رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خانواده شهیدان امیدیان ضمن گفت‌وگویی با مادر و برادران شهیدان، فرمودند: «بعضی نمی‌فهمند اگر شهدا سینه سپر نمی‌کردند، امروز تهران و خوزستان دست چه کسی بود؟!» رهبر معظم انقلاب پیشتر هم گفته بودند: «اگر اینها (مدافعان حرم) مبارزه نمی‌کردند، دشمن می‌آمد داخل کشور. اگر جلویش گرفته نمی‌شد باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه استان‌ها با آنها می‌جنگیدیم.»
بازتعریف منافع ملی و هویت ملی در گفت و گوی اختصاصی صبح صادق با دکتر حسین کچوئیان
حسن فلاح/منافع ملی آن چیزی است که به پیشرفت و اعتلای کشور در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... منجر می‌شود. اما آنچه درباره شناخت منافع ملی باید مورد نظر قرار گیرد، متضاد نبودن آن با هویت ملی ماست که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانی امسال خود با سران نظام فرمودند: «آن ‌وقتی منافع واقعاً منافع ملی هستند که با هویت ملی و انقلابی ملت در تعارض نباشند، والا آنجایی که ما چیزی را به‌ عنوان منافع ملی در نظر می‌گیریم، لکن هویت ملی را پایمال می‌کنیم، قطعاً اشتباه کرده‌ایم، این منافع ملی نیست.» در حقیقت، این منافع ملی است که باید با هویت ملی تطبیق داده شود، نه اینکه هویت ملی تابع منافع باشد. باید توجه داشت که همواره در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عده‌ای در داخل کشور مفهوم منافع ملی را تحریف کرده و به ‌دنبال ایجاد کشوری بی‌هویت و بدون آرمان و اراده سیاسی بوده‌اند تا از این طریق بتوانند ضربه عمیق خود را بر پیکر نظام جمهوری اسلامی وارد کنند. برای بررسی و واکاوی بهتر این موضوع به سراغ دکتر «حسین کچوئیان» جامعه‌شناس، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتیم و با وی گفت‌وگویی را انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
* طی‌ سال‌های گذشته نوعی رفتارهای آکادمیک صورت گرفته که درصدد جاانداختن تعبیر اشتباه از منافع ملی در ذهن جوانان و ملت ایران بوده است، به گونه‌ای که با هویت اسلامی و انقلابی، مغایرت دارد. به نظر شما چرا عوامل نفوذی دشمن درصدد تغییر معنای منافع ملی هستند؟
مسئله فراتر از چارچوب محدودی است که اشاره می‌کنید، یعنی بحث ایدئولوژیک و تاریخی است! البته ذیل اینها دشمنی هم موضوعیت پیدا می‌کند. حال بحث ایدئولوژیک و تاریخی به چه معنا است؟ به این معنا که از ابتدای دوران مدرن تا پس از انتقال این مسائل و مفاهیم به جهان‌های غیر مدرن فرایندی وجود داشته یا شکل گرفته که مطابق با آن، جهان مدرن که بخشی از آن همین نظام‌های سلطه و ساختارهای سیاسی سلطه و نظامات یا رژیم‌های سیاسی سلطه‌طلب و دشمنی‌های آنها را هم در برمی‌گیرد، پیگیر هدف تثبیت این سیستم‌ها و نظامات خاص خودشان هم از نظر سیاسی و هم از نظر ایدئولوژیک هستند؛ یعنی غرب وقتی شروع کرده که مفهوم ملت و ملی‌گرایی موضوعیت نداشته، چراکه ملت و ملی‌گرایی از مفاهیم خاص جهان مدرن است. اینها وقتی شروع کردند، منازعه‌ای به وجود آمد؛ چون همه نهادها و سنت‌های فکری یا عملی موجود، دینی بوده‌اند؛ یعنی در جهان غرب، ‌پیش از جهان مدرن مسیحیت را داشته‌ایم و در جهان ما اسلام را داشته‌ایم که اینها برای پس زدن سنت‌های دینی و تثبیت خودشان و به تعبیری جاانداختن ارزش‌ها و مفاهیم خودشان، وارد چالش‌های مختلفی شدند. یکی از این چالش‌ها همان چالش‌های مربوط به جاانداختن مفهوم ملت و به تبع آن ملی‌گرایی است. ببینید خدا یا به طور کلی دین پیش از دوران مدرن محور انسجام و وحدت نظامات اجتماعی، حکومت‌ها و جوامع بوده است. اینها می‌خواهند این مفهوم اومانیستی و انسان‌گرایانه‌ای را که به اسم ملت است، جا بیندازند؛ یعنی در مقابل دین در قالب عقیده و ایدئولوژی که بشر را هدایت می‌کرده، چارچوب ایدئولوژیک جدیدی تحت عنوان «ملی‌گرایی» جا بیندازند. یعنی اینجا یک تقابل میان دنیای جدید که دنیای تجدد است و دنیای غیر متجدد که همان دنیای سنتی است به وجود آمد. که درصدد است مفاهیم خودش را به جای مفهوم خدا، دین و نظایر آن یا در واقع مفهوم ایدئولوژی ملی‌گرایانه را به جای ایدئولوژی دینی گسترش و ترویج دهد. اینجا نزاعی بین انواع جنبه‌های مختلف فکری و سیاسی دنیای متجدد و دنیای غیر متجدد ایجاد می‌شود. 
