتدای کار ضرورت بررسی و نقد عملکرد شورا در فضای بیرونی و از طرف اعضای دلسوز مطرح و مورد تاکید بود ولی هر بار به بهانه اینکه کارها و مشغله‌های بزرگی در پیش‌ روی اصلاح‌طلبان از جمله انتخابات‌های دیگر در پیش است (مجلس ششم ـ ریاست جمهوری هشتم) و نباید با طرح و بررسی ضعف‌‌های داخلی باعث تقویت رقبای سیاسی اصلاح‌طلبان شد از موضوع طفره می‌رفتند و همواره تکیه کلام یکی از اعضای موثر شورا این بود که شوراها نقطه‌ای در شمای کلی جریان اصلاحات است و هیچ وقت نباید به خاطر یک نقطه کل هیکل و صورت را از ترکیب انداخت.
وقتی در نیمه دوم عمر شورا و اواخر آن، این اصرار و انتظار بیشتر شد در کمال ناباوری آشکار شد که مسائل شورای شهر تهران برای دوستان اصلاح‌طلب در اولویت دور قرار دارد و ظاهرا از برپایی شوراها چیزی بیش از دستاورد تبلیغی آن دنبال نمی‌شده است، به یاد دارم در یکی از جلسات گروه‌های جبهه دوم خرداد که زمستان 81 در محل مجمع نیروهای خط امام برگزار شده بود پیشنهاد شد حالا که از شورای شهر تهران گذشت و هیچ وقت توجه جدی به مسائل آن نشد لااقل در فرصت یکساله باقیمانده از عمر مجلس ششم مسائل آن مورد نقد و آسیب‌شناسی جدی و بدون ملاحظه قرار گیرد تا به سرنوشت شورای شهر تهران گرفتار نشود. گذشت زمان نشان داد این تذکر مشفقانه نیز گوش شنوایی در آن جو نیافت.
3- اگر سوال شود: بهترین دستاورد شورای اول تهران برای مردم و اصلاح‌طلبان چه بوده است؟ بلافاصله پاسخ خواهم داد: آنجا بهترین عرصه تمیز اصلاح‌طلبی از فرصت‌طلبی بود.
اگر برخی شاخصهای عینی و عملی اصلاح‌طلبی را در صداقت، تبعیت از نظر جمع، شفافیت با مردم، قانون‌مندی، مبارزه با فساد اداری و مالی بدانیم، یقینا شورای شهر تهران به بهترین وجه محل مرزبندی کامل در این ارتباط بود. آنجا به روشنی هر چه تمامتر دیده شد که فاصله حرف تا عمل بی‌اندازه طولانی و در عین حال عمیق است مناسبات پنهان و تصمیم‌سازی‌های ناشی از مکانیزم‌های القایی از بیرون به طوری که حتی در کار قرائت گزارش تحقیق و تفحص مجلس اصلاحات (ششم) در مورد مشکل تراکم بنا و تخلفات عایده‌ ناشی از آن، کارشکنی و تعویق تعمدی صورت می‌گرفت و این از عجایب دوره اصلاح‌طلبی در این کشور است چیزی که در نهایت صدای رئیس مجلس را هم در آورد و اعتراض او را به دنبال داشت.
4- اما بی‌مناسبت نیست که چند جمله‌ای هم در مورد شورای فعلی تهران که در آستانه آخرین سال عملکرد خود می‌باشد در این جا آورده شود. صرف نظر از میزان آرایی که اعضای فعلی شورای شهر آن را نمایندگی می‌کنند (زیر ده درصد واجدین شرایط رای دادن کل مردم تهران)
...این دوستان نیز به تبع جو ایجاد شده با زیر سوال بردن عملکرد شورای قبل از خود، کار را شروع کردند از جمله اتهاماتی که خیلی آن را برجسته کرده و نقطه ضعف شورای اول قلمداد کردند سیاسی‌کاری شورا و دوری از هدف اصلی بود، همچنین بروز ریخت و پاش از طرف شورای اول و از همه مهمتر بزرگ‌نمایی کشمکش و تنش‌های داخلی شورا بود که به صورت اغراق‌آمیزی هم از طرف رقیبان و هم توسط دوستان ناآگاه، به گناه نابخشودنی شورای اول تبدیل شده بود.
خوشبختانه اعضای دوره جدید خیلی زود دریافتند که قسمت عمده مجادلات و مباحثات تنش‌زا در درون شوراها ذاتا کار شورایی می‌باشد و امروز علیرغم تلاش‌های سختگیرانه که برای سرپوش گذاشتن و کتمان جنجال‌های داخلی شورای شهر تهران می‌شود پیداست تنش‌های داخلی شورای فعلی به مراتب بیشتر و گسترده‌تر از شورای اول می‌باشد و اگر تنش‌های شورای اول در ماه‌های آخر شکل آشکاری به خود گرفت امروز شاهد اختلافات حاد از اوایل سال سوم شورای فعلی هستیم. مواردی چون هزینه‌های غیرقانونی معاونت فرهنگی و اجتماعی سابق، تصدی پست‌های اجرایی خارج از شورا توسط اعضا، تنشها و اختلافات مربوط به انتخابات شورایاری محلات و پرداخت وام ازدواج و نیز کارشکنی‌های مداوم در برابر شهردار فعلی تنها نمونه‌هایی است که امکان درز به بیرون را پیدا کرده است.
در بحث درگیر کردن شورا به مسایل سیاسی و به اصطلاح سیاسی کاری شورا، موضوع عیان‌تر از آن است که نیاز به دلیل و استدلال داشته باشد. همین قدر مساله تشکیل ستاد انتخاباتی برای کاندیدای خاص ریاست جمهوری یا تشکیل گروه سیاسی به نام آبادگران جوان و اعلام موجودیت رسمی آن در فضای شورای شهر و با استفاده از تریبون و امکانات مربوط به شورا و شهرداری دو نمونه عجیب و حیرت‌انگیز از استفاده سیاسی از ابزار شورا است. این در حالی است که اعضای شورای اول تهران به مراتب سابقه و صبغه سیاسی بیشتری داشتند ولی هیچگاه این مسایل به درون شورای شهر و امورات آن کشیده نشد و هیچ وقت مسائل داخلی شورا با امور سیاسی بیرون پیوند نخورد.
با این همه امروز مایه خوشوقتی است که شورای دوم عملا چارچوبی را که شورای اول پی‌ریزی کرده است ادامه داد و این نشانه دغدغه جدی اعضای شورای اول برای درست چیدن خشت‌های اول ساختمان شورا بود. تا جایی که اطلاع دارم هیچ یک از مصوبات شورای اول (نزدیک به ششصد مصوبه) توسط شورای دوم ابطال نشده است و مصوبات کلیدی شورای اول مثل آیین‌نامه داخلی شورای شهر و ساختار اداری و مالی آن، تاسیس سازمان سرمایه‌گذاری شهرداری، تاسیس سازمان بازرسی شهرداری، تشکیل انجمن‌های شورایاری محلات تهران، اصلاح سیستم اداری و مالی شهرداری، تعیین تکلیف شرکت‌ها و موسسات و سازمان‌های تابعه شهرداری، نحوه تنظیم و تفریغ بودجه شهرداری، تاسیس موسسه مالی مختص شهرداری تهران و... از جمله بنیانهایی است که در دوره اول شورای شهر تهران گذاشته شده است و کماکان در حال اجرا و پیگیری است.
از سوی دیگر برخورداری از امکانات اداری، پشتیبانی اعضای فعلی به مراتب بهتر و بیشتر از شورای قبلی است. تنها تفاوتی که وجود دارد اراده قوی و بی‌تزلزل حمایت رسانه‌ای خصوصا رسانه ملی از شورای فعلی است چیزی که نسبت به شورای اول عکس آن عمل می‌شد همچنین همفکران سیاسی شورای فعلی در پشتیبانی عملی و سرپوش گذاشتن به مشکلات و ایرادات داخلی آنها کوتاهی نمی‌کنند باز رفتاری که در شورای اول عکس آن توسط دوستان اصلاح‌طلب عمل شد بلکه حتی در بزرگ‌نمایی ضعف‌ها و کاستی‌های شورای اول و حاد و لاینحل نشان دادن مسائل عادی آن از هیچ تلاشی کوتاهی نشد.
هر چند سخن از شورا و مسایل آن بسیار است اما در همین حد برای این فرصت اکتفا می‌شود اما در پایان این یادداشت کلی مایلم قویا اعلام کنم که شکست اصلاح‌طلبان در هیچ یک از انتخابات های اخیر از رقیبان سیاسی‌شان نبود، بلکه از خود شکست خوردند و تا خود را شجاعانه به بوته نقد و اصلاح نکشانیم، امکان تجدید حیات جریان اصلاحات وجود نخواهد داشت. به قول شاعر:
چند می‌گویی سخن از عیب و نقص دیگران
خویش را اول مداوا کن کمال این است و بس

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات