نيروهاي ارزشي در طول سال هاي اخير بارها مورد هجمه اراذل و اوباش قرار گرفته و دهها شهيد آمر به معروف و ناهي از منکر را تقديم انقلاب کرده اند. شهدايي که بدست اوباش به قتل رسيده اند!
ابطحی معلوم نکرد که چرا اصلاح طلبان حاضر به مرزبندی مشخص با براندازان نیستند و بخش قابل ملاحظهای از ضدانقلاب امروز را اصلاح طلبان دیروز تشکیل میدهند !
علیرغم آنکه بیش از دو دهه از شکلگیری اصلاحات میگذرد اما بسیاری از رایدهندگان نمیدانند خواستههای این جریان کدام هستند و اساسا چه تفاوتی میان آنان با اصولگرایان وجود دارد.
بررسي آخرين وضعيت جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي در گفتگو با مهندس مهدي چمران
قرار است شوراي وحدت شکل بگيرد تا فراتر از جمنا فعاليت کند. يعني افزون بر گروهها و احزاب برخي از شخصيتها که حزب، گروه و دسته ندارند ولي در بين مردم جايگاه دارند، عضو شوراي وحدت شوند تا از اين طريق به يک نظر و گفتمان واحد اجتماعي، فرهنگي و سياسي برسيم.
جريانهاي غربگرا که اتفاقا حاميان سياسي مديران تکنوکرات غربي نيز به حساب ميآيند، تلاش دارند تا با حمايت از اين سبک مديريتي، از گسترش گفتمان انقلابيگري جلوگيري کرده و لبه تيغ حملات رسانهاي خود را به سوي اين گفتمان نشانه رفته و ذهنيت افکارعمومي را نسبت به مديريت جهادي مخدوش نمايند.
چرا در عين حالي که فرماندهان و رزمندگان جنگ به دنبال توضيح و تشريح عمليات براي روشن شدن اذهان هستند، طيف اصلاحات سعي مي کند با نگاهي سطحي به اين عمليات و موضعي از سر تخريب و تمسخر و فرافکني، اين توئيت را سياسي جلوه دهد؟
اصلاح طلبان چند سالي است از وحدت ملي صحبت ميکنند اما هيچگاه حاضر نشدهاند که براي عملياتي کردن آن اقدام موثري بردارند. در طول اين سالها تلاش منطقي و فارغ از تعلقات جناحي براي ارائه تعريف آن نشده است. گويا ارادهاي هم براي اين امر وجود ندارد و اين مبهم بودن بيشتر به کار طراحان وحدت ملي ميآيد!
موضع گيري جريانات سياسي داخلي نسبت به تحولات بينالمللي بيش از آنکه بازخورد خارجي داشته باشد و بر تحولات بين المللي تأثير گذار باشد براي جهت دهي به افکار عمومي داخلي مورد استفاده قرار ميگيرد و البته باعث شفافيت ماهيت جريانات سياسي داخلي نيز ميشود.
افرادي چون زيباکلام که وضعيت اصلاحطلبي را چندان مناسب براي موفقيت در انتخابات آينده نميبينند و از طرفي با نوعي بيتفاوتي و ياس و نااميدي مواجهاند، به درمان اين وضعيت ميانديشند و اين امر از طريق «رقيبهراسي» در حال دنبال شدن است. در اين سناريو خطر به قدرت رسيدن رقيب آنقدر بزرگ ميشود تا انگيزههاي سلبي براي جلوگيري از پيروزي رقيب فعال گردد.
عبور از شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان و راه اندازي پارلمان اصلاحات خود سرآغاز چالشي جديد خواهد بود که معلوم نيست امکان عبور از آن در اردوگاه اصلاح طلبان وجود داشته باشد. اقدامي که ميتواند در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم در زمستان 1398 به فروپاشي اين اردوگاه و انشعاب و جدايي بخشي از اصلاح طلبان بينجامد.