به عبارتی، برای اینکه دنیای قدیم و سنت را از بین ببرند و خودشان و مفاهیم مدرن را جا بیندازند و مشروعیت بدهند، وارد منازعه می‌شوند. یکی از منازعه‌ها این است که به گونه‌ای مفاهیم را منتقل کنند که از نظر معرفتی عقلانی، موجه و معتبر باشد و از نظر دیگر هم مفاهیم و معانی ارزشمندی برای مردم باشد؛ یعنی مردم دوست داشته باشند که با هویت جدید و به نام ملت آنها را تحت عنوان ایدئولوژی ملی‌گرایانه تعریف کنند و در واقع دنبال ملی‌گرایی به منزله ایدئولوژی خود باشند. در این راستا، روش‌های مختلفی را دنبال می‌کردند که بخشی از آنها توطئه‌گرایانه نبوده و بخشی هم توطئه‌گرایانه بوده است. برای اینکه این نزاع میان سنت و تجدید به نفع تجدید پیش برود، اهل نظر و متفکران دنیای متجدد درگیر این بحث شدند؛ از سویی برخی از اهالی سیاست و سیاستمداران نیز برای تحکیم سلطه و ارزش‌های خودشان، مردم را با این نظریه همراه کردند. مفهوم ملت به خودی خود یک مفهوم ارزشی و ایدئولوژیک نیست؛ بلکه یک چارچوب و قالب صورت‌سنجی جدید اجتماعی است؛ یعنی ما پیش از اینها قالب‌های اجتماعی مختلفی، همچون خانواده، طایفه، قبیله و قوم داشتیم که بعدها در دنیای مدرن مفهوم جدیدی از نظامات اجتماعی تعریف شدند به نام «ملت»! ملت یک واحد اجتماعی است که ما آن را پذیرفتیم. قرآن کریم با تبیین احوالات اقوام مختلف،‌ مانند عاد و ثمود و برخی از قبایل، اقوام را به منزله یک قالب عینی اجتماعی قبول کرده و این نظامات اجتماعی پیش از جهان مدرن را توضیح می‌دهد و می‌پذیرد؛ اما از آنجایی که دچار تنازع می‌شویم که به این مفهوم جنبه ارزشی بدهند و افراد به مثابه مبنا و معیار ایدئولوژیک به آنها تمکین کنند، ملت را به منزله یک قالب اجتماعی جدید پذیرفتیم و تلاش می‌کنیم وحدت ملی ایجاد کنیم؛ یعنی افراد و واحدهای مختلف اجتماعی را در درون این مفهوم جدید (ملت) تعریف کنیم؛ چرا که ساختار اجتماعی قبیله‌ای آنجا که در تقابل با ملت قرار می‌گیرد، مشکل ایجاد می‌کند. ملیت یا ملت در مقابل قالب‌های اجتماعی دیگر مانند قبیله، طایفه و قوم کارایی اجتماعی بیشتری دارد و چون شمول بیشتری دارد، قابلیت وحدت‌بخشی به تعداد بیشتری از انسان‌ها را دارد. البته هنوز آن قالب طایفه، قوم و قبیله تا هنگامی که کار خودش را انجام می‌دهد، مشکلی ندارد؛ اما وقتی که به مثابه یک واحد اجتماعی در تقابل با ملت قرار می‌گیرد، مشکل ایجاد می‌شود. مفهوم دیگری به نام دین نیز وجود دارد که حتی بیشتر از مفهوم ملیت یا ملت کارایی اجتماعی دارد؛ یعنی می‌‌تواند انسان‌ها و واحدهای اجتماعی را وحدت ببخشد؛ برای نمونه می‌توان به ملیت اسلامی،‌ ایرانی و عرب اشاره کرد. اینها با هم متعارض هستند و چطور ممکن است زیر چتر یک مفهوم اجتماعی جمع شوند؛ تنها چیزی که امکان دارد به اینها وحدت ببخشد، مفهومی است به نام دین یعنی در مقطع فعلی تاریخ بشر اگر شما بخواهید یک نظام واحد جهانی ایجاد کنید، با مفهوم ملت ممکن نیست؛ چون ملیت ملت‌ها را در مقابل هم قرار می‌دهد و نزاع و دشمنی ایجاد می‌کند. اینجاست که اگر ملیت در مقابل دین قرار بگیرد، ما می‌گوییم درست نیست. اشکال دوم جایی است که ایدئولوژی ملی‌گرایی مطرح می‌شود. به عبارتی، محل بعدی نزاع، بحث ملی‌گرایی است که بحث کاملاً متفاوتی از مسئله ملیت است؛ چراکه ملی‌گرایی یک ایدئولوژی است. ما ملیت را به منزله یک ساختار اجتماعی و قالب جدید جمعی می‌پذیریم؛ ولی ملی‌گرایی را نمی‌پذیریم و اگر می‌گوییم ملت خوب است، به منزله نظامی که می‌تواند تعداد کثیری از انسان‌ها را دور خودش جمع کند و به آن وحدت ببخشد، برای آن ارزش قائل می‌شویم.اما مسئله ملی‌گرایی متفاوت است، آنجایی که بخواهیم مفاهیم منافع ملی، هویت ملی و مسائلی نظیر آن را تعریف ملی‌گرایانه بکنیم، مشکل پیش می‌آید؛ یعنی منافع ملی الزاماً براساس ایدئولوژی ملی‌گرایانه تعریف نمی‌شود. براساس ایدئولوژی ملی‌گرایانه ملیت ایرانی در مقابل ملیت عرب قرار می‌گیرد؛ چون ملت‌ها یک قالب‌های اجتماعی هستند که بسته عناصری آنها را تعریف و تعیین می‌کند. چه چیزی ملت ایران را ملت می‌کند؟ آیا ایرانی بودن صرفاً به زبان فارسی و نژاد آریایی است؟! اگر این طور باشد ما در ایران ملیت نداریم؛ چون اقوام مختلفی از جمله ترک، کرد، لر،‌ عرب، بلوچ و ترکمن داریم. اگر آریایی بودن ملاک ملیت ایرانی باشد، اینها هیچ یک جزء ملت ایران نیستند؛ اما ما می‌گوییم ملیت ایرانی را هویت دینی می‌سازد؛ یعنی ما یک ملت موحد هستیم که به خداوند و رسولان وی ایمان داریم؛ به عبارتی می‌خواهیم آن گونه که خداوند مقرر کرده، مطابق با دین زندگی کنیم. آن ‌چیزی که ما را ملت می‌کند و وحدت و انسجام می‌بخشد، هویت دینی‌مان است. البته مؤلفه‌های هویتی دیگری هم وجود دارد؛ اما محور اصلی، دین ماست. این مغالطه را نباید کرد که بگوییم منافع ملی، منافع ملی‌گرایانه است؛ یعنی تعریفی را که ملی‌گرایی از منافع ملی دارد، به جای معنای دقیق کلمه جا بیندازیم. تعریف منافع ملی یک کشور یک تعریف ملی‌گرایانه نیست. همان طور که حضرت آقا به تازگی مطرح فرمودند، در منافع ملی ما هویت اصل باید لحاظ شود؛ یعنی هیچ منافع ملی نباید به گونه‌ای تعریف شود که با آن ارزش و محتوای هویتی ملت، یعنی دین در در تعارض قرار بگیرد. در واقع، در چارچوب ملی‌گرایانه از منافع ملی بگوییم چرا در عراق، سوریه و لبنان حضور پیدا می‌کنیم و آنها را یاری دهیم؟! در پاسخ به این پرسش می‌توان گفت، هویت ملی ایران محور دین و اسلام است و اقتضا می‌کند از این مؤلفه هویتی در منافع ملی دفاع کرد؛ یعنی وقتی به این مؤلفه هویتی، یعنی دین و شعائر دینی حمله می‌شود، برای دفاع از آن باید حاضر بود؛ این منافع ملی ماست! چون حمله به هویت دنیا، یعنی حمله به منافع ملی ما.
* از چه اهرم‌ها و ابزارهایی برای تغییر این موضوع استفاده می‌کنند؟
معمولاً در سطوح پایین‌تر هم ژورنالیست‌ها و احزاب قرار دارند که بیشترین خطا را در این سطح شاهد هستیم. متأسفانه، به دلیل ضعف بنیه دانشگاهی،‌ بسیاری از دانشگاهیان این تفکیک را انجام نمی‌دهند و تشخیص درستی ندارند. از سویی بر این باورند که این کار، اصولی و  عالمانه است؛ اینکه بگوییم منافع ملی یعنی منافع قومی! این خطاها را می‌کنند؛ ولی متفکران بزرگ در سطوح عالی و بالاتر این خطاها را مرتکب نمی‌شوند؛ یعنی در سطوح ژورنالیستی، سخنرانی‌ها، کارهای حزبی و تبلیغاتی این مغالطه‌ها صورت می‌گیرد و سعی می‌کنند این دو مفهوم را جابه‌جا و این خطاها را برای مردم ایجاد کنند.
*چه روش‌هایی به کار گرفته می‌شود تا تغییر منافع ملی در ذهن مردم ایران اتفاق بیفتد؟
روش‌های خاصی ندارد. این مغالطه‌ای است که لفظ و کلام در آن بسیار موضوعیت دارد؛ چون ما می‌گوییم ملی، این خودش زمینه این را فراهم می‌کند که منافع ملی، یعنی منافع ملی‌گرایانه؛ یعنی این واسطه و میانجی لفظی که میان ملت و ملیت است این زمینه را ایجاد می‌کند که مغالطه انجام بگیرد و مردم را به اشتباه بیندازد.
* تغییر معنایی واژه منافع ملی در آینده چه تأثیری بر استقلال و امنیت کشور دارد؟
اگر مایه وحدت و انسجام این مملکت هویت دینی‌اش باشد، ولی به گونه دیگری تعریف بشود، دعوای فارس و کرد و ترک پدید می‌آید و یک خطر امنیتی بزرگ ایجاد می‌شود. این تغییر معنایی واژه منافع ملی اولاً نزاع‌های بزرگ قومی و طایفه‌ای در کشور ایجاد می‌کند و ثانیاً در درازمدت هویت کشور را با خطر روبه‌رو می‌کند. همچنین زمینه‌های نظری و حوزه دفاع از انسجام و وحدت ملی را در کشور ایجاد کرده و بستر مغالطه و خطا را نیز فراهم می‌آورد. 
* به نظر شما، راهکارهای مقابله با این هجمه آکادمیک علیه منافع ملی چگونه باید باشد؟
در واقع تعبیر درست، هجمه علیه تعریف درست منافع ملی و فهم درست است! در قدم اول باید روشنگری شود؛ یعنی هر چه بیشتر در زمینه این مفاهیم کار نظری و بحث‌های دانشگاهی و بحث‌های علمی، عقلانی و منطقی شود، ابهام‌زدایی بیشتری در جریان مغالطه‌ها صورت می‌گیرد و مردم به درستی این معنا را می‌فهمند که این اقدام رسالت ویژه ماست.
* نقش نخبگان، مراجع، دانشجویان و مراکز فکری در جاانداختن منافع ملی چیست؟ 
همه مردم از جمله اهل فکر در زمینه‌هایی که با هستی و منافع کل کشور سروکار دارد، یک وظیفه‌ای دارند، اما افرادی که در دانشگاه‌ها فعالیت دارند و فهم عمیق حوزه و غیرحوزوی از این مقولات دارند، رسالت‌شان به مراتب سنگین‌تر و حساس‌تر خواهد بود. اینها مکلفند با توجه به خطرات و حساسیت‌های موجود، با تمام قوا ورود کنند که هم تعریف‌های غلط و مغالطه‌ها را از بین ببرند و هم تعریف‌های درست را به مردم منتقل کرده و نسبت به آن حساسیت و فهم درست ایجاد کنند. 

   امین پناهی/ «دموکراسی به شرط چاقو» پدیده‌ای که مدتی است در فضای گفتمانی کشور شاهد آن هستیم، عبارت است از اینکه؛ در موضوعی یک اتفاق که مبتنی بر دموکراسی باشد و در مواردی هم حتی اگر نباشد، می‌پذیریم، سپس آن‌‌قدر از آن دفاع کرده و مخالفانش را سنگباران می‌کنیم تا گزاره مورد نظرمان را به کرسی بنشانیم. حال اگر آن اتفاق بر وفق مراد ما نبود و هرچند بر مبنای دموکراسی، جمهوریت و مردم‌سالاری بوده و یا در جهت عزت ملت ایران باشد آن را نفی می‌کنیم، مورد انتقاد قرار می‌دهیم و به سخره می‌گیریم و آن‌قدر به موافقین آن حمله می‌کنیم تا خودشان پشیمان شده و پا پس بکشند.
برای نمونه اگر دو نفر در یک موقعیت و جایگاه مشابه، یک عمل را انجام دهند، ما که معتقد به دموکراسی چاقویی هستیم، باید به گونه‌ای جلوه دهیم که فرد هم‌طیف ما در این موقعیت عملی شبیه به ایثار از خود نشان داده و فرد طیف مقابل ما عملی شبیه به فسادفی‌الارض!
هرچقدر هم بتوانیم «ننه من غریبم» در بیاوریم، قطعاً نتیجه کارمان بهتر خواهد بود. حال اگر برای نمونه یک هنرمند غیر ارزشی از گذشته ناصحیح خود نادم شد و سعی کرد به سمت ارزش‌های اسلامی حرکت کند، چه اینکه این تغییرِ رویه در حد یک چادر سر کردن ساده که حجاب برترِ ملیِ خودمان محسوب می‌شود، باشد به قدری عرصه را برای او تنگ می‌کنیم که شاید ماندن در موطن اصلی ترجیح او نباشد و برای فرار از این وضعیت گمنامی را در بیرون از کشور دنبال کند، یا اینکه هنرمندی که تا دیروز آهنگ‌های ضد ارزشی می‌خوانده و کارهای ناشایست انجام می‌داده که کک‌شان هم نمی‌گزیده و حالا که به اذعان خودش به راه امام حسین(ع) و اباالفضل‌العباس(ع) ملحق شده باید علیه او چنان تبلیغی به راه بیفتد که گوش فلک را کر کند. حالا نباید پرسید که نگاه ما نسبت به حربن‌یزید ریاحی در روز کربلا چه بود؟ یا اگر آن روز هم بودیم چنان او را تحقیر و تقبیح می‌کردیم و یا بر اباعبدالله‌الحسین(ع) خرده می‌گرفتیم که چرا عذر کسی را پذیرفته که تا دیروز در بیعت یزید و عمرسعد بوده است! اگر بودیم به امام حسین(ع) می‌گفتیم که با این حرکت شأن ولایت و امامت را تنزل داده است یا نه. در واقع بهتر بگویم باید به جای خدا بنشینیم و حکم کنیم. حالا اگر اتفاقی در طیف خودی‌ها شکل گرفت، برای نمونه اگر فردی که تا دیروز ادعای اسلامی بودن داشت و رفت در آن مملکت کفر و در لباس روحانیت دست به سمت زنان دراز کرد و لبخند بر لب و خاضعانه دست‌شان را فشرد، باید لحظه به لحظه و با سینه‌ای سپر کرده از او دفاع کرد، یا اگر فلان خواننده که حالا شده بت فرهنگ‌دوستی و نامش مناسبات سیاسی را جابه‌جا می‌کند و به لطف نامش رأی کاندیدای طیف‌مان را تغییر می‌دهیم، چرا که چیزی از عملکرد در دستان‌مان نیست که به مردم ارائه دهیم و اگر در آن فتنه‌ای که کمر به براندازی جمهوری اسلامی ایران بسته بود برود در آن سوی مرزها و در کنار خوانندگان خارج‌نشین عکس یادگاری بگیرد و علیه انتخاب ملت ایران بخواند، باید از او دفاع کنیم.
ایضاً در «دموکراسی به شرط چاقو» زمانی که نامزد مورد نظرشان از سوی ملت انتخاب شود، با ابراز خوشحالی ثمره آن انتخاب را دموکراتیک‌ترین انتخابات جهان تلقی می‌کنند و حال اگر فردی به جز آن کسی که مدنظر آنها باشد انتخاب شود می‌گویند در انتخابات تقلب شده، حتی اگر فاصله آرا بالای ۱۰ میلیون نفر باشد، همان‌گونه که نامزد متوهم در سال ۸۸ با همین نگاه جبران شکست را در کف خیابان‌ها دنبال کرد. طرفداران دموکراسی به شرط چاقو اتفاقات را به نحوی رصد می‌کنند که ببینند به نفع آنهاست، یا ضرر آنها. آنگاه که با آن پدیده مواجه می‌شوند، فکر نمی‌کنند که فاصله این اتفاق با حق و حقیقت و اصول اخلاقی چقدر است.

 مشکل مردم حصر است!
روزنامه «ایران» در یادداشتی با عنوان «تبلیغ گزینشی مطالبات مردم» نوشت: «برجسته کردن مطالبات مردم از سوی برخی شخصیت‌ها و رسانه‌های منتقد دولت و به خصوص صداوسیما قابل تأمل است. این جریان که در انتخابات ریاست‌جمهوری با عدم اقبال عمومی روبه‌رو شده، حال در ارائه پیشنهادهای خود به دولت دوازدهم روی مطالباتی به عنوان خواسته‌های مردم انگشت می‌گذارد که در خوش‌بینانه‌ترین حالت می‌توان گفت همه مطالبات مردم یا مطالبه همه مردم و حتی اکثریت مردم نیست. آنها به طرز مشهودی تنها بر مسائل اقتصادی اهتمام می‌ورزند و همه مشکلات و مسائل کشور را به همین حوزه ختم می‌کنند.» این روزنامه تأکید کرد: «برخورد با خودسری‌ها و رفع ممنوع‌التصویری و حصر برخی شخصیت‌های سیاسی از مطالبات رسا و گویای مردم در انتخابات است.»

تمسخر ظریف
در روزهای گذشته و در حالی که ظریف پس از چهار سال به صورت جدی به بدعهدی و نقض مکرر برجام از سوی آمریکا اعتراض کرد، یکی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب که روزگاری ظریف را «امیرکبیر ایران» لقب داده بود، تنها به دلیل اعتراض به کدخدا، به وزیر خارجه حمله و او را مسخره کرد. نوع مواجهه روزنامه‌های اصلاح‌طلب در مقابل عهدشکنی‌های آمریکا در اجرای توافق هسته‌ای و توجیه تمدید تحریم‌ها در پسابرجام، نشان‌دهنده این است که برجام و توافق هسته‌ای برای این جریان جزئی از حواشی محسوب می‌شود؛ چرا که از نظر آنها رخدادهای مهم دست دادن وزیر خارجه کشورمان با اوباما و قدم زدن جان کری و ظریف است.

بی‌توجهی به برنامه ششم
حمیدرضا حاجی‌بابایی، رئیس کمیسیون تلفیق برنامه ششم توسعه با انتقاد از ابلاغ نکردن قانون برنامه ششم توسعه از سوی رئیس‌جمهور به دولت، گفت: «ما مدارکی داریم که نشان می‌دهد هنوز آیین‌نامه‌های اجرایی برنامه ششم توسعه در قوه مجریه تدوین نشده است.» وی ادامه داد: «برنامه ششم باید از ابتدای فروردین سال ۹۶ اجرایی می‌شد که متأسفانه تا به امروز و با گذشت چهار ماه از سال، هیچ ابلاغی از سوی رئیس‌جمهور برای اجرای آن صادر نشده است.»

نواصول‌گرایی شروع شود
شهردار تهران با بیان‌ اینکه تغییر اساسی در نحوه کنش جریان اصول‌گرایی جزء مطالبات امروز است، تأکید کرد باید حرکت در راستای «نو‌ اصول‌گرایی» هرچه سریع‌تر آغاز شود. قالیباف گفت: «به این باور رسیدم که «تغییر اساسی در نحوه کنش جریان اصول‌گرایی» یکی از مطالبات اصلی امروز شما جوانان مؤمن و دلسوز انقلاب و کشور است. امروز دیگر روشن است که اصول‌گرایی باید با حفظ مبانی و ارزش‌های انقلابی جمهوری اسلامی، در نگرش و شیوه سیاست‌ورزی خود متحول شود و با گفتمان و چهره‌هایی نو، حرکت در راستای «نو‌اصول‌گرایی» را هرچه زودتر آغاز کند.»

بستری محرمانه
حسین فریدون بلافاصله پس از تأمین وثیقه با رضایت شخصی از بیمارستان دی مرخص و به بیمارستان بهمن مراجعه کرده و حال عمومی وی خوب است. حسین فریدون دوشنبه 26 تیر ماه برای تکمیل پرونده در شعبه بازپرسی دادسرای کارکنان دولت حضور یافت؛ اما به‌ علت نامناسب بودن حال عمومی، از طریق آمبولانس از دادسرا به بیمارستان‌ خصوصی دی تهران منتقل شد. نکته مهم آنکه این‌ بستری محرمانه بوده و تاکنون هیچ اطلاع‌رسانی از حال فریدون و ملاقات مسئولان با این مقام دولتی در رسانه‌ها منتشر نشده است. به عبارتی، تاکنون قراردادها محرمانه بودند؛ اما اکنون بستری شدن حسین فریدون هم محرمانه شد.

صراحت لهجه آمریکا در پسا‌برجام
کمال خرازی گفت: «اقداماتی که آمریکا انجام می‌دهد و تحریم‌هایی که می‌کند به‌ ویژه تحریم‌های ثانوی که می‌تواند گریبانگیر کشور‌های دیگر شود و همچنین با اعمال فشار بر روی بانک‌های بزرگ اروپایی که بر‌ اساس برجام باید روابط ما با آنها تنظیم شود و آ‌نها بتوانند در جهت توسعه اقتصادی ایران مشارکت داشته باشند، سبب شده که بانک‌های یادشده به ‌دلیل تنبیه‌هایی که آمریکا نسبت به آن‌ها اعمال می‌کند؛ نتوانند نقش خود را ایفا کنند.» رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران گفت: «آمریکایی‌ها به صراحت نگفته‌اند که ما برجام را اجرا نمی‌کنیم و از آن خارج می‌شویم؛ اما عملاً کار‌هایی می‌کنند که در واقع جلوی اجرای برجام را بگیرند.»


در کمین بازار ایران نشسته‌اند
رئیس سازمان توسعه تجارت ایران از اعلام آمادگی شرکت‌های آلمانی و فرانسوی برای راه‌اندازی فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای در کشور خبر داد و گفت: «این شرکت‌ها پیشنهادهای عملی و برنامه‌های خود را از سال آینده میلادی (2018) به بعد اعلام خواهند کرد.» معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت اظهار داشت: «برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس نیز در این زمینه درخواست‌هایی ارائه کرده‌اند.»

تاریخ را به ترامپ نشان دهید
روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز در گزارشی با عنوان «از جنگ با ایران اجتناب کنید» به مسئله تحریم‌های اخیر آمریکا علیه ایران اشاره کرده و نوشت: «باید پرسید که آیا آمریکا نیازمند جنگ دیگری در خاورمیانه است و چرا باید کلمات و جملات تحریک‌کننده میان آمریکا و ایران رد‌و‌بدل شود.» 
این روزنامه آمریکایی افزود: «علاوه بر تهدیدات اخیر ایران از ‌سوی ترامپ و همچنین فروش سلاح‌های گسترده به پادشاهان سنی عرب، این امر تنش میان آمریکا و ایران را افزایش داده است. باید مقامات آمریکایی دوباره آغاز جنگ عراق و افغانستان را به یاد آورند.»

نکته: در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند، مرد عارفی از کوچه‌ای می‌گذشت، غلامی را دید که بسیار شادمان بود. به او گفت چطور در چنین وضعی می‌خندی و شادی می‌کنی؟ جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می‌کنم، روزی مرا می‌دهد، پس چرا غمگین باشم، در حالی که به او اعتماد دارم. آن مرد عارف که از عرفای بزرگ بود، گفت: «از خودم شرم کردم که غلامی به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی‌دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم.»
نظر: پس از قرارداد توتال رسانه‌های وابسته به دولت با شادی‌های زایدالوصفی از امضای این قرارداد این‌گونه نوشتند: «بفرمایید این هم گلابی برجام!» در همین حال سخنگوی فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی گفت که سرمایه‌گذاری کشورهای معتبر خارجی در ایران و قراردادهایی مانند توتال می‌تواند به تضمین امنیت کشور بیفزاید. در حالی که کشور ما با داشتن امکانات بسیار و ثروت‌های هنگفت که خداوند به آن داده است می‌تواند به آرامی این دوران تحریم‌های تحمیلی را بگذراند، رئیس دولت دیداری با مدیر توتال انجام می‌دهد که در حد استقبال از یک رئیس‌جمهور است! دل خوش کردن دولت به ارباب‌های کوچک که به راحتی ما را رها می‌کنند و اطلاعات ما را در اختیار کشور قطره‌ای قطر قرار می‌دهند، نمی‌تواند با شعار عزت، حکمت و مصلحت سازگار باشد.

«فارین‌پالیسی» در خبری اختصاصی مدعی شد ترامپ بعد از دیداری پرمناقشه با تیلرسون در هفته جاری در کاخ سفید به گروهی از کارکنانی که اعتماد دارد دستور داد به بررسی زمینه‌ها برای جلوگیری از تأیید پایبندی ایران به برجام در گزارش سه ماهه بعدی بپردازند، این نشریه در توضیح این ادعا می‌نویسد؛ یک منبع نزدیک به کاخ سفید به آن گفته است: «رئیس‌جمهور، کارکنان کاخ سفید را مأمور زمینه‌سازی برای حالت احتمالی تأیید نشدن (پایبندی ایران به برجام) در دوره بررسی ۹۰ روزه بعدی که اکتبر به پایان می‌رسد، کرد؛-وظیفه‌ای که او قبلاً به تیلرسون و وزارت دفاع محول کرده بود.» این منبع گفت: «رئیس‌جمهور به کاخ سفید گفته که می‌خواهد ۹۰ روز دیگر در موقعیتی باشد که پایبند نبودن (ایران به برجام) را اعلام کند و وظیفه آنها این است که او را به این نقطه هدف برسانند.» فارین‌پالیسی در ادامه می‌افزاید: «دولت ترامپ در شرایطی در حال انجام یک بررسی با مشارکت چندین نهاد در دولت آمریکا درباره سیاست‌های خود در قبال ایران است که نتایج این بررسی احتمالاً تا پایان تابستان جاری، ماندن یا خروج آمریکا از برجام را مشخص خواهد کرد.»
این منبع همچنین از بی‌اعتمادی روزافزون ترامپ به وزیر خارجه‌اش پرده برداشته و اضافه کرده است،
این نشریه آمریکایی در ادامه تاکید می‌کند فرایند جدید (تعیین گروهی برای بررسی پایبندی ایران به برجام ) را به منزله به حاشیه راندن وزارت خارجه آمریکا است. ترامپ احساس می‌کند که وزارت خارجه آمریکا با خودداری از ارائه گزینه‌های دیگر تصمیم خود برای تأیید پایبندی ایران به برجام را پیش برده است. گفتنی است تصمیم جدید ترامپ بعد از ماه‌ها شکاف میان کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا بر سر توافق هسته‌ای ایران اتخاذ شده است.