تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۵  ، 
شناسه خبر : ۳۰۲۳۳۱

(روزنامه شرق ـ 1396/02/06 ـ شماره 2848 ـ صفحه 1)

شبیه دولت قبلی؛ این را هم از خلال گفت‌وگو با فعالان سیاسی می‌توان دریافت و هم از میان شعارهای تبلیغاتی خود نامزدها. مخرج مشترک دولتی که ابراهیم رئیسی، باقر قالیباف یا احیانا مصطفی میرسلیم تشکیل خواهند داد، قاعدتا چیزی شبیه دولت نهم احمدی‌نژاد خواهد بود. به‌جز خاستگاه اصولگرایی‌شان، در هرکدام رگه‌های پررنگی از شعارها، وعده‌ها و ایده‌های احمدی‌نژاد یافت می‌شود. در مقایسه با سه نامزد اصولگرا، رئیسی فعال‌تر از دو نفر دیگر ظاهر شده است، احتمالا به‌خاطر اینکه سابقه اجرائی کمتری نسبت به دو نامزد دیگر دارد و نیاز است بیشتر دیده شود؛ برای همین هم تعداد و حجم سخنرانی‌هایش، سفرهایش و حضورش در فضای مجازی و شبکه‌های اینترنتی بیش از قالیباف و میرسلیم بوده است. اما رئیسی چه می‌گوید؟ ابراهیم رئیسی مانند احمدی‌نژاد بر فراجناحی‌بودن تأکید دارد؛ بر اینکه حزبی و جناحی نیست و مستقل آمده است. رئیسی گفته نباید به هیچ‌کس و هیچ جریان سیاسی‌ای وام‌دار بود.

... این در حالی است که او گزینه نخست جمنا (جبهه مردمی نیروهای انقلاب) بود و آنچه تا این لحظه به چشم می‌آید، این است که جریان اصولگرا حتی بیش از قالیباف پای رئیسی ایستاده است. چندین جریان و چهره سیاسی تا این لحظه از رئیسی اعلام حمایت کرده‌اند؛ اما از قالیباف نه. در حوزه سیاسی هنوز شاهد ایده خاصی از سوی قالیباف نیستیم؛ اما رئیسی سخنانی کلی در‌این زمینه زده است که در آن هم هیچ نشانی از توسعه یا فضای باز سیاسی دیده نمی‌شود. شاخص‌ترین گفته رئیسی این بوده است: «تلاش در جهت ایجاد وحدت گفتمانی و عملی میان همه دلبستگان به نظام فارغ از اختلاف سلیقه‌ها». آیا مقصود رئیسی از این گفته، این است که او دولتی ائتلافی تشکیل خواهد داد؟ وحدت گفتمانی که می‌گوید، یعنی چه؟ یعنی استفاده از هر دو جناح در دولتش؟ اگر این‌طور بود، اصولگرایان باید خواستار تداوم دولت نیمه‌اصلاح‌طلب – نیمه‌اصولگرای روحانی بودند نه تغییرش! آذر منصوری می‌گوید: «وجه مشترک رقبای روحانی، مخالفت با توسعه سیاسی است. پیشینه آنها مؤید این است که اگر مسئولیتی در دست بگیرند، فضای سیاسی کشور مجدد به سمت و سوي دولت احمدي‌نژاد پیش خواهد رفت. شاید یکی از وجوه برجسته تفاوت روحانی با نامزدهای رقیبش همین باشد. مسیری که کج‌دار‌و‌مریز در چهار سال سپری شده است، در صورت پیروزی هرکدام از رقبای او، کاملا مي‌تواند به فضای دوران احمدی‌نژاد بازگردد».

ساختار اداری - اقتصادی

رئیسی از تحول در ساختار مدیریتی کشور هم سخن گفته؛ اگرچه برنامه‌ای درباره چگونگی این تحول ارائه نداده است. احمدی‌نژاد هم منتقد ساختار مدیریتی کشور بود و می‌گفت می‌خواهد طرحی نو دراندازد؛ انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور در دولت قبل، در راستای همین تحول مدیریتی بود. رئیسی از مسکن مهر دفاع کرده و آن را یک پروژه ملی دانسته و از تعطیلی آن گلایه کرده است. هم قالیباف و هم رئیسی بر معضل بی‌کاری انگشت گذاشته‌اند؛ اما راه‌حل‌هایی که پیشنهاد داده‌اند، باز هم رویه دولت پیشین را یادآوری می‌کند. مثلا رئیسی گفته یارانه سه دهک پایین جامعه را افزایش می‌دهد؛ این یعنی او هم مانند احمدی‌نژاد طرفدار توزیع پول است و به دنبال اجرای دم‌دستی‌ترین مفهوم از عدالت؛ یعنی عدالت توزیعی. قالیباف هم گفته پنج‌ میلیون شغل ایجاد می‌کند. سعید لیلاز، روزنامه‌نگار و کارشناس اقتصادی، درباره اینکه مدل دولت احتمالی اصولگرایان در حوزه اقتصادی چه خواهد بود، به «شرق» گفت: «در غیاب احمدی‌نژاد، قالیباف و رئیسی گفتمان مستقلی در حوزه اقتصاد ندارند. فقط بلدند روی چالش‌ها دست بگذارند. راه‌حل ندارند. روی مشکلاتی دست می‌گذارند که بسیاری از آنها ساختاری و مزمن است و بسیاری دیگر را احمدی‌نژاد ایجاد کرده است. مثلا ما تا پیش از دولت احمدی‌نژاد با معضل معوقات بانکی، بحران بانکی و بحران تأمین اجتماعی و صندوق‌های بازنشستگی بدهکار روبه‌رو نبودیم. بحران فزونی‌گرفتن هزینه‌های جاری بر هزینه‌های عمرانی را نداشتیم. خیلی جالب است که نامزدهای اصولگرا روی بحران‌هایی دست می‌گذارند که جریان منتسب به آنها مسبب آن بوده است. آنچه قالیباف درباره میزان اشتغال گفته، نیازمند رسیدن به رشد اقتصادی ٤٠درصدی است؛ درحالی‌که بالاترین رشد اقتصادی تاریخ بشر، متعلق به کشور شوروی با ١٨ درصد بوده است که البته هم استثنایی بوده و هم ١٣‌میلیون کشته برجای گذاشته است».

لیلاز درباره دفاع رئیسی از پروژه مسکن مهر می‌گوید: «این سخن نشان‌دهنده عمق بی‌اطلاعی ایشان از اقتصاد است. ایشان نمی‌داند اگر تقاضایی درکار نباشد، نمی‌توان تولید کرد. الان ما ١٥٠‌هزار دستگاه مسکن مهر بدون متقاضی و دو‌و‌نیم‌ میلیون واحد مسکونی خالی داریم. با توجه به ازنفس‌افتادن رشد جمعیت، این یعنی بخش مسکن برای همیشه در موتور محرکه اقتصادی ایران از کار افتاده است». لیلاز می‌گوید نامزدهای اصولگرا همان ایده احمدی‌نژاد و نظریه «جان مینارد کينز» را دنبال می‌کنند. مسکن مهر یک ایده سوسیالیستی کلاسیک در علم اقتصاد است که ٤٠ درصد پایه پولی بانکی تاریخ کشور را در یکی، دو سال ایجاد کرد و صدها‌هزار واحد خالی روی دست دولت گذاشت. کاری که شد، این بود که ٢٠‌ میلیون خانوار مالیات دادند که یک‌ونیم‌میلیون سر خانه‌هاشان بروند. از سال ٨٩ به بعد که مسکن مهر به اجرا درآمد، رشد اقتصادی ایران از نفس افتاد و سؤال مهمی که باید از رئیسی پرسید، این که اگر مسکن مهر موفق بود، با توجه به اینکه منابع ارزی دولت ایشان سه تا چهار برابر دولت خاتمی بود، چرا سرعت متوسط رشد اقتصادی دولت قبل، یک‌سوم دولت خاتمی بود. وقتی نامزد دیگر اصولگرا می‌گوید در چهار سال درآمد سرانه را دو‌و‌نيم برابر می‌کنیم؛ یعنی اصلا هیچ اطلاعی از اینکه رشد اقتصادی در دنیا چطور است، چه منابعی نیاز دارد و چقدر تورم می‌آفریند ندارد. اینها بنا دارند سیاست‌های انبساطی دولت احمدی‌نژاد را دنبال کنند. اظهارات رئیسی و قالیباف نشان‌دهنده فقدان بینش روشن درباره علم اقتصاد است».

