آصفی، سخنگوی وزارت خارجه دولت اصلاحات گفت، ترامپ یک مدل مسخره‌ای از دیپلماسی را به کار گرفته است و آن دیپلماسی توئیتری است که عقیم‌ترین نوع دیپلماسی است. وقتی شما همین‌طور ارتجالی و بداهتاً توئیت می‌زنید و پشت آن فکری وجود ندارد، ناچار می‌شوید که دائم مواضع خود را عوض کنید. ببینید خانم مرکل ، وزیر خارجه آلمان ، مکرون چقدر توئیت می‌کند؟‌ توئیت کردن یک حدی دارد. وقتی از حد خود بگذرد، اثر خود را از دست می‌دهد.

نگاهی به حواشی پررنگ‌تر از متن دومین سالگرد درگذشت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی

  امین پناهی/ در هفته‌ای که گذشت، مراسم بزرگداشت دومین سالگرد درگذشت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی با حضور مسئولان و شخصیت‌های سیاسی در سالن اجلاس سران برگزار شد. آقای روحانی رئيس‌جمهور پس از مدت‌ها سکوت درباره هاشمی‌رفسنجانی در جایگاه سخنران ویژه این مراسم تلاش کرد چهره جدیدی را بر مبنای روایت خود از او ارائه کند.

مجسمه اعتدال 
آقای روحانی در این مراسم می‌گوید: «در ساختار انقلاب و استقرار نظام، شهید بهشتی و مرحوم هاشمی استوانه اصلی بودند.» او در تعریف شخصیت هاشمی می‌افزاید: «هاشمی استراتژیست و سیاستمداری مسلمان بود و این در حالی است که بسیاری از کسانی که سیاست می‌فهمند، استراتژیست نیستند.»
وی ادامه می‌دهد: «هاشمی‌رفسنجانی در پیروزی و پایان بخشیدن به جنگ نیز نقش بسزایی داشت، چنانکه در روزهای سخت جنگ نیز صبر هاشمی فوق‌العاده و ستودنی بود.»
آقای روحانی درباره جلسه معروف خبرگان که به انتخاب حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای به رهبری نظام اسلامی منجر می‌شود هم این‌گونه می‌گوید: «کسی که پس از رحلت امام مجلس خبرگان را جمع کرد و موضوع رهبری را به سامان رساند، ‌هاشمی بود و اگر او در آن جلسه نبود، بحث رهبری به اشکال مختلفی که در آن دوران مطرح بود، به نتیجه نمی‌رسید.»
رئيس‌جمهور همچنین وجود صنعت هسته‌ای، موشکی و فناوری‌های مدرن را به هاشمی‌رفسنجانی نسبت می‌دهد و کسانی را که سخنی جز این بر زبان برانند، متهم می‌کند که سخن نادرست می‌گویند و اوج این صحبت‌ها آنجاست که رئیس‌جمهور می‌گوید: «اگر بخواهیم در دوران انقلاب، مجسمه‌ای از اعتدال بسازیم، تندیس هاشمی، تنها نماد برای آن است؛ چرا که او همواره با افراط و تفریط مخالف بود و اعتدال را به ما آموخت. گرچه اصل اعتدال برای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است، اما او پدر تفکر اعتدال و اساس امید در کشور بود.»

ترمیم و تغییر
این اظهارات هر چند، چند روزی سبب واکنش موافقان و مخالفان شد و بسیاری در این باره سخن گفتند و گاهی سخنان رئیس‌جمهور را رد و گاهی تأیید کردند، اما این اظهارنظر تنها سخنانی نبود که در ترمیم و تغییر چهره هاشمی‌رفسنجانی ایراد شد؛ بلکه این روند از سال گذشته آغاز شده و اکنون صحبت‌های روحانی تکمیل‌کننده صحبت‌هایی بود که مدت‌هاست از سوی برخی افراد خاص مطرح می‌شود. با نگاهی به اظهارنظر نزدیکان و البته همکاران آن مرحوم در دوره‌های گوناگون می‌بینیم که اعتدال، تدبیر، مدیریت جمعی و توجه ویژه به آینده نظام و انقلاب اسلامی را از ویژگی‌های شخص آن مرحوم می‌دانند. 
وقتی از فاطمه هاشمی دختر ارشد هاشمی‌رفسنجانی درباره تفکرات پدر پرسیده می‌شود، او این‌گونه پاسخ می‌دهد: «ایشان می‌گفت که عقلانیت جایگزین زور شود و زیبایی را جایگزین زشتی، دوستی را جایگزین دشمنی، بخشش را جایگزین انتقام، صداقت را جایگزین ریا، تواضع را جایگزین تکبر، آرامش را جایگزین تشویش، امنیت را جایگزین اضطراب، تلاش را جایگزین رخوت و سستی و وفاق را جایگزین نفاق، اعتدال و میانه‌‌روی را جایگزین تندروی و در نهایت ما را جایگزین من کنید.»
محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران نیز درباره پدرش می‌گوید: «آیت‌الله هاشمی اصولاً به سمت وحدت میان قوا و احزاب و ایجاد وحدت در جامعه حرکت و از افراط و تفریط پرهیز می‌کرد.»
سیدحسن خمینی هم معتقد است: «آقای هاشمی همه صفتش امید بود و به قدری این امر پر رنگ بود که بعضی‌ها می‌گفتند، اگر الآن آقای هاشمی را به زندان می‌بردند، می‌گفت، شاید راه کج شد و ما را به باغ و بستان بردند، آقای هاشمی به امید به خدا خوش‌بین بود.»
صالحی‌امیری وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز هاشمی را نماد اعتدال می‌داند و می‌گوید: «امروز پیام آیت‌الله هاشمی به ما رعایت اخلاق در سیاست است و ایشان همیشه به دنبال باورهای اخلاقی در حرکت‌های سیاسی و توجه به آن بود. او تمام هزینه‌های سیاسی که پرداخت کرد، به دلیل رعایت مسائل اخلاقی در سیاست بود و آیت‌الله هاشمی را می‌توان پرچمدار رعایت کرامت انسانی دانست.»
سوپر چپ در روایت موسوی‌خوئینی‌ها!
بسیار است این چنین اظهار نظرهایی که هم‌فکران و دوستان آیت‌الله در آن اقدام به ستودن شخصیت و ویژگی‌های او می‌کنند. حالا چند روز پس از آنکه روحانی حجت را بر همگان تمام می‌کند که هاشمی برخلاف تصور مردم چنین و چنان بوده است، روزنامه «سازندگی» با این تیتر جنجالی منتشر می‌شود: «انتقادات موسوی‌خوئینی‌ها از هاشمی‌رفسنجانی: هاشمی هیچ وقت معتدل نبود، سوپر چپ بود!»
او در این باره می‌گوید: «آقای هاشمی هیچ‌وقت در خط اعتدال نبود. ایشان در تقسیم‌بندی اولیه یکی از عناصر برجسته جناح چپ بود. صحبت‌های ایشان در خطبه‌های نماز جمعه دهه ۶۰ چپ رادیکال بود. در نماز جمعه گفت باید از کسانی که پول‌ در بانک‌ دارند خمس بگیریم.»
او اصلی‌ترین وجه منفی هاشمی ‌رفسنجانی را این‌گونه ابراز می‌کند: «وجه منفی‌اش این بود که اگر آقای هاشمی در مسیر این هدف، معتقد بود کاری باید انجام شود، دیگر هیچ مانعی را بر سر راه نمی‌پذیرفت؛ چه این مانع قانون باشد، چه اشخاص و حقوق دیگران. هر حقی را در قبال این حقی که معتقد بود باید زنده کرد، نادیده می‌گرفت. من به ‌شخصه یکی از مواردی که در مورد آن بارها با ایشان صحبت می‌کردم، بحث قانون بود.»
موسوی‌خوئینی‌ها هاشمی را فردی عملگرا می‌داند که اگر قرار باشد کاری انجام دهد، حتی قانون هم پیش رویش غلط می‌نماید. در مسئله انتخابات 76، زمانی که احساس می‌کند عده‌ای می‌خواهند انتخابات را مهندسی کنند، نزد هاشمی رفته و از او در این باره جویا می‌شود که پاسخ هاشمی در اینجا بسیار خواندنی است: «آقای هاشمی در پاسخ گفت اتفاقاً من با آقای خامنه‌ای اینجا اختلاف‌نظر دارم. آقای خامنه‌ای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هرچه مردم بیشتر بیایند، بیشتر تأیید نظام است. اما من می‌گویم آقا شما بگویید نظرتان چه کسی است، ما همه می‌رویم کار می‌کنیم که همان بشود. آقای هاشمی معتقد بود بالاخره یک رئیس‌جمهور لازم داریم، آقای خامنه‌ای بگوید چه کسی بشود یا با هم توافق کنیم که چه کسی بشود. ما تلاش می‌کنیم که همان بشود. تعبیر عملگرا برای ایشان خیلی تعبیر درستی بود.»
مصاحبه موسوی‌خوئینی‌ها بیش از 18 هزار کلمه است؛ اما در واقع او می‌خواهد یک جمله بگوید و آن اینکه هاشمی نه تنها معتدل نبود، بلکه قانون‌گریز و قدرت‌طلب بود و جز به هدفی که داشت به هیچ چیز دیگر توجه نمی‌کرد، حال آنکه ممکن بود در این مسیر حقوق بسیاری پایمال شود.
انتشار این سخنان موسوی‌خوئینی‌ها پس از آن عملیات رسانه‌ای که نزدیکان مرحوم هاشمی‌رفسنجانی پیاده کردند و حسن روحانی مهر تأیید بر آن زده بود، همه را شوکه کرد. تقریباً در این دو سالی که از فوت هاشمی می‌گذشت، کسی نتوانسته بود چنین حرف‌هایی را درباره او بر زبان بیاورد و حالا شاهد آن هستیم هم‌سنگر دوران مبارزه در زمان پیش از انقلاب، چهره‌ای به جز آنچه همگان می‌گویند، از ایشان به تصویر می‌کشد.
برخی از روزنامه‌های طرفدار هاشمی سعی کردند اظهارات موسوی‌خوئینی‌ها را از سر کینه و دشمنی چهل ساله با او نشان دهند و بعضی دیگر سعی کردند به سهم خود بندهایی از صحبت‌های او را درباره هاشمی نقض کنند.

یک سؤال!
اما گذشته از همه اینها، یک سؤال مهم مطرح می‌شود و آن هم اینکه واقعاً هاشمی اصلی کدام است؟ حالا که دیگر آن مبارز دیرین انقلابی و مدیر عرصه‌های گوناگون پس از انقلاب در میان ما نیست؛ کدام چهره و روایت را در مورد ایشان باید پذیرفت.



نوید کمالی
کارشناس روابط بین‌الملل
با گذشت ۹ ماه از خروج آمریکا از برجام و تبدیل شدن گروه 1+5 به گروه 1+4، باز هم شاهد آن هستیم که عده‌ای برجام را دستاورد بزرگ و مهم‌ترین سپر امنیتی کشور در مواجهه با تهدیدآفرینی‌های خارجی معرفی می‌کنند؛ به گونه‌ای که با وجود بدعهدی‌های طرف‌های اروپایی و پیشنهادهای تحقیر‌آمیز آنها، از جمله اجرای H-SPV به جای SPV باز هم دولت همچنان به حفظ برجام در مواجهه با آمریکا تمایل دارد!
البته با وجود همه فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه کشورمان همچنان همراهان و حامیان دولت با طرح موضوع بازگشت سایه جنگ، کشور و ملت را ناچار به حفظ برجام و حرکت به سوی مذاکره با آمریکا معرفی می‌کنند؛ آن هم در شرایطی که رهبر معظم انقلاب (حفظه‌الله) افزون بر رد ادعای احتمال شروع جنگ، هرگونه مذاکره با دولت فعلی آمریکا را ممنوع اعلام کرده‌اند. با این حال، با توجه به اظهارات مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در سفر به منطقه و اعلام برگزاری همایش ضد ایرانی ورشو، پایتخت لهستان بار دیگر همزمان با شروع فضاسازی‌های رسانه‌های خارجی درباره افزایش احتمال برخورد نظامی آمریکا با ایران برخی از شخصیت‌های سیاسی تجدیدنظرطلب همسو با دولت و اصلاح‌طلبان در یادداشت‌ها و تحلیل‌های خود از بازگشت سایه جنگ بر سر کشور و لزوم تسریع در فرایند شروع مذاکره مجدد با آمریکا سخن می‌گویند، آن هم در شرایطی که کاملاً واقفند طرف آمریکایی به طور رسمی شروع هرگونه مذاکره را مشروط به قبول بی‌چون و چرای 12 پیش‌شرط کرده است و قبول آنها عملاً به از دست رفتن عزت ملی، توان دفاعی و موشکی و دست کشیدن از آرمان حمایت از مستضعفین منجر می‌شود! 
به طور طبیعی در شرایطی که رسانه‌های پر تعداد جریان زاویه‌دار با اصول انقلاب بر طبل بازگشت سایه جنگ بر سر کشور می‌کوبند، بد نیست نگاهی مجدد به استراتژی سایه جنگ (Shadow of War Strategy) دولت آمریکا داشته باشیم.
برای درک مفهوم استراتژی ابتدا باید به تحرکات آمریکایی صورت گرفته در طول هفته‌های گذشته دقت کنیم که مهم‌ترین آنها عبارتند از: سفر مخفیانه رئیس‌جمهور آمریکا به عراق، سفر دوره‌ای مشاور امنیت ملی کاخ سفید و وزیر خارجه ایالات متحده به کشورهای حوزه غرب آسیا، افشای تلاش جان بولتون برای طراحی نقشه حمله به ایران از سوی نشریات آمریکایی و اعزام یک ناوگروه نظامی به خلیج‌فارس که هر یک از آنها را می‌توان به مثابه یک قطعه از جورچین طرح جدید آمریکا علیه کشورمان تعریف کرد؛ اما بدون شک در بین همه این تحرکات اعلام برگزاری نشست ورشو از اهمیت و جلوه بیشتری برخوردار است!
برای درک اهمیت نشست لهستان کافی است به این نکته توجه داشته باشیم که در طول تاریخ معاصر و به ویژّه دوران پسا جنگ جهانی دوم که به تبدیل شدن آمریکا به قدرت سیاسی و نظامی غالب در جهان منجر شد، جنگ‌افروزان کاخ سفید همواره در راستای تأمین منافع استکباری خود یک راهبرد ثابت دو مرحله‌ای را به‌کار گرفته‌اند و مرحله اول آن تحمیل فشار روانی و ایجاد سایه جنگ و مرحله دوم اعمال قدرت سخت و برخورد نظامی است.
صبح صادق در شماره آتی به صورت تفصیلی ابعاد گوناگون تحرکات سیاسی، رسانه‌ای آمریکایی‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران را بررسی خواهد کرد.

 لابی پزشکان در مجلس
هنوز استفاده نکردن از دستگاه کارتخوان در مطب‌ها برای فرار از مالیات را فراموش نکرده‌ایم که برخی از آنها به لابی‌گری برای حذف دو مصوبه اخیر مجلس روی آورده‌اند. داستان از این قرار است که در بررسی لایحه بودجه سال ۱۳۹۸، کمیسیون تلفیق مجلس همه صاحبان حرف و مشاغل پزشکی، دامپزشکی، داروسازی و پیراپزشکی را موظف کرد از ابتدای سال آینده از پایانه‌های فروشگاهی یا دستگاه پوز استفاده کنند. مصوبه دیگر این کمیسیون به پرداخت ۱۰ درصد علی‌الحساب مالیات پزشکان مراکز درمانی به طور مستقیم به حساب سازمان امور مالیاتی است. به‌دنبال تصویب این دو طرح، برخی پزشکان به تکاپو افتاده‌اند تا با استفاده از لابی و زور کمیسیون تلفیق را به حذف این دو مصوبه مجبور کنند. میزان مالیات پرداختی پزشکان در سال گذشته، حدود ۱۵۰ میلیارد تومان بوده است که در سال ۱۳۹۸ حداقل حدود ۷۰۰/۶ میلیارد تومان تخمین ‌زده می‌شود.
قاچاق اساسی
بر اساس اخبار منتشر شده، تنها کالاهایی که خیلی نوسان قیمت نداشته، حبوبات است. در یک مرحله قیمت آن گران شد، اما مانند دیگر کالاهای اساسی گران نشد. این در حالی است که اگر به این کالا ارز دولتی تخصیص پیدا نکند، حداقل ۴۰ درصد افزایش قیمت در هر کیلو حبوبات را شاهد خواهیم بود. قیمت لوبیا سفید در بازار ۱۲ هزار تومان است. در کشوری مانند عراق کیلویی ۲۳ هزار تومان است؛ از این‌ رو خیلی‌ها تمایل دارند حبوبات را خریداری کنند و به کشورهای همسایه ببرند؛ البته هنوز این معضل به تهران نرسیده و در شهرهای مرزی دیده می‌شود. وضعیت صادرات گوشت، آرد، گندم، روغن و... در بازار نیز این‌گونه است و حتی اکنون حجم قابل توجهی نخود در حال خروج از مرز کرمانشاه است.
راهکار ضد تحریمی
احسان حسینی، پژوهشگر حوزه انرژی گفت: «در دوره‌های قبلی از روش اتاق تاریک برای فروش نفت استفاده می‌شد که فساد ایجاد می‌کرد؛ اما بورس انرژی ایران با توجه به شفافیت سازوکارها برای نهادهای ناظر داخلی و شفاف نبودن برای آمریکایی‌ها این ظرفیت را دارد که تجار نفتی خواهان نفت ایران به سمت آن سوق داده شوند.» وی گفت: «در حالی که خود آمریکایی‌ها به مؤثر بودن این راهکار برای بی‌اثرکردن تحریم‌های نفتی اعتراف کرده‌اند، تعلل در عرضه نفت در بورس یک اشتباه بزرگ است.» وی ادامه داد: «متأسفانه شواهد نشان می‌دهد وزارت نفت برای مقابله با تحریم‌های نفتی در انفعال کامل به سر می‌برد و به نظر می‌رسد تنها به معافیت‌های آمریکا اتکا کرده است.»
دستاورد برجام!
«سیدعباس عراقچی» معاون سیاسی وزیر امور خارجه در صفحه توئیترش نوشت: «امروز سومین سالگرد اجرای توافق هسته‌ای ایران (برجام) است و نشان داد که چقدر آمریکا غیرقابل اطمینان و غیرقابل اتکا است. یک رئیس‌جمهور امضا می‌کند، رئیس‌جمهور بعدی از آن خارج می‌شود! سپاس آقای ترامپ به خاطر نشان دادن این ویژگی، شرم‌آور است!» عراقچی پیش از این نیز گفته بود: «با بازاعمال تحریم‌های آمریکا علیه ایران، بهره‌مندی تهران از مزایای توافق هسته‌ای وین به صفر نزدیک شده است.»
۴ هزار پرونده تخلف 
بر اساس گزارش‌ها از ابتدای امسال تا ۲۷ دی، از کل منابع ارزی که برای واردات کالا تخصیص پیدا کرده بود، حدود یک چهارم آن با وجود اختصاص ارز، کالایی وارد نشده است؛ یعنی به میزان ۵/۳ میلیارد دلار از منابع ارزی کشور که برای واردات اختصاص داده شده بود، کالایی وارد نشده و ۴۲۰۰ پرونده تخلف در این زمینه تشکیل شده است.


  محمدرضا بلوردی/ اولین کسی که اصطلاح «هلال شیعی» را با هدف جلب توجهات نسبت به گسترش نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد، عبدالله دوم پادشاه اردن بود که در سال 2004 و پس از قدرت گرفتن شیعیان در عراق موضوع قدرت گرفتن هلال شیعی را خطری برای کشور خود و دیگر کشورهای عربی دانست. اما اکنون و پس از گذشت چندین سال هشدار درباره این هلال، پادشاه اردن خواسته یا ناخواسته به سمت این هلال بازگشته است. این بازگشت زمانی حاصل شد که ملک عبدالله دو هفته پس از توافقات صوت گرفته بین دولت‌های اردن و عراق، به بغداد سفر کرد تا نشان دهد برای خارج کردن کشور خود از مشکلات اقتصادی که با آن روبه‌رو است، دست و پا می‌زند. گفتنی است، کشور اردن در ماه‌های اخیر با تظاهرات گسترده‌ای از ناحیه معترضان به تصمیمات اقتصادی دولت روبه‌رو بود که به نوعی حکومت ملک عبدالله را هم در معرض تهدید قرار داده بود. 
موضوع سفر ملک عبدالله به عراق از این نظر اهمیت دارد که وی در یک دهه اخیر به کمک‌های کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس امیدوار بود، از همین رو با مجموعه کشورهای عضو هلال شیعی ارتباط نزدیکی نداشت. اما اکنون ناامید شدن او از عربستان و هم‌پیمانان آن سبب شده تا او در کشوری همچون عراق که هم‌پیمان رهبر هلال شیعی (ایران) است، در جست‌وجوی منافع خود باشد. 
در واقع، اعتراضات اخیر اردن، ملک عبدالله را به این نتیجه رسانده است که نمی‌تواند چندان روی حمایت اعراب حوزه خلیج‌فارس حساب کند و کمک‌های آنها هم بدون خواسته‌های متقابل نخواهد بود؛ به ویژه اینکه  کشورهایی مثل عربستان سعودی و امارات متحده عربی به دنبال این هستند که با کمک‌های اقتصادی به اردن، این کشور را در مباحثی مانند حل‌وفصل مسئله فلسطین با خود همداستان کنند. این درحالی است که اردن اساساً با این موضوع مخالف است؛ البته نه به این دلیل که اردن از آرمان فلسطین دفاع می‌کند و به ارزش‌های عربی و اسلامی آن پایبند است؛ بلکه به این دلیل که اگر اردن به عنوان کشوری که با رژیم صهیونیستی توافق‌نامه صلح هم امضا کرده است، اکنون بخواهد درباره آینده فلسطین هم با سعودی‌ها همراهی کند، بی‌تردید مشروعیت شخص ملک عبدالله با چالش مواجه می‌شود؛ چرا که او مسئول اوقاف فلسطینی در قدس، مسجد الاقصی و دیگر مناطق است.
بنابراین به نظر می‌رسد، ملک عبدالله در برابر کشورهای هلال شیعی تحت رهبری ایران که تا دیروز آنها را دشمن توصیف می‌کرد، اکنون به این نتیجه رسیده است؛ چه بسا این کشورها برای اردن ارزش بیشتری نسبت به کشوری مانند عربستان داشته باشند؛ چرا که عربستان اساساً به دنبال همکاری و داشتن شریک سیاسی نیست؛ بلکه در پی این است که کشورهای دیگر از آن پیروی کنند. از همین رو عراق دومین کشور پس از سوریه بود که پادشاه اردن به آن سفر کرده است. 
نکته دیگر، همزمانی سفر ملک عبدالله با سفر محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به عراق است و چه بسا این نوع همزمانی تلاش اردن برای رساندن پیامی برای جمهوری اسلامی ایران باشد، با این مضمون که امان دیگر مانند گذشته تهران را دشمن خود نمی‌داند و چه بسا «هلال» ایران بهتر از «بدر» سعودی‌ها برای اردن باشد و به همین دلیل هم این کشور تلاش می‌کند خود را با هم‌پیمانان منطقه‌ای ایران (سوریه و عراق) هماهنگ کند.

نکته: دامنه تشکیلات یک مؤسسه فرهنگی از منچستر و نیویورک تا ماداگاسکار و کاستاریکا امتداد دارد و هم اکنون چهل هزار نفر در حال تحصیل و چهل هزار فارغ‌التحصیل از صد و سی کشور جهان در این مجموعه در شبکه‌ها و گروه‌های گوناگون فعالند. با فعالیت‌های این مؤسسه در سطح جهان حدود پنجاه میلیون نفر شیعه شده‌اند و در برخی کشورها که از گذشته شیعه بودند و بسیار ناامید شده بودند، احیا شدند. هم اکنون در این مؤسسه حدود هفت هزار طلبه اهل سنت وجود دارد که در زمینه معارف اهل بیت(ع) آموزش می‌بینند.
نظر: برکات خون شهیدان بی‌شمار است؛ اما اگر بگوییم جمهوری اسلامی این تعداد شهید و جانباز داده و فقط ثمره‌اش شده کاری که در جامعة‌المصطفی(ص) شده؛ یعنی حدود پنجاه میلیون نفر در سراسر جهان شیعه شده‌اند و پیام اسلام و معارف الهی و اهل بیت‌(ع) در سراسر جهان منتشر شده است، کفایت می‌کند. این مرکز هر سال مصادف با ارائه لایحه بودجه مورد تهاجم رسانه‌ای مشکوکی در داخل و خارج قرار می‌گیرد. جریان ضد انقلاب از برخی مراکز مانند جامعه‌المصطفی(ص) به شدت نگران است؛ زیرا همین مؤسسه با بودجه اندک خود بسیاری از فعالیت‌های منافقانه آنان را در خارج از کشور بی‌اثر کرده است. امسال با ابتکار جوانان دسته‌های عزاداری اربعین تا مقابل کاخ سفید هم کشیده شد که نباید نقش بیدارگر این جوانان را در اقصی نقاط جهان که منافع ملی و مصالح اسلام را دنبال می‌کنند، دست کم گرفت. در جلسه‌ای که آیت‌الله اعرافی، رئیس جامعه‌المصطفی مرداد ماه سال ۹۵ خدمت رهبر معظم انقلاب می‌رسند، رهبر معظم انقلاب خطاب به ایشان می‌فرمایند: «من از عملکرد شما در جامعة‌المصطفی در این سال‌های ممتد رضایت کامل دارم.»

ناکام در مقابل ایران
روزنامه آمریکایی وال‌استریت ژورنال گزارش داده که تیم امنیت ملی آمریکا پس از حملات به نزدیکی مراکز دیپلماتیک آمریکا در عراق از پنتاگون خواسته بود، گزینه‌های حمله به ایران را در اختیارش قرار دهد. 
بولتون پس از برعهده گرفتن پست مشاور امنیت ملی بعد از اچ‌‌آر مک‌‌مستر، با جنجال رسانه‌ای تلاش کرده آمریکا را در آستانه حمله به ایران جلوه دهد، تا شاید ایران را به مذاکره و تسلیم شدن وادار کند. نیویورک‌تایمز، سیاست این مشاور امنیت ملی کاخ سفید را بازتابی از رویکرد چهره‌ای می‌داند که یکی از مقامات دولت جرج دبلیو بوش، علیه ایران اتخاذ کرده است؛ در آن دوران هم آمریکایی‌ها چندین بار از حمله به ایران سخن گفتند، اما پس از اشغال افغانستان و عراق، متوجه شدند توانایی حمله به ایران را 
ندارند.

طلاق سیاسی
روند شکل‌گیری ائتلاف میان اصلاح‌طلبان و حزب اعتدال و توسعه از حمایت‌های تام در دو انتخابات ریاست‌جمهوری به مرحله طلاق سیاسی رسیده است. روند این طلاق سیاسی با سخنان «سعید حجاریان» که گفت، اصلاح‌طلبان با دولت، ائتلافی نداشته‌اند و روحانی از خودش عبور کرده است نه اصلاح‌طلبان از او، آغاز شد. «محمود واعظی»، رئیس دفتر رئیس‌جمهور هم در چند مرحله پاسخ وی را داد و گفت، با تندروها ائتلاف نکرده‌ایم. راهکار جذابیت سرمایه‌گذاری
نقدینگی موجود در جامعه یکی از عوامل تشدید گرانی‌ها در ماه‌های اخیر ‌است. به تازگی کمیسیون انرژی مجلس طرحی را برای جذاب‌تر کردن پروژه‌های پالایشی و هدایت نقدینگی به این سمت آماده کرده است. 
با توجه به مشکلات فراوان دست‌وپاگیر صنعت پالایش نفت در ایران و با توجه به زیان‌ده بودن بیشتر پالایشگاه‌های نفت موجود در کشور، باید دید این طرح‌ها چگونه می‌توانند توجیه اقتصادی خوبی برای استقبال مردم و برای رقابت‌پذیر کردن آنها با سود بدون ریسک بانکی ایجاد کنند؟ به ‌نظر می‌رسد، هدایت نقدینگی مردمی به ‌سمت پروژه‌های پالایشی در صورت جذابیت سرمایه‌گذاری، می‌تواند روش مناسبی برای تأمین مالی پروژه‌های مذکور باشد که دو هدف هدایت نقدینگی به‌سمت صنایع مولد و کاهش خام‌فروشی را به‌ صورت همزمان تأمین کند.

مهدی سعیدی
روزنامه نگار
مدت مدیدی است که اردوگاه اصلاح‌طلبان با نوعی تشتت و اعوجاج مواجه شده است. حرف و حدیث‌های نقل شده از سوی منسوبان این جریان موجب شده تا شاهد تشدید واگرایی‌ها در این جریان باشیم. به نظر می‌رسد، صدور فرمانی برای سکوت و پرهیز از اظهارنظر برای این اردوگاه ضروری باشد.
در این میان اظهارنظر فرد شناخته شده این جریان که به نوعی محوری‌ترین شخصیت این اردوگاه نیز به شمار می‌آید، بخشی از اصلاح‌طلبان را غافلگیر کرده است. آقای موسوی‌خوئینی‌ها که مدت‌ها ریاست مجمع روحانیون مبارز را بر عهده داشته و نقش ریش‌سفیدی را در سال‌های اخیر برای حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و… بازی کرده است، در مصاحبه‌ای به مناسبت دومین سالروز درگذشت مرحوم هاشمی‌رفسنجانی به طرح مباحثی پرداخته است. اظهارات وی دارای بخش‌های متعدد تأمل‌برانگیزی است که سه نکته آن مورد توجه این نوشتار است:
۱ـ جنجالی‌ترین بخش اظهارات خوئینی‌ها که به مذاق بخش عمده‌ای از اصلاح‌طلبان خوش نیامده، مواضع ایشان علیه آقای هاشمی است. وی در بخشی از اظهاراتش آقای هاشمی را چهره‌ای قانون‌گریز معرفی می‌کند که حاضر نبود خود را در چارچوب قانون معرفی کند و برای تحقق برنامه‌های خود از شگردهای مختلفی برای دور زدن قانون استفاده می‌کرده است! وی در بخشی دیگر زبان هاشمی را زبانی گزنده معرفی می‌کند که تاب شنیدن صدای مخالف را نداشته و مخالفان را مورد هجمه قرار می‌داد. وی تأکید دارد: «البته آقای هاشمی هم در تخریب خیلی خودش کم از دیگران نداشت. مثلاً در خطبه‌های نماز جمعه‌اش ببینید مخالفانش را چطوری نوازش می‌کند. آقای هاشمی زبان گزنده‌ای نسبت به منتقدان و مخالفانش داشت.»
