تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۰۱۷۳۲
مقدمه: جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم، دوره‌های تاریخی گوناگونی مانند کمون‌های اولیه، برده‌داری، فئودالیسم، سرمایه‌داری و... را پشت سر گذاشته است. در هر کدام از این دوره‌ها افکار و ارزش‌های متفاوتی بر انسان‌ها حاکم بوده و نحوه زندگی آنها متفاوت بوده است. در اینجا بی‌مناسبت نیست که از طبیعت دوم «اصطلاح کلیدی در توسعه‌ نابرابر» اثر نیل اسمیت، استفاده کنیم و بگوییم هر مناسبات به عنوان مثال مناسبات برده‌داری، فئودالیسم یا سرمایه‌داری، جغرافیای تاریخی خاص خود را تولید می‌کند. در دوران اولیه یا قدیم، زندگی انسان‌ها در محدوده‌ جغرافیای خاصی سپری می‌شد و اکثریت در محدوده خاصی به دنیا آمده، زندگی کرده و از دنیا می‌رفتند. در هر دوره‌ای تعریفی متفاوت از انسان وجود داشته و به تبع آن حقوق متفاوتی برای او متصور و اعمال می‌شده است. انسان‌های اولیه، بخش‌هایی از بدن خود را با برگ درختان می‌پوشاندند. غذای آنها دانه‌های گیاهی و میوه‌های درختان و در مراحل بعدی، حیوانات نیز به آنها اضافه شد. در مقاطعی انسان‌ها روی درختان زندگی می‌کردند، ولی به مرور زمان با پیشرفتی که در تاریخ تمدن بشری صورت گرفت، نوع لباس، خوراک، مسکن و... آنها تغییر کرده و به عبارتی متنوع‌تر شده است. در آن دوران، آنها از قبیله و سرزمین خودشان دفاع می‌کردند و معمولا شغل پدرانشان را ادامه می‌دادند. در محدوده قبیله خود ازدواج می‌کردند و از رئیس قبیله که به‌صورت موروثی انتخاب می‌شد، فرمانبرداری می‌کردند. به عبارتی طبق نظریه (مازلو) نیازهای اولیه انسان، آن هم به شکل ابتدایی تامین می‌شد. مازلو، نیازهای انسان را به نیازهای اولیه و ثانویه تقسیم کرده است، ولی در دنیای جدید علاوه بر نیازهای اولیه به نیازهای ثانویه انسان نیز توجه خاص می‌شود. حق و حقوق تازه‌ای برای انسان‌ها به رسمیت شناخته شده است. یکی از آنها حق انتخاب است و انسان‌ها آزادی بیشتری دارند که با چه کسی ازدواج کنند؟ چه شغلی انتخاب کنند؟ کجا زندگی کنند؟ به عبارتی، آنها آزادی بیشتری در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و... خود دارند. هر چند هنوز افراد، جریان‌ها و گروه‌هایی در دنیا هستند که حق انتخاب برای انسان‌ها قائل نیستند، ولی آنها و اندیشه‌شان در حال زوال است و در آینده‌ تاریخ بشری جایی ندارند. در هر برهه‌ای از تاریخ، ارزش‌ها و هنجارهایی بر جامعه حاکم بوده و مردم به آن پایبند بوده‌اند و تخطی از آن، جرم محسوب می‌شده است. قرون وسطی در اروپا نیز یکی از دوره‌های مهم بوده که حوادث و اتفاقات بسیار تلخی، طی این قرن‌ها اتفاق افتاده و دوران تاریکی لقب گرفته است. در قرون وسطی، هیچ‌کس حق اظهارنظر برخلاف نظریه کلیسا را نداشت و افرادی مانند گالیله به جرم اعلام یک نظریه علمی، توسط کلیسا محاکمه شد. حرکت‌های سیاسی و انقلابی، علیه حکومت‌های دیکتاتوری اروپا به تاسیس دموکراسی‌های نو در غرب منجر شد. این حرکت‌ها حاصل اثرگذاری فکری اندیشمندان فرانسوی، «منتسکیو و ژان ژاک روسو» و سیاستمداران آمریکایی، «توماس جفرسون و جیمز مدیسون» بود. در این دوره ما پدیده‌های جدیدی مانند کشور، ملت، دولت، دموکراسی، توسعه، منافع ملی، امنیت ملی، احزاب و انتخابات را داریم. تغییر و تحولاتی که در اروپا به رنسانس منجر شد، کل جهان را تحت‌تاثیر قرار داد. کشورمان ایران نیز از این تاثیرات بی‌بهره نبوده و نخبگان و مردم به تدریج خواهان توسعه کشور شده‌اند. دموکراسی از لوازم توسعه بوده، همچنین وجود احزاب از ضروریات دموکراسی است. مردم از طریق انتخابات به کاندیدای احزاب رای داده و آنها قدرت را به دست می‌گیرند. حال در این مقاله برآنیم که به این سوال پاسخ دهیم که معیار و شاخص صحیح انتخاب چیست؟
پایگاه بصیرت / فتح‌اله دهقان / دانش آموخته جغرافیای سیاسی
(روزنامه آفتاب يزد - 1396/01/26 - شماره 4868 - صفحه 20)

1- ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای جهان از این تغییرات مصون نمانده و پیشرفت و توسعه‌ کشورهای غربی و جهان اول بر ایران نیز تاثیر بسزایی داشته است. مردم و نخبگان ایران نیز دریافته‌اند که دنیا تغییر کرده و نباید از قافله‌ پیشرفت عقب بمانند. از جمله کسانی که عملاً متوجه این موضوع شدند، عباس میرزا در جنگ با روس‌ها بود. همچنین قائم مقام فراهانی و میرزا تقی‌خان امیرکبیر نیز اقدامات شایانی را انجام دادند، ولی با قیچی استعمار غربی و استبداد داخلی حذف شدند. انقلاب مشروطه، نقطه عطف تجدد و تغییر و دموکراسی‌خواهی برای ایرانیان است. جنبش مشروطه، نخستین جنبش مردمی برای رهایی از آموزه‌های سنتی در مقابل حاکمیت در خاورمیانه است و اولین حرکت‌های قانون‌خواهی و ایجاد نهادهای سیاسی- اقتصادی مدرن، در جنبش مشروطیت(1284ش) پدیدار شده است.

در مشروطه، مردم ایران با یکسری معیار، شاخص و هنجارهای نو که در دنیای جدید مطرح شده بود، آشنا شدند. واژهای کلیدی نظیر قانون (قانون‌اساسی)، اصلاحات، مجلس شورا، ملت و حقوق ملت برای اولین بار در کتابی از میرزا ملکم خان، به نام دریچه‌ غیبی یا دفتر تنظیمات در سال ( 1275 ق) که اولین توصیف نظام‌مند نظام مشروطه در ایران محسوب می‌شود، سرآغاز پیدایش و گسترش چنین عقایدی به ارتباط ایرانیان با کشورهای اروپایی مربوط است. بنابراین بسیاری از این مفاهیم به تقلید از عقاید رایج در اروپا در ایران رواج یافته است.

2- منافع ملی و امنیت ملی: در اصل (9) از قانون‌اساسی، به مواردی اشاره شده که مربوط به امنیت ملی است. در اصل( 176) نیز هدف از تشکیل شورای عالی امنیت ملی را تامین منافع ملی، پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی می‌داند. همچنین در بند ( 5 و 7) سیاست‌های کلی انتخابات، ابلاغیه مقام معظم رهبری، هرگونه اقدام مغایر منافع ملی و امنیت ملی ممنوع شده است. منافع ملی یکی از واژه‌های بحث برانگیز است. تعدادی از کشورها، منافع ملی را به مفهوم علمی پذیرفته و به آن عمل می‌کنند. ولی تعدادی از کشورها و حکومت‌ها، منافع ملی را منافع گروه یا هیئت حاکمه دانسته و عملکرد آنها نه در راستای منافع ملی بلکه در جهت منافع حاکمان است.

منافع ملی، عبارت است از هدف‌های اساسی و تعیین‌کننده نهایی سیاست خارجی که تصمیم‌گیرندگان، دولت را در این فرآیند، راهنمایی و ارشاد می‌کند. این مفهوم، حیاتی‌ترین نیازهای دولت را شامل می‌شود که در بر گیرنده حفظ بقاء، استقلال، تمامیت ارضی، امنیت و رفاه اقتصادی است. قدرت، عامل عمده‌ای است که در خصوص منافع ملی بایستی مورد توجه قرار گیرد. بدین ترتیب که کشورها با توجه به سطح قدرتشان، قادر به تامین منافع ملی هستند. مهم‌ترین عناصر تشکیل‌دهنده قدرت شامل ایدئولوژی، عوامل اجتماعی و انسانی، سیاسی، جغرافیایی، نظامی و اقتصادی و... است.

امنیت ملی نیز یکی از واژه‌هایی است که دگرگونی‌های مفهومی به خود دیده است. در دنیای قدیم به بُعد نظامی امنیت توجه می‌شد، ولی در دنیای نوین به بُعد اقتصادی بیشتر توجه می‌شود. دانشنامه بین‌المللی علوم اجتماعی، امنیت ملی را «توان یک ملت در حفظ ارزش‌های داخلی از تهدیدهای خارجی» تعریف می‌کند.

با توجه به نقش مسائل اقتصادی، سیاسی و بین‌المللی در امنیت ملی می‌توان آن را به این صورت ارائه کرد. امنیت ملی یعنی دستیابی به شرایطی که به یک کشور امکان می‌دهد از تهدیدهای بالقوه، بالفعل خارجی و نفوذ سیاسی و اقتصادی بیگانه در امان باشد و در راه پیشبرد امر توسعه اقتصادی، اجتماعی، انسانی، تامین وحدت و موجودیت کشور و رفاه عامه، فارغ از مداخله بیگانه گام بردارد.

3- توسعه: از دیگر مولفه‌های دنیای جدید، بحث توسعه است. بعضی ازکشورهای جهان توسعه یافته‌اند که به آنها جهان اول می‌گویند و بخشی عقب مانده و جهان سوم. از لحاظ تاریخی، اندیشه‌ توسعه‌ کشورها همزمان با آغاز دوره‌ رنسانس در اروپا شکل گرفت و اولین نشانه‌های مشخص توسعه، همزمان با انقلاب صنعتی آشکار شد. در قرن بیستم و پس از جنگ جهانی دوم، موضوع توسعه به یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح در محافل علمی جهان تبدیل شد و کشورهای مختلف برنامه‌ریزی و طراحی ویژه‌ای را برای رسیدن به آرمان‌های خود انجام دادند.

کشورهایی که در جهان به توسعه رسیده‌اند، دارای شاخص‌هایی هستند. از جمله این شاخصه‌ها، سطح پیشرفت در بخش‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. کشورهایی که از نظر پارامترهای مربوط به بخش‌های فوق‌الذکر در سطح بالاتری باشند و از سایر کشورها جلوتر بوده، اصطلاحاً به آنها، کشورهای توسعه‌یافته می‌گویند. در این کشورها ما شاهد دموکراسی پایدار، همچنین احزاب قوی هستیم که با رای مردم، قدرت را در دست گرفته و کشور را مدیریت می‌کنند.

4- دموکراسی: فصل (3) قانون‌اساسی و تعدادی دیگر از اصول قانون‌اساسی به مواردی اشاره دارد که به دموکراسی برمی‌گردد. در دموکراسی، مردم در تعیین سرنوشت خود نقش داشته و تفاوت آرا و عقاید به رسمیت شناخته می‌شود. دموکراسی نیز دارای اصولی است. در دموکراسی‌های نوین، ارکان حکومت شامل قوه‌مقننه، مجریه، قضائیه و البته مطبوعات آزاد نیز رکن چهارم دموکراسی است. از اصول بسیار مهم دموکراسی تفکیک قواست و این مسئله در این کشورها رعایت می‌شود. در اصل(57) قانون اساسی نیز به تفکیک قوا اشاره شده است که در این راستا قوه‌قضائیه، مستقل و مقتدر، قلب دموکراسی است. در اصل( 156) قانون‌اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز آمده است، قوه‌قضائیه قوه‌ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت است.

ایجاد دموکراسی در هر کشوری نیاز به زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و. . . دارد و اینکه جامعه برای پذیرش دموکراسی باید آماده باشد (در خصوص دموکراسی این مسئله که بسیار مهم و حیاتی نیز است، بایستی مدنظر همه‌ مردم خصوصا جوانان قرار گیرد و شایسته است، دموکراسی توسط خود مردم و به‌تدریج در داخل، فرهنگ‌سازی شود. دیگر اینکه توسط کشورهای خارجی در کشور دیگر دموکراسی ایجاد نمی‌شود. اگر کشوری زمینه‌ ایجاد دموکراسی را نداشته باشد، به سرنوشت لیبی، عراق و... گرفتار می‌شود).

5- احزاب: در اصل (26) قانون‌اساسی به آزادی احزاب اشاره شده است. یکی از نهادهای بسیار مهم در دموکراسی، احزاب است. احزاب وظایفی دارند از جمله مشکلات و خواسته‌های مردم از طریق احزاب به حکومت‌ها انتقال می‌یابد و اینکه رابطی بین حکومت و مردم هستند، همچنین برنامه‌های حکومت‌ها، از طریق احزاب در جامعه اجرا می‌شود. احزاب در انتخابات برنامه‌های خود را ارائه می‌دهند و مردم به آنها رای می‌دهند و آنها دولت تشکیل داده و در پایان جوابگوی مردم هستند. اگر موفق نبودند، در دوره‌ بعد مردم به آنها رای نخواهند داد.

یکی از زمینه‌های بسیار مهم برای تشکیل احزاب، فرهنگ انجام کار گروهی است که این مسئله در کشورهای توسعه‌یافته جا افتاده است. ولی در کشورهای جهان سوم، در این زمینه مشکلات زیادی وجود دارد به عبارتی مردم نمی‌توانند، کارگروهی انجام دهند. به قول دکتر سریع‌القلم «یکی از مشکلات اساسی کشور ما ایران، نیز این است که نمی‌توانیم کار گروهی انجام دهیم». به عنوان مثال، کشور ما در کشتی که ورزشی انفرادی است، موفق‌تر از ورزش‌های گروهی و تیمی مانند فوتبال است این مثال را می‌شود، به دیگر زمینه‌ها نیز سرایت داد.

وقتی تاریخ معاصر ایران را مورد کنکاش قرار دهیم، تنها حزبی که می‌توانیم آن را حزب بنامیم، حزب توده است. عملکرد حزب توده نیز در راستای منافع ملی ایران نبوده و در راستای اجرای دستورات دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی بوده است. حزب توده، در راستای اهداف اتحاد شوروی، اقدام به جذب تعداد زیادی از نخبگان این مرز و بوم کرد که می‌توانستند در راستای پیشرفت و توسعه کشور ایران باشند و عملاً توان و استعداد آنها را به هدر داد.

همچنین عملکرد این حزب، در جنبش ملی‌شدن صنعت نفت، جریان فتنه آذربایجان و کردستان پس از جنگ جهانی دوم به دستور استالین، عملکرد نمایندگان این حزب در مجلس به نفع شوروی و علیه منافع ملی ایران بود. اگر عملکرد این حزب در راستای منافع ملی و امنیت ملی ایران بود، می‌توانست به پیشرفت و توسعه‌ کشور کمک زیادی کند.

6- انتخابات: در اصل(6) قانون‌اساسی آمده است، در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکای آرای عمومی اداره شود. از طریق انتخابات؛ انتخاب رئیس‌جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، از راه همه‌پرسی برگزار می‌شود.

درست است که مشروطه در مواردی از رسالت خود شکست خورد، ولی یکی از پیروزی‌های مشروطه، این بود که ایده‌ انتخاب‌کردن و انتخاب‌شدن برای اداره‌ امور کشور را به جامعه ایرانی معرفی کرد. با استفاده از حق انتخاب برای ملت ایران، پارلمان شکل گرفت. ترکیب پارلمان در ابتدا طبقاتی بود به عبارتی، هر کدام از طبقات اجتماعی، بازاریان و... تعداد نماینده مشخصی و سهمیه‌ای، برای انتخاب‌شدن داشتند. به‌تدریج حق طبقاتی از بین رفت و همه مردم ایران، حق انتخاب شدن داشتند. البته لازم به ذکر است که زنان ابتدا حق رای نداشته و بعدها صاحب حق رای شدند. خالی از لطف نیست، بدانیم که انقلاب مشروطه در ایران که اولین نوع خود در خاورمیانه بود، توسط قزاق‌های روسی سرکوب شد. مجلس به توپ بسته شد. تعدادی از نمایندگان مردم کشته شدند و مشروطه تعطیل شد و اصطلاحا (استبداد صغیر) آغاز شد.

پارلمانی که با رای مردم ایران انتخاب می‌شد، در طول تاریخ خدمات بزرگی به مردم ایران و در راستای منافع ملی و امنیت ملی ایران انجام داده است. از جمله این خدمات، تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، مخالفت با حضور اتحاد شوروی در ایران بعد از جنگ جهانی دوم و در ابتدای دوران جنگ سرد که نیروهای اشغالگر روسی ایران را تخلیه نمی‌کردند، همچنین با ایجاد فتنه آذربایجان و کردستان به دستور مستقیم استالین، قصد داشتند، ایران را تجزیه کنند.

در این راستا یکی از بزرگ‌ترین مشکلات امنیت ملی را برای کشور، در دوران معاصر ایجاد کرد. البته مجلس ایران تحرکات و اقداماتی مغایر با منافع ملی و امنیت ملی ایران نیز داشته است. از جمله تصویب قراردادهایی که حقوق ملت ایران را تضییع کرده، همچنین نمایندگان توده‌ای، کمونیست‌ها و گروه‌های چپ در مجلس از منافع اتحاد شوروی، مثل واگذاری امتیاز نفت شمال ایران به آن کشور و... دفاع می‌کردند. یا فراکسیون‌های طرفدار دربار و انگلیسی‌ها معمولاً برای منافع انگلیس تلاش می‌کردند. ریاست‌جمهوری که دومین جایگاه را در کشور دارد نیز از طریق انتخابات و با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شود.

7- معیار و شاخص صحیح انتخاب: منافع ملی و امنیت ملی بهترین شاخص و معیار و شاغول برای انتخاب شهروندان هر کشوری است، مردم کشورها، بایستی آن را نصب‌العین خود قرار داده و بر اساس آن تصمیم بگیرند. همچنین سیاستمداران، دولتمردان و نخبگان نیز باید در ترسیم و اجرای استراتژی‌های کلان و خرد داخلی و خارجی آن را مدنظر قرار دهند.

منافع ملی و امنیت ملی، دو مسئله کلان و راهبردی و حیاتی هستند که باید در همه‌ مسائل به آن توجه خاص شود. از جمله در مسئله توسعه باید مدنظر خاص قرار گیرد. اگر دل در گرو توسعه کشور داریم، اگر به‌دنبال آبادانی و پیشرفت کشور هستیم، اگر رفاه را برای خود و نسل‌های آینده خواهانیم، شایسته است در انتخابات، منافع ملی و امنیت ملی، شاخص انتخاب ما باشد. اگر قبیله‌گرایی به مفهوم قدیم و جدید آن شاخص و معیار ما برای انتخاب باشد، روی توسعه را نخواهیم دید، بلکه عقبگرد نیز خواهیم کرد. لازم است مردم و شهروندان هر کشور، منافع ملی و امنیت ملی، شاخص زندگی و انتخاب آنها باشد.

8- وظیفه نخبگان: در کشورهایی که احزاب وجود ندارد، وظیفه‌ نخبگان است که مردم را آگاهی داده و با مسائلی نظیر منافع ملی و امنیت ملی کشور، آشنا کنند. در ایران طی تاریخ معاصر در خلا احزاب، این وظیفه به‌عهده نخبگان و جنبش دانشجویی بوده است.

در کشور ایران جامعه پرشمار نخبه و تحصیلکرده داریم. در دنیای کنونی انتظارات زیادی از تحصیلکردگان، متخصصان و نخبگان می‌رود. همچنان که تمامی‌پیشرفت‌های بشری که در طول تاریخ صورت گرفته و تمدن فعلی بشری نتیجه آن است به‌وسیله‌ نخبگان انجام گرفته است. ضروری است نخبگان کشور، در اولین مرحله به منافع ملی و امنیت ملی توجه کنند. دوم اینکه به روشنگری مردم پرداخته و این مقوله را برای مردم روشن و حلاجی کنند و آنها را برای حرکت در این مسیر هدایت کنند تا معیار انتخابشان منافع ملی و امنیت ملی باشد نه نظریه‌ها و شعارهای پوپولیستی و عوام‌گرایانه، افراد و جریان‌های کج‌اندیش و آنهایی که در آسمان‌ها سیر می‌کنند.

9- فصل انتخابات: در اصل (113) قانون اساسی آمده است، پس از مقام رهبری، رئیس‌جمهور، عالی‌ترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه‌مجریه را جز در اموری که مستقیما به رهبری مربوط می‌شود، برعهده دارد.

اکنون که فصل انتخابات است باید منافع ملی و امنیت ملی، معیار و شاخصمان برای انتخاب رئیس‌جمهور باشد.

در حال حاضر کشور ایران، گریبانگیر مشکلات عدیده‌ داخلی و خارجی است. مثالی ملموس و عینی که اغلب خانواده‌های ایرانی با آن مواجه هستند، مسئله‌ بیکاری در کشور است و حل این مشکل، نیازمند اصلاح سیاست‌های خرد و کلان داخلی و خارجی است تا زمینه‌ ورود سرمایه و تکنولوژی به کشور فراهم شود و با استفاده‌ بهینه از منابع منحصربفردی که کشور ایران دارد، مشکل بیکاری حل شود. رئیس‌جمهور با متعهد بودن به منافع ملی و امنیت ملی می‌تواند، در حل این مشکلات نقش بسزایی ایفا کند. نمونه‌ دیگر، ایران و قطر مخزن گازی مشترکی دارند. ایران بر اثر تحریم‌ها، کمبود سرمایه و تکنولوژی قادر به استفاده بهینه از این نعمت خدادادی نبوده، ولی قطر به‌طور مداوم و با شتاب بسیار زیادی در حال استفاده از آن جهت توسعه‌ این کشور است.

