تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۸۸ - ۱۲:۳۰  ، 
کد خبر : ۹۹۳۱۷
گفتگویی با سردار سیدمجید میراحمدی جانشین فرماندهی نیروی مقاومت بسیج

بدنه اجرایی کشور نیازمند مدیرانی با تفکری بسیجی است

اشاره: یکی از نکات تأمل برانگیز در حیات امام(ره) و انقلاب، تشکیل بسیج به فرمان تاریخی امام خمینی(ره) است. سخن گفتن از بسیج، بیان اوصاف شجره طیبه ای است که اندکی بعد، دامنه ایثار و رشادتش را به آنجا رسانید که با درنوردیدن همه مرزها و مظاهر دنیوی و رسیدن به قله های ایمان و شهادت، جلوه هایی از عبودیت حضرت حق را بر طبق جهاد و شهادت، به نمایش گذاشت. ما از تشکیل بسیج، به عنوان یکی از نقاط قوت و تأمل برانگیز در زندگی نورانی و بینش سیاسی خمینی کبیر یاد می کنیم، ولی در اصالت و نورانیت این بنیان مستحکم، چه نکته ای فراتر از آنکه اندکی بعد، بنیانگذار این حرکت ارزشمند، با همه ویژگیها و فضایلی که داشت، به بسیجی بودن خود بالید و از خدا تمنا کرد با سلحشوران بسیجی محشورش گرداند؟ اینک، در بیست و ششمین سالروز آن فرمان مبارک، پای صحبت سردار سرتیپ پاسدار، سید مجید میراحمدی جانشین فرماندهی نیروی مقاومت بسیج نشسته ایم تا از زبان این فرمانده دوران دفاع مقدس که هم اینک در کسوتی دیگر، به خدمت این شجره مبارک کمر همت بسته، به بازکاوی گذشته و حال بسیج و نقش و تأثیر آن در آینده بپردازیم.

* بسیج به عنوان یک پدیده بی نظیر در تاریخ انقلاب اسلامی شناخته می شود. به نظر شما این پدیده مبارک، در چه بستری شکل گرفت و اساساً ضرورتهای ایجاد آن، چه بود؟
** امام عظیم الشأن(ره)، در شرایطی انقلاب اسلامی را در کشورمان به ثمر رساندند که دنیا در یک فضای دو قطبی کامل بسر می برد. فرهنگ پذیرفته شده در میان دولتها و بسیاری از ملتها هم این باور را تأیید می کرد که شرط بقا و باقی ماندن، وابستگی به یکی از قطبهای شرق یا غرب است. در چنین شرایطی، نقش کشوری مثل ایران - که آن را ژاندارم منطقه و خلیج فارس می خواندند- در موازنه بین این دو قدرت، بسیار مهم و استراتژیک بود. در آن روزگار، رژیم و ارتش پهلوی، موظف بود این نقطه پراهمیت را برای منافع آمریکا، حفاظت کند.
از این رو، ایران سدی برای قدرت رقیب آمریکا، یعنی اتحاد جماهیر شوروی سابق به شمار می آمد. با وقوع انقلاب اسلامی، تمامی این ساختارها، دچار یک تحول بزرگ شد. امام عزیز(ره)، با آن بصیرت الهی، معرفت والا و هوشمندی سیاسی خود، به عنوان شخصی که بسیاری از رخدادهای مهم جهان - از جمله فروپاشی شوروی و ...- را پیش بینی می کردند، به خوبی می دانستند این انقلاب به دلیل تأثیرات منطقه ای و جهانی خود، آغازی برای افول قدرتهای بزرگ خواهد بود.
قدرتهایی که حاضر نبودند از منافع حیاتی خود در منطقه، که در واقع استثمار ملتها و به یغما بردن امکاناتشان بود، دست بردارند. امام خمینی(ره)، بخوبی می دانستند بحرانهای متعددی پیش روی این انقلاب قرار خواهد گرفت. از این رو، نسخه شفابخش این ملت و انقلابشان را صادر فرمودند. نسخه ای که بعدها مقام معظم رهبری درباره آن فرمودند: «تشکیل بسیج توسط امام خمینی(ره)، یک معجزه بود.»
درایت امام(ره) در تشکیل بسیج، درک این نکته اساسی بود که همانگونه که پیروزی این انقلاب. به مردم متکی بوده، استمرار و بقای آن نیز به خود مردم وابسته است. این مردم باید می آمدند و در قالب یک سازمان منسجم، به دفاع از انقلاب خود و در مقابل همه بحران ها و توطئه هایی قرار می گرفتند که بر سر راه آن، قرار می گرفت.
از روز تشکیل بسیج تا به امروز، می توان گفت هر لحظه و هر روز، اهمیت تصمیم امام(ره) و تأثیر این تصمیم، بیشتر از گذشته نمایان شده و می شود.
* تأثیراتی که بسیج، به عنوان میراث گرانبهای امام(ره)، در دوران دفاع مقدس از خود برجای گذاشت، به مراتب فراتر از آن است که در یک گفتگوی کوتاه، معنا شود. با این حال مایلیم در یک نگاه و تحلیل کلی، نظرتان را در این باره هم جویا شویم...
** اتفاقاً این بحث، در استمرار همان بحث قبلی قرار می گیرد، زیرا جنگ تحمیلی، یکی از همان عرصه هایی بود که اهمیت تصمیم امام(ره) را در تشکیل بسیج، ثابت می کرد. واقعیت این است که در جنگهای چند صد سال اخیر، هیچ جنگی در دنیا وجود نداشته که قدرتهای رقیب در عرصه بین المللی، لااقل بر روی آن جنگ، اتحاد داشته باشند. در تمامی جنگها قدرتهای بزرگ، در تضاد و در رقابت با یکدیگر قرار داشتند، اما جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تنها جنگی بود که همه قدرتهای دنیا، علیه کشوری اتحاد پیدا کردند که مردم آن می خواستند روی پای خود بایستند. پس اگر ما از خود جنگ تحمیلی و حوادث آن، ارزیابی دقیقی داشته باشیم، به جایگاه و نقش والای بسیج، بیشتر از گذشته پی خواهیم برد.
جنگ ما، جنگی بود که از یک طرف ما را در تحریم کامل قرار داد و در طرف دیگر، همه قدرتهای بزرگ را نظاره گر بودیم که برای شکست یک ملت بزرگ، تمام قواعد و کنوانسیون های بین المللی را براحتی زیرپا می گذاشتند و حتی سازمان ملل و شورای امنیت را هم به خدمت گرفته بودند.
پیشرفته ترین سلاحها را در اختیار صدام قرار د اده و از همه مهمتر بسیاری از کشورهای اسلامی را هم وادار ساخته بودند تأمین کننده بودجه ماشین جنگی صدام باشند. در چنین شرایطی بود که امام راحل(ره) با اتکا به بسیج، بر این جنگ مدیریت کرد. اینکه امام(ره)، این جنگ را، جنگ بین اسلام و کفر قلمداد می کردند، برای آن بود که گستره این جنگ، یک گستره جهانی علیه یک ملت بود. با همه این اوصاف، باید اذعان کرد تمامی این امکانات، در برابر بسیجیانی که مرگ را در آغوش می گرفتند و به تعبیر امام(ره) بر آن بوسه می زدند، اهمیتی نداشت.
هشت سال جنگ، یکی از طولانی ترین جنگهای تاریخ بشری بود، ولی این ملت ایستاد و رکن رکین این مقاومت هم بسیج و تفکر بسیجی بود. در دفاعی که ما بیش از 200 هزار نفر شهید، تقدیمش کردیم، بیشتر از 70 هزار نفر آن بسیجیانی بودند که داوطلبانه در آن حضور یافته بودند. با اطمینان می گویم هیچ عملیاتی در جبهه، به موفقیت منجر نشد، جز آنکه در آن عملیات، بسیج و تفکر بسیجی حضور داشت.
* آنچه امروز اهمیت دارد، ضرورتها و آثار وجودی این نیرو در دوران صلح است. ابعاد و زوایای این اهمیت را چگونه تشریح می کنید؟
** قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در همه جای دنیا، مؤلفه های قدرت یک کشور را به مواردی چون میزان قوای نظامی، اقتصاد و جمعیت و گستره جغرافیایی آن مربوط می دانسته و این موارد را از عوامل قدرت ساز برای یک کشور می دانستند. پدیده انقلاب اسلامی، یک عامل بسیار مهم دیگر را هم به مجموعه این عوامل وارد کرد و آن عامل «فرهنگ» بود. عاملی که به سرعت تأثیرات خود را برجای گذاشت، به گونه ای که در مقاومت اخیر حزب ا... لبنان در برابر اسرائیل، تأثیرات عمیق این عامل مهم را نظاره گر بودیم. شکست پنجمین ارتش دنیا توسط نیروهای حزب ا... لبنان، موجب شد سیاستمداران دنیا، اقرار کنند مؤلفه های اصلی قدرت تغییر کرده و به مؤلفه های سابق محدود نیستند.
