تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۹:۱۳  ، 
کد خبر : ۹۷۸۶۱
وجوه اشتراک نطق اوباما در قاهره و نطق‌های یک نامزد در تهران

تشابهات دیپلماسی اوباما و نامزد اصلاح‌طلبان


امیر حیدری
ارتباطی پیچیده میان فضای انتخابات ایران با محافل سیاسی آن سوی مرزها برقرار شده است. اگر در دوره‌های قبلی انتخابات ایران، محافل امریکایی و اروپایی با نشان دادن چراغ سبز از یکی از جناح‌های سیاسی حمایت می‌کردند این بار این حمایت‌ها صورت پیچیده و عمیق تری دارد.
در گذشته هر گاه سخن از جانبداری قدرت‌های غربی از یک جناح در انتخابات می‌شد نگاه‌ها به سوی بیانیه‌‌های اتحادیه اروپا یا مصاحبه‌های سخنگویان کاخ سفید معطوف می‌شد. این رویه یارگیری سیاسی را غربی‌ها در همه ادوار انتخابات ایران دنبال می‌کردند.
اما این بار این یارگیری و همسویی میان محافل داخل و خارج در عرصه دیگری بنام «گفتمان نامزدان» جریان پیدا کرده‌است. در این باره کافی است به مجموعه گزارش‌ها و تحلیل‌هایی که رسانه‌هایی چون بی بی سی یا رادیو امریکا و دیگر رسانه‌های مطرح غرب از انتخابات ارائه کرده‌اند نگاه‌ شود. قریب به اتفاق این گزارش‌ها، حوزه تازه‌ اندیشه‌ها‌ی جناح‌های حاضر در انتخابات را نشانه رفته‌اند.
این نوع ارتباط برقرار کردن از سوی محافل جهانی با انتخابات ایران یک پدیده تازه و متعلق به عصر ارتباطات است و نقش اصلی را در این «نظام ارتباط گیری و تأثیرگذاری» رسانه‌ها بر عهده دارند. طبیعی است وقتی این همسویی در سطح گفتمان‌ها و افکار شکل بگیرد به‌ دنبالش انواع همکاری‌ها و داد و ستد‌های سیاسی را فراهم می‌آورد.
در این مرحله از انتخابات ایران که برای طرف‌های امریکایی و اروپایی که چشم امید به روز 22 خرداد دوخته‌اند نقطه امیدی بالاتراز این نیست که دریابند «گفتمان انتخاباتی» یک جناح با گفتمان اوباما هم آوا شده است. در حال حاضر برای نخستین بار آثار بارز همسویی در گفتمان برخی نامزدان انتخابات با اندیشه رهبران غرب پدید آمده است. نتیجه عینی این اتفاق این است که اندیشه‌ها و نگرش‌های رهبران جدید مغرب زمین ، زینت بخش شعارها ، مصاحبه‌ها و میتینگ‌های انتخاباتی در داخل می‌شود.
البته داستان این همسویی به چند ماه قبل برمی‌گردد.از همان روزی که رهبر دموکرات‌ها توانست با شعار تغییر (‌Change)به کاخ سفید راه یابد، یکی از ‌احزاب اصلاح طلب (حزب اعتماد ملی) این شعار را تابلوی انتخاباتی خویش قرار داد. در این مرحله تغییرگرایی از نوع اوباما، بسیاری از صفحات روزنامه‌های اصلاح طلب را فرا گرفت و به تدریج که تنور انتخاباتی داغتر شد اشاره‌ها و شبیه‌سازی ‌ها میان فضای انتخاباتی ایران و امریکا در این محافل صریحتر شد؛ تا اینکه وقتی نامزد جناح اصلاحات محورهای سیاست خارجی خویش را اعلام کرد ناظران با تعجب دریافتند که بسیاری از اصول اعلام شده وی با دیدگاه‌های رئیس جمهوری امریکا همپوشانی دارد.
گروهی از ناظرانی که از این زاویه به مقایسه میان دیدگاه‌های باراک اوباما و نگرش نامزد اصلاح طلبان می‌پردازند اخیراً‌ روی نطق معروف رئیس جمهور امریکا در الازهر (مصر) و تشابهات آن با اظهار نظر نامزد جناح اصلاح طلب تمرکز کرده‌اند.
به صورتی بارز بسیاری از مضامین این دو گفتار که یکی در قاهره و دیگری در تهران و از شبکه سراسری تلویزیون بیان شده همخوانی و تجانس دارند.در گزارش حاضر بر آن شدیم تا با مرور در سخنانی که باراک اوباما در سفر به مصر در باره اسرائیل، نحوه بر خورد با جنبش‌های مقاومت و تعامل با ایران ایراد کرد وقیاس آنها با نظراتی که نامزد اصلاح طلبان درباره هریک از محورها طرح نمود مصادیق این همپوشانی را بازگو کنیم.
1- افراط‌گرایی و افراط‌گرایان: اوباما در سخنرانی قاهره معضل اصلی خاورمیانه را افراط گرایی می‌خواند. مقصود او از افراط گرایی چنان که در جای جای نطق‌اش بیان می‌کند، گروه‌های مقاومت هستند که برای مبارزه با اشغالگری رژیم صهیونیستی در لبنان و فلسطین مبارزه می‌کنند. اوباما به صراحت جنبش‌های حزب الله و لبنان را به عنوان پرچمداران این مبارزه به زمین گذاشتن سلاح و مصالحه با رژیم اشغالگر قدس فرامی‌خواند و از اعراب و جهان غرب می‌خواهد از هرگونه تعامل سیاسی با این جنبش‌ها را تازمانی که فرایند سازش با رژیم صهیونیستی را نپذیرفته‌اند، خودداری کنند. اوباما در همان حال اتهام افراط گرایی را به ایران و سوریه وارد می‌کند و این دو کشور حامی مقاومت را به دلیل ضدیت با رژیم صهیونیستی سرزنش می‌کند. اوباما می‌گوید: در آنکارا نیز من واضح و روشن گفتم که برخورد با افراط‌گرایان که تهدیدی جدی برای امنیت ما و اسرائیل هستند، اجتناب ناپذیر است.
و اما نامزد اصلاح طلبان از سیاست خارجی دولت با این عبارت انتقاد می‌کند که «دولت دچار افراط گرایی در حمایت از جنبش‌های انقلابی خاورمیانه است و به صراحت تهران را دعوت به ترک این سیاست می‌کند» و می‌گوید: «ما نمی‌توانیم به جای مسائل داخلی از لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها حمایت کنیم.»
وی می‌گوید: «مشکل ما در سیاست خارجی، سیاست اقدام تحریک آمیز است که باعث شوراندن قدرت‌های حریف یعنی امریکا و اسرائیل می‌شود.» نامزد اصلاح طلبان درادامه هنگامی که بحث ارائه راهبرد برای حل مسئله فلسطین می‌شود، بر همان اصولی تأکید می‌کند که جهان غرب بویژه اوباما در قاهره پیش می‌کشد و آن این که «موضوع فلسطین را به خودشان واگذار کنیم و چه کار به امور فلسطینی‌ها داریم.» اوباما نیز کشورهای اسلامی‌(مقصود ایران و سوریه) را به کنار کشیدن از مسئله فلسطین فرامی‌خواند.
2- یورش سیاسی به منتقدان هولوکاست: به طرز عجیبی، اوباما در نطق قاهره‌اش، یکی از محورهای اظهاراتش را بحث هولوکاست قرار می‌دهد و منتقدان و مخالفان این نظریه را به چالش می‌کشاند. اوباما می‌گوید که هولوکاست پایه و اساس مشروعیت نظام صهیونیستی است. لذا کسی نباید معترض یا منکر این قضیه شود. اوباما می‌گوید: فردا، از بوخنوالد دیدن خواهم کرد. بوخنوالد بخشی از شبکه اردوگاههایی بود که ادعا شده است یهودیان به دست حکومت رایش سوم در آنها به بردگی کشیده شده یا شکنجه یا کشته شدند. انکار این مسئله، ناآگاهانه و نفرت‌انگیز است و در ادامه با ادبیاتی احساسی مدعی می‌شود که «به رسمیت شناختن این واقعیت که تمایل به داشتن سرزمینی یهودی درگذشته‌ای دردناک و انکارناپذیر ریشه دارد.» کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری همزمان با نطق اوباما در قاهره متعرض موضوع هولوکاست در سیاست‌های احمدی نژاد شد و در اظهار نظری عجیب گفت: چرا ما دائم بحث فروپاشی اسرائیل را مطرح می‌کنیم. آمدیم موضوع هولوکاست را مطرح کردیم و آن را نفی کردیم اما در سازمان ملل این موضوع تصویب شده است.» وی حتی اظهارات ضدصهیونیستی رئیس جمهور ایران در اجلاس دوربان 2 در ژنو را که با استقبال بی سابقه جنبش‌های اسلامی ‌و محافل ضد نژاد پرست روبرو شد، زیر سؤال برده و مذمت می‌کند.
3- اصرار بر تغییر سیاست هسته‌ای: اوباما در نطق قاهره‌اش خواستار چشم پوشی ایران از پروژه هسته‌ای شد. او وعده داد که ایران به انرژی صلح‌آمیز دست یابد اما گفت: «تداوم غنی سازی عواقب مثبتی برای ایران در پی ندارد.» نامزد اصلاح طلبان نیز در این باره ضمن نفی دستاوردهای چشمگیر هسته‌ای دولت نهم می‌گوید: «ما نباید برای این پروژه هزینه سیاسی بدهیم» لذا به صراحت نوید تغییر این بخش از سیاست دولت را داده است.
4- دعوت به سازگاری با نظم سیاسی حاکم بر جهان: اوباما در قاهره به طور مکرر کشورهای اسلامی را مخاطب قرار داد و از آنان خواست که سیاست همسویی و همسازی با آهنگ سیاست‌های بین المللی ( مقصود سیاست نوین امریکا و پروژه سازش) ‌را پیش بگیرند.اوباما در این خصوص تهران را خطاب قرار داد و تصریح کرد که به سوی تعامل با امریکا گام بردارد : «برطرف کردن دهه ها عدم اطمینان (میان امریکا و ایران) دشوار خواهد بود، اما ما با درستکاری و عزم پیش خواهیم رفت. موضوعاتی بسیار برای گفت‌وگو میان دو کشورمان وجود دارد.»نامزد اصلاح طلبان نیز در این باره این دیدگاه را پیشنهاد می‌دهد که «نظام با هنجارهای بین‌المللی سازگار شود. اوباما در نگاه امریکایی‌ها تغییر ایجاد کرده و آماده تعامل با دولت ایران است.»
حقایق فراموش شده
در مرور آنچه به عنوان عقاید سیاست خارجی از سوی نامزد اصلاح طلبان ارائه شده به نظر می‌آید که این عقاید بر اساس برداشتی از اوضاع خاورمیانه و موقعیت امریکا در این منطقه استوار است که برداشت و پیش فرض های وی حتی از سوی ناظران غیر ایرانی زیر سؤال است. نکته اول این است که در این نظریات اصلاح طلبان، همچنان فرض بر این است که امریکا قدرت برتر و بازیگر بلامنازع جامعه بین المللی است و اسرائیل نیز بازیگر اول خاورمیانه که قدرت هر دو آنها غیر قابل انکار است. این سخن شاید سه چهار سال پیش که بوش خاورمیانه را میدان تاخت و تاز ارتش چند صد هزار نفری امریکا قرار داد در میان خود آنها خریدارانی داشت، اما پس از شکست سهمگین در جبهه عراق و افغانستان، قبل از همه خود تحلیلگران امریکا از افول هژمونی امریکا و ظهور جهان چند قطبی سخن راندند. در این باره کافی است که به جزوه‌های تحلیلی شورای روابط خارجی امریکا – عالی‌ترین نهاد مشاوره‌ای کاخ سفید – رجوع شود و در رأس این نهاد تحلیل‌های ریچاد هاس، گرداننده شورای روابط خارجی امریکا با عنوان «پایان عصر امریکایی» مطالعه شود. از طرف کثیری از کارشناسان امریکا گفته و نوشته‌اند که بعد از ناکامی اسرائیل در دو جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه، اسطوره شکست ناپذیری ارتش اسرائیل، شکست و موجودیت این رژیم اشغالگر قبل از آنکه از سوی سیاستمداران ایران به چالش گرفته شود، از سوی محافل غیر ایرانی زیر سؤال رفته است.
برپایه همین تحلیل‌ها است که محافل خاورمیانه معتقدند که تکاپوی اوباما برای تعامل با ایران، سوریه و دیگر کشورهای مؤثر منطقه برای کاهش دامنه بحران اقتدار امریکا و متحد آن است و در واقع یک نیاز تاریخی و تنگنای استراتژیک رهبران دموکرات را به طراحی سیاست تعامل واداشته است.
نکته مهم‌تر این است که نامزد اصلاح طلبان همانند تیم جدید دیپلمات‌های امریکا به «ساده سازی» تضادها و اختلاف‌های ایران و امریکا یا جهان اسلام و غرب می‌پردازد. در این نوع نگرش طرفین به سادگی از همه لطمات سنگینی که کشورهای اسلامی در هشت سال جنگ افروزی بوش و نیز دو جنگ ویرانگر ارتش اسرائیل متحمل شده‌اند به آسانی می‌گذرند. همینطور تضادهای ایدئولوژیک رهبران مبارز و آزادیخواه خاورمیانه با رهبران غرب مشمول این فراموشی می‌شود. این درحالی است که قاطبه ناظران معتقدند که جدال نیروهای اسلام گرا و آزادیخواه با امریکا جدالی اندیشه‌ای و ایدئولوژیک است، بویژه در خاورمیانه، ایران و امریکا در دو سوی تفکر متعارض ایستاده‌‌اند.اعتبار و نفوذی هم که در این مدت عاید جمهوری اسلامی شده به دلیل پایمردی و ایستادن بر این گفتمان ضد سلطه است. کیست که نداند برگ‌های برنده ایران ‌در عرصه دیپلماسی خاورمیانه تکیه بر همین تفکر ضد اشغالگری و ضدیت باسلطه است: یعنی همان چیزی که متحدان امریکا و حریفان ایران را دچار تشویش کرده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات