تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۲۹۸۵۲۲
پایگاه بصیرت / سيداحمد حسيني/ کارشناس و تحليلگر ارشد حوزه اوراسيا

(روزنامه وقايع اتفاقيه ـ 1395/10/18 ـ شماره 313 ـ صفحه 5)

روسيه، کشوري درحال گذار است که با پشت سرگذاشتن پس‌لرزه‌هاي ناشي از فروپاشي شوروي، ابتدا به بازسازي و احيای قدرت ملي خود پرداخته و با ساماندهي شرايط سياسي و اقتصادي در داخل، محيط خارجِ نزديک يعني کشورهاي آسياي‌مرکزي و قفقاز و حوزه مشترک‌المنافع را به‌عنوان اولويت خود قرار داده و آنگاه براي اولين‌بار در دوره پساشوروي در موضوع سوريه، چهره جديد و متفاوتي از خود به نمايش گذاشته است. هر چند درباره روسيه، همه تحولات به يک شخص و آن هم ولاديمير پوتين ختم مي‌شوند اما اگر نگاه واقع‌بينانه‌اي داشته باشيم، خطاست همه رويدادها و روندها را به نام يک فرد ثبت کنيم زيرا پوتين نماينده جامعه‌اي است که در رويارویي با غرب، سرخورده شده و به‌دنبال کسي است که او را به منزلت گذشته بازگرداند؛ بنابراين رفتارهاي کنوني اين کشور را بايد در حس و مطالبه‌اي جست‌وجو کرد که به‌دنبال به‌دست‌آوردن سنگرها و مواضع پيشين و البته با رعايت الزامات و واقعيت‌هاي عصر کنوني و شرايط حال است. با اين نگاه، بايد اقدام روسيه در موضوع سوريه را يک گام راهبردي در حرکت به سمت نظمي در منطقه دانست که اهداف بزرگي فراتر از کمک به يک شريک منطقه‌اي را دنبال مي‌کند. سخن در‌اين‌زمينه بسيار است که واکاوي آن را به مجال ديگري وامي‌گذاريم اما اجمالا، مباني نظم جديدي که روس‌ها به‌دنبال پياده‌کردن آن هستند و راهکار آن را در عمليات ميداني و مذاکرات صلح سوريه دنبال مي‌کنند، مي‌توان در موضوعات زير دسته‌بندي کرد:

سوريه، نقطه بازگشت: روس‌ها در دو دهه گذشته، انتخاب‌هاي مختلفي در سياست خارجي خود انجام دادند؛ از گرايش افراطي به غرب تا گرايش به شرق و اتخاذ شيوه ترکيبي، همکاري با غرب و شرق تا مشارکت در موضوعات و چالش‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي. رهاورد روس‌ها از اين اقدامات، هرچند خلق فرصت‌ها براي خريد زمان و بازيابي قدرت و ارتقای نسبي جايگاه بود اما از نگاه غربي‌ها، روس‌ها همواره بازيگر حاشيه‌اي و خارج از متن بودند که نبايد روي آنها حساب مي‌کردند و مفروض اين بود که مسکو در برابر فشارها ايستادگي نمي‌کند و در دقيقه ۹۰، عرصه را وامي‌گذارد. تجاربي همچون يوگسلاوي، عراق، ليبي و بسياري موارد ديگر، چنين تصوير و نقشي از روس‌ها در بازي قدرت ايجاد کرده بود. سوريه تجربه‌اي بود که به اين نوع از سياست عقب‌نشيني و مماشات روس‌ها پايان داد و مسکو اين‌بار منافع خود را در ايستادگي بر مواضعش تشخيص داد. از نظر مسکو، مسئله سوريه نمونه‌اي است که نه‌تنها بايد از آن مراقبت کرد بلکه رسالتي مهم براي بازگرداندن روسيه به مواضع از دست‌رفته و ارتقای جايگاه اين کشور در منطقه حساس خاورميانه و منطقه جنوب دارد و در مرحله بعدي، اهداف فرامنطقه‌اي در برابر کشورهاي غربي و ايالات‌متحده آمريکا قرار دارد.

افزايش اتکا به روسيه: از آنجا که تحولات در منطقه شدت يافته و کشورها به‌دليل اتکای بيش از حد به غرب، آسيب‌پذيري بيشتري احساس مي‌کنند، روسيه با نمايش قدرتي که در بحران سوريه مي‌دهد، به‌دنبال آن است که خود را به‌عنوان يک کشور توانا و قابل‌اتکا نشان داده و کشورها را به‌سوي تعامل بيشتر با خود بکشاند. به‌همين خاطر، براي روسيه مهم است که موضوع سوريه به‌صورت موفقيت‌آميز حل‌وفصل شود تا الگویي براي نقش جديد اين کشور در منطقه باشد و کشورها، عامل روسي را بيش از گذشته مورد توجه قرار دهند.

گسترش حلقه شرکا

اگر روسيه بخواهد ديپلماسي خاورميانه‌ايِ نوين خود را با جديت پيگيري کند، طبعا سبد شرکاي خود را گسترده خواهد کرد. اقدام در سوريه با مشارکت نزديک ايران آغاز و در ادامه، ترکيه که در حالت ترديد و شرايط دشوار قرار گرفته را شامل شده است. از ديد مسکو، بايد الگوي ترکيه تداوم يافته و کشورهاي ديگري نظير عربستان نيز در اين حلقه قرار گيرند زيرا نگاه درازمدت روسيه به منطقه، صرفا سياسي و امنيتي نيست بلکه مشارکت‌هاي و نفع اقتصادي در ميان است و بايد که محصول هزينه‌هایي که صورت گرفته، چيده شود. به همين خاطر، مسکو با پيشرفت فرايند سياسي، تلاش خواهد کرد کشورها و گروه‌هاي بيشتری را وارد فاز تعامل سياسي کرده و سياست خاورميانه‌اي خود را از انحصار يک يا دو بازيگر، خارج کند.

مهار واگرایي: از منظر روس‌ها، بحران سوريه، نمونه يک اقدام جدي و همه‌جانبه براي مهار جريان‌هاي واگرا و تهديدآفرين در منطقه است تا از طريق آن، همگان متوجه شوند که اقدامات گذشته در عراق و ليبي که منجر به سقوط دولت‌ها و پيدايش کانون‌هاي تنش و بحران شد، قابل‌تکرار نبوده و براي همگان، هزينه‌هاي سنگيني در بر دارد. اين موضوع به‌ويژه در قفقاز و شرق اروپا که در سال‌هاي اخير، روسيه با سياست‌هاي تهاجمي غرب مواجه بوده، بيشتر مصداق داشته و مسکو اين پيام را منتقل مي‌کند که بر سر خواسته‌هايش، جدي است و مقاومت خواهد کرد و اين کشورهاي منطقه هستند که بايد مراقب باشند در سناريوهاي ضدروسيِ قدرت‌هاي بزرگ گرفتار نشوند.

محدودسازي بازيگران: از منظر مسکو، حال که خلأ قدرت در منطقه صورت گرفته است، بايد سهم مناسبي به روسيه داده شود. طبعا اين هدف از طريق کاهش سهم ديگران امکان‌پذير بوده و نگاه روسيه اين است که هر بازيگري از مواضع به‌دست‌آمده در سوريه عقب‌نشيني کرده که البته اين امر ممکن است در ادامه، نقاط اصطکاکي با شرکاي نزديک اين کشور ايجاد کند که بهتر است از هم‌اکنون، تدبير لازم در قبال آنها اتخاذ شود.

محاسبه هزينه- فايده: همانند هر پديده‌اي، موضوع سوريه، يک تيغ دولبه است و به‌همان نسبت که موجد فرصت و نقش‌آفريني است، مي‌تواند روسيه را در يک جنگِ فرسايشيِ بي‌پايان گرفتار کند. به‌همين‌خاطر، روس‌ها به‌دنبال راه‌حل نسبي‌گرايانه در منطقه هستند و به‌هيچ‌وجه مايل نيستند به‌عنوان طعمه‌اي در دسترس گروه‌هاي تروريستي در منطقه قرار گرفته و متحمل هزينه‌هاي مادي و انساني روزافزون شوند؛ چيزي که در هفته‌هاي اخير براي اتباع و شهروندان اين کشور رخ داده است.

در همين راستا، روسيه به‌دنبال آن است که بحران سوريه را از سطح منطقه‌اي به سطح بين‌المللي ارتقا داده و توافقات حاصله را به اجماعي بين‌المللي تبديل کند تا بازيگران و گروه‌ها، توان برهم‌زدن نظمي را که در حال شکل گرفتن است، نداشته باشند.

ابزارسازي در برابر غرب: سياست خاورميانه‌اي روسيه، پيچيده و چندوجهي است. ويژگي اوراسيایي اين کشور، امکان مي‌دهد در شرايطي که باب تعاملات با غرب مسدود است، از ظرفيت‌هاي بخش آسيایي و خاورميانه‌اي، بهره گرفته و خود را براي مواجهه جدي‌تر با غرب آماده کند. آنچه در اين مسير به کمک روسيه آمده، تغييرات جدي در وضعيت دو بازيگر عمده غرب يعني اروپا و آمريکا بوده که رخ داده است. اروپا اکنون با خروج انگليس و چالش‌هاي فراروي در ضعيف‌ترين شرايط خود قرار دارد و در سوي ديگر، آمريکا با روي‌کارآمدن ترامپ در شرايط بسيار بهتری براي آزمودن صحنه جديد روابط با روسيه قرار گرفته است. از منظر روس‌ها، اوباما و دموکرات‌ها بدترين گزينه براي اين کشور بودند که با سياست‌هاي اجماع‌سازي، عملا درهاي بسياري از کشورها در اروپا و نقاط مختلف جهان را به‌روي روسيه بستند اما ترامپ از نظر روس‌ها فاقد اين ويژگي است به‌ويژه اينکه دغدغه دولت آتي واشنگتن اين خواهد بود که توجهات را بيشتر به داخل خود معطوف کند؛ بنابراین، روسيه مي‌تواند اميدوار باشد که با نقش محوري در موضوع سوريه و دستاوردهایي که در اين عرصه به‌دست آورده با قدرت بيشتري به مواجهه با رفتارهاي آمريکا در دوره جديد برود. همين محاسبات است که باعث خودداري دولت روسيه از اقدامات تلافي‌جويانه در برابر اقدامات روزهاي پاياني اوباما شده و تلاش دارد صحنه شطرنج روابط با آمريکا را براي ورود به دوره ترامپ، بيش از اين پيچيده نکند.

جمع‌بندي

هرچند، نمي‌توان درباره تحولات کنوني خاورميانه و سهم روسيه در آن، بزرگ‌نمایي کرد اما اين کشور به‌دنبال ارتقای جايگاهش در نظم جديد در اين منطقه و براي اين منظور، همه توان و ظرفيت‌هاي خود را به کار برده است. مسکو علاوه بر اينکه تلاش مي‌کند با طرف‌هاي مختلف درگير در موضوع سوريه در تماس باشد، هوشيار است که اقدامات تحريک‌آميز همانند ترور سفير اين کشور در ترکيه يا اقدامات دولت اوباما در روزهاي پاياني، خللي در رويکردي که در پيش گرفته، ايجاد نکند. همچنين تلاش ديگر روسيه بر اين است که در شرايطي که بازيگران منطقه‌اي همانند عربستان، ترکيه، قطر و نيز کشورهاي غربي و آمريکا، موضع ضعيفي در تحولات سوريه به‌ويژه پس از آزادي حلب پيدا کرده‌اند، آهنگ ديپلماسي خود را تندتر کرده و آنان را هر چه بيشتر به‌سمت تعامل بيشتر با خود در‌اين‌زمينه بکشاند.

http://vaghayedaily.ir/fa/News/50514

ش.د9503311