دکتر حسین علویراد
همان طور که بارها نوشتهام، مهمترین چالش کشور در حال حاضر و حداقل در 10 تا 20 سال آینده مسایل اقتصادی است.متاسفانه رسانهها اعم از رادیو-تلویزیون و روزنامهها در ایران کمتر آگاهانه، دلسوزانه ،خیرخواهانه و نه از سر حب و بغض و مسایل گروهی و جناحی این موضوع را با مردم در میان گذاشته و یا به تحلیل واقعی آن پرداختهاند.تبلیغ میشود که ما کشور ثروتمندی هستیم! و این موضوع را در کتاب های درسی نیز آوردهایم تا دانشآموزان و دانشجویان ما دغدغه نداشته باشند و فکر کنند چون ثروتمند هستیم آیندهمان تامین است در حالی که در کتابهای درسی ژاپن که سومین کشور صنعتی جهان است به دانش آموزان و دانشجویان میآموزند ژاپن کشور ثروتمندی نیست و ژاپنیها برای ثروتمند شدن باید تلاش کنند. در حالی که ثروت واقعی کار، تولید، فناوری و صادرات است نه منابع اندک و تمام شدنی نفت و گاز. تبلیغ میشود که ما در زمینه های علمی بسیار پیشرفت کردهایم. در حالی که چنین نیست. فهرست 40 تا 500 دانشگاه معتبر دنیا را ببینید تا با واقعیتها بیشتر آشنا شوید. تبلیغ میشود که مردم در رفاه و آسایش هستند، در حالی که مردم هر روز با پول بیشتری به بازار میروند و با کالای کمتری به دلیل افزایش قیمتها به خانه بازمیگردند! و صدها تبلیغ بی اساس دیگر که به طور یک طرفه و بدون کوچکترین چالش به مردم داده میشود.
دولت نهم به جای کار واقعی از ابتدای شروع به کار جوری عمل کرده است که شبهه برنامهریزی تبلیغاتی برای پیروزی در دولت دهم را به ذهن متبادر میسازد. خوشبختانه در انتخابات اخیر مردم نشان دادند که تا چه اندازه میفهمند و به قول یکی از صاحب نظران، نه تنها دنیا احمدی نژادی نشده،بلکه حتی ایران و تهران هم احمدینژادی نشده است. خدایا تو شاهدی آنچه را مینویسم از سر درد و یافتههای علمی است و نه انگیزه دیگر. امیدوارم این نوشته ها حداقل تلنگری به اذهان مردمان آگاه و اندیشمند کشورمان باشد تا آنها بدانند ما در کجای دنیا قرار گرفتهایم و با جهانی که به سرعت برق در حال پیشرفت است چه فاصله زیادی داریم.فقط یک مورد را در خصوص جدول بزرگترین شرکتهای دنیا در مقایسه با شرکتهای برتر ایرانی مینویسم، بقیه بماند برای مجالی دیگر. در دنیای کنونی تمام شرکتهای دسته اول دنیا توسط بخش خصوصی و چهارده شرکت رده دوم توسط بخش دولتی اداره میشود. هنگامی که یک بانک کوچک خصوصی در نظر بعضی مقامات خیلی بزرگ جلوه کند و برخورد با آن بخش خصوصی را بترساند.
پرواضح است که با این کار، هزاران شغل و سرمایه را که حق ایرانیان است به دبی و سایر جاها سوق داده میشود،در چنین وضعیتیآیا میتوان انتظار رشد و توسعه را داشت؟ آنها فکر میکنند کار خوبی انجام میدهند اما در حقیقت تیشه به ریشه اقتصاد، اشتغال و کارآفرینی در کشور میزنند. بهراستی از ماست که برماست! باید از خودمان گله کنیم، نه از دیگران.زیرا همین مسوولان با رای من و شما به قدرت رسیدهاند.آنچه در پی میآید مقایسه درآمد سرانه تعدادی از کشورها، با درآمد سرانه ایرانیها در سالهای 2005 و 2006 است که تامل در آن بسیاری از واقعیتها را آشکار میسازد.
توضیح:
1- اگر قرار باشد براساس پیش بینی و مستندات سند چشم انداز 20 ساله حرکت کنیم، جمهوری اسلامی در سال 1404 باید کشور اول منطقه شود یعنی باید در مدت 20 سال با نرخ 18درصد رشد کنیم و همچنین نرخ تورم یک رقمی و کمتر از 5درصد باشد.
2- در جدول ملاحظه میشود که در آمد سرانه عربستانی ها ظرف یک سال به اندازه کل در آمد سرانه ایرانیها افزایش پیدا کرده است!
3- رشد ونزوئلا ، شیلی، برزیل، آرژانتین و اسرائیل قابل توجه است.
4- نکته مهم در مورد کره این است که در کمتر از یک سال بدون نفت، گاز و مواد اولیه تنها با تکیه بر تولید دانش محور، 3400 دلار در آمد سرانه آن رشد داشته است. کره که 30 سال قبل رانندگان پایه یک آن حمل کننده کالاهای ورودی از بندرعباس به شهرهای ایران بودهاند!و بسیاری از زنان و مردان آن کشور به کارگری و کلفتی در ایران مشغول بودند.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل