پيامدهاي تفسيرِ بازرگان از دين كه نهضت آزادي را به محاق برد
مقدمه: نهضت آزادي به عنوان جرياني كه پيشينه‌اش به جبهه ملي و انشقاقات آن بازمي‌گردد به عنوان روشنفكران معترض به استبداد رژيم حاكم، با جريان اسلامي انقلاب همراه شد. نهضت آزادي در ابتداي انقلاب اسلامي توانست به واسطه سوابق مديريتي و اجرايي و آشنايي اعضاي آن با سياست‌ورزي، به حكم امام مسئوليت تشكيل دولت موقت را بپذيرد اما به رغم تصور، دولت موقت هرگز نتوانست دولت گذار مطلوب انقلاب اسلامي باشد. هرچند وجود اطرافيان ناسالم و نفوذي همچون قطب‌زاده، سنجابي و... به عنوان معتمدين نهضت آزادي، در فاصله افتادن ميان اين جريان و انقلاب بي‌تأثير نبود، اما اين انشقاق را نمي‌توان مانند داستان بني‌صدر، نتيجه خيانت بازرگان به عنوان رئيس دولت دانست، بلكه ماجرا اين بود كه منش و روش فكري جريان نهضت آزادي ذاتاً با ايدئولوژي حكومت اسلامي امام(ره) تناسبي نداشت و اين عدم تناسب خيلي زود خود را نشان داد. پيشتر به برخي رئوس انديشه نهضت آزادي و بازرگان به عنوان رهبر اين جريان در ابتداي انقلاب پرداخته شد و اكنون در اين يادداشت تبعات تفكر نهضت آزادي بررسي مي‌شود.
نامه 5 استاد‌‌ بزرگ روانشناسی به کنگره برای عزل د‌‌ونالد‌‌ ترامپ از قد‌‌رت
بررسي واكنش‌ها به سخنراني سراسر مورد انتقاد رئيس‌جمهور آمريكا
سياستي كه آمريكا براي مهار چين و روسيه دنبال مي‌كند
قبلی۱۵بعدی