این فرهنگی که با ورود خود، همه مؤلفه ها را زیر سایه اش قرار داده بود، همین فرهنگ و تفکر بسیجی بود. پس این تفکری است که توسط انقلاب اسلامی صادر شده و مزیت اساسی ما هم در این است. با چنین مقدمه ای، خواستم بگویم که این فرهنگ، همواره به تعمیق، گسترش و توسعه نیازمند است. اینکه مقام معظم رهبری تأکید دارند نیروی مقاومت بسیج، یک نیروی فرهنگی است، در حقیقت تأکید بر این مطلب است، یعنی این عامل برتری فرهنگی که مهمترین مؤلفه ایجاد یک قدرت است، وظیفه پاسداری و تعمیق آن، بر عهده نیروی مقاومت بسیج است. امری که تحقق آن، هم در عرصه پژوهش و عرصه های علمی است و هم در عرصه های دفاعی و سازندگی، در عرصه ورزشی و خلاصه در هر عرصه ای که انسانی حضور دارد.
واضح است که تحقق این مسأله، به تشکل نیاز دارد. اگر به پیام امام(ره) در تشکیل بسیج دقت کنیم، می بینیم ایشان هم به تفکر بسیجی اشاره کرده اند، هم به تشکل بسیجی. پس بسیج در همه عرصه ها باید دارای تشکل باشد. امروزه وجود تشکل های گوناگون بسیج، از همین زاویه تفسیر می شوند. همه می دانیم که مقام معظم رهبری، شخصیتی هستند که بر همه کاستیها و پیشرفتهای نظام اشراف دارند. ایشان فرموده اند: «در هر کجا، هر پیشرفتی که ما داشته ایم، حتماً سرانگشت یک بسیجی و یا تفکر بسیجی در آن هویداست.» این سخن نشان دهنده آن است که ضرورت وجودی بسیج، در همه عرصه ها، همچنان احساس می شود.
* اگر حقیقت بسیج، چیزی جز یک فرهنگ و یک تفکر نیست، ما تا چه میزان توانسته ایم این فرهنگ را نهادینه کنیم؟ به عبارت دیگر، امروز خلا وجود تفکر بسیجی تا چه میزان احساس می شود؟
** اگر بخواهیم دچار خود سانسوری نشویم، به جز یک مدت کوتاه در عرصه اجرایی و مدیریتی که عمدتاً در دوران ریاست جمهوری مقام معظم رهبری بود و نیز اندکی بعد از ایشان، مدیریت مبتنی بر تفکر بسیجی، کم کم در سلسله مراتب مدیریتی و اجرایی کشور رنگ باخت! خوشبختانه باید گفت در سایه تحولات جدید سیاسی که در کشور ما اتفاق افتاده، بتدریج، بستر حضور مدیران با تفکر بسیجی، مهیا می شود. مشخصه مدیرانی که دارای تفکر بسیجی هستند، این است که خودشان را فدای منافع ملت می کنند و بر منافع خود پا می گذارند. آنان می آیند تا در خدمت مردم باشند، نه اینکه مردم و بیت المال را در خدمت خویش بگیرند.
موضوعی که متأسفانه در گذشته، در بعضی بخشها شاهد آن بوده ایم. اگر امروز مقام معظم رهبری، تأکید دارند جامعه ما نیازمند آن است که طعم شیرین عدالت را بچشد، در حقیقت برای آن است که ما از تفکر بسیجی دور بوده ایم.
یقیناً تحقق عدالت اجتماعی هم جز با حضور مدیران با تفکر بسیجی، میسر نخواهد بود. کسانی که روحیات آنها، دقیقاً به مانند رزمندگان زمان جنگ باشد و خود را فدای اسلام و مردم نمایند و برای مردم، عزت به ارمغان آورند. اگر این تفکر به صحنه مدیریت وارد شود، معجزه خواهد کرد.
* ورود این تفکر به صحنه اجرایی کشور، موضوعی است که علاوه بر نیروی مقاومت بسیج، به دستگاه اجرایی کشور هم مربوط می شود. شما به عنوان یک مسؤول در امر بسیج، چه توصیه هایی برای پر کردن این خلا در بدنه اجرایی کشور دارید؟
** وظیفه ای که به بدنه خارج از نیروی مقاومت مربوط می شود، این است که مدیران همه سطوح، در هر جایی هستند، کسانی را به کار گیرند که دارای این فرهنگ و این تفکرند. این مسأله باید خواسته همه مدیران ما در همه نهادها و وزارتخانه ها باشد که بحمدا... آثار این نیاز را در یکی دو سال اخیر شاهد هستیم.
یقیناً طعم شیرین این اقدام ارزشمند را مردم خواهند چشید. نکته دوم به خود ما مربوط است و آن اینکه ما هم در بسیج، ظرفیتهایی را ایجاد کرده باشیم. یعنی اگر می گوییم بدنه اجرایی کشور، نیازمند مدیرانی با تفکر بسیجی است، ما هم باید چنین نیروهایی را برای دستگاه اجرایی کشور تربیت کرده باشیم تا این نیازمندی را در بخشهای مختلف تأمین کنند.
امروزه ما با خیل عظیمی از بسیجیان روبه رو هستیم که در قالب بسیج اساتید، بسیج مهندسین، بسیج جامعه پزشکی و ... خدمت می کنند. اگر این افراد در عرصه های مسؤولیتی باشند، یقیناً جز خدمت به مردم، به موضوع دیگری فکر نخواهند کرد.
* بحث مهمی که در همین زمینه وجود دارد، این است که این میراث گرانبها را چگونه در اختیار آیندگان قرار دهیم؟ به عبارت بهتر، اگر می گوییم که ما به این «تفکر» و «فرهنگ» نیازمندیم، برای نهادینه کردن آن چه راههایی را باید طی کنیم؟
** ما برای این مسأله، باید به یک محور دو سویه توجه کنیم. اول، توسعه کمی بسیج است. یعنی هرکس علاقه مند خدمت به مردم و آرمانهای نظام و اسلام است، در بسیج ثبت نام کند و ما متناسب با ظرفیتها، استعدادها و سطح معلومات و مدیریت شان، برای آنها برنامه ریزی کنیم.
بخش دیگر، مسأله کیفیت بخشی به برنامه هاست. اگر ما موفق شویم این دو مهم را به نحو مطلوب پیش ببریم، می توانیم تضمین کنیم که این فرهنگ و تشکل، همچنان مسیر موفقیت و پیشرفت خود را خواهند پیمود.
در اینجا البته نقش جوانان، بسیار مهم است. این درست است که ما از پیرترین افراد جامعه، تا جوانترین و نوجوانان را در دل بسیج داریم، اما واقعیت مسأله این است که بسیج، به جوانان متعلق است. جالب اینکه بیش از 60 درصد شهدای جنگ تحمیلی، جوانان بسیجی بوده اند، به گونه ای که از 70 هزار شهید بسیجی، بیش از 36 هزار نفر آنها دانش آموز بوده اند. پس ما باید سرمایه گذاری جدی خود را به عرصه هایی معطوف کنیم که در آن عرصه ها، جوانان حضور دارند. در اینجا و برای تحقق همین موضوع، لازم است اشاره کنم ما برای تحقق ارتش 20 میلیونی، یک سقف بیش از 40 درصدی را برای بسیج دانش آموزی اختصاص داده ایم. پس توسعه کمی و توسعه کیفی در کنار توجه به عرصه هایی که جوانان در آن نقش آفرین هستند، از راهبردهای اساسی ما برای نهادینه کردن این فرهنگ است.
* بسیج در شرایطی به یکی از پرجاذبه ترین جلوه های هستی تبدیل شد که بسیاری از جوانان و مردم جهان، غرق در دنیا و مظاهر خودخواهی، خودپرستی و هوای نفس بودند. پس قداست بسیج، نه تنها در عشق و فداکاری و اخلاص، که یک نگاه حکیمانه به عالم هستی هم هست. مایلیم این گفتگو را بتدریج با بیان جنبه های عرفانی و آرمانی این شجره طیبه، به پایان ببریم.
** برای پاسخ به این سؤال، لازم می دانم یادی هم از نامه امام(ره) به گورباچف داشته باشم. حضرت امام در آن نامه، نه تنها فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را پیش بینی کرده بودند، بلکه به آنها توجه دادند که مشکل شما، مشکل اقتصادی نیست، بلکه مشکل شما، مادی گرایی و دوری از معنویت است و در همانجا بود که آن بزرگوار، اشاره داشتند که این مشکل، همان مشکلی است که البته دنیای غرب هم گرفتار آن است.
واقعیت این است که جهان و جهانیان، هر عرصه ای از مادیت را که می توانستند طی کنند، پیموده اند، به گونه ای که انسان از درون، احساس پوچی می کند و جز به خود اندیشیدن، هیچ مرتبه ای برای خود قایل نیست و کاهش جمعیت در غرب هم نشان دهنده آن است که توجه به فرزند و کانون خانواده در میان آنها رخت بربسته و هیچ امیدی به آینده ندارد. این بن بستی است که از نبود معنویت، نشأت می گیرد. آنچه امام(ره) ایجاد کردند و در حقیقت منشأ حرکت و موتور محرکه اسلام عزیز و انقلاب اسلامی هم هست، این بود که ما در ماورای دنیای مادیت، به دنیای دیگری هم قائلیم که آن دنیا در حقیقت، محل زندگی و زیست حقیقی انسانهاست.
ما براساس متون روایی خود معتقدیم «الدنیا مزرعة الاخرة». اینجا تلاش می کنیم تا در جای دیگری بهره اش را ببریم و این موضوع در حقیقت مبنای فکری و اعتقادی بسیج هم بوده و هست. واضح است اگر این فرهنگ در وجود انسانها بنشیند، از آنها انسانهای نوع دوست، ظلم ستیز و عدالت جو می سازد. آنچه نقطه برجسته بسیج و فرهنگ بسیجی است، آن است که اعتقادات آنها به این مسأله، به مراتب محکم تر از سایر لایه های اجتماعی است. همین ویژگی است که از آنها، انسانهایی مجاهد و ایثارگر ساخته است. این مسأله در واقع همان نیاز واقعی جامعه بشری است که امام(ره) در آن پیام خود هم به آن اشاره کرده بودند. این تفکر، اساس و ماهیت انقلاب و مکتب ماست. تفکری که با روحیات عرفانی بسیجیان، شکوفا شد.
* با عزیزان بسیجی که مایلند از طریق این رسانه، پیامی از فرمانده خود دریافت دارند، چه سخنی دارید؟
** اسلام عزیز برای نشر یک فرهنگ، دستوراتی را به عنوان راهنما صادر کرده است. در ترویج فرهنگ اسلامی و دینی، ما با دو مسأله مهم مواجهیم که این دو، دستورات پیامبر عظیم الشأن(ص) و ائمه اطهار(ع) هم هست. اولین مسأله، «اخلاق» است. عزیزان بسیجی باید توجه کنند موضوع اخلاق، نقش بسزایی در پیشبرد یک فرهنگ دارد. در حقیقت، این اخلاق رسول ا...(ص) بود که موجب گردید اسلام در دل کفار بنشیند. مسأله بعدی توجه به این نکته است که پیشبرد فرهنگ بسیجی، عمل می طلبد و با حرف و شعار و امثال آنها نیست. مردم، باید جلوه های تفکر بسیجی را عملاً در رفتارهای بسیجیان ببینند.
 ما همواره گفته و معتقدیم یک بسیجی آن است که در یک خانواده و یک محل، باید صادق ترین، امین ترین، پاکترین و مهمترین تکیه گاه مردم باشد. حتی مردمی که ممکن است فاصله ای هم با نظام داشته باشند. این ویژگی ای بود که در همه شهدای ما وجود داشت. پس ما در مرحله اول به مسأله اخلاق اسلامی نیاز داریم و در مرحله بعد، عمل واقعی و شعائر دینی و ملزومات فرهنگ بسیجی.
* ... و ذکر خاطره ای از بسیج؟!
** از آنجا که همه چیز ما مرهون شهداست، مایلم خاطره ای را از یک شهید بسیجی نقل کنم تا بار دیگر برای همه ما روشن شود که شهداء، حقیقتاً زنده هستند.
یکی از کارهای ارزشمند بسیج که اهتمام خوبی هم روی آن صورت گرفته، برگزاری یادواره های شهداست. به یاد دارم یکی از پایگاههای بسیج، برنامه ای داشت تا چنین یادواره ای را برای شهدای محل خود برگزار نماید. فرمانده این پایگاه هم برادر شهید بود. وقتی کارها را به انجام رساند و دعوت نامه ها را برای مردم و خانواده های شهدا ارسال کرد، یک روز قبل از برگزاری یادواره پیش من آمد، در حالی که به لحاظ روحی، بشدت منقلب بود. علت را جویا شدم که در پاسخ گفت: شب گذشته بعد از اینکه مقدمات برگزاری یادواره را به انجام رساندیم و دعوت نامه خانواده شهدا ارسال شد، خسته بودم و خوابم برد. در عالم خواب یکی از شهدای محل به خوابم آمد و به من گفت: فلانی ! شما که یادواره شهدای محل را برگزار کرده اید، چرا ما و خانواده ما را دعوت نمی کنید؟ وقتی بیدار شدم و به فهرست دعوت شدگان دقت کردم، دیدم نام خانواده این شهید، از قلم افتاده بود. آری! این خاطره در واقع مصداقی از حضور روشن شهدای بسیجی در میان ما است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات