تاریخ انتشار : ۰۹ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۱  ، 
شناسه خبر : ۳۱۰۰۵۱
پایگاه بصیرت / عباس عبدي

(روزنامه اعتماد - 1394/11/17 - شماره 3459 - صفحه 1)

بسياري از مردم ما كه بيش از ٥٠ سال از عمرشان گذشته است تصاوير به نسبت روشني از دوره انقلاب دارند. آنان كه ٥٥ به بالا هستند، به احتمال فراوان مشاركت موثر و چشمگيري نيز در فرآيند انقلاب داشته‌اند و مي‌توانند تجربيات شخصي خود از آن دوران را يادآوري كنند. انقلاب در زماني رخ داد كه اگرچه وسايل ارتباط‌جمعي و ثبت وقايع قابل مقايسه با حالا نبود، ولي آن قدر بود كه تصوير كاملي از وقايع به خوبي ثبت و ضبط شود و نتوان آن را باژگونه كرد. اكنون كه مي‌بينيم از انقلاب چه تصوير رسمي ارايه مي‌شود؛ دچار تعجب مي‌شويم و از خود مي‌پرسيم نكند، تمامي تصاويري كه از گذشته‌هاي تاريخي مي‌دهند، به كلي با واقعيت بيگانه بوده است.

وقتي كه مي‌توان واقعيات چهار دهه پيش را در برابر كساني كه خودشان در آن حضور داشته‌اند و وقايع نيز عموما ثبت و ضبط شده، تا اين حد وارونه جلوه داد، چرا وقايع صدها سال پيش را كه هيچ سند و مدرك معتبري حتي براي ثبت مكتوب وقايع نبوده نمي‌توان تحريف كرد؟ نكند تصاوير ديگر نيز به كلي عاري از حقيقت است؟ واقعيت اين است كه جوانان دهه ٥٠ كه اكنون در دهه ٦٠ زندگي خود هستند، تعبير و تفسير و تجربيات ديگري را از انقلاب به خاطر دارند كه با تفسير و نگاه رسمي مورد تبليغ رسانه عمومي همخواني چنداني ندارد. چه در تنوع انسان‌ها و چه در نگرش به زندگي و ارزش‌ها و آرمان‌ها و چه در نحوه تعاملي كه با يكديگر داشتند.

ولي همه اينها يك طرف، انقلاب ميراث خاصي دارد كه جوانه آن پيش از انقلاب زده شد و در انقلاب به ثمر نشست و تا هنگامي كه اين ثمردهي باشد، انقلاب زنده است و به مهم‌ترين هدف خود رسيده است. آن ميراث، «اعتماد به نفس» است.

جامعه ما پيش از انقلاب فاقد چنين ويژگي بود. هميشه در بند اين ذهنيت بوديم كه سرنوشت ما را قدرت‌هاي ديگر تعيين مي‌كنند. اتفاقي كه در عمل هم رخ داده بود؛ دخالت‌هاي روس و انگليس در دوره قاجار يا مساعدت‌هايي كه در كودتاي ١٢٩٩ كردند، سپس در بردن رضاشاه از مملكت و در ادامه نيز كودتاي ٢٨ مرداد، همه و همه تصاويري بود كه جامعه ما از قدرت‌هاي جهاني حاكم بر سرنوشت خويش داشت. رفتار شاه بيش از هر كس ديگر انعكاس‌دهنده اين واقعيت بود. در ماه‌هاي منتهي به انقلاب، پياپي با سفراي انگليس و امريكا گفت‌وگو مي‌كرد و مشورت مي‌گرفت. او نه تنها به خودش اعتماد‌به‌نفس نداشت، بلكه گمان مي‌كرد كه سرنوشت كشورش نيز در دستان امريكا و انگليس است و برچيده شدن بساط سلطنت خود را به تصميم ايالات متحده امريكا نسبت مي‌دهد و تا آخر هم سعي نكرد كه بفهمد مردم ايران در حال بازيابي يا خلق اعتماد به نفس خويش هستند و چون به چنين ويژگي دست يابند، ديگر مانعي در راه تحقق خواست آنان نيست.

او نه تنها به خودش اعتماد‌به‌نفس نداشت، بلكه گمان مي‌كرد كه سرنوشت كشورش نيز در دستان امريكا و انگليس است و برچيده شدن بساط سلطنت خود را به تصميم ايالات متحده امريكا نسبت مي‌دهد، و تا آخر هم سعي نكرد كه بفهمد مردم ايران در حال بازيابي يا خلق اعتماد به نفس خويش هستند و چون به چنين ويژگي دست يابند، ديگر مانعي در راه تحقق خواست آنان نيست. اگر بخواهيم مهم‌ترين ميراث انقلاب را براي نسل‌هاي بعد توصيف كنيم، همين ويژگي است. اين ويژگي را مي‌توان در تك‌تك تصاوير و خاطرات انقلاب مرور كرد و آنها را به روشني ديد. لازمه ورود به دنياي مدرن، رسيدن جامعه به نقطه‌اي است كه افراد به علت دارا بودن اعتماد به نفس، نقش عامليت را در اصلاح و تغيير جامعه خويش ايفا كنند. نگاه به درون و اينكه هرچه مشكل هست از درون ما است و مشكلات بيرون بيش از آنكه اصيل باشند حاشيه‌اي هستند.

وقتي كه مي‌گوييم اعتماد به نفس، منظور ذهنيتي بيمارگونه و همه فن حريف نيست كه بخواهد عالم و آدم را تغيير دهد و كاري كند، كارستان. اعتماد به نفس همراه با عقلانيتي دانش‌مدار و مشاركت‌جويانه قابل فهم و درك است. در غير اين صورت تبديل به ذهنيتي غيرواقع‌بينانه مي‌شود كه جز خسارت براي فرد و كشور ثمر ديگري ندارد. پس از انقلاب شاهد فراز و فرودهايي از اين ويژگي اعتماد به نفس بوديم. گاه اوج گرفته‌ايم، گاه فرود آمده‌ايم. گاه اميدوار و گاه نااميد شده‌ايم. هرگاه اميدوار شده‌ايم، نگاه به درون دوخته‌ايم و به عامليت خود ايمان يافته‌ايم، كارهاي بزرگي را نيز انجام داده‌ايم و بر اثر اين كارهاي بزرگ اعتماد به نفس ما نيز بيشتر شده است. ولي هنگامي كه نااميدي بر ما غلبه كرده است، نگاه به خارج جانشين نگاه به خود شده است و انفعال پيشه كرده‌ايم. اگر گفته شود كه شاخص مناسب براي سنجش موفقيت يا شكست انقلاب، چيست، بهترين شاخص همين سنجش اعتماد به نفس است كه انسان و جوان ايراني تا چه حد فكر مي‌كند كه بر سرنوشت خود تاثير دارد و بر پيرامون خود مي‌تواند اثرگذار باشد؟

اگر اعتماد به نفس نداشت، نمي‌توانست انقلاب كند و اكنون اگر اين اعتماد به نفس را تحت هر عنواني از او بگيريم و به جاي او تصميم گرفته شود و عامليت او در ساختن محيط زير سوال برود و اينكه ببيند، محيط اطراف او در حال زوال است و او هيچ كاري نمي‌تواند بكند، در اين صورت انقلاب تمام شده است. ولي اگر ديديم كه شهروند ايراني سرزنده و سرحال است و با وجود مشكلاتي كه در اطراف خود مي‌بيند، قادر است كه به اصلاح امور همت بگمارد و براي او قيّم وجود ندارد. در اين صورت ايمان بياوريم كه اين همان ميراث خاص انقلاب است. امروز مي‌توانيم به اطراف خود نظر كنيم كه تا چه حد به خودمان و به آينده خودمان اميد داريم و تا چه حد مي‌توانيم در محيط اطراف خود دخل و تصرف كنيم و به اصلاح امور همت گماريم. پاسخ هر كس به اين پرسش، ارزيابي او را از ميزان بقا و تداوم انقلاب مي‌رساند.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=36870

ش.د9406059