(روزنامه آفتاب يزد – 1396/11/16– شماره 5082 – صفحه 323)
فائزههاشمی: روحانی احساس میکند پشتش خالی شده است
* یکسال بعد از رحلت آیتاللههاشمی فقدان ایشان را بدون تردید بسیاری از اوقات احساس کردید، اما در چه رخدادی ناخودآگاه این فقدان بیشتر محسوس بود؟
بهطور عاطفی طبیعی است که همچنان احساس دلتنگی در من وجود دارد و بارها با خود گفتم که پدر ای کاش بودی. اما ماههای خرداد و تیر که بیش از فیش آب و برق برای من احضاریه میآمد فقدان پدر را بیشتر احساس میکردم. البته من در طول سالهای اخیر عادت کردهام، اما در آن برهه زمانی فشارهای بسیاری محسوس بود.
* یکی از مهمترین جنبههای سیاسی بعد از رحلت آیتاللههاشمی مربوط به دولت روحانی و عملکرد آن است. ارزیابی شما از دولت در یک سال گذشته چیست؟
با درگذشت آیتاللههاشمی اصلاحطلبان یک پشتوانه مهم را از دست دادند. پدر با توجه به تاثیر و نفوذی که در ارکان نظام و صحنه سیاست کشور داشت همین موضوع مسیر را برای اصلاحطلبان، همچنین روحانی هموار میکرد. ذیل همین موضوع به نظر میرسد روحانی احساس میکند پشتش خالی شده است. شاید به همین دلیل است که در افکارعمومی نیز شائبههایی مطرح شده که رئیسجمهور در این مدت مقداری محافظهکار شده است. از سوی دیگر اینکه روحانی بهدلیل آینده سیاسی خود در سال 1400 چرخشهایی داشته است. هرچند من هنوز بهطور کامل به این نکته نرسیدم، اما میتوان روی آن فکر کرد. لازم است روحانی به این موضوع حساس باشد و بهگونهای رفتار نکند که چنین شائبههایی در میان بخش زیادی از مردم ایجاد شود. بهتر است آقای روحانی بهگونهای رفتار کند که این تصور در اذهان مردم اصلاح شود.
* برخی نارضایتیها در میان مردم روی مسائلی همچون اقتصاد در هفتههای گذشته در جامعه دیده میشود. ارزیابی شما از این شرایط و فقدان آیتاللههاشمی چیست؟
بهنظر میرسد هسته مرکزی آنچه رخ داده به بدهکاران موسساتی چون بانک کاسپین مربوط است که در مدت اخیر بارها نسبت به وضعیت خود مطالباتی را مطرح کردند و در نهایت به شکل گستردهتری درآمد. اینکه مردم بتوانند در تجمعاتی مطالبات خود را ذیل قانون بیان کنند امر خوبی است، اما اینکه برخی میگویند تنها مردم در خصوص عملکرد دولت چنین تجمعاتی را برپا کنند نشان از تلاش گروهی برای افزایش اقتدار خودشان دارد و قابلقبول نیست. انتقاد باید از همه قوا امکانپذیر باشد تا مردم نیز مطابق با آنچه در قانوناساسی آمده از حق خود برای بیان خواستهها استفاده کنند. در همین زمینه نیز آیتاللههاشمی همواره تلاش میکرد صدای مردم باشد.
* فقدان آیتاللههاشمی به لحاظ سیاسی را بعد از گذشت یکسال چگونه توصیف میکنید؟
برخیها کارهایی میکنند که اگر آیتاللههاشمی حضور داشت، نمیتوانستند سیاستهای خود را پیش ببرند. خلا عدمحضور ایشان در ساختار را میتوان احساس کرد و قطعا در آینده این فقدان بیشتر به چشم خواهد آمد.
* در شرایط فعلی شخصیتی که بتواند جایگزین آیتاللههاشمی باشد در میان سیاستمداران داریم؟
اعتقادی به جایگزین برای آیتاللههاشمی حداقل تا آیندهای نزدیک ندارم.
فقدان آیتالله محسوس است
احمد شیرزاد/ فعال سیاسی اصلاحطلب
شخصیت آیتاللههاشمی یک پشتوانه محکم در دفاع از خط میانهروی، توسعهگرایی و عملگرایی سیاسی بود که متاسفانه از میان ما رفت. با این حال گرایش فکری ایشان که همان اعتدالگرایی است همچنان در عرصه سیاسی کشور بهطور جدی وجود دارد. دولت روحانی را باید ذیل این گفتمان درنظر گرفت. هرچند حسن روحانی رفتار و ملاحظاتی شبیه به آیتاللههاشمی یک دهه پیش از فوت دارد. آیتاللههاشمی در سالهای اخیر به یک سیاستمدار رک و صریح تبدیل شده بود که برخی مصلحتگراییها را کنار گذاشته بود. این درحالی است که در همین سالها بیشترین فشارها نیز به ایشان از سوی مخالفان وارد میشد هر چند که موجب تجدیدنظر در رفتار و سخنان آیتاللههاشمی نشد. ایشان در سالهای پایانی عمر خود احساس میکرد سخنانی را باید بگوید که شاید دیگر سیاستمداران نمیتوانستند بگویند.
اما چنین مواضعی را نمیتوان بهطور کامل از حسن روحانی انتظار داشت. او درحال حاضر رئیسجمهور است و بهعنوان دومین فرد در ساختار سیاسی کشور فعالیت میکند به همین دلیل ملاحظاتی را باید در نظر بگیرد که انتخاب وزرای کابینه، بخشی از این نوع ملاحظات باشد. اگرچه روحانی یک پشتوانه مهم خود را از دست داده و شاید اینگونه تعبیر شود که همین عاملی در برخی ملاحظات روحانی در دوره جدید است، اما رئیسجمهور باید به این نکته توجه کند که مهمترین پشتوانه برای او رای بالایی است که از سوی مردم کسب کرده است، بنابراین اگر او محکم و استوار بایستد پشتوانهای همچون مردم را با خود خواهد داشت. اما در مجموع باید گفت به لحاظ حیثیتی و فضای کلی جامعه و موقعیتی که آیتاللههاشمی داشت فقدان ایشان در عرصه سیاسی محسوس است.
آیتالله سفیری برجسته برای ایران
مهدی مطهرنیا / کارشناس مسائل بینالملل
از منظر سطح تحلیل کنشگر میتوانیم سیاستمداران را به چند سطح تقسیم کنیم، بازیگران که در حوزه عملیاتی و اجرایی دارای قدرت هستند، کنشورزان که در سطح مدیریتی و اتصال رهبری و اجرایی نقشآفرینی میکنند و سومین سطح مربوط به کنشگران است که در سطحی بالاتر رهبری و ایدهپردازی را بهعهده میگیرند. آیتاللههاشمی که یکی از رهبران برجسته انقلاب از زمان مبارزات تا بعد از پیروزی بود در جایگاه یک فراکنشگر از نقش رهبری و ایدهپردازی عبور کرده و به واسطه سالها تجربیات خود در عرصه سیاست بهدلیل هوش و درایت مثالزدنی در بزنگاههای بینالمللی و داخلی نقشی موثر ایفا میکرد. در عرصه بینالمللی از سوی رهبران منطقهای و فرامنطقهای بهعنوان نقطه تعادل و توازن سیاسی شناخته میشد و کلام او بهعنوان یک سند معتبر مورد توجه قرار میگرفت.
شخصیت آیتاللههاشمی به دولت وزن میداد و این جایگاه داخلی به سطح بینالمللی نیز تسری یافت. بههمین دلیل تنشزدایی با کد عادیسازی روابط با کشورهای همسایه عربی از سوی آیتاللههاشمی دنبال شد. سیاستی که بعدها از سوی دولت اصلاحات نیز پیگیری شد. آیتاللههاشمی ذیل نگاه تعادلی به سیاست توانست روابط مناسبی را با ملک عبدالله در عربستان رقم بزند و با توجه به شخصیت محوری خود روابط ایران و عربستان را متحول کند. هرچند کم استعدادهایی در سیاست داخلی استعداد و درایت ایشان را برنمیتافتندو تلاش بسیاری برای تضعیف و فشار بر ایشان داشتند، اما او همواره به سیاستمداری باابهت در عرصه خارجی شناخته میشد. متاسفانه در سالهای اخیر از آیتاللههاشمی بهعنوان یک سفیر برجسته ایران برای حل مشکلات منطقهای با همسایگان استفاده نشد تا اکنون و در آینده بیش از هر زمانی فقدان شخصیتی تعادلبخش در عرصه داخلی و خارجی را احساس کنیم.
فقدان دوراندیشیهای آیتالله
داریوش قنبری / نماینده مجلس هشتم
برای سخن گفتن از آیتاللههاشمی بیش از هر چیز باید بر یک نکته تاکید کرد؛ اینکه ایشان همواره در راستای منافع ملی و مسائل کلان نظام و کشور تلاش میکرد. در همین مسیر او بهعنوان یک وزنه تعادلبخش به مدیریت و کنترل بحران در بزنگاههای سیاسی عمل میکرد. از خودگذشتگی سیاسی را باید یک ویژگی مهم دیگر آیتاللههاشمی عنوان کرد. تجربه چنددهه فعالیت سیاسیهاشمی با توجه به هوش بالا و استعدادی که داشت موجب شد وی بسیاری از رخدادهای سیاسی را پیشبینی کند. مهمترین مورد از پیشبینیهای او به پدیده محمود احمدینژاد برمیگردد.
درحالی که رئیس دولتهای نهم و دهم بعد از گذشت سالها برای بسیاری از طرفدارانش مورد شناسایی قرارگرفت و امروز آنها یک به یک به صف میشوند و از احمدینژاد تبری میجویند آیتاللههاشمی در سال 84 و زمانی که هنوز احمدینژاد در قامت یک رئیسجمهور ظاهر نشده بود از خطر او برای منافع ملی کشور سخن گفت و بارها به این نکته تاکید کرد. هرچند فقدان آیتاللههاشمی موجب از دسترفتن دوراندیشیهای او در عرصه سیاسی شد، اما درباره احمدینژاد ایشان با سالها تکرار مواضع خود در جهت شناساندن رئیس دولتهای نهم و دهم به مردم، نقش خود را بهخوبی ایفا کرد. امروز بهدلیل همین رهنمودهایهاشمی مردم آگاه هستند و با وجود حاشیهسازیهای احمدینژاد افکارعمومی توجهی به او ندارند.
مجمع تشخیص
فاضل میبدی / استاد حوزه و دانشگاه
یکــــی از مهــــمتــرین ویژگیهای آیتاللههاشمی که ایشان را از بسیاری از چهرهها متمایز میکرد سابقه طولانی در مبارزات سیاسی پیش از انقلاب و مدیریتهای خرد و کلان در طول حیات خود بعد از انقلاب اسلامی است. آیتاللههاشمی با هوش سرشار خود سالها در کنار امام، در مدیریت جنگ، در سالهای سازندگی و در جایگاههایی دیگر نقشی مثبت را ایفا کرد. آخرین مسئولیت سیاسی ایشان نیز ریاست مجمع تشخیص مصلح نظام بود که برخی اختلافات میان شورای نگهبان و مجلس را مدیریت میکرد. در واقع شخصیتی همچون آیتاللههاشمی که بسیاری از مسئولیتهای سیاسی و کشوری را تجربه کرده باشد در جمهوری اسلامی کمتر داریم. ایشان همچنین یک دانشمند در امور دینی بود و به همین دلیل پرشدن جایگاهش از سوی نفراتی دیگر بسیار دشوار خواهد بود مگر بعد از گذشت سالها چنین شخصیتی شکل بگیرد. ابهت آیتاللههاشمی به مجمع تشخیص وزن بالایی را داده بود و جلسات مجمع تشخیص بهطور منظم برگزار میشد.
این جایگاه موجب شده بود برخی اختلافات که به مجمع ارسال میشد به بهترین شکل مدیریت شود. در راستای سیاستهای کلان نیز مجمع در سالهای مدیریت آیتاللههاشمی فعالیتهایی را آغاز کرده بود. متاسفانه این شخصیتهای ملی که از رفتارهای سلیقهای و جناحی دوری کردهاند در طول تاریخ مورد غضب قرارگرفتهاند. او نیز با فشارهای تازهکاران و عدهای قدرنشناس مورد هجمه قرار میگرفت، اما همواره تلاش میکرد مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی خود را به نحو احسن و بدون اعتنا به فشارها انجام دهد.
آیتاللههاشمی، یک شخصیت با دو جایگاه غلامعلی رجایی مشاور آیت الله شخصـیت آیتاللههاشمی را باید از دو دیدگاه مورد واکاوی قرار داد. ایشان یک نقش حاکمیتی را برعهده داشت که ذیل مسئولیتهای خود در کشور وظایفش را انجام میداد و شخصیتی منحصربهفرد برای مشورت به مقام معظم رهبری بود. از دیدگاهی دیگر آیتاللههاشمی نقش مردمی داشت. او که همواره در ارتباط با مردم نگاهی همگرا داشت تلاش میکرد صدای اکثریت جامعه باشد. به همین دلیل همواره جلساتی را با اقشار مختلف از دانشجویان و اساتید تا کارگران و صنعتگران برگزار میکرد تا نظرات و انتقادات آنها از جامعه را بشنود، رهنمودهای لازم را ارائه دهد و نکاتی را که نیاز بود به ارکان حکومت منتقل میکرد.
این نقش دوطرفه میان مردم و حاکمیت موجب شده بود در بسیاری از موارد موجب ثبات و آرامش در جامعه باشند. در واقع ایشان دریچه مطمئن برای ارتباط نظام و مردم بود. جایگاه آیتاللههاشمی و شش دهه تجارب سیاسی ایشان در عرصههای داخلی و خارجی موجب شد بود در سالهای اخیر با توجه به حوادث جامعه صریحتر با مردم سخن بگوید. علاوه بر این ویژگی همگرایی، در سالهای اخیر با وجود فشارهایی که بر او و خانوادهاش وارد شد با سعهصدر و تحمل همچنان بر مسیر واقعگرایی نیز گام برداشت و همچون همیشه عملگرایی در سیاست را بهخوبی به نمایش گذاشت. این نگاه عملگرایی در ایشان بهعنوان یک چهره پرنفوذ در حاکمیت بارها از شکلگیری منازعات جلوگیری کرد. در واقع آیتاللههاشمی همواره منافع ملی و کلان را در سیاستهای خود در اولویت قرار میداد، حتی اگر تحتفشار مخالفان باشد.
یاسرهاشمی: آیتالله معتقد بود نباید نگاه تندی به مطالبات مردم داشت
* میدانیم که آیتاللههاشمی یکی از چهرههای تاریخ انقلاب بود بهویژه در سالهای اخیر نقشی بیبدیل در عرصه سیاسی کشور بازی کرد. با هر رخداد سیاسی بسیاری یاد ایشان را در ذهن خود دارند شما با چه رویدادی جای خالی پدر را بیش از همیشه احساس کردید؟
البته در مواقع پرشماری در یکسال اخیر ما فقدان پدر را احساس کردیم، اما نبود آیتاللههاشمی در انتخابات 96 برای من بسیار محسوس بود.
در روزهایی که کشور درگیر یک انتخابات حساس بود بیش از همیشه یاد ایشان در ذهن من تداعی میشد. هرچند مردم در آن تاریخ با توجه به سابقه تاریخی که از راه و روش آیتاللههاشمی داشتند به خوبی به میدان آمدند و انتخاباتی پرشور را برگزار کردند. با این حال حتی امروز نیز چنین فقدانی را احساس میکنم، چراکه دولت و کشور به آیتاللههاشمی بهعنوان یک قوه عاقله در مقابل واقعیتهای جامعه نیاز دارد. پدر دائما با مردم در ارتباط بود، اخبار روز سیاست داخلی و خارجی را با ریزبینی دنبال میکرد و با توجه به اینکه شخصیتی واقعگرا و نه آرمانگرا داشت در مواقع حساس با مصلحتسنجی بسیاری از مشکلات را حل و فصل میکرد. تجربه تصمیمات واقعگرایانه در پرونده سیاسی ایشان بهوضوح دیده میشود. ما فرزندان حداقل هفتهای یکبار برای فعالیتهای خود بهمنظور مشورت پای صحبتهای پدر مینشستیم. با فقدان ایشان ما هم یک پشتوانه و پایه خود را از دست دادیم.
* در یک سال اخیر «هاشمیزدایی» وارد ادبیات سیاسی برخی گروههای سیاسی شده است. موضوعی که در واقع تقابل برخی جریانها و افراد با تفکر آیتاللههاشمی است. ارزیابی شما از این پدیده چیست؟
پیش از هرچیز لازم است تاکید کنمهاشمیزدایی برخورد با افراد یا یک فرد خاص نیست، بلکه مقابله با ایده و تفکر آیتاللههاشمی است. هرچند این موضوع زمانی که آیتاللههاشمی در قید حیات بود نیز وجود داشت و تنها به بعد از رحلت معطوف نیست. در سالهای اخیر ایشان بهنوعی در حاشیه بود. بسیاری از رسانههای خارجی از دیدار با آیتاللههاشمی ممنوع شده بودند و تفکر ایشان را هم به حاشیه رانده بودند. اما بعد از رحلت را باید یک دوران جدید برای پدر قلمداد کرد، چراکه تفکر ایشان همچنان در جامعه تاثیرگذار است و افراد بیشتری به اهمیت تفکر اعتدال پی بردهاند.
در موضوعهاشمیزدایی نیز یک رابطه مستقیم وجود دارد. هرقدر تفکر آیتالله نفوذ بیشتری پیدا کرده مخالفان نیز رویکرد تخریبی خود را مضاعف میکنند و من پیشبینی افزایش روندهاشمیزدایی را داشتم. با این حال امروز مردم بیش از هر زمانی درک کردند که یکی از قوای عاقله را کشور از دست داده است. اینکه همچنان هجمه به پدر بسیار است را با این نگاه درنظر میگیریم که آیتاللههاشمی همچنان زنده است و مخالفتها حاکی از وجود تفکر ایشان در فضای جامعه است.
* دانشگاه آزاد اسلامی بهعنوان میراث آیتاللههاشمی در جامعه شناخته میشود، اما به فاصله اندکی بعد از رحلت ایشان وضعیت در این دانشگاه دگرگون شد. ارزیابی شما از آنچه در دانشگاه گذشت، چیست؟
دانشگاه آزاد یکبار هم در زمان حیات آیتاللههاشمی و در دوره احمدی نژاد در یک دوره دو ساله با چالشهایی همراه شد و دولت وقت مشکلاتی را پدید آورد با این حال آیتاللههاشمی با سعهصدر از آن رخداد گذشت، چراکه همواره تاکید داشت به دانشگاه آزاد همچون فرزند خود نگاه میکند. با این حال آنچه در یک سال گذشته رخ داد را در این سطح انتظار نداشتیم. با این حال بدون تردید دانشگاه ریشهدار است و ما نیز خود را اپوزیسیون دانشگاه نمیدانیم و امیدواریم روند دانشگاه در مسیر موفقیت باشد. آنچه گفتم شاید گمان شود مربوط به خود من است، اما اینطور نیست، بلکه با افرادی همچون آقای میرزاده ریاست سابق دانشگاه که عملکرد آن مورد رضایت آیتاللههاشمی بود برخورد خوبی نشد.
* در حال حاضر و بعد از رفتن نیروهایی با تفکر آیتاللههاشمی، در این دانشگاه چه چالشهایی وجود دارد؟
** مشکلات در برخی سطوح دانشگاه آزاد دیده میشود که پیگیری نیز نمیشود. در حوزه دانشبنیان و مباحث کیفی آموزشی و پژوهشی پروژههای مهمی آغاز شده بود که در حاشیه قرارگرفتند. ثبت پژوهشگاه آزاد که در سطح دانشگاه آزاد پروژههای پژوهشی را دنبال کند یکی از موارد مهمی بود که آیتاللههاشمی پیگیر آن بود تا دانشگاه بتواند در راستای نیازهای جامعه و بومیسازی علم گام بردارد. از سوی دیگر نیروهای کیفی که با دانشگاه کار کردهاند و شناخت مناسبی از دانشگاه دارند کنار رفتند و از خارج از دانشگاه نیرو وارد شده است.
درحالی که ظرفیتها به اندازه کافی وجود داشت و نیروهای بسیاری در سطح بالا تربیت شده بودند، اما امروز افرادی به دانشگاه آمدهاند که بعضا با دانشگاه آزاد مخالف بودند. با این حال باید منتظر ماند و در یکی، دو سال آینده عملکرد تیم جدید مدیریتی را ارزیابی کرد. هیئت موسس دانشگاه حدود 70 شاخص را مشخص کرده که مدیریت باید همواره در راستای آن گام بردارد، بنابراین با این شاخصها به خوبی میتوان ارزیابی کرد.
* فقدان آیتاللههاشمی و تاثیر آن بر دولت روحانی یکی از موضوعاتی است که بسیار در محافل سیاسی تکرار میشود. از نگاه شما این فقدان چه تاثیری بر دولت گذاشته است؟
** بدون تردید آیتاللههاشمی برای دولت روحانی یک پشتوانه محکم بود. ایشان هم به دولت کمک میکرد و حامی آن بود و چارچوبهای دولت را نیز قبول داشت و در برخی موارد مشورتهایی را به شخص حسن روحانی میداد، اما اینکه دولت در دوران پساهاشمی به چه سمتی میرود به دکتر روحانی و جهتگیریهای او بستگی دارد. با این حال تاکنون در جامعه شائبههایی مطرح است که احساس رضایت از جهتگیری روحانی وجود ندارد. مردم توقع دارند رئیسجمهور نسبت به شعارها و وعدههای انتخاباتی خود کاملا وفادار بماند. هرچند در ظاهر به گمان برخی، روحانی از آنچه وعده داده بود فاصله گرفته، اما نمیتوان در مورد آن قضاوت کرد. شاید این یک تاکتیک است یا اینکه روحانی مجبور است برخی ملاحظات را انجام دهد. اما به نظر نباید درباره روحانی و عملکرد او زود قضاوت کنیم. شاید در آینده روندی که مردم انتظار دارند شکل بگیرد.
* به اواسط دهه 80 برگردیم زمانی که محمود احمدینژاد در قامت یک رئیسجمهور در ایران ظاهر شد. آیتاللههاشمی اولین شخصیت سیاسی بود که در مورد پدیده احمدینژاد هشدار داد و از حرکت کشور به بیراهه ذیل مدیریت او سخن گفت. فقدان آیتالله را در این مدت درباره فعالیتهای احمدینژاد در عرصه سیاسی چگونه ارزیابی میکنید؟
** به عقیده من آیتاللههاشمی وظیفهای که در قبال معرفی پدیده احمدینژاد به جامعه و مردم داشت را در حد کمال انجام داد و امروز سخنان و نظرات ایشان درباره رئیس دولتهای نهم و دهم مشهود است و مردم باید قضاوت کنند. مردم امروز میتوانند بهخوبی با تحلیل گفتهها و رفتارهای آیتاللههاشمی شناخت کافی را نسبت به احمدینژاد داشته باشند. این میراث پدر میتواند به مردم و کشور کمک کند تا باردیگر به شرایطی که گریبانگیر کشور شده بود بازنگردیم. امروز اطلاعات به اندازه کافی در مورد احمدینژاد وجود دارد و بهوضوح میتوانیم آنچه پدر در گذشته میگفت و آنچه در آینده تجربه شد را بررسی کنیم.
* به مردم اشاره شد، بدون تردید آیتاللههاشمی یکی از موفقترین سیاستمداران در برقراری ارتباط با مردم بود. بهویژه در سالهای اخیر رابطه ایشان و مردم به بالاترین سطح رسیده بود. چنین رابطهای چگونه به بخش مهمی از سیاست آیتالله تبدیل شده بود؟
** پدر یکی از مهمترین شخصیتهای طراز اول کشور بود که همیشه رابطه را با مردم در هر شرایطی حفظ میکرد. این موضوع را هم خارج از یک فضای پوپولیستی دنبال میکردند، چراکه برخی سیاستمداران رابطه با مردم را بر محور رویکردی پوپولیستی دنبال میکنند. آیتاللههاشمی در حالی که نگاهی نخبهگرایی داشت و در تیم مدیریتی خود از کارشناسان و نخبگان استفاده میکرد، اما رابطه با مردم را نیز حفظ کرد. این یک کار سخت است درحالی که نخبگان را کنار نگذاشت، اما از مردم نیز غافل نشد. به اصل جمهوریت نظام بهطور کامل اعتقاد داشت و بارها تکرار میکرد اگر مردم نباشند یا مردم با تصمیمی موافقت نکنند راهبردها پیش نخواهد رفت، اما چون نمیتوان با انبوه جامعه فعالیتها را پیش برد نخبگان را بهعنوان پلی میان مردم و خود درنظر میگرفت.
* آیتاللههاشمی برای ارتباط مستقیم با مردم و بیان دیدگاهها از چه ظرفیتهایی استفاده میکردند؟
** یکی از مهمترین تریبونهایی که فرصت مناسبی را برای ارