افرادي چون زيباکلام که وضعيت اصلاحطلبي را چندان مناسب براي موفقيت در انتخابات آينده نميبينند و از طرفي با نوعي بيتفاوتي و ياس و نااميدي مواجهاند، به درمان اين وضعيت ميانديشند و اين امر از طريق «رقيبهراسي» در حال دنبال شدن است. در اين سناريو خطر به قدرت رسيدن رقيب آنقدر بزرگ ميشود تا انگيزههاي سلبي براي جلوگيري از پيروزي رقيب فعال گردد.
عبور از شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان و راه اندازي پارلمان اصلاحات خود سرآغاز چالشي جديد خواهد بود که معلوم نيست امکان عبور از آن در اردوگاه اصلاح طلبان وجود داشته باشد. اقدامي که ميتواند در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم در زمستان 1398 به فروپاشي اين اردوگاه و انشعاب و جدايي بخشي از اصلاح طلبان بينجامد.
اصلاحطلبان معتقدند حامي دولت بودهاند ولي شريك دولت نيستند. بخشهايي از آنان دولت را شركت سهامي كارگزاران و اعتدال و توسعه ميدانند و خود را فقط ناظر و پرداخت كننده هزينه! گروهي از آنان هم معتقدند ماشين دولت را راه انداختهاند، ولي آنان را به جاي برخورد محترمانه در صندوق عقب نشاندهاند!
طرح برخي از اسامي براي شهرداري تهران ريشه در رقابتهاي درونگروهي اصلاحطلبان داشته که بخشي از آنها رسانهاي و بخشي ديگر بيان نميشود که از جمله آنها ميتوان به تلاش يک طيف وسيع از اصلاحطلبان تندرو براي جلوگيري از ورود محسن هاشمي به شهرداري تهران اشاره کرد. بر اين اساس به نظر ميرسد مطرح کردن برخي از اسامي مشهور صرفاً براي جلوگيري از تحقق برنامه کارگزارانيها باشد.
آنچه در اين ميان مهم است معيارهاي دوگانه و بشدت متناقض مدعيان اصلاحات است. از نظر آنان اينکه يک چهره کاملاً سياسي بر کرسي فرهنگستان هنر تکيه بزند عيب و ايرادي ندارد اما اگر شاعري همچون معلم بر اين کرسي بنشيند، بايد او را به تازيانه کلمات کوفت!
موج سواري در وضعيت موجود و تصويرسازي مثبت از خود در مقام منجي و به عنوان کسي که به مشکلات موجود واقف بوده و تنها اوست که ميتواند کشور و مردم را از شرايط کنوني نجات دهد را ميتوان مهمترين هدف احمدي نژاد دانست.
نقد پیشنهاد اصلاح طلبان برای تغییر قانون اساسی با هدف تداوم ریاست جمهوری روحانی
دموکراسي همواره در معرض انحراف به سمت اقتدارگرایی و پوپوليست بوده و صاحبان قدرت و ثروت با عوام فريبي و شعبده بازي تبليغات و رسانه ها، تلاش کرده اند تا قدرت را در اختيار گرفته و با لطايف الحيلي از دست بدست شدن آن جلوگيري نمايند. محدود کردن حقوقي و قانوني قدرت مهمترين مانعي است که ميتواند از افتادن دموکراسي در این پرتگاه جلوگيري نمايد.
سخنگوي جبهه مردمي نيروهاي انقلاب در گفتگو با بصيرت:
اصولگرايان بايد در ساختار و روشهاي ناموفق گذشته بازنگري کنند و با برنامهريزي راهبردي، عملياتي، حضور فعال و مستمر در صحنه و ارائه راهکار در حوزههاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي، ابتکار عمل را به دست گيرند تا آمادگي رقابت، اقناع مردم و جلب افکار عمومي در مقاطعي چون انتخابات را داشته باشند. جبهه مردمي نيروهاي انقلاب ميتواند نقش تعيين کنندهاي در همگرايي، بهرهگيري از ظرفيتها و فعالسازي نيروهاي توانمند داشته باشد.
تقاضای برکناری دولت از سوی هر گروه و هر کسی با این مفروض صورت میگیرد که جریان یا گروهی توانایی اداره کشور به شکل بهتری را دارد. صرف نظر از اینکه این ادعا تا چه حد با واقعیات همخوانی داشته و دارد، این شائبه را پیش میآورد که اگر نیات این افراد قدرتطلبانه نبوده و دغدغه مردم را دارند، چرا در خدمت به مردم با دولت همکاری نمیکنند!
در منطق اين افراد اگر کنسرت چند صد نفري يک خواننده لغو شود و يا چند ده نفر در يک پاساژ اقدام به رقص و آواز کنند و کسي با اينها برخورد کند، مقابله با مردم مشهد رخ داده است! اما اگر نمايندگان رسمي و قانوني اين شهر که توسط مردم انتخاب شدهاند، سخني بگويند که به مذاق ايشان خوش نميآيد، نماينده و صداي مردم نيستند و فاقد پايگاه اجتماعي به حساب ميآيند.
چه کساني بدنبال برکناري رئيس جمهور هستند!؟
اين ادعاها در حالي مطرح ميگردد که مويدي براي آن مطرح نگرديده و چنين تعابيري در اظهارات اصولگرایان و منتقدان دولت روحاني وجود ندارد. لذا بکارگيري تعابيري چون به استعفا رساندن، اِعمال فشار، طرح عدم كفايت و پروندهسازي، بيش از آنکه حاکي از ذهن منتقدين بالاخص اصولگرايان باشد و مستحضر به مشاهدات ميداني و انضمامي گردد، گزارشي است از آنچه در ذهن اصلاحطلبان ميگذرد!
واکاوي تحرکات جريان اعتدال براي تبديل شدن به قطب سوم سیاسی کشور
اعتداليون در ميانه تقابل دو اردوگاه اصولگرايي و اصلاحطلبي زاده شدهاند و در فرصتي تاريخي توانستند در پيوند با اصلاحطلبان و يارگيري از بخشي از بدنه اصولگرايان کرسي عاليترين جايگاه اجرايي کشور را در دست گيرند. حضور در قدرت موجب شد رؤياهاي بلندتري در سر بپرورانند و براي تداوم حضور در قدرت به تأمل بنشينند و به اين نتيجه برسند که اين تداوم بدون تبديل شدن به جرياني مستقل ممکن نخواهد بود.