هموطنان گرامی، اگر به‌دنبال توسعه‌ کشور هستیم، باید سیاست‌های کلان و خرد داخلی و خارجی اصلاح شود. یکی از لوازم اصلی آن، انتخاب رئیس‌جمهوری است که توسعه‌ کشور دغدغه‌ او باشد، این یک اصل پذیرفته شده بین‌المللی است که سیاست خارجی هر کشوری، ادامه‌ سیاست‌های داخلی آن کشور است. رئیس‌جمهور انتخاب شایسته مردم است، شناخت کافی از خاستگاه، جایگاه، عقبه‌ فکری، قدرت و مقبولیت افراد، جریان‌ها، گروه‌ها و باندهای قدرت، همچنین نگرش آنها در خصوص مسائل داخلی، منطقه‌ای و جهانی و توان ایفای نقش و بازی در شطرنج سیاست داخلی، منطقه‌ای و جهانی را داشته باشد. مردم فهیم و هموطنان عزیز باید کسی را انتخاب کنند که تاریخ جهان، خاورمیانه به‌خصوص تاریخ معاصر ایران را بداند. اطلاع کافی از ساختار هرم قدرت جهان، از اوضاع کشور و منطقه و جهان داشته باشد تا بتواند تحلیلی منطقی و درست از مسائل جهانی، منطقه‌ای و ملی ارائه دهد.

در کشور‌های جهان، معمولا رئیس‌جمهوری انتخاب می‌شود که به‌خوبی به مسائل فوق‌الذکر آشنایی داشته و معیار و شاخص آنها، منافع ملی و امنیت ملی کشور مطبوعشان است. کافی است، نگاهی به ترکیب لیست روسای‌جمهور کشور دنیا بیندازیم. لازم است به رئیس‌جمهوری رای دهیم که با ساختار کنونی بین‌المللی آشنا بوده و تشخیص دهد جایگاه ایران در این ساختار کجاست، از طرفی تشخیص دهد منافع ملی ایران در داشتن رابطه با کدام کشورها تامین می‌شود. رئیس‌جمهور باید بداند که در دنیای امروز حرف اول را اقتصاد می‌زند، همچنین عملگرایی و سیاست رئالیستی سرلوحه‌ او باشد نه افکار پوپولیستی و عوام‌فریبانه.

او باید اطلاع داشته باشد، تجارب جهانی نشان می‌دهد که سیاست انزواگرایی و در مسیر خلاف جریان‌های اصلی جهانی و رقابت‌های بی‌پایه و غیراصولی و مقابله با دنیا، صرفاً به عقب‌ماندگی و پذیرش منفعلانه‌ ملزومات جهانی شدن خواهد انجامید، کشورهای کره‌ شمالی و جنوبی نمونه‌ خوب و روشنی در این زمینه هستند. کره‌ شمالی با اتخاذ سیاست‌های انزواگرایانه و تقابل با دنیا، کاملا منزوی شد. ولی کره‌جنوبی با اتخاذ سیاست‌های تعامل با دنیا، به یکی از کشورهای پیشرفته جهان تبدیل شده است. رئیس‌جمهوری باید انتخاب شود که تشخیص دهد، در تحولات منطقه‌ای و جهانی کجا باید ایستاد تا منافع ملی و امنیت ملی ما تامین شود.

ما باید کسی را انتخاب کنیم که در اولین گام با معنی لفظی منافع ملی و امنیت ملی آشنا باشد. دوم اینکه منافع ملی و امنیت ملی دغدغه‌ او باشد و دیگر اینکه توان دفاع از منافع ملی و امنیت ملی کشور را داشته باشد. بالاخره با شناخت کامل از عقبه‌ فکری کاندیدا، به او رای دهیم و لازم است بررسی کنیم که فرد کاندیدا متعلق به چه حزب یا گروهی است. آیا منافع ملی و امنیت ملی دغدغه‌ فکری اوست یا منافع باندی، حزبی و گروهی؟ اگر به خود، خانواده، شهر، کشورمان و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم علاقه داریم، لازم است معیار انتخابمان، منافع ملی و امنیت ملی باشد.

به امید آن روز...

منابع در روزنامه موجود است

http://aftabeyazd.ir/?newsid=69250

ش.د9600331