تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۷  ، 
شناسه خبر : ۲۹۰۸۲۶

(روزنامه اطلاعات ـ 1394/10/01 ـ شماره 26332 ـ صفحه 12)

انگيزه اقدام نظامي ترکيه در برابر روسيه

در 22 ژوئن 2012 ارتش سوريه يک فروند فانتوم « اف 4»ترکيه را به علت ورود به حريم هوايي سوريه سرنگون کرد. اما بسياري معتقدند که در اصل، پشت اين حادثه روسيه بوده و اين اتفاق به‌واسطه شليک يک فروند موشک هدايت شونده ليزري از يک ناو روسي در منطقه لاذقيه بود. به گزارش ايراس،با در نظر گرفتن اين مساله، مي‌توان گفت که طي دو ماه گذشته، ورود روسيه به سوريه تنها وارد مرحله تازه‌اي شده است؛ و در حقيقت روس‌ها حداقل سه سال در محيط امنيتي سوريه حضور فعال داشته و قلمرو موشکي سوريه را در اختيار داشته‌اند. يعني هم موشک‌هاي زمين به هوا و هم موشک‌هاي زمين به زمين سوريه در کنترل روسيه است. لذا اين اتفاق، ضمن اينکه مي تواند به طور ضمني پاسخ ترکيه به حادثه سال 2012 باشد؛ اما بحث به زمان حال و پيچيدگي‌هاي آن برمي‌گردد. آن هم زماني که پس از حادثه تروريستيِ پاريس و همدرديِ جامعه جهاني با مردم فرانسه، همه توجه ها به داعش و اجماع براي شکست آن جلب شده است. طبيعي است که غرب، از نقش ترکيه در حمايت از برخي گروه‌هاي مسلح مطلع بوده و بعد از واقعه پاريس، عرصه براي تروريست ها و حاميِ آن يعني ترکيه تنگ تر خواهد شد. بنابراين اين حادثه شايد مي توانست جايگاه اردوغان و داوداغلو را از يک کشور حامي داعش، به يک قرباني نقض حريم هوايي کشورش تغيير دهد. فارغ از اين گمانه، درباره رفتار نظاميِ ترکيه نسبت به روسيه دو نظريه کلي قابل طرح است:

1- نظريه نخست مي گويد اين اقدام ترکيه با هماهنگي آمريکا و ناتو به وقوع پيوسته؛ چرا که درغير اين صورت اين کشور اساساً به تنهايي قادر به ابراز وجود در چنين سطحي و نمايش چنين رفتار جسورانه اي نبوده است.

2- ديدگاه دوم نيز مي گويد که ترکيه مستقلانه و بدون اطلاع غرب دست به چنين اقدامي زده و در هنگام اتخاذ چنين تصميمي، تنها به خود اتکاء داشته است (هرچند خود را به عنوان عضو ناتو در تشديد بحران و پاسخ‌هاي بعدي، مطمئن از حمايت و هم پيماني آمريکا و ناتو در نظر گرفته است).

اگر ديدگاه اول را مد نظر قرار دهيم، ترکيه دچار اشتباه فاحش استراتژيک شده است. در سال 2008، گرجستان با همين وعده حمايت غرب، دست به اقدام نظاميِ گسترده در منطقه خودمختار اوستياي جنوبي زد که در پيِ آن چند صلحبان روس نيز کشته شدند. در حالي که دنيا مترصد تعمق درباره چگونگي برخورد روسيه با اين حرکت بود، بر خلاف انتظار جهانيان، واکنش روسيه بسيار سخت و سهمگين بـود. روس‌ها نه فقط دو منطقه اوستياي جنوبي و آبخازيا را از چنگ گرجي‌ها در آوردند، بلکه تا 35 کيلومتري تفليس پيش رفتند، که در نتيجه آن بسياري از مراکز نظامي و تأسيسات زيربنايي گرجستان در معرض نابودي قرار گرفت. هر چند ترکيه با گرجستان قابل قياس نيست؛ اما حداقل اين موضوع را مي توان مورد توجه قرار داد که در آن ماجرا، آمريکا و اروپا با وجود تهييج و تشجيع اوليه گرجستان، با وقوع درگيري به راحتي خود را کنار کشيدند و تنها به تشرهاي ديپلماتيک بسنده کردند. موضوعي که به نظر نزد مقامات آنکارا فاقد اهميت و درس تاريخي است. بنابراين رفتار و اقدام ترکيه در اين چارچوب اشتباهي اساسي است.

اما از جنبه دوم، به نظر مي‌رسد که اقدام ترکيه در ساقط کردن جنگنده روسيه، توجيه و انگيزه اي مستقلانه داشته است. دليل آن هم مي تواند چنين مورد ارزيابي قرار گيرد که اين کشور قصد داشته تا با چنين اقدامي، پاي ناتو و آمريکا را به صحنه سوريه به شکلي باز کند که موضوعِ سوريه بين المللي تر از گذشته پررنگ شده و نقش روسيه در سوريه به عنوان يک "بازي بزرگ جديد" و در چارچوب تقابل روسيه با ناتو بازتعريف شود. اگر اين فرضيه را بپذيريم، اين بار سوم است که ترکيه در خلال بحران سوريه چنين سياستي را پيش گرفته است. نمونه جدي تر اين قضيه زماني بود که در تاريخ 21 اوت 2013 در نزديکي دمشق حمله اي شيميايي رخ داد که بيش از 1000 نفر در آن کشته شدند. در آن زمان، ترکيه تلاش فراواني داشت تا موضوع سوريه را با قضيه کوزوو و مداخله بشردوستانه کشورهاي غربي در آن توجيه کرده و ‌بر اساس دکترين مسئوليت حمايت، سناريوي ليبي نيز در سوريه تکرار و شبيه سازي شود. امري که به دلايل مختلف و از جمله مخالفت مجالس کشورهاي غربي و همچنين اقدامات مؤثر ايران و روسيه در همکاري با خلع سلاح شيميايي سوريه بر اساس قطعنامه 2118 شوراي امنيت ناکام ماند.در اينجا فرض کنيد که به جاي جنگنده روس، يک جنگنده متلق به کشورهاي منطقه در چنين موقعيتي قرار داشت؛ احتمال اينکه ترکيه بلافاصله آن را ساقط مي کرد بسيار کمتر به نظر مي رسد. دليل آن نه اين است که ترکيه با آن کشور صميميت داشته يا با آن ملاحظات امنيتيِ بيشتري دارد؛ خير. موضوع به اين واقعيت بر مي گردد که اساساً نقش و جايگاه آن کشور در مقايسه با روسيه، اين ظرفيت را ندارد که ورود ناتو را در ماجراي سوريه توجيه کرده و موضوعيت بخشد؛ اما روسيه همواره به عنوان يک بازيگر قدرتمند و قطبي چالشي براي غرب مطمح نظر بوده و اين قابليت را داشته تا سازمان پيمان آتلانتيک شمالي پس از جنگ سرد، بخشي از ضرورت وجوديِ خود را در قالب آن توجيه کند. در اين جا نيز به نظر محاسبات ترکيه نواقصي دارد. بحران اوکراين شاهد مثال خوبي در اين ماجراست. سال گذشته روسيه بخشي از سرزمين اوکراين و شبه جزيره کريمه را به خاک خود ملحق کرد؛ اما پاسخ غرب به اين اقدام، مداخله نظامي نبود؛ آن ها با اقدامات ديپلماتيک، روسيه را از گروه هشت اخراج کردند و تحريم هاي اقتصادي خود را عليه مسکو به مرحله اجرا درآوردند. اگرچه اوکراين عضو پيمان دفاعي امنيتي ناتو نيست، اما اين کشور در قياس با ترکيه با محاسبات بازيگران اصليِ اروپا و آمريکا به لحاظ ايدئولوژي و مذهبي، همخواني و نزديکيِ بيشتري دارد. لذا در چنين وضعيتي، وقتي آمريکا و اروپا مايل به تقابل با روسيه در قضيه بحران اوکراين نشدند، چطور مي توان تصور کرد به خاطر ترکيه وارد منازعه با روسيه شوند؟ آن هم زماني‌که اوباما و متحدان اروپاييِ آن با نوعي سرخوردگي استراتژيک در خاورميانه مواجه‌اند و نمي‌خواهند جبهه ديگري از مناقشه را با روسيه باز کنند. بنابراين حمله به جنگنده روسيه مي تواند پاسخي به ناکامي‌هاي اخير ترکيه در سوريه قلمداد شود. ترکيه از اين اقدام نظامي عليه روسيه سه هدف عمده دارد: از يک سو سعي دارد به کشورهايي که در عراق و سوريه مخالف آن هستند نشان بدهد که اقدمات آن‌ها بي پاسخ نخواهد ماند و بايد هزينه آن را بپردازند؛ دوم روحيه گروه هاي طرفدار خود را در سوريه حفظ کند تا بتواند به دستاوردهايِ نيابتي آن ها اميدوار بماند؛ و سوم و از همه مهم تر، اين کشور مايل است مناقشه خود در سوريه را به مناقشه غرب با روسيه گسترش دهد. مورد سوم همان استراتژي است که ترکيه انتظار دارد روسيه را در دام آن گرفتار کند. چالش اصلي روسيه، شکستن اين استراتژي است. واکنش سخت افزاري، شتابزده و هيجانيِ روسيه به سرنگونيِ جنگنده خود، دقيقاً همان چيزي است که ترک‌ها انتظار آن را مي کشند. ‌جالب آن که پيش از اين، همواره اين قدرت‌هاي بزرگ بودند که از کشورهايي با درجه قدرتِ متوسط و ضعيف استفاده مي کردند تا به منافع و اهداف خود دست پيدا کنند؛ اما اکنون بازيگران منطقه اي هم چون ترکيه اين فرصت را پيدا کرده اند که به اقدامات تلافي جويانه دست بزنند، عملگراتر شوند يا با سياست هاي خود، کشورهاي بزرگ را در عملِ انجام شده قرار دهند. اين واقعيت جديدي است که در عصر حاضر در خاورميانه با آن روبه رو هستيم.

سياست خارجي ترکيه؛ نمايش قدرت نافرجام

محمد مهدي مظاهري، استاد دانشگاه در يادداشتي براي ديپلماسي ايراني نوشت: هدف قرار دادن يک فروند جنگنده سوخوي روسيه، نيازهاي اردوغان براي مقتدر نشان دادن حزبش را در افکار عمومي داخلي تأمين مي‌کند.

از زمان آغاز بحران سوريه و شکل‌گيري گروه تروريستي داعش و متعاقب آن تلاش‌هاي منطقه اي و جهاني براي حل اين معضلات، دستگاه ديپلماسي ترکيه نوسانات و تحولات مختلفي را پشت سر گذاشته است. ترکيه که بعد از روي کار آمدن حزب عدالت و توسعه، سياست «عمق استراتژيک و به صفر رساندن تنش‌ها با همسايگان» را در اولويت سياست خارجي خويش قرار داده بود، با شروع ناآرامي‌ها و درگيري‌ها در سوريه، موضعي مداخله جويانه و غيردموکراتيک را در پيش گرفت و خواهان برکناري بشار اسد از قدرت شد. مخالفت با اسد تا جايي در سياست خارجي اين کشور پيش رفت که حتي مقامات ترکيه حاضر به همراهي و حمايت غير علني از گروه هاي تروريستي شدند. هر چند در يک سال اخير مقامات آنکارا دريافته اند که راه را به کلي اشتباه رفته اند و سياست هاي منطقه اي آنها سبب ايجاد چالش هاي عديده اي براي کل جهان، منطقه و حتي خودشان شده است و بنابراين تا حدودي تغيير موضع داده اند، اما همچنان رويکردهاي عجيبي در سياست خارجي اين کشور در مبارزه با تروريسم داعش به چشم مي خورد که سرنگوني هواپيماي روسي از جمله مهمترين آنهاست.

بعد از آنکه در چند هفته اخير و با اتمام نشست وين پيرامون سوريه، مشخص شد که بشار اسد به خواست و دستور کشورهاي همسايه کنار نخواهد رفت و جمهوري اسلامي ايران نيز بعد از توافق هسته اي به مرکز تبادلات بين المللي و توجه کشورهاي مختلف براي افزايش روابط و قراردادهاي سياسي، نظامي و تجاري تبديل شده است و دقيقاً بلافاصله پس از برگزاري نشست تأثيرگذار مجمع کشورهاي صادرکننده گاز در ايران آن هم با حضور پررنگ روسيه، مقامات ترکيه به اين نتيجه رسيدند که لازم است براي حذف نشدن در عرصه بازي‌هاي منطقه‌اي، به نمايش قدرت در قبال رقبا بپردازند. بنابراين در حالي که کمتر از يکماه از انتخابات پارلماني ترکيه و پيروزي قاطعانه اردوغان و حزبش در اين انتخابات مي گذرد، مقامات دستگاه ديپلماسي اين کشور مي کوشند سياست خارجي نويني از خود به نمايش بگذارند.در اين راستا هدف قرار دادن يک فروند جنگنده سوخوي روسيه در مرز سوريه با ترکيه، توسط جنگنده هاي اف- 16 ترکيه و به بهانه نقض حريم هوايي اين کشور، در کنار اينکه نيازهاي اردوغان براي مقتدر نشان دادن حزبش را در افکار عمومي داخلي تأمين مي‌کند، مي تواند سرآغازي براي اعلام سياست خارجي جديد ترکيه باشد.

در درجه اول سياست ترکيه که در سال‌هاي اخير همواره بين غرب گرايي (با سه جهت گيري عمده رابطه با اتحاديه اروپا، رابطه با ايالات متحده و رابطه با اسرائيل) و نوعثماني گرايي (به معناي ايفاي نقش ميانجي در خاورميانه )در نوسان بوده است، بار ديگر بر اثر تحولات اخير به سمت غرب‌گرايي تمايل يافته است. ترکيه در مقطع کنوني چشم‌انداز روشن و مناسبي براي اعمال نفوذ در خاورميانه و کشورهاي همسايه براي خود نمي بيند و تنها شاهد افزايش نقش آفريني رقباي منطقه‌اي خويش است. بنابراين مي‌کوشد با انجام اقدامات تحريک آميز عليه روسيه که به تازگي به معضلي جديد براي کشورهاي غربي تبديل شده است و البته رو کردن کارت‌هاي برتر خود يعني حمايت ناتو، درماندگي خود را از شکست سياست‌هايش در خاورميانه پنهان نموده و به نمايش نقاط قوت خود بپردازد.

در درجه دوم ترکيه با سرنگوني اين هواپيماي روسي که به سرکوب تروريست ها و شوريان مسلح سوريه مي پرداخت، نشان داد که همچنان موضع سرسختانه خود را در قبال بشار اسد و حمايت از گروه هاي شورشي مخالف وي حفظ کرده و در اين راستا حاضر است با هر کشوري که از بقاي بشار اسد حمايت مي کند، مقابله کند.

در درجه سوم به نظر مي رسد هر چند جمهوري اسلامي ايران در برخورد با روسيه بسيار محتاطانه عمل کرده و تلاش مي‌کند با وسعت بخشيدن به عرصه ديپلماسي خويش، تنها به رابطه با اين کشور اکتفا نکند؛ اما به نظر مي رسد، ترس از شکل گيري محور استراتژيک ايران، روسيه، سوريه، نگراني شديدي در بين تصميم گيران دستگاه ديپلماسي ترکيه ايجاد کرده و بنابراين با سرنگوني هواپيماي روسي در‌صدد ارسال اين پيام برآمده اند که در صورت شکل‌گيري چنين محورهاي رقيب و مخالفي، آنها حتي ابايي از همدست شدن با تروريست ها و ضربه زدن به جبهه جديد مقابله با داعش نيز ندارند.با اين حال نکته‌اي که بايد در پايان به آن اشاره کرد اين است که چنين اقدامات غيردوستانه و خارج از عرف ديپلماتيکي، نه تنها به روابط خارجي ترکيه و اقتصاد و توريسم آن لطمه مي‌زند، بلکه هر چه بيشتر اين کشور را از عرصه نقش‌آفريني منطقه‌اي کنار زده و حتي با مشخص کردن دوگانگي سياست هاي آن در مقابله با تروريسم، پيوستن اين کشور به اتحاديه اروپا را نيز دشوارتر خواهد کرد.

ناتو تبعات جدي سرنگوني سوخو 24 را درک کرده است

نماينده روسيه در سازمان پيمان آتلانتيک شمالي ناتو تاکيد کرد، کشورهاي عضو ناتو فهميده‌اند که سرنگوني هواپيماي سوخو 24 روسيه توسط ترکيه در خاک سوريه، تبعات جدي در بلندمدت خواهد داشت. آلکساندر گروشکو نماينده روسيه در ناتو در سخناني تصريح کرد، کشورهاي عضو سازمان ناتو درک کرده اند که سرنگوني هواپيماي سوخو 24 روسيه توسط جنگنده هاي ترکيه در خاک سوريه، در بلندمدت تبعات جدي براي ناتو به همراه خواهد داشت.وي در مصاحبه با شبکه تلويزيوني روسيه 24 گفت: به نظر من، مهمترين چيز براي ناتو اين است که آنها فهميده‌اند اين اقدامات غيرمسئولانه، مانند تصميم براي سرنگون کردن يک جنگنده روسي، مي تواند تبعات بلندمدتي براي ناتو داشته باشد.روابط روسيه و ترکيه پس از سرنگوني يک فروند جنگنده روسي توسط هواپيماهاي جنگي ترکيه در نزديکي مرز سوريه و ترکيه، متشنج شده است. روسيه خواستار عذرخواهي رسمي آنکارا به خاطر اين اقدام شده و تهديد به اتخاذ تدابير تلافي جويانه اقتصادي عليه آنکارا کرده است ولي اردوغان نيز در مقابل خواستار عذرخواهي روسيه به خاطر نقض حريم هوايي ترکيه شده است.روسيه در پي اين اقدام ترکيه، تحريمهاي اقتصادي را عليه آنکارا اعمال کرده است.

هيچ شکي در مورد حق ترکيه براي دفاع از مرزها و حريم هوايي خود در مقابل هرگونه تجاوزي وجود ندارد، اما اقدام ترکيه در سرنگون کردن جنگنده روسي به منزله اعلان جنگ به يک کشور ابر قدرت بود که احتمالا نتايج خطرناکي را براي ترکيه چه از لحاظ اقتصادي و چه از لحاظ امنيتي-نظامي در پي دارد.روزنامه مستقل راي اليوم در تحليلي نوشت: تفاوت بسيار زيادي ميان سرنگون کردن يک جنگنده سوري از نوع قديمي مستهلک که عمر آن پايان يافته است، با سرنگون کردن يک جنگنده روسي و کشته شدن خلبان آن به دست نيروهاي مورد حمايت آنکارا، وجود دارد. اين تفاوتي است که ترکيه آن را به خوبي در روزهاي آتي خواهد فهميد.پيشتر مسئولان ترکيه‌اي با ورود جنگنده‌هاي روسي چند کيلومتر داخل مرزهاي ترکيه کنار آمده بودند اما اخير جنگنده‌ روسي طبق گفته نيويورک تايمز فقط چند ثانيه وارد حريم هوايي ترکيه شده بود.