سیاست خارجی

ابراهیم رئیسی و باقر قالیباف هنوز در برنامه‌هایشان اشاره‌ای به سیاست خارجی نکرده‌اند؛ اما محتمل است که سیاست خارجی این دو ملغمه‌ای از سیاست خارجی احمدی‌نژاد و سعید جلیلی باشد. نشانه‌های دیگری هم می‌توان برای تصویر‌سازی از آینده سیاست خارجی برشمرد؛ مثلا علیرضا زاکانی از منتقدان سفت و سخت دولت فعلی در مجلس گذشته و از مخالفان برجام و سیاست هسته‌ای دولت برای یک روز به سمت ریاست ستاد رئیسی انتخاب شد. او با محمدجواد ظریف هم زیاد تنش داشته است. زاکانی حتی یک روز عنوان ریاست ستاد انتخاباتی رئیسی را هم برعهده گرفت. هیچ بعید نیست که زاکانی در دولت احتمالی رئیسی سمتی در حوزه سیاست خارجی کسب کند.

فریدون مجلسی، کارشناس سیاست خارجی به «شرق» می‌گوید: «آقای رئیسی به‌هیچ‌وجه سابقه حضور در امور اداری اقتصادی- سیاسی را که لازمه ریاست‌جمهوری است ندارد. ایشان ظاهرا فرصتی هم برای کسب آگاهی در این زمینه‌ها نداشته؛ چون از سن ایشان آن‌چنان که برمی‌آید، هنگام رخ‌دادن انقلاب اسلامی نوجوان یا جوان بوده و کمتر از ٢٠ سال داشته‌اند و بعد هم وارد خدمات قضائی شده‌اند و مردم هم با همان جنبه‌های قضائی ایشان آشنا هستند. آینده سیاست خارجی دولت رئیسی را اگر براساس تبلیغات ایشان تا این لحظه بخواهیم تحلیل کنیم، باید بگویيم که بسیار بسیار مبهم است. من خودم بعد از اینکه مقام تولیت آستان قدس به ایشان واگذار شد، اسمشان را شنیدم. شاید برای مردم هم همین‌گونه بوده است. آن‌طورکه از اطرافیان و نزدیکان ایشان می‌شود دریافت، این است که آقای رئیسی برعکس آقای روحانی که به دنبال تعامل با دنیا در حوزه سیاست خارجی است، خواهان یک نوع انزوای سیاسی است».

سیاست فرهنگی

وضعیت فرهنگ در دولت احتمالی اصولگرایان چه خواهد شد؟ آیا ما باز با وضعیتی که در دولت احمدی‌نژاد روبه‌رو بودیم، مواجه خواهیم شد؟ عبدالله ناصری با اشاره به اینکه از دو منظر مي‌توان به ماجرای وضعیت فرهنگی در یک دولت اصولگرا نگاه کرد، به «شرق» می‌گوید: «باورهای قالیباف و رئیسی نسبت به حوزه فرهنگ را هم با نگاهی به عملکرد دو دهه اخیر این دو نفر در مسئولیت‌هایی كه برعهده داشته‌اند، مي‌توان پی گرفت و هم با ردیابی ایده‌های جریان اصولگرایی در این حوزه. مثلا سازمان فرهنگی شهرداری چه عملکردی داشته است؟ عمده بودجه‌های فرهنگی شهرداری تهران در چه حوزه‌هایی هزینه شده است؟ پیش‌بینی قریب‌به‌یقین من این است که اگر هرکدام از این دو نامزد اصولگرا روزگاری دولت را به دست بگیرند - که بعید است- رویکرد فرهنگی و جهت‌گیری‌های فرهنگی- اجتماعی‌شان همان‌هایی است که در دولت گذشته وجود داشته؛ اگرچه در دولت گذشته به واسطه حضور برخی اطرافیان احمدی‌نژاد گاهی شاهد ایده‌های نو و بدیع و درعین‌حال غیرمنتظره هم بودیم که به نظر می‌رسد این دو بزرگوار فاقد چنین دیدگاه‌هایی هم باشند و ما شاهد یک انسداد فرهنگی- اجتماعی باشیم؛ انسدادی که در عصر مدرنیته تجلی آن برای نخبگان جامعه نوعی عقب‌ماندگی فرهنگی- اجتماعی است».

زنان در دولت اصولگرا

هنوز نمی‌دانیم نگاه قالیباف به حوزه زنان چگونه است. البته عملکردش در دوران شهرداری به‌خوبی گواه این است که قالیباف خالی از هرگونه نگاه توسعه‌گرایانه به حوزه زنان است. در دوران ١٢ساله شهرداری قالیباف بر تهران شاخص حضور زنان به کمّی و کیفی در بدنه شهرداری تغییر خاصی نکرد. هیچ زنی به سمت شهرداری مناطق نرسید؛ مگر در این یک ‌سال آخر. خیلی‌ها معتقد بودند این انتصاب هم بیش از اینکه حاکی از عقاید یک شهردار باشد، برآمده از نگاه تیم تبلیغاتی او در آستانه انتخابات بوده است. رئیسی در این زمینه حداقل در زمینه شعار کمی بهتر عمل کرده؛ اگرچه به شعارهای او هم باید با تأمل بیشتری نگاه کرد. شعارهای کلی رئیسی عبارت بوده از اینکه زنان باید مطمئن شوند که حمایت از آنها در اجراست، نه قول و شعار. زنان باید آرامش داشته و در محیط کار و خانه اضطراب نداشته باشند و برای این کار باید اطمینان یابند كه سازوکارهای مدیریتی کشور حامی آنهاست. سهم زنان در پیشرفت بسیار مهم و جدی است». رئیسی هیچ برنامه مشخصی برای بهبود وضعیت زنان ارائه نداده؛ اگرچه در کلیپی که از خود منتشر کرده و در آن درباره همسرش صحبت کرده، صحبت‌هایش به اعتقاد برخی متفاوت از هم‌قطارانش بوده است.

آذر منصوری درباره اینکه وضعیت زنان در دولت احتمالی یک اصولگرا - خواه رئیسی و خواه قالیباف – چطور خواهد شد، می‌گوید: «اساسا ما در پیشینه رفتار نامزدهای اصولگرا هیچ جایگاه گفتمانی‌ای که حاکی از اعتقادشان به عدالت جنسیتی باشد، نمی‌بینیم. برای قضاوت درباره عملکرد احتمالی آینده‌شان کافی نیست که به سخنان و شعارهایشان گوش دهيم؛ اگرچه آنها هم متوجه شده‌اند که برای جذب رأی ٥٠ درصد جامعه نیاز است که شعارهای متفاوتی بدهند. این در حالی است که باید دید کسانی که الان به‌عنوان نامزد انتخاباتی مطرح شده‌اند، در زمان مسئولیت خود تا چه حد توانسته‌اند شعارهایشان را محقق کنند. فرقی هم ندارد؛ چه کسی که رئیس‌جمهوری مستقر بوده و چه نامزدهایی که در مسندی دیگر حضور داشته‌اند. عملکرد همه آنها را مي‌‌توان ارزیابی كرد. اساسا به میزانی که دولتی موافق توسعه باشد و در جهت تحقق توسعه پایدار و متوازن تلاش کند، توجه جدی به بحث زنان خواهد کرد. این موضوع را که توجه دولت‌ها به بحث زنان در حد شعار است یا نه، باید در عملکرد دولت‌ها دید. دولت گذشته دولتی بود که یک وزیر زن در کابینه خودش داشت؛ اما در مجموع مشارکت سیاسی زنان در دولت قبل به شکلی قیاس‌نشدنی‌ به نسبت ادوار قبل از خود کاهش یافت یا نرخ اشتغال که در دولت خاتمی ١٧ درصد بود، به ١٠ درصد رسید و الان در دولت روحانی این رقم به ١٣ درصد رسیده است. در دولت قبل شکاف جنسیتی با بیشترین شتاب ممکن افزایش یافت، ولی در دولت روحانی هم شاخص مشارکت سیاسی افزایش یافته و هم روند نزولی آن متوقف شده است؛ تاجایی‌که در آخرین گزارش، وضعیت‌مان یک عدد بهبود یافته است.

http://www.sharghdaily.ir/News/119707

ش.د9600468