این نگاه تند انتقادی به هاشمی سر باز کردن زخمی کهنه است که می‌تواند به فعال شدن گسل‌های به ظاهر خاموش در این اردوگاه بینجامد، همانطور که در این چند روزه این اظهارات به شدت با واکنش جریان حامی هاشمی در اردوگاه اصلاح‌طلبان همراه شده و جنجال‌ها بالا گرفته است.
۲ـ برائت از برخی شخصیت‌های رادیکال همچون «اکبر گنجی» نیز نکته قابل ملاحظه این سخنان بود. شخصیت‌های شناخته شده اصلاح‌طلبان در طول این سال‌ها هیچ‌گاه حاضر نشده‌اند با صراحت از افراطیون و استحاله‌شدگان این اردوگاه اظهار برائت کنند. در این مصاحبه خوئینی‌ها وقتی خبرنگار درباره هجمه‌های اصلاح‌طلبان علیه هاشمی از او می‌پرسد و از به کارگیری تعابیری چون، «عالی‌جناب سرخ‌پوش» یاد می‌کند، می‌گوید: «آقای اکبر گنجی را شما جزو اصلاح‌طلب‌ها می‌دانید و از من می‌خواهید پاسخ کارهای آقای گنجی را بدهم؟ آقای گنجی رفت و از خط خارج شد؛ نه‌تنها از خط انقلاب، بلکه الآن نسبت به بسیاری از اعتقادات دینی هم مسئله دارد. آن زمان هم که اینها را می‌گفت، خودش تنها بود.» چنین اعترافاتی هرچند هنوز هم غنیمت است! اما باید خیلی زودتر از این گفته می‌شد و در کلامی رسمی‌تر و در سطح عمومی‌تر بیان می‌شد تا تکلیف هواداران اصلاحات با براندازان و ضدانقلاب مشخص شود.
۳ـ بخش دیگری از مصاحبه اختصاص به نشست‌های شورای بازنگری قانون اساسی دارد. در لابه‌لای صحبت‌های بیان شده در این رابطه آنچه قابل ملاحظه است، این تعبیر وی درباره انتخاب رهبری است.
وی با صراحت می‌گوید: «این را هم لازم است بگویم که بهترین کار همان بود که آن روز اتفاق افتاد. رهبری شورایی که اصلاً از نظر من مردود و ناکارآمد بود. اما در رهبری فردی هم، در آن روز و روزگار در آن جمعی که فعال بودند، مناسب‌تر از آقای خامنه‌ای نداشتیم.» این اظهارنظر در حالی است که امروز عملکرد سه دهه گذشته حکیم انقلاب اسلامی در جایگاه رهبری جامعه اسلامی، بیش از هر چیز اثبات‌کننده حسن این انتخاب است که بر زبان مخالف منصف و موافق جاری است. اما اصلاح‌طلبان در طول این سه دهه با ناملایمتی و دوری از انصاف با این حقیقت مواجه شده‌اند! و آنگونه که شایسته این جایگاه در نظام اسلامی است، رفتار نکرده‌اند! اصلاح‌طلبان آنجا که به حمایت از رهبری نیاز بوده، نه‌تنها حضور فعال نداشته‌اند، که گاهی با سکوت یا تردیدآفرینی‌ها در مسیر تضعیف رهبری گام برداشته‌اند! این جدای از اقدامات و اظهارات برخی افراطیون است که برای کسب منافع فردی و جناحی در خدمت بیگانگان قرار گرفته و در رفتار و گفتار علیه رکن اساسی نظام اسلامی موضع گرفته‌اند! اوج این عملکرد را می‌توان در ماجرای فتنه ۸۸ مشاهده کرد که جریان چپ تمام‌عیار به میدان حمایت از سران فتنه وارد شد و از اقدامات براندازانه علیه حقوق ملت حمایت کرد و آتش‌بیار معرکه‌ای شد که بیگانگان برای مقابله با نظام ولایت فقیه طرح‌ریزی کرده بودند.اصلاح‌طلبان برای بازگشت به نظام اسلامی و کسب اعتبار نزد ملت باید راهی طولانی را طی کنند که چنین اظهاراتی تنها سرآغاز این راه می‌تواند باشد.