اين کنار آمدن ترکيه در اوج حکمت و خويشتنداري بود و معلوم نيست که چرا ترکيه اين استراتژي را تغيير داد و به دو جنگنده اف 16 خود دستور داد تا جنگنده روسي را سرنگون کنند. آيا ترکيه "از عمد" خواسته است تا به تحريک‌ آمريکا جرقه جنگ با روسيه را بزند؟ يا پوتين آنکارا را با فرستادن اين جنگنده براي کشاندن ترکيه به يک جنگ منطقه‌اي تحريک کرد؟هيچ جوابي براي اين پاسخ نداريم، اما چيزي که مي‌توانيم بگوييم اين است که ولاديمير پوتين، رئيس جمهوري روسيه برايش دشوار خواهد بود که اين چنين اهانتي را هضم کند و به روشي شديدتر به آن پاسخ ندهد، چرا که وي عادت ندارد که به اهانت‌ها صبر نشان دهد و پاسخي ندهد، تجارب گذشته نشان داده که او به هيچ وجه در گرفتن انتقام چه به صورت مستقيم يا به صورت نيابتي ترديدي به خود راه نمي‌دهد.

اگر با دقت نظر به واکنش‌هاي اوليه روسيه به سرنگوني اين جنگنده بنگريم، در ميابيم که تمامي اين پاسخ‌ها الهام بخش اين بوده است که انتقام نزديک است و شايد اين پاسخ نظامي باشد و محدود به سرنگون کردن يک جنگنده ترکيه‌اي يعني "يک جنگنده در مقابل يک جنگنده"، نباشد. قلب پوتين در ماه‌هاي اخير آکنده از خشم و کينه در مقابل مثلث ترکيه‌، عربستان و قطر شده است.خبرگزاري رسمي روسيه به نقل از پوتين گزارش داده بود که "سرنگون کردن جنگنده خنجر زدن به روسيه از پشت توسط کساني بود که با تروريست‌ها تباني کرده‌اند." اين سخنان در ديدار با عبد الله دوم، پادشاه اردن در سوچي مطرح شد و پوتين هشدار داد که اين مساله پيامدهاي خطرناکي بر روابط دو کشور بر جاي خواهد گذاشت.ترور يک مسئول اتريشي جرقه جنگ‌ جهاني اول را زد اما آيا سرنگون کردن اين جنگنده روسي جرقه يک جنگ منطقه‌اي يا بين المللي را مي‌زند. بويژه اين که ترکيه يک عضو فعال ناتو است؟احتمالا رجب طيب اردوغان، به باتلاق خونيني کشيده شود که دشوار است با کمترين تلفات مالي و يا جاني از آن بيرون بيايد. و اين حتي در صورتي است که پاسخ روسيه يک جنگ فراگير نباشد. بزرگ‌نمايي نمي‌کنيم اگر بگوييم که دستاوردهاي اقتصادي بزرگ او که باعث پيروزي مجدد حزبش (عدالت و توسعه) براي چهار دوره پي در پي شد و ترکيه را در جايگاه هفدهم قويترين اقتصادهاي جهان قرار داد، در آستانه به باد رفتن است و همين مساله در مورد ثبات ترکيه و اميت اين کشور صدق مي‌کند.يک ماه قبل اردوغان به مسکو رفت و توافق تبادلات تجاري گسترده‌اي را امضا کرد و پيش بيني کرد که حجم اين تبادلات به بيش از 30 ميليارد دلار در پنج سال برسد. سخت است بپذيريم که اين توافق‌ها به قوت خود باقي بماند و اين بلند پروازي‌ها در سايه تنش کنوني ميان دو کشور محقق شود.

از سوي ديگر صنعت گردشگري که سالانه 36 ميليارد براي ترکيه به ارمغان مي‌آورد در پي اين حادثه و بالاگرفتن تنش بسيار ضرر خواهد ديد چراکه بيشتر گردشگراني که به ترکيه مي روند و شمار آن‌ها به حدود 46 ميليون گردشگر در سال مي‌رسد ترجيح مي‌دهند دور از اين کشمکش‌ها در آسودگي تعطيلات خود را در جاي ديگري بگذرانند.

اردوغان سفيران 28 کشور عضو در پيمان ناتو را فراخواند تا آنها را از انگيزه‌هاي سرنگون کردن جنگنده‌ روسي مطلع کند. گويي که او در مقابل آن‌ها گدايي مي‌کرد تا در کنار کشورش در مقابله با هرگونه انتقام احتمالي روسيه بايستد و گرفتن اين انتقام قابل پيش بيني است. اما آيا اين کشورها به درخواست ترکيه پاسخ مثبت مي‌دهند و وارد جنگ جهاني عليه روسيه مي‌شوند؟

زماني که کماندوهاي نيروي دريايي اسرائيل به کشتي مرمره آبي ترکيه در آب‌هاي بين المللي در مقابل سواحل فلسطين اشغالي (29 مه 2010) حمله کردند پيمان ناتو در آن هنگام مداخله نکرد و ناتو هيچ هشداري به اسرائيل نداد يا هيچ تحريم و مجازاتي را عليه اسرائيل به دليل حمله به کشتي يک کشور عضو در ناتو تحميل نکرد. علت آن ساده است و آن عبارت است از اينکه ترکيه يک کشور مسلمان است و اسرائيل به عمق ناتو و اعضاي آن نسبت به ترکيه نزديک‌تر است. مداخله ترکيه در سوريه در قالب جنگ و بي‌ثباتي و چه بسا تجزيه و نزاع طايفه‌اي و حتي خشونت‌هاي نژادي بر ترکيه تاثير گذاشته است.

اردوغان و همپيمانان وي به صورت خوب و دقيق حساب و کتاب نکردند چرا که گمان کرده بودند که نظام سوريه ظرف چند هفته يا چند ماه سقوط مي‌کند، همانند آنچه که در تونس، ليبي، مصر و يمن رخ داد و آن‌ها به سرعت پيشنهادهايي به رئيس جمهوري سوريه و خانواده‌اش در مورد پناهندگي دادند و اين روزها اشتباه اين گمانه زني‌ها ثابت شده است.حتي اگر اين فرضيه را بگيريم که روسيه به صورت جزئي يا فراگير عليه ترکيه اعلان جنگ نکند و خوشتنداري کند و به ميانجي‌گري‌هاي قابل پيش بيني در روزهاي آتي پاسخ مثبت دهد، اين انتقام کافي است که روسيه حمايت نظامي و مالي به (پ.ک.ک) بدهد که با نظام ترکيه مي‌جنگد و خواهان استقلال مناطق کرد در شرق ترکيه است. اين امر ضامن فرسايش نظام ترکيه و تبديل کردن ترکيه به "سوريه ديگري" است .مثلث ترکيه،‌ عربستان و قطر که روس‌ها دل خوشي از آن ندارند اکنون دو ضلع اخيرش به باتلاق خونين يمن کشيده شده است و ضلع سوم که ترکيه است در نزديکي غرق شدن در باتلاق خطرناک داخلي است.          ادامه دارد...

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2015\12\12-21\20-40-22.htm&storytitle=%C7%E4%90%ED%D2%E5%20%C7%DE%CF%C7%E3%20%E4%D9%C7%E3%ED%20%CA%D1%98%ED%E5%20%CF%D1%20%C8%D1%C7%C8%D1%20%D1%E6%D3%ED%E5

ش.د9405003