آسیبشناسی کار خلاقانه در رسانهها
جنگ کره شمالی چگونه جنگی خواهد بود؟
نوشريعتيسم: ضرورت رهايي از عافيتطلبي*
آنچه روزی قرار بود صدای بیصدایان باشد، حالا ملک سرمایهداران شده است
آیا وعدهها و آمارهای دولت قابل اعتماد است؟
مقدمه: با شکلگیری و توسعه مدلهای رشد در ادبیات اقتصادی مقوله سرمایهگذاری و تضمین سرمایه به عنوان یکی از موضوعات اساسی اقتصاد مورد توجه پژوهشگران و سیاستگذاران حوزه اقتصاد قرار گرفت. بحث سرمایهگذاری میتواند در طیف وسیعی از مباحث اقتصادی مطرح شود. به عبارت دیگر همزمان در ادبیات رشد و در سطح کلان فرآیند تضمین سرمایه مورد نیاز اقتصاد، برای قرار گرفتن در سطح تعادلی رشد مطرح است، در سطح خرد نیز یافتن منابع بهینه تضمین مالی در بخشهای مختلف حائز اهمیت است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی یکی از مجاری تضمین مالی (سرمایه) در سطح بینالمللی محسوب میشود. طی سالهای اخیر بخش قابلتوجهی از مطالعات اقتصادی به بحث سرمایهگذاری مستقیم خارجی اختصاص یافته و این پدیده از جنبههای مختلفی همچون پیشنیازها، الزامات، تبعات، جنبههای مکانی و جغرافیایی و... مورد بررسی قرار گرفته است. در بخشی از مطالعات صورت گرفته در این حوزه عوامل موثر در جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی و اثرات سرریز آن، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، چرا که بدون شک چنانچه تصویر روشنی از الزامات و عوامل موثر بر جریان ورودی سرمایهگذاری مستقیم خارجی ایراد شود، سیاستگذاران کشورهای مختلف قادر خواهند بود با برآورد آنها، هرچه بیشتر از جریان سرمایه در عرصه بینالمللی منتفع شوند.
چكيده:
جامعيت فكري شهيد مطهري سبب شده است تا به بسياري از مشكلات فكري زمان خود پرداخته، براي آنها راهحلهايي بيابد. به رغم اين كه تخصص اصلي شهيد بزرگوار اقتصاد نبوده و از طرفي، اقتصاد اسلامي نيز در زمان وي چندان مطرح نبوده است، افزون بر كتابهايي كه به طور مستقل در اينباره نگاشته، در ساير آثار خود نيز به مناسبت، مطالب ارزشمندي را درباره مسائل اقتصادي اسلام مطرح كرده است. ما در اين مقاله كوشيدهايم، با استفاده از نوشتههاي استاد، چارچوب نظام اقتصادي اسلام را از ديدگاه آن بزرگوار معرفي كنيم. بديهي است كه داوري درباره ديدگاههاي اقتصادي استاد مستلزم توجه به دو مطلب است:
أ. همانطور كه اشاره شد، اين نوشتهها در فضا و وضعيت خاص نگاشته شده است.
ب. برخي از آثار استاد كه در متن از آنها استفاده شده، يادداشتهايي بوده كه هنوز از ديد وي نهايي نشده بوده است. در اين مقاله، ضمن اشاره به اختلافنظرهايي درباره نظام اقتصادي اسلام و علم اقتصاد اسلامي و بيان ديدگاه استاد در اين باره با استفاده از آثار شهيد مطهري، مباني و اهداف نظام اقتصادي اسلام را استخراج، و در پايان، اندازه دولت و بخش خصوصي و اختيارات دولت را در اين نظام مطالعه ميكنيم.
واژگان كليدي: مطهري، نظام اقتصادي اسلام، انديشه اقتصادي، مالكيت، رشد اقتصادي.
مقدمه:
مباحث اقتصادي به شكل عام آن، داراي سابقه بسيار طولاني است و كتابهاي عقايد اقتصادي به طور معمول از افكار افلاطون و ارسطو در قبل از ميلاد مسيح و از فارابي و ابنخلدون و سن نوما در قرون وسطا ياد كرده و در نهايت، انديشههاي مركانتاليستها و فيزيوكراتها را در جايگاه بنيانگذاران دانش اقتصاد به شكل جديد آن ميدانند (قدير اصل، 1376: ص 12، 16، 22،...).
مباحث اقتصادي، بين دانشمندان و متفكران اسلامي، به صورت پراكنده و نيز به صورت موضوعي و بيشتر با صبغه فقهي به چشم ميخورد؛ اما اقتصاد اسلامي به گونه كلاسيك آن سابقه ديريني ندارد. نخستين كسي كه بحث اقتصاد را به صورت جدي در عرصه علوم اسلامي مطرح كرد، شهيد بزرگوار صدر بود كه با كتاب ارزشمند اقتصادنا، تحولي را در اين زمينه پديد آورد و حتي در بين دانشمندان اهل سنت نيز جاي خود را باز كرد. در ايران، قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، متفكراني چون شهيد بهشتي و شهيد مطهري به مناسبت، مطالبي را در بحث اقتصاد طرح كردهاند.
يكي از ويژگيهاي شهيد مطهري اين بود كه به مسائل اجتماعي حساسيت خاص داشته، هرگاه با پديدهاي مواجه ميشد كه ذهن متفكران زمان خود را به خود مشغول كرده بود، با تلاش و پيگيري خاص خود، به تحقيق درباره آن ميپرداخت. در بحث اقتصاد، وي چند كتاب مستقل نگاشته و در ساير تأليفات خود نيز به مناسبت بدان پرداخته است. در اين مقاله، با استفاده از آثار استاد، سعي بر تبيين انديشه اقتصادي آن بزرگوار درباره نظام اقتصادي اسلام مطابق با ادبيات فعلي ميپردازيم.
نكته قابل توجه در اين مطالعه اين است: در وضعي كه نگرش اكثر فقيهان به اقتصاد، از زوايه خود و حل مسائل فردي بوده، شهيد مطهري معتقد به نظاممند بودن اسلام در همه عرصهها و از جمله اقتصاد بوده است.
اشاره: ميگويند "شورا" جوهر دموكراسي است و براي برونرفت از هر تضادي بايد به آن متوسل شد. دغدغۀ ما ايرانيها اين است كه چرا شوراها، تشكلها و احزاب ما هر كدام بعد از رونق اوليه خيلي زود به ركود و كدورت و انحلال كشيده ميشوند، پايان خوبي ندارند و اثر نامطلوبي در ذهن مردم از خود به جا ميگذارند؟ ما شوراهاي متفاوتي داشتهايم، چه در درون جمهوري اسلامي ـ نظير شوراي شهر ـ و چه در بخش اپوزيسيون بعضاً برانداز؛ اما در عمل ديدهايم كه نه تنها اين شوراها عملكرد و بيلان مشخص و مثبتي نداشتهاند، بلكه منفي هم عمل كردهاند. واقعاً اگر "شورا" تنها راه خروج از بنبست به حساب ميآيد، خود اگر به بنبست برسد تكليف چيست؟ چرا شوراها خود به بنبست رسيدهاند؟ به خاطر اصول غلط؟ يا استراتژي غلط؟ و يا هژمونيطلبي اعضا و رهبران و نشناختن درست شرايط و ارزيابي غلط از شرايط؟
در همين راستا به كتابي برخورديم به نام "فراز و فرود شوراي ملي مقاومت" كه توسط "انجمن ايران پيوند" مستقر در هلند در سال 1381 منتشر شده است. در اين كتاب سعي شده است كه با يك كار نسبتاً علمي، به ارزيابي و نقد و بررسي "شوراي ملي مقاومت" پرداخته شود. اساس "شوراي ملي مقاومت" با اين جمعبندي شكل گرفت كه دكتر بنيصدر بعد از بركناري از رياست جمهوري و مخفي شدن به اين نتيجه رسيد كه اگر مردم ايران در انتخابات رياست جمهوري (رجايي) شركت چشمگير داشته باشند، از مخفيگاه بيرون ميآيد و زندگي علني خود را شروع ميكند و اگر شركت در انتخابات چشمگير نبود، خود را رئيسجمهور قانوني مملكت دانسته و بايد راه مهاجرت و تبعيد را انتخاب كند. بنيصدر در كتاب خاطراتش ـ درس تجربه ص 345 و 346 ـ در اين باره مينويسد:
"... وقتي كه تصميم گرفتيم به خارج بياييم، آقاي مسعود رجوي آمد به محلي كه من مخفي بودم، او در آنجا گفت، ميخواهيم قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري ـ كه 40 روز بعد انجام ميشد ـ خارج شويم. من گفتم نه، اول بايد ببينيم مردم ايران در اين انتخابات رياست جمهوري چگونه عمل ميكنند. اگر مردم رفتند پاي صندوقها و رأي دادند، معنايش اين است كه اين كودتا را تأييد كردهاند. بنابراين، من ديگر تكليفي ندارم و از مخفيگاه بيرون خواهم آمد و يك اعلاميه خواهم داد كه مردم ايران! شما با رفتن به پاي صندوقها و دادن رأي خود، اين كودتا را تأييد كرديد. كشور ما شماست... چون انتخاب شما، اين طور شده است، من هم انتخاب شما را ميپذيرم. آقاي رجوي گفت: "اكثرهم لايعقلون، قرآن ميگه اكثر مردم عقل ندارن. شما ميگيد اگر مردم رفتند پاي صندوقها، خب، ميرن، آخوندها بهشون ميگن برويد پاي صندوقها، اينها هم ميروند پاي صندوقها."
گفتم: "اولاً، شما قرآن را نخواندهايد... قرآن دربارۀ كفار ميگويد و نه به مردم مسلمان ايران. قرآن ميگويد با كفار رفتار خشن نداشته باشيد، چون از روي ناداني كافرند. نگفته است به اين كه مردم رأي ندارند. دوم اين كه موقعيتي كه من دارم از همين مردم دارم و آنها به من رأي دادند و اگر رأي آنها نبود، من رياست جمهوري ندارم. يك آدمي هستم مثل بقيه. سوم اين كه شما اشتباه ميكنيد و كاملاً مطمئنم كه مردم نميروند و در اين انتخابات شركت نميكنند. اگر مردم شركت نكردند، من هم به عنوان رئيسجمهور وظيفه دارم تا از ايران خارج شوم و آن كارهايي كه قبلاً گفتيم بايد بكنيم و از سوي اين ملت."
"وقتي انتخابات رياست جمهوري برگزار شد، در وزارت كشور كه مسئوليت اجراي انتخابات را به عهده داشت، چند تن از دوستان ما كه آنجا بودند و رژيم هم نميدانست، به ما خبر دادند در سراسر كشور فقط دو ميليون و هفتصد هزار نفر در انتخابات شركت كردند و رأي دادند. يعني در واقع، به اين شكل آن انتخابات را به طور خودجوش تحريم كردند، بدين ترتيب، مردم موضع خودشان را ابراز كردند و..."
ميبينيم كه چه طور بنيصدر با ارزيابي نادرست، خود را رئيسجمهور قانوني مينامد، راه مهاجرت در پيش ميگيرد و به كمك مسعود رجوي شوراي ملي مقاومت را براساس يك آمار سرابگونه، تشكيل داده، خود را رئيسجمهور قانوني مينامد و مسعود رجوي را به سمت نخستوزيري خود در اين شورا منصوب ميكند. تاريخ تأسيس شوراي ملي مقاومت 30 تير 1360 است. بررسي كار شورايي كه اين چنين براساس آمار و ارزيابي نادرست از جامعۀ ايران استوار ميشود، ميتواند ما را در بررسي و ارزيابي نفس "شورا" كمك كند. با ارزيابي ابعاد ايدئولوژيك، استراتژيك و تشكيلاتي شوراي ملي مقاومت، ميتوانيم به ارزيابي ديگر شوراها و تشكلها و تا حدي به اصول و ضوابط محكم براي برپايي و دوام يك "شورا" پي ببريم.
در كتاب "فراز و فرود شوراي ملي مقاومت" با تني چند تن از اعضاي سابق اين شورا و برخي صاحبنظراني كه عضو نبودهاند مصاحبه شده است: بابك اميرخسروي، دكتر منصور بياتزاده، دكتر محمد برقعي، رضا چرندابي، دكتر علياصغر حاجسيدجوادي، بهروز حقي، مهدي خانباباتهراني، مهدي خوشحال، مهندس پرويز دستمالچي، دكتر علي راسخافشار، محمود راسخ، كامبير روستا، هادي شمسحائري، احسان شريعتي، مهندس منوچهر صالحي، دكتر منصور فرهنگ، دكتر حسين لاجوردي، دكتر حسن ماسالي، داريوش مجلسي، دكتر مهدي ممكن، دكتر عليرضا نوريزاده، بهمن نيرومند و ديدگاههاي مكتوب حزب دموكرات كردستان ايران. براساس تقسيمبندي اجمالياي كه نشريۀ چشمانداز ايران انجام داده است، سؤالات حول سه محور اساسي دور ميزند:
1- انگيزه، ضرورت و دليل تشكيل شوراي ملي مقاومت
2- عملكرد شورا و نقدهاي فيمابين، مشكلات طبيعي ناشي از مشي غلط يا ناشي از خودمحوريها...
3- سير جداييها و افول شوراي ملي مقاومت و دلايل آن.
ما برآنيم تا مهمترين بخش از پاسخهايي را كه اعضاي شوراي ملي مقاومت به اين پرسشها دادهاند، در نشريه درج كنيم.
در شمارۀ 21 نشريه در بخش نخست اين موضوع، پاسخ مصاحبشوندگان به پرسش نخست يعني "انگيزه، ضرورت و دليل تشكيل شوراي ملي مقاومت" بررسي شد. در قسمت دوم تلاش كرديم پاسخ به پرسش دوم را تقديم كنيم، اما از آنجا كه تفكيك پاسخهاي پرسش دوم و سوم ممكن نبود، تصميم گرفتيم تا پاسخ مصاحبهشوندگان به هر دو پرسش ـ دوم و سوم ـ را ارائه كنيم. در شمارۀ قبل پاسخ تعدادي از مصاحبهشوندگان به پرسش دوم و سوم درج شد و در اين شماره نظرات آقايان دكتر حسن ماسالي، دكتر محمد برقعهاي، رضا چرندابي، دكتر حسين لاجوردي، دكتر كامبيز روستا، محمود راسخ، مهندس پرويز دستمالچي، دكتر منصور بياتزاده، مهندس منوچهر صالحي، دكتر علي راسخافشار، داريوش مجلسي، مهدي خوشحال و دكتر عليرضا نوريزاده از نظر خوانندگان ميگذرد.
تصحيح و پوزش: در بخش اول و دوم "نگاهي به فراز و فرود شوراي ملي مقاومت" (چشمانداز ايران شمارۀ 21 و 22) آمده بود كه همۀ مصاحبهشوندگان "انجمن ايران پيوند" از اعضاي شوراي ملي مقاومت بودهاند، در حالي كه اين گونه نبوده و با دقت در متن مصاحبهها ميتوان به اين امر پي برد.
مقدمه: بررسي رفتار بازيگران مختلف در عرصه نظام بينالملل كه مستقيماً با راهبردهاي امنيتي سياسي ايران مرتبط هستند، حايز اهميت ميباشد. چين و اسراييل هر كدام به دلايل متعدد و بعضاً متفاوت بر محيط امنيتي ايران تأثيرگذار ميباشند. سير روابط تلآويو و پكن طي سيزده سال گذشته در زمينههاي مختلف همواره حالت صعودي داشته و در مواردي چون صدور فنآوري مدرن نظامي اسراييل به چين، با حساسيتهايي توأم بوده است. روابط دوجانبه پكن و تلآويو در چه سطحي است؟ اهداف هر كدام از طرفين از افزايش سطح همكاريها چه ميباشد و آيا اسراييل ميتواند بر آينده روابط بين چين و ايران تأثيرگذار باشد؟ اينها سؤالاتي است كه نوشتار حاضر سعي در يافتن پاسخ براي آنها دارد.