تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۴  ، 
شناسه خبر : ۳۰۳۹۵۱
فعاليت اصلاح‌طلبان در گفت‌وگوي «اعتماد» با عبدالله ناصري:
اشاره: اگر چه مدت‌هاست كه ساختار انتخابات مبتني بر احزاب فراگير براي فعالان سياسي يك آرزو است اما حالا دو انتخابات است كه اصلاح‌طلبان با تشكيل يك جبهه فراگير با عنوان شوراي عالي سياستگذاري تلاش مي‌كنند تا هر چه بيشتر حركت سازمان يافته جناحي خود را در انتخابات به ظهور برسانند. همچنين جريان اصولگرا نيز در انتخابات گذشته تن به حركت جبهه‌اي داد و به نوعي ادامه حيات خود را در وحدت و سامان‌يابي نيروهايش جست‌وجو كرد. از نتايج انتخابات به خوبي مي‌توان دريافت كه حركت جبهه‌اي براي دو جريان سياسي كشور بركاتي به همراه داشته اما اذعان به اين امر دشواري‌هاي اين نوع حركت را كتمان نمي‌كند. عبدالله ناصري، فعال سياسي اصلاح‌طلب معتقد است كه تن دادن به تصميم جمعي و داشتن منش اصلاح‌طلبانه لازمه حركت جبهه‌اي است. او همچنين بيان مي‌كند كه هنر اصلاح‌طلبان موفقيت در زمين‌هاي رقابت نابرابر بوده است و تا زماني كه چنين شرايطي وجود دارد بايد به حركت جبهه‌اي ادامه داد.
پایگاه بصیرت / مريم وحيديان

(روزنامه اعتماد ـ 1396/05/10 ـ شماره 3868 ـ صفحه 6)

* حركت جبهه‌اي در دو انتخابات پيشين از سوي اصلاح‌طلبان در دستور كار قرار گرفت. اين نوع حركت از نگاه شما چه فوايدي داشته و موجد چه مشكلاتي است؟

** اساسا در كشور هيچ دو جرياني حزب فراگير ندارد. متاسفانه حزب فراگير و يكپارچه‌اي كه بتواند تمام اصلاح‌طلبان را پوشش دهد، وجود ندارد. احزاب كوچك و پراكنده‌اي هستند كه اصولا در كارزار انتخاباتي به ميدان فعاليت سياسي مي‌آيند. خيلي به ندرت هستند احزابي كه در طول سال درگير فعاليت‌هاي آموزشي و كادرپروري باشند. ساختار حاكميت ديني نيز خيلي به خاطر منطق سياسي و ديني خود با پديده‌اي به نام تحزب كه از لوازم عصر مدرنيته و دوران حاكميت دموكراتيك است سر سازگاري ندارد. البته با آن مخالفت نمي‌كند اما سرمايه‌گذاري عظيم در اين رابطه نيز نمي‌كند. چنين حكومتي آنچنان كه سرمايه‌گذاري عظيم در حوزه توسعه كانون‌هاي فرهنگي، مذهبي، مساجد، حوزه‌هاي علميه و ديگر بخش‌هاي فرهنگي كشور مي‌كند، در حوزه نهادينه كردن احزاب هزينه نمي‌كند. اين دو عامل سبب مي‌شود كه هر جريان سياسي به دنبال پيروزي در ايام انتخابات ناچار باشد تا با توافق‌هاي حداقلي يك جبهه فراگير را تشكيل دهد.

هر چه اين جبهه فراگير‌تر باشد لازم است تا دايره حداقل‌هاي مشترك بيشتر شود و از مطالبات حداكثري عبور كرده باشند. طبيعتا در اين صورت مي‌توانند موفقيت خود را تضمين كنند. قبل از سال ٩٢ اصلاح‌طلبان جبهه‌اي كار مي‌كردند اما فقط در جرگه اصلاح‌طلبي بود. در سال ٩٢ وقتي شرايط را تشخيص دادند با اصولگرايان معتدل همسو شدند و اين روند در سال‌هاي ٩٢ و ٩٦ هم ادامه پيدا كرد و به مراتب دستاورد بيشتري پيدا كردند. امروز مي‌بينيم چون شرايط كشور به لحاظ ملي، منطقه‌اي و بين‌المللي واقعا شرايط خطير‌تري است، بنابراين گستردگي جبهه عقلا منطقا بايد بيشتر شود. بايد اهتمام بيشتري به كار برد تا اين جبهه فراگير‌تر شود. چه از جبهه اصلاحات و چه اصولگرايان بايد به اين جبهه فراگير بپيوندند تا قدرت سياسي هماهنگ با مقتضيات مردم و مصالح عمومي جامعه تامين شود.

* گفتيد كه حركت جبهه‌اي با حداقل‌هاي مشترك شكل مي‌گيرد. اشتراكات حداقلي باعث بروز چه مشكلاتي مي‌شود؟ تجربه شوراي عالي در دو دوره از انتخابات چه مشكلاتي داشته است؟

** در سوال اول نگاه به حزب فراگير از منظر حكومت را مورد بحث قرار دادم. سوال دوم را از منظر جبهه‌اي و درون حزبي پاسخ مي‌دهم. امروز احزاب كوچك و متوسطي كه داريم به دليل نو ظهور بودن آنچنان پرورش يافته نيستند. با اينكه اعضاي‌شان از كنشگران اصلاح‌طلب هستند اما هنوز در منش اصلاح‌طلبي بسيار نقص داريم. اين ويژگي در هر دو جريان سياسي يافت مي‌شود. به ميزاني كه در عرصه كنشگري فعال مي‌شويم اگر در بروز و ظهور منش اصلاح‌طلبانه خودمان نيز فعال شويم، هيچ مشكلي پيش نمي‌آيد.

احزابي داريم كه در اوج قدرت در دولت اصلاحات وقتي كه در شوراي اول يا مجلس ششم مي‌خواستند اعضاي‌شان را در ليست تهران و شهرستان‌ها بگذارند، بعضا حتي اعضا خودداري مي‌كردند و ايثارگرانه كنار مي‌رفتند. اگر اين منش و تربيت حزبي با علم به اهميت كار جبهه‌اي افزايش يابد، احزاب در انتخابات سهم خواهي نمي‌كنند. يكي از مشكلات ما همين است. به ميزاني كه كنشگري توسعه پيدا كرده و باليده، منش اصلاح‌طلبي تضعيف شده است يا آنقدر كه لازم بوده قدرت پيدا نكرده است. تا هنگامه تصميم‌گيري و بستن ليست مي‌شود، هر حزب و جريان سياسي دنبال اين است كه نيروهاي خود را در ليست بگنجاند و كمتر كسي حاضر مي‌شود تا گذشت كند. البته موارد زيادي هم داشتيم كه اين‌گونه نبوده‌اند. در زمان بستن ليست شوراي شهر پنجم انسان شريفي را داشتيم كه از برادران اهل سنت و از اعضاي يك حزب سياسي و نماينده مجلس بود اما به دلايلي كه همه مي‌دانند، لحظه آخر و پس از انتشار ليست، او را جابه‌جا كردند. اين فرد نه يك گلايه كرد؛ نه مصاحبه و اعتراضي. اين فرد و حزب‌شان منش اصلاح‌طلبانه دارند. بنابراين در كنار كنشگري اصلاح‌طلبانه‌شان مي‌توانند با مسائل اينچنيني كنار بيايند.

متاسفانه برخي از احزاب كه حتي قدرت تاثيرگذاري آنچناني هم ندارند و نمايندگي‌هاي‌شان در سراسر كشور از تعداد انگشتان يك دست هم كمتر بوده اما سهم خواهي مي‌كردند. همين باعث شد كه در كنار ليست شوراي عالي اصلاحات ليست موازي منتشر كنند. اين افراد با اينكه هيچ بردي هم نصيب خود نكردند اما به اعتماد مردم ضربه مي‌زنند و هم منش و جايگاه سياسي خودشان را نزول مي‌دهند.

ضمن اينكه ما بايد از اين تجارب استفاده كنيم و مشكلاتي كه در انتخابات شوراي شهر پنجم كه در انتخابات مجلس دهم خيلي كمتر بود، كنار هم بگذاريم تا انتخابات مجلس ٩٨ و شوراي ١٤٠٠ را با حداقل مشكلات پيش ببريم. نبايد ترديد كرد كه بنا بر مقتضيات ساختار قدرت سياسي و جايگاه تحزب در ميان افكار و انديشه‌هاي حاكمان اين كشور هيچ چاره‌اي نداريم جز اينكه در عرصه انتخابات تجربه كار جبهه‌اي را در كارزار انتخابات دنبال كنيم.

* بسياري از فعالان سياسي معتقدند كه بايد براي نهادينه شدن احزاب تلاش كرد. به نظر شما تشكيل شوراي عالي و حركت جبهه‌اي اصلاحات باعث تضعيف احزاب بوده است يا توانسته آن را تقويت كند؟

** احزابي داريم كه اعضاي‌شان به شوراي شهر ٢١نفره تهران و شوراهاي ديگر شهرها راه پيدا كرده‌اند. اگر اين احزاب فعاليت جبهه‌اي نمي‌كردند و مستقل مثل كشورهاي توسعه‌يافته ليست حزبي مي‌دادند، ترديد نكنيد كه هيچ موفقيتي كسب نمي‌كردند. اگرچه معتقدم كه هنوز زمينه براي تشكيل يك حزب فراگير آماده نيست اما كنشگران سياسي بايد فعال شوند و كساني كه قرابت بيشتري به لحاظ فكري و سياسي با همديگر احساس مي‌كنند، از طريق كميسيون ماده ١٠ احزاب، حزب خود را هرچند كوچك تاسيس و شروع به عضو‌گيري كنند. چاره نداريم جز اينكه روند احزاب كوچك را ادامه دهيم و از فرصت دولت روحاني استفاده كنيم. اين اتفاق براي اصولگرايان هم بايد بيفتد. نهاد تحزب را بايد گسترش دهيم. به هر صورت اصولگرايان در سال ٩٦ به اين جمع‌بندي رسيدند كه تجربه اصلاح‌طلبان موفق بوده و لذا جمنا را تشكيل دادند و يك جبهه فراگير براي نخستين‌بار تاسيس كردند و اكثريت‌شان در كنار همديگر قرار گرفتند. با همه اوصاف اگرچه پيروز انتخابات نبودند با همه تواني كه گذاشتند و استفاده‌هاي مشروع و نامشروع هم از امكانات دولتي كردند اما راي قابل‌توجهي آوردند. اصلا نبايد اين را كتمان كرد كه راي ١٦ ميليوني نامزد جمنا راي معناداري است.

فعاليت جبهه‌اي به گونه‌اي در كشور توسط اصلاح‌طلبان جا افتاد كه رقيب تاريخي اين جريان هم براي نخستين‌بار اين تجربه را تكرار كرد و توانست راي قابل‌توجهي را كسب كند. در همين ساختار فعلي حكومت و سياست ساختار تحزب بايد گسترش پيدا كند. البته شوراي عالي سياستگذاري بنا را بر اين گذاشته كه وزن احزاب را در انتخابات آتي بيشتر از شخصيت‌هاي ملي كند اما واقعيتي كه نمي‌توان كتمان كرد تاثير‌گذاري شخصيت‌ها در بسياري از مناطق كشور است. شخصيت‌هاي اصلاح‌طلب و اصولگرايي داريم كه از احزاب اصولگرا و اصلاح‌طلب كلام‌شان پرنفوذ‌تر است.

* تعامل جبهه اصلاحات در پساپيروزي با شوراهاي شهر و مجلس شوراي اسلامي چطور مي‌بينيد؟ آيا شوراي شهر ارتباطش را با شوراي عالي حفظ كرده است؟

** اخلاق كار جبهه‌اي و حزبي ايجاب مي‌كند كه وقتي به پيروزي رسيديد، مشاوره بدهيد اما سهم‌خواهي نكنيد. در موضوع انتخاب شهردار ٢١ نفري كه عضو شوراي شهر تهران شده‌اند، مشاوره مي‌گيرند اما نهايتا شهردار را همان ٢١ نفر انتخاب مي‌كنند. اين منش اصلاح‌طلبانه است كه بايد تقويت شود. اينكه پس از پيروزي سهم‌خواهي‌اي از فرد پيروز نداشته باشيم، نوعي از منش اصلاح‌طلبانه است. مشاوره دادن ايرادي ندارد اما پس از پيروزي بايد در حد مشاوره، تبادل نظر و پيشنهاد باشد.

* حركت جبهه‌اي تا كجا بايد ادامه پيدا كند؟

** به هر حال اصلاح‌طلبان در ميدان رقابت‌هاي نابرابر بازي كرده‌اند. در عرصه‌هاي تبليغاتي و امكانات از رقيب عقب‌تر بوده‌اند. هنرشان هم در همين است كه پيروز ميدان‌هاي رقابت‌هاي نابرابر باشند. بنابراين تا زماني كه شاهد اين روند هستيم ناچار هستيم كه پديده جبهه‌اي را دنبال كنيم. تا روزي كه اين مطالبه عمومي از اصلاحات در كشور وجود دارد و نتايج پربار حركت جبهه‌اي در هر انتخابات براي‌مان مشهود است، بايد اين مسير را ادامه دهيم تا روزي كه رقابت برابر در كشور معنا پيدا كند، به صورت جبهه‌اي حركت مي‌كنيم.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=81990

ش.د9601542