تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۷  ، 
شناسه خبر : ۳۰۸۵۵۹
عبدالله رمضان‌زاده در گفتگوی تفصیلی با آفتاب یزد با توجه به شرایط فعلی درخواست کرد:
مقدمه: اگر مبتلا به بیماری «آسم» باشی کمتر بهانه‌ای می‌توانی بیابی تا در یکی از آلوده ترین روزهای پایتخت، هنگامی که دولت اقدام به تعطیلی مدارس تهران کرده است، راهی خیابان‌ها‌ی دودی شوی. گپ و گفت با عبدالله رمضان زاده یکی از آن بهانه‌ها‌ی ناب بود که من را روانه‌ی ساختمانی در حوالی میدان ونک کرد. سخنگوی دولت اصلاحات با وجود آنکه دیگر در منصبی اجرایی مشغول به کار نیست اما هنوز وظیفه خود را اطلاع رسانی به مردم سرزمینش می‌داند و علی رغم برخوردار نبودن از تریبونی رسمی همچون سایر چهره‌ها‌ی سرشناس اصلاح‌طلب، برای آگاهی بخشیدن به مردم شبکه‌ها‌ی اجتماعی چون توییتر و اینستاگرام را برگزیده است که گاه دیتاهایش پرده از حقیقتی بر می‌دارد و جنجال می‌آفریند. همچون ماجرای کنارگذاشتن شهیندخت مولاوردی از معاونت زنان در دولت دوازدهم که برای نخستین بار از زبان رمضان زاده شنیده شد. بهانه دیدارم با سخنگوی دولت اصلاحات موج انتقاداتی است که علیه حسن روحانی و دولتش در هفته‌ها‌ی اخیر شکل گرفته که سرآغازش انتشار متن لایحه بودجه 97 و وجود لوایحی چون افزایش سه برابری عوارض خروج از کشور و گرانی بنزین بود و با ایجاد کمپین پشیمانی از رای به روحانی توسط گروه‌ها‌ی مخالف دولت و پیوستن برخی چهره‌ها‌ی هنری و ورزشی به آن استمرار یافت. عبدالله رمضان زاده بر این باور است که روحانی باید در این مقطع حساس، وارد میدان شود و مردم پیرامون مشکلات دولتش حرف بزند. او باور دارد که علیرغم وجود کاستی‌ها‌یی در دولت دوازدهم، همچنان حسن روحانی بهترین گزینه برای ریاست جمهوری ایران است و بدیلی هم ندارد. متن زیر گفتگوی «آفتاب یزد» با دکتر عبدالله رمضان زاده استاندار اسبق کردستان و سخنگوی دولت اصلاحات است که شما را دعوت به خواندن آن می‌کنم:

(روزنامه آفتاب يزد ـ 1396/10/09 ـ شماره 5076 ـ صفحه 6)

* آقای دکتر! در برخی مجامع اصلاح‌طلبی زمرمه عبور از روحانی مطرح شده است.چقدر این مسئله را جدی می‌دانید؟ به نظر شما بحث عبور از روحانی از کجا نشات گرفته است؟ آقای آشنا گفته است که احمدی نژادی‌ها آن را مطرح کرده اند.

** ببینید ما اصلاح‌طلبان مسیری برای حرکت انتخاب کرده ایم که آن مسیر،حرکت قانونی، تدریجی، مدنی و بدور از خشونت است. در این مسیر با هرکسی که همراه ما باشد، همراهی می‌کنیم و جلو می‌رویم. به‌نظر من آقای روحانی در آن مسیر حرکت می‌کند و عبور از روحانی معنایی ندارد. اما خب انتقاداتی به شیوه رفتاری دولت آقای روحانی وارد است که آقای روحانی باید به این انتقادات پاسخ دهد. مهم ترین نقدی که من به دولت روحانی می‌کنم این است که راجع به مشکلات کشور توضیح نمی‌دهد. آقای روحانی در گزارش 100 روزه‌اش همه چیز را خوب ارائه می‌دهد، در حالی که گاهی گفته‌هایش با واقعیات جامعه سازگاری ندارد. بنابراین باید با مردم واقعیات را در میان گذاشت، وضعیت اقتصادی، شرایط مالی کشور، شرایط مالی دولت، فشارهای موجود و هزینه‌های جانبی که وجود دارد را باید برای مردم روشن کند.انتقادات به آقای روحانی به این معناست.

اما واقعیت این است؛ شما هنگامی که یک رئیس‌جمهوری را انتخاب می‌کنی او را برای یک دوره چهار ساله انتخاب می‌کنی و در این دوره ممکن است برخی از اموری که آن دولت انجام می‌دهد

باب میل شما نباشد. این به معنای عبور از رئیس‌جمهور نیست. مطالبات و انتقادات باید برقرار باشد، نباید به خودسانسوری پرداخت. اما در این میان دفاع از روحانی همچنان معنادار است.

* آیا تاکنون روحانی در دولت دوم خود در مسیر اصلاحات قدمی برداشته است؟

** بله. من هنوز به آقای روحانی در مسیری که پیش‌می‌رود نمره قبولی می‌دهم علی‌رغم همه انتقاداتی که به خصوص خود من به شکل شخصی به وضعیت وزارت کشور و انتصابات انجام گرفته در استان‌ها دارم اما معتقدم آقای روحانی از بسیاری جهات ارجح است نسبت به همه کسانی که ممکن است رقیب روحانی محسوب شوند. من از رایی که به آقای روحانی دادم دفاع می‌کنم و فکر می‌کنم در شرایطی که رای دادم هیچ گزینه دیگری نداشتم و امروز هم اگر انتخابات برگزار شود باز با همین شرایطی که مشاهده کرده‌ایم و با همین مشکلاتی که دولت با آن مواجه است، به آقای روحانی رای می‌دهم.

* آقای روحانی اکنون در معرض انتقادات بسیاری قرار دارد و حتی گروهی از حامیانش هم از رایی که به او داده اند، ابراز پشیمانی می‌کنند. آقای دکتر! اگر شما جای رئیس‌جمهوری بودید، چه اقدامی می‌کردید تا خود را از این موجی که علیه‌تان ایجاد شده، برهانید؟

** من به اطلاع‌رسانی می‌پرداختم. باید با مردم به طور مرتب حرف زد و واقعیت‌ها را به آن‌ها گفت. الان بیشترین انتقاداتی که به آقای روحانی می‌شود مربوط به حوزه اقتصاد است. آقای روحانی باید بیاید واقعیت اقتصاد جامعه ایران را به مردم بگوید و همینطور برنامه‌های خودش را؛ با شعارهای کلی نباید جلو رفت، باید برنامه‌ها را اعلام کرد و پیش رفت.

* در این میان مبحثی که مطرح شده، رفتار اصلاح‌طلبان در قبال روحانی است. به نظر می‌رسد بیش از آنکه به نقد منصفانه بپردازند به توجیه عملکرد دولت آقای روحانی می‌پردازند. نظر شما در اینباره چیست؟

** واقعیت این است که آنچه در اختیار آقای روحانی قرار گرفته بسیار وخیم تر از آن چیزی است که ما تصور می‌کنیم. فشارهایی برروی بودجه کشور وجود دارد. این واقعیات باعث می‌شود تا به روحانی کمک کنیم از این فشار خارج شود. نمی‌شود روحانی را تنها گذاشت در مقابل مشکلاتی که وجود دارد. این به معنای توجیه گری نیست. به معنای ترجیح یکسری شرایط بر شرایط دیگر است. شما تصور کنید که الان آقای روحانی نباشد و در شرایط انتخاباتی هم قرار داشته باشیم. چه کسی امروز می‌خواهد جای آقای روحانی بنشیند که حمایت همه جناح‌ها را داشته باشد و بتواند کار را پیش ببرد؟ ما هنوز فکر می‌کنیم آقای روحانی مناسب‌ترین گزینه است؛ علیرغم همه انتقاداتی که گفتم به آقای روحانی داریم، هم در زمینه انتصاباتش و هم در زمینه برنامه‌های توسعه‌ای. ولی آقای روحانی هنوز ترجیح دارد به سایر کسانی که مطرح هستند.

* رویکرد رسانه‌های اصلاح‌طلب در قبال آقای‌روحانی و دولتش تاکنون چطور بوده است؟«حمایت انتقادی» یا همان نقد منصفانه را شما در این رسانه‌ها دیده‌اید؟ به نظرتان فعالان سیاسی در این حوزه بهتر عمل کردند یا رسانه‌های اصلاح‌طلب؟

** رسانه‌های مسئولیت پذیر، نقدهایشان منصفانه و بجا است و انتقادات درستی را به باور من مطرح کرده اند. اما یکسری از دوستان اصلاح‌طلب ما که در فضای مجازی به فعالیت می‌پردازند، بدون عهده دار بودن مسئولیت خاصی، یعنی تنها به بیان نظرات شخصی‌شان می‌پردازند، برخی انتقادات‌شان با واقعیات منطبق نیست و شرایط دولت را متوجه نیستند..

* روحانی ایام انتخابات 96 با روحانی کنونی تفاوت کرده و به محافظه‌کاری روی آورده است. اصلاح‌طلبان این محافظه‌کاری را طبیعی می‌دانند. شما هم با آنان هم فکر هستید؟

** آن رفتار آقای روحانی در ایام انتخابات غیر طبیعی بود. از او انتظار نمی‌رفت که در ایام انتخابات دست به آن رفتارهای غیر طبیعی بزند و انتظارات را بالا ببرد. نباید چنین کاری را می‌کرد. آقای روحانی با واقعیات کشور آشنا بود و می‌دانست چقدر اختیار دارد و منابع مالی چقدر است و وضعیت هزینه‌ای کشور چگونه است. با علم بر این مشکلات، انتظارات را بالا برد. این نقد جدی ما به رفتار آقای روحانی در زمان انتخابات است. وگرنه آقای روحانی الان، آقای روحانی همیشگی است با شناختی که ما از او داریم. آن فردی که شما در انتخابات دیدید آن آقای روحانی نبود. این فرق نگاه ما اصلاح‌طلبان نسبت به آقای روحانی است با نگاه عمومی که وجود دارد. بنابراین چون شناخ‌تمان از آقای روحانی از قبل از انتخابات همین بود، رفتار و رویکرد امروز او برای‌مان طبیعی جلوه می‌کند. من در همان ایام انتخابات گفتم که نباید انتظارات را بیش از حد بالا برد چون قابل تحقق نیست در شرایط کوتاه مدت. این آقای روحانی که الان می‌بینیم روحانی طبیعی، عادی و همیشگی است.

* شاید بتوان به او حق داد که در ایام انتخابات در شرایطی که رقیب به تخریب او می‌پرداخت، روحانی همیشگی نباشد. اگر روحانی طبیعی بود ممکن بود رای بیاورد؟

** به نظر من رای می‌آورد. تحت هیچ شرایطی مردم ایران به آقای رئیسی یا آقای قالیباف رای نمی‌دادند.

* کمی در مورد بودجه پرحاشیه 97 صحبت کنیم. گفته می‌شود شفاف ترین بودجه در طول تاریخ انقلاب اسلامی بوده است. نظر شما چیست؟

** ببینید! تمام بودجه‌های دولت‌های جمهوری اسلامی به غیر از بودجه‌های دولت‌های احمدی نژاد شفاف بوده است. یعنی بودجه‌ها به مجلس ارائه می‌شدند با مصرف درآمدی، مصرف هزینه‌ها و نوع تامین درآمدهای مشخص. اما تنها در دولت احمدی نژاد بود که همه سازو کارهای قانونی کشور به هم خورد یکی از این ساز و کارها هم بودجه کشور بود. اول اینکه بودجه را سر وقت به مجلس ارائه نمی‌کرد و بعد دو برگه می‌داد، سی‌دی گم می‌شد و از این قبیل اتفاقات تنها در دولت او رخ می‌داد. منتها تغییری که ارائه این بودجه با بودجه‌های دیگر کرده آن است که دسترسی مردم به اطلاعات و انتشار داده‌ها توسط مقامات غیررسمی است. هرکسی که به سایت مجلس دسترسی داشته باشد می‌تواند بودجه را دانلود کند و در صفحه مجازی خودش آن را نقد کند. این اتفاقی که افتاده مرهون تحولات تکنولوژیک و دگرگونی‌هایی است که در فضای اطلاع‌رسانی جهانی و به تبع آن در ایران به وجود آمده است. در این شرایط طبیعتا شفاف‌سازی، مشکلات خاص خودش را دارد بنابراین بخشی از این مشکلات طبیعی است و باید از آن استقبال کرد. اما ببینید! آقای روحانی یک عبارت بسیار مهم را در مجلس بیان کرد که آن را باید راهنمای عمل و راهنمای تفکر و تحلیل قرار داد و آن این بود که ممکن است دولت بعدی نتواند کشور را اداره کند. به باور من این جمله او، جمله‌ای تاریخی بود و اساسی. به این معنا که ما در چالش و بحران نظام بودجه‌ریزی‌مان قرار گرفته‌ایم. وقتی چنین حرفی آقای روحانی می‌زند باید از او سوال کرد که با چه مشکلاتی روبه رو است. باید از سخنگوی دولت پرسید که با چه مشکلی آقای روحانی مواجه است که اینقدر نسبت به آینده بدبین شده. واقعیت این است که منابع درآمدی کشور بسیار محدودتر از آن است که بتوان نیازهای جامعه را به وسیله آن برطرف کرد.با اطلاعی که من دارم، تخصیص بودجه عمرانی در شش ماه اول سال زیر 10 درصد بوده است. یعنی هیچ کار عمرانی‌ای در کشور انجام نشده برای اینکه دولت منابع مالی ندارد.

مجموع درآمدهای نفتی کشور به حقوق کارمندان دولت و بازنشستگان شاید نرسد. به این ترتیب نظام توسعه‌ای کشور دچار اختلال شده است. نظام تحول سلامت دچار اختلال شده است. نظام یارانه‌ها دچار اختلال شده است. برای همین هم آقای روحانی بودجه‌ای را ارائه داده تا با حداکثر توان خود، درآمدها را افزایش و هزینه‌ها را تقلیل دهد. شما ببینید! مشکلی که وجود دارد این است که در مقاطعی که آقای روحانی در معرض انتقاد واقع شده، وقتی است که درآمد دولت را افزایش می‌دهد و دوباره در مقاطعی که مورد نقد قرار می‌گیرد، زمانی است که هزینه‌ها را کاهش می‌دهد. یعنی از دو طرف در معرض انتقاد است. که هر دو خارج از اختیار آقای روحانی است. نظام هزینه‌ای چگونه باید کاهش یابد که کسی انتقاد نکند و درآمدها چگونه افزایش یابد که در معرض انتقاد کسی قرار نگیرد. آقای دکتر نیلی گزارشی را منتشر کرده‌اند که برای اینکه سطح اشتغال کشور در سطح فعلی باقی بماند، یعنی بیکاری افزایش پیدا نکند و در همین حد بماند سالانه به رقمی بین 70 تا 100 میلیارد دلار نیاز داریم. خب مجموع درآمد نفتی ما چقدر است؟ سال گذشته 35 میلیارد دلار بوده است. یعنی اگر همه درآمد نفتی کشور را صرف اشتغال نماییم و صرف نیروهای نظامی، آموزش و پرورش و بهداشت نکنیم؛ باز هم نمی‌توانیم وضعیت اشتغال مطلوب‌مان را تامین کنیم.خب چه باید کرد؟ باید هزینه‌ها را کاهش داد. هزینه‌های جدی جاری دولت کجاست؟ آموزش و پرورش، بهداشت و نیروهای مسلح است. کدام را می‌توان کاهش داد؟ بنابراین دولت با فشار مضاعفی در خصوص وضعیت بودجه مواجه شده است. راهی که پیش گرفته درست است اما با مخالفت جناح رقیب و نیروهای صاحب قدرت مواجه شده است. راه‌حل آن هم بهبود وضعیت سیاست خارجی برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی است که بتواند به اقتصاد ملی کمک کند. بنابراین پرهیز از تنش سیاسی هم در سطح داخلی و هم در سطح خارجی یکی از اولویت‌های اصلی دولت برای رفع بحران‌های اقتصادی است. این شیوه‌ای است که آقای روحانی در پیش گرفته و مورد نقد واقع می‌شود که چرا به برخی انتظارات پاسخ نمی‌دهد آقای روحانی از هر کاری که به تنش بیانجامد در حال جلوگیری است برای اینکه به وضع معیشت، اشتغال و اقتصاد کشور بپردازد.

* این شیوه را می‌پسندید؟

** گریزی از آن نیست. ممکن است اولویت‌هایی که در ذهن من است، محقق نشود ولی غیر از این شیوه راهی وجود ندارد. هر کسی که روی کار بیاید اقدام به انجام این شیوه می‌کند.

* پس از لایحه افزایش سه برابری عوارض خروج از کشور گروهی از چهره‌های سرشناس ورزشی و هنری که از روحانی در ایام انتخابات حمایت می‌کردند، به صراحت گفتند که از رایی که داده‌اند پشیمان شده اند. هم‌اکنون هم اصولگرایان از پشیمانی آنان درحال سود بردن هستند.این تغییر عقیده را برخی کنشگران سیاسی ناشی از ناپختگی این سلبریتی‌ها در تحلیل‌های سیاسی‌شان می‌دانند. نظر شما در مورد این ابراز پشیمانی سلبریتی‌ها چیست؟

** ببینید! من الفاظ برای اشخاص به کار نمی‌برم تنها می‌خواهم بگویم که حساسیت‌ها و اولویت‌بندی اشخاص نسبت به مسائل کشور متفاوت است. وقتی قیمت نان افزایش یافت این چهره‌ها کجا بودند که اعتراض کنند؟ قیمت نان معضل عموم مردم است یا سفرهای خارجی؟ طرح تحول سلامت دچار مشکل شده است چرا کسی در مورد آن در فضای مجازی صحبت نمی‌کند؟ این انتقادات را باید به جامعه مدنی هم داشته باشیم که جامعه مدنی در اولویت‌بندی خواسته‌ها‌یش متفاوت عمل می‌کند. آمار رسمی می‌گوید که حدود هفت درصد از جامعه تنها سفر خارجی می‌رود. فرض کنیم تصمیم دولت اشتباه و اصلا کاملا اشتباه باشد. این تصمیم تنها هفت درصد از جامعه را متاثر می‌سازد. منتها در این هفت درصد گروهی هستند که می‌توانند حرف بزنند و خواسته‌شان را بیان کنند. وقتی طرح تحول سلامت دچار مشکل می‌شود صد در صد جامعه دچار بحران می‌شود پس چرا هیچ‌کس در مورد آن صحبت نمی‌کند. وقتی در آموزش و پرورش با مشکل معیشت معلمان روبه رو هستیم چرا کسی در مورد آن صحبت نمی‌کند؟ بعد ما سال‌هاست داد می‌زنیم که باید کاری کنیم که از درآمد نفت بودجه دولت رهایی یابد. یکی از راه‌ها‌یش افزایش عوارض خروج از کشور است؛ ممکن است عوارض دیگری هم افزایش پیدا کند که به اقشار خاصی از جامعه هم مرتبط شود. به نظر شما دولت باید عوارضی را افزایش دهد که صد در صد جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد یا فقط بخش کوچکی از جامعه را؟ معلوم است که دولت اولویت بندی کرده است. حرف من این است که فرض کنیم کل تصمیم افزایش سه برابری عوارض خروج از کشور کاملا غلط است ولی عکسی‌العملی که به آن شد، طبیعی نبود. یعنی ما منافع شخصی مان را قرار می‌دهیم در مقابل منافع عمومی. فردی که سلبریتی است و در مردم نفوذ دارد یا آنکه دارای اشتهار است باید به خواسته‌های عمومی هم توجه کند و نگاهش را متوجه منافع عمومی مردم کند نه منافع شخصی خود یا اقلیت کوچکی از جامعه.

* حال به موجب این اتفاق آیا اصلاح‌طلبان باز در ایام انتخابات از حمایت و کمک این چهره‌ها بهره خواهند برد؟ به هرحال در انتخابات اخیر برروی حمایت‌های این افراد خیلی حساب باز می‌شد.

** من فکر می‌کنم هنگام آرام تر شدن فضا، این مسئله حل می‌شود و این دوستان ما که صادقانه برخورد کرده اند، متوجه ضرورت‌های جامعه می‌شوند بخصوص هنگامی که آقای روحانی خود و دولتش با صراحت با مردم سخن بگویند و نگویند که کشور گل و بلبل است، این دوستان ما هم دوباره باز می‌گردند. من امیدوارم و به نیت خوب‌شان شک ندارم.

گفته می‌شود که روحانی در تلاش است تا به سرنوشت برخی از روسای جمهوری پیشین دچار نشود....

به نظرمن طبیعی است که آقای روحانی بخواهد به سرنوشت روسای جمهوری سابق دچار نشود. هرکسی که وارد عرصه سیاست شود، تا وقتی که توان دارد از همه ظرفیت‌هایش استفاده می‌کند ولی مسئله را چرا شخصی می‌کنید؟ شاید آقای روحانی در حال طی کردن مسیری است که روسای جمهوری قبلی را هم به صحنه سیاسی باز گرداند. من خیلی بدبین نیستم.

* آقای دکتر! مردم اما بهبود وضعیت را در سفره‌های زندگی شان مشاهده نمی‌کنند. وقتی پای درد و دل مردم می‌نشینیم در می‌یابیم که کمتر کسی از وضعیت موجود ابراز رضایت می‌کند. برجام و اثراتش در زندگی‌ها اثر گذار نبوده است و رکود هم همچنان پابرجاست. شواهد حاکی از کاهش پایگاه اجتماعی رئیس‌جمهوری است. مردم می‌گویند پس کی قرار است این رکود تمام شود و اقتصاد تکانی بخورد. پاسخ‌تان به آن‌ها چیست؟

** ببینید! منابع مالی دولت برای انتظارات جامعه کفایت نمی‌کند. اگر کسی وعده داده است که مثلا در سال اول دولت دوم روحانی وضع مردم ایران مثل وضع مردم نیوزیلند می‌شود، یا فاقد عقل سیاسی بوده یا آنکه قصد فریب کاری داشته است. ما همین که کشورمان در دولت آقای روحانی مثل ونزوئلا نشده باید خوشحال باشیم در حالی که وقتی آقای روحانی روی کار آمد مثل ونزوئلا بودیم و نرخ تورم‌مان اکنون به 600 درصد نرسیده به معنای آن است که اقدامی انجام شده است. این که در خرید گندم از کشاورزها به توزیع یارانه می‌پردازیم به معنای آن است که وضعیت کشاورزان ما بهتر از دولت قبل شده است. اینکه در بیمارستان‌ها بیماران را به دلیل بی پولی بیرون نمی‌کنند و به نگهداری از آن‌ها می‌پردازند، یعنی تحولی شکل گرفته است. اما اگر انتظار این است که کشور ما همچون یک کشور پیشرفته باشد انتظار بحقی است اما فعلا قابل تحقق نیست چون کشور ما فاقد امکانات آن است. من با این دید واقع گرایانه به مسئله نگاه می‌کنم و کاری به جناح بندی‌های سیاسی ندارم. برای ایجاد اشتغال و حل مسئله بیکاری ما سالانه بین 70 تا 100 میلیارد دلار نیاز داریم این پول را از کجا دولت بیاورد؟ دستش را درجیب چه‌کسی ببرد؟ اساسا فرض کنیم 100 میلیارد دلار امسال به دولت رسید این مبلغ تا به شغل تبدیل شود دو الی سه سال زمان می‌برد. بنابراین شرایط کشور شرایط عادی نیست منتها عده‌ای به جای اینکه نقدشان را متوجه موسسه‌هایی که بیشترین هزینه را می‌کنند، بنمایند فشارها را بر دولت وارد می‌کنند.

از آن طرف آن موسساتی که بیشترین هزینه مصرفی را دارند، ساکت نشسته‌اند و جزو منتقدین هستند.

درحالی که کشور نیازمند همدلی برای حل مسائل است. واقعیت این است که زندگی مردم زندگی خوبی نیست و فشار اقتصادی روی طبقات ضعیف بسیار بالاست. اگر راه حلی اکنون وجود دارد منتقدین بیایند و راه حل خود را مطرح کنند. غیر از مسیری که آقای روحانی برگزیده کدام مسیر را معرفی می‌کنند؛ با همه محدودیت‌هایی که روحانی در تصمیم گیری دارد. آقای روحانی نیازمند فضای باز برای جذب سرمایه خارجی است. بعد یک روزنامه تیتر می‌زند که فردا به فلان جا حمله کنید و پس فردا آنجا را می‌زنند. یا یک روزنامه تیتر می‌زند ما از جنگ با عربستان استقبال می‌کنیم. در چنین شرایطی آیا سرمایه‌گذار سرمایه‌گذاری می‌کند؟ واقعیت این است که شرایط اقتصادی کشور شرایط خوبی نیست و با بودجه دولت حل مشکلات امکان پذیر نیست، این را باید به مردم گفت؛ در چنین شرایطی مردم حق انتخاب دارند.

* خب چرا روحانی با مردم حرف نمی‌زند؟

** نمی‌دانم. اشتباه آقای روحانی همین است. ضروری است که با مردم حرف بزند و با صراحت سخن بگوید.

* آقای دکتر! یک سری مشکلات هستند که دولت با آنها مواجه است و این مشکلات مانع از فعالیت دولت در مسیر درست می‌شوند اما تصمیم‌گیری‌هایی هم که از سوی دولت پیرامون مسائل داخلی همچون چینش کابینه و انتخاب وزرایی مثل آقای غلامی می‌شود، باب میل مردم نیست یا حتی حلقه افراد پیرامون آقای روحانی هم نزدیکی چندانی به اصلاح‌طلبان ندارند. برای این تصمیم‌گیری‌ها چه توضیحی می‌توان داد؟

** این انتقادات وارد است. از آقای روحانی باید پرسید. آقای روحانی در انتخاب افراد همکارش دقت لازم را مطابق خواسته‌های مردم نداشته است، هم در توانایی‌هایشان و هم در جهت‌گیری‌های سیاسی‌شان. منتها ببینید! آقای غلامی انتخاب بیست و دوم بوده است. فرض کنید برای یک دخترخانمی 22 خواستگار وجود دارد و از اول هم رتبه بندی می‌کند خواستگار‌ها را. اما 21 نفر رد می‌شوند. خب نفر بیست و دوم می‌ماند. البته باید توجه کرد که از نظر عملکرد، آقای غلامی خوب عمل کرده و رفتارش رفتار مناسبی بوده است. علی رغم انتقاداتی که ممکن است در مورد او مطرح شود، ولی ببینید که چه تعداد سخنران از نیروهای اصلاح‌طلب در دانشگاه‌ها توانستند صحبت کنند؛ این نکات مثبت رو باید دید. اما یک نکته را درنظر بگیرید. آقای روحانی گفته است که در چهار سال پیش رو هدفم رفع فقر مطلق است، نگفته است که هدفم ثروتمند کردن طبقه متوسط است. اگر حرکتی در این جهت می‌کند، بسیار خوب است و باید از آن استقبال کرد.

* به نظرتان می‌توان به بهبود شرایط امیدوار بود؟

** شرایط سختی است ولی ما امیدواریم که آقای روحانی موفق شود. بستگی به عملکرد او دارد.

* با این عملکرد؟

** با این عملکرد، خب امیدواریم که عملکردش را بهبود ببخشد.

* نظرتان در مورد نقش‌آفرینی آقای جهانگیری در دولت دوازدهم چیست؟ به نظر می‌رسد از میزان ظهور و بروزش در دولت کاسته شده است.

** ما هم شایعاتی شنیده‌ایم و کسی به تکذیب آن نپرداخته است. انتظار داریم یا آقای روحانی یا آقای جهانگیری خودشان به ارائه توضیح بپردازند. ما هم سردرگم این شایعات هستیم و نمی‌دانیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است.

* نظرتان درباره کاندیداتوری آقای جهانگیری چیست؟ برخی اصلاح‌طلبان بر این باورند که در صورت کاندیداتوری، بهتر است از سمت معاون اولی کناره گیری کند چراکه عملکرد دولت روحانی به پای او هم نوشته می‌شود و بهتر است از هم اکنون به فکر انتخابات 1400 باشد.

** از الان زود است در مورد کاندیداها اعلام نظر کرد. اما به نظر من استعفا نوعی فریب کاری محسوب می‌شود. اگر آقای جهانگیری می‌تواند به دولت کمک کند باید بماند و کمک کند. اما اگر واقعا این شایعات درست باشد که جلوی کارش را می‌گیرند، طبیعی است که باید کنار بکشد. درصورتی که فکر می‌کند هنوز می‌تواند تاثیرگذار باشد که به نظر من آقای جهانگیری شخصیت تاثیرگذاری دارد، نباید استعفا بدهد.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=94219

ش.د9604345