تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۲۸۹۲۲۵
مبارزه با تروريسم اولويت اول است
پایگاه بصیرت / رحمان نعيمي

(روزنامه جوان - 1394/08/09 - شماره 4664 - صفحه 6)

از برگزاري كنفرانس ژنو در مورد سوريه در ژوئن 2012 چندين كنفرانس ديگر چه در همين شهر و چه در مسكو، پايتخت روسيه، برگزار شد اما نتيجه‌‌اي از اين كنفرانس‌ها به دست نيامد. حالا نوبت به وين در كشور اتريش رسيده تا شانس خود را در ميزباني يكي از پيچيده‌ترين بحران‌هاي سياسي- نظامي جهان طي دهه‌‌هاي اخير بيازمايد و به نظر مي‌رسد كه تفاوت‌هايي نسبت به قبل ايجاد شده كه شانس وين را نسبت به ژنو يا مسكو بيشتر كرده و البته مهم‌ترين آنها در دو تفاوت است؛ اولين تفاوت در تغيير ديدگاه‌ها نسبت به بحران سوريه است و تفاوت دوم را بايد در دعوت رسمي از ايران براي شركت در اين كنفرانس دانست. اين دو تفاوت ماهيت و نحوه مذاكره را به طور كلي تغيير داده و حالا بايد ديد با اين دو تفاوت كار سوريه مي‌تواند به سرانجامي برسد يا اينكه سرنوشت وين هم مثل ژنو و مسكو مي‌شود.

تغيير اولويت

كنفرانس ژنو 2 در 22 ژانويه 2014 برگزار شد و دو روز بعد هيئت دولت سوريه با هيئتي از گروه‌هاي معارض ديدار داشتند. اين نخستين ديدار دو طرف از شروع بحران در سال 2011 بود كه به ابتكار سازمان ملل و نمايند‌ه‌اش در بحران سوريه، اخضر الابراهيمي، انجام شد اما همان طور كه انتظار مي‌رفت نتيجه‌اي نداشت. در واقع آن ديدار از ابتداي كار محكوم به شكست بود چون تعيين اولويت مذاكره اولين قدم در آن ديدار بود كه دو طرف نتوانستند در اين مورد به كوچك‌ترين توافقي برسند. در حالي كه هيئت معارضان بر سر آينده سياسي سوريه و چگونگي دوره انتقالي قدرت اصرار داشتند، هيئت دولت سوريه مسئله تروريسم و چگونگي مبارزه با گروه‌هاي تروريستي را اولويت مذاكره مي‌دانست و هيچ طرف حاضر نشد تا از اولويت مورد نظر خود يك قدم عقب بنشيند.

اگر به وابستگي آن هيئت و به طور كلي، گروه‌هاي معارض به دولت‌هاي عربي منطقه و غربي به خصوص امريكا توجه بشود، مي‌توان گفت كه آن هيئت با اصرار بر موضوع آينده سياسي و دوره انتقالي ديدگاه حاميان خود را مطرح مي‌كرد و اين كشورهاي غربي و عربي بودند كه مي‌خواستند از اين ديدار عقب‌نشيني دولت سوريه را بر سر آينده خود ببينند. حالا و با گذشت نزديك به دو سال از آن موقع، كنفرانس وين با چرخش قابل توجهي در اين زمينه برگزار مي‌شود چراكه مبارزه با تروريسم مبدل به اولويت اين مذاكره شده و بحث بر سر آينده سوريه در ذيل آن قرار گرفته است.

شايد تعدادي از كشورهاي عربي مثل عربستان سعودي و قطر از اين چرخش ناخشنود باشند چون آن گروه‌هاي تروريستي دست‌پرورده همين كشورها هستند و معلوم است كه اين كشورها نمي‌خواهند با در اولويت قرار گرفتن مبارزه با تروريسم سرمايه خود را در سوريه از دست بدهند. در مقابل، امريكا و متحدان اروپايي‌اش در برخورد با داعش متوجه عاقبت حمايت‌هاي گذشته از گروه‌هاي تروريستي در سوريه شده‌اند. علت امر در ظهور و قدرت گرفتن داعش است كه دو سال قبل وزنه‌اي قابل توجه در معادله سوريه نبود اما حالا از عمده گروه‌هاي تروريستي نه تنها در سوريه بلكه در كل منطقه شده است.

از طرف ديگر، شايد امريكا و متحدانش تصور مي‌كردند با موفقيت نظامي در سوريه و سقوط نظام اين كشور مي‌توانند فكري به حال گروه‌هاي تروريستي بكنند اما با شكست برنامه نظامي آنها در برابر داعش معلوم شد كه اين تصوري بيهوده بود و اگر پاي گروه‌هايي مثل داعش يا جبهه ‌النصره و احرار‌‌الشام به دمشق برسد ديگر نمي‌توان كاري كرد. بنابر‌اين، جبهه غربي دست كم در ظاهر منطق دو سال پيش دولت سوريه در اولويت قرار دادن جنگ با تروريسم را قبول كرده و مسئله دولت انتقالي را در ذيل آن مي‌داند.

ورود ايران

بان كي مون، دبير كل سازمان ملل، درست چند روز قبل از برگزاري ژنو 2 دعوت‌نامه خود را به ايران براي شركت در آن كنفرانس فرستاد اما تحت فشار امريكا عقب‌نشيني كرده و برخلاف عرف سازمان ملل، دعوت‌نامه خود را پس گرفت. اين بار، امريكا است كه به همراه روسيه از ايران براي شركت در كنفرانس وين دعوت كرد تا معلوم شود سياست فعلي امريكا نسبت به دو سال قبل چرخش قابل توجهي دارد. برخي اين چرخش را از نتيجه‌هاي توافق هسته‌اي ارزيابي كرده‌اند بر مبناي اين گمانه‌زني كه گويا امريكا و ايران بعد آن توافق منافع مشترك منطقه‌اي به‌خصوص در سوريه پيدا كرده‌اند اما بايد گفت كه اينگونه ارزيابي جز تبليغات رسانه‌اي نمي‌تواند چيز ديگري باشد. در برابر اين دست ارزيابي‌ها بايد به سه نكته اساسي توجه كرد؛ نخست اينكه هدف و منافع ايران در بحران سوريه نه تنها تفاوت اساسي با امريكا دارد بلكه حتي با روسيه هم به طور كامل همسو نيست. هدف اصلي امريكا سرنگوني نظام سوريه و روي كار آوردن نظامي وابسته به خود مثل عربستان در اين كشور است و روسيه هم بيشتر از حفظ نظام و دولت فعلي، به فكر حفظ سوريه به عنوان متحد خود است هر چند اين هدف را مي‌تواند تنها با نظام فعلي تأمين كند.

ايران بر خلاف اين دو بحران سوريه را از منظر استراتژي خود در مورد جبهه مقاومت مي‌بيند چنان كه اگر نظام سوريه در اين جبهه نبود، از اول خود را درگير آن نمي‌كرد و مثل مصر موضع بي‌طرف مي‌گرفت. دوم اينكه امريكا بعد از شكست مبارزه‌اش با داعش و نداشتن برنامه‌اي مشخص و مؤثر در سوريه است كه از ايران دعوت كرده و اگر مي‌توانست مسئله داعش را در يك سال اخير حل بكند به همان مخالفت گذشته خود براي دعوت از ايران ادامه مي‌داد. سوم اينكه ايران در طول همين مدت نشان داده تنها كشور قابل اعتماد براي مبارزه با داعش است چراكه ديگر كشورهاي منطقه يا حاميان پنهاني اين گروه تروريستي هستند يا اينكه چندان قدرت قابل توجهي در جبهه مبارزه با داعش ندارند. بنابر‌اين، ايران به دليل توافق هسته‌اي يا همسويي منافع با كشور ديگري به وين دعوت نشده بلكه واقعيت يك سال گذشته امريكا را مجبور به پذيرش ايران در نشست وين كرده است.

سوريه بعد از وين

كنفرانس وين در حالي برگزار مي‌شود كه سه موضوع از قبل بر آن سايه انداخته بود. اولين موضوع مربوط به ناكامي امريكا در مبارزه با داعش مي‌شود و دومين موضوع در تغيير معادلات با ورود نظامي روسيه به بحران سوريه است. سومين موضوع در نقش ايران به عنوان مهم‌ترين قدرت در جنگ با داعش است كه توانسته كارنامه مثبتي در عراق و سوريه داشته باشد. موفقيت‌هاي اخير ارتش و نيروهاي مردمي سوريه در جنگ با گروه‌هاي تروريستي، نقش ضعيف و منفي كشورهاي عربي در پرونده سوريه و درگيري دولت تركيه با كرد‌‌ها و حتي كردهاي سوريه از جمله محورهاي ديگري است كه در اين كنفرانس بي‌تأثير نيستند. با توجه به اين موضوعات، بايد گفت كه اگر وين بخواهد در مسير كنفرانس‌هاي قبل پيش برود و اصرار جبهه غربي- عربي هنوز بر سر آينده سياسي سوريه باشد، نمي‌توان انتظار خاصي از وين داشت و اوضاع نسبت به گذشته تغييري نمي‌كند.

در مقابل، اگر امريكا و متحدانش در اولويت دادن مبارزه با تروريسم صادق باشند، آن گاه وين دريچه اميدي براي حل بحران پنج ساله سوريه باز‌خواهد كرد. به نظر مي‌رسد كه ضرورت‌هاي موجود براي اين كشورها چاره‌اي جز پيمودن اين مسير نگذاشته است. حرف آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان در سپتامبر مبني بر لزوم گفت‌وگو با دولت سوريه و حتي شخص بشار اسد، رئيس‌جمهور سوريه و سفر اخير هيئت پارلماني فرانسه به سوريه از جمله نشانه‌هايي بر اين امر هستند و حالا بايد ديد كه كشورهاي غربي تا چه حد نسبت به اشتباهات گذشته خود درس گرفته‌اند تا اينكه براي مبارزه با پديده شوم تروريسم در سوريه نقش سازنده‌اي ايفا كنند. اگر اين نتيجه از وين به دست بيايد، آن گاه است كه مي‌توان انتظار برون‌رفت سوريه از بحران چندين ساله را داشت و بايد منتظر تغييرات مثبت در اين كشور بود.

http://javanonline.ir/fa/news/750292

ش.د9404407