مرد ساكت و موثر اصلاحات از دبير شوراي نگهبان انتقاد كرد
مقدمه: اعتراضات دي ماه، «شنيدن صداي مردم» را به ترجيعبند سخن همه مقامات، مسوولان و سياسيون تبديل كرده است. جناحبنديهاي سياسي تاثيري در تاكيد بر اين امر ضرور ندارد اما مشكل آنجا است كه اغلب گوينده حساب خود را از ديگر مسوولان جدا كرده و ديگران را به شنيدن صداي مردم توصيه ميكند. گويي كه همه اعتراضات متوجه دولت بوده و حالا هم او بايد صداي مردم را بشنود و پاسخگو باشد. اين همان نكتهاي است كه آيتالله موسويخوئينيها در نامهاي خطاب به آيتالله جنتي مورد نقد قرار داده است. نقدي محترمانه اما جدي. فارغ از اينكه پاسخ دبير شوراي نگهبان به انتقادات مطرح شده چيست؛ بايد نامه مذكور را به فال نيك گرفت. هرچه باشد مرد پشت پرده اصلاحطلبان دست به قلم شده و فردي از جريان رقيب را مخاطب قرار داده است.
اين اقدام او ميتواند بستر مناسبي براي گفتوگوي سياسي فراهم كرده و ديگر چهرههاي موثر در اداره كشور را به استفاده از اين شيوه تشويق كند. نامهنگاري ميتواند مقدمه برگزاري گفتوگوهاي رو در رو باشد. هدف اين است كه گروهها و جريانهاي مختلف بتوانند مسائل خود را در فضايي به دور از تشنج و پيشداوري مطرح كرده و به جاي نفي يكديگر، ديدگاهها و نظرات طرف مقابل را بشنوند. سالها است كه بر گفتوگو و آشتي ملي تاكيد ميشود و اميد است كه از طريق اين گفتوگوها بتوان راهحلهاي بهتري براي برون رفت از بحرانهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و... يافت. اين گفتوگوها شكل نميگيرد مگر آنكه جريانهاي و كنشگران سياسي وجود يكديگر را پذيرفته و ميزان نقدپذيري خود را افزايش دهند.
نامه موسويخويينيها به احمد جنتي ميتواند اقدامي موثر در راستاي سياست ورزي بر مدار گفتوگو باشد اما اين شيوه ادامه نمييابد اگر عدالت رسانهاي برقرار نشود. تا زماني كه برخي از سياسيون صاحب تريبون باشند و برخي ديگر تنها داراي كاغذ و قلم؛ از نامهنگاري فراتر نرفته و به هدف اصلي يعني تعامل و گفتوگو نميرسيم.
متن منتشر شده توسط موسويخوئينيها به شرح زير است:
رييسجمهور با عمليات «شاخه زيتون» در شمال سوريه به صراحت مخالفت كرد
جزئیات جدید از پرونده جاسوسی شبکه کاووس سیدامامی نشان میدهد او یک حرفهای بوده است
پس از وزارت امور خارجه، بانک مرکزی هم از گزارش «وطن امروز» درباره جاسوس برجامی برآشفت
پرونده ویژه آفتاب یزد به مناسبت سالگرد درگذشت آیتالله هاشمی با مشارکت فرزندان، کارشناسان و ناظران سیاسی
اشاره: در این سالهای اخیر از همیشه صریحتر شده بود، سیاستمداری که در کنار مردم ماندن را بلد بود. باور کنیم یا نه؛ حالا در آستانه اولین سالگرد رحلت آیتاللههاشمی هستیم. 19 دی ماه 1395 در یک چشم بهمزدن و در ناباوری از میان ما رفت. مردی که درس سیاست را بهخوبی مشق کرده بود. از پیش از انقلاب و در جریان مبارزات نقشی پررنگ ایفا کرد و در تمام طول سالهای انقلاب در بزنگاههای سیاسی حضوری موثر داشت. آلبوم انقلاب را که ورق بزنیم او را بیش از هر کسی در کنار بنیانگذار جمهوری اسلامی میبینیم. از عضویت در شورای انقلاب تا ریاست مجلس، رئیسجمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت، گوشهای از وظایفهاشمی در طول سالهای عمرش بود. طنز تلخ ماجرا اینکه در سالهای آخر عمر تحت فشار عدهای بود که خود را انقلابی میدانستند و مابقی را نه! آیتاللههاشمی برای اصل جمهوریت نظام از همان ابتدای انقلاب یک پای میدان بود.
او جنگ 8 ساله با عراق را با نقشی بیبدیل به پایان رساند. خود وارد کارزار ریاستجمهوری شد تا سازندگی بعد از جنگ را انجام دهد. بسیاری از زیرساختهایی که بعد از انقلاب در کشور ساخته شد محصول همان دوران سازندگی است. تریبون نمازجمعه با آیتاللههاشمی حال و هوای دیگری داشت، آخرین بار را مردم بهخوبی به یاد دارند. چند دهه زندگی سیاسی موجب شده بود اولین هشدار را در همان سال 1384 درباره احمدینژاد بدهد که سالها بعد نظرش برای همه تایید شد. سال 1392 هم آماده بود تا بار دیگر خود را در ترازوی رای مردم قرار دهد.
یکبار ریاستجمهوری را بعد از 8 سال جنگ تحمیلی پذیرفته بود و اینبار به میدان آمده بود برای سازندگی بعد از 8 سال ریاست اصولگرایان «احراز صلاحیت نشد!» رویت این سه واژه کنار اسم آیتاللههاشمی در خبرها برای هیچکس قابل باور نبود، اما شورای نگهبان تصمیمش را گرفته بود! عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان میگوید:«در مورد آیتاللههاشمی از طریق علی لاریجانی و حسن روحانی از ایشان درخواست انصراف کردیم، اما وقتی که جواب از طرف ایشان منفی بود، شورا تصمیم گرفت که نظر خود را اعلام کند.» آیتاللههاشمی که برای مردم آمده بود حاضر به انصراف نشد. با این حال میدان انتخابات 92 برای اصولگرایان خالی نماند و ائتلاف اعتدال و اصلاحات حسن روحانی را راهی پاستور کرد تا بار دیگر آیتاللههاشمی درس سیاست را به مخالفانش بیاموزد.
مرد خستگیناپذیر سیاست در ایران بر اعتدال در دیپلماسی نیز همواره تاکید داشت، از طرفداران عادیسازی روابط با جهان بود. کارنامه آیتاللههاشمی را در چند کلمه تشریح کردن دشوار است، اما شاید اگر به پارسال بازگردیم و تشییع پیکر ایشان با حضور دهها هزار نفر را به یادآوریم بتوانیم خلاصه بگوییم که «او طرف مردم بود.» حالا یک سال، گذشته است، تلخ و شیرین بسیاری را در این مدت چشیدیم. در همه بزنگاهها نام او ناخودآگاه به ذهنمان آمد. از انتخابات اردیبهشت 96 گرفته تا همین تحولات اخیر. اما یکسال بدون آیتاللههاشمی چگونه گذشته است؟ فقدان ایشان در چه مواقعی بیشتر احساس شده؟ و در آینده آیا جایگزینی در عرصه سیاسی ایران برای آیتاللههاشمی خواهد آمد؟ «آفتابیزد» در پروندهای مفصل به این سوالات پاسخ داده است. به سراغ دو تن از فرزندان آیتالله رفتیم، گفتگویی با فائزه و یاسر، همچنین دیدگاههای چند فعال سیاسی را هم دریافت کردیم که در ادامه میخوانید.
٨ سال پس از مناظره احمدينژاد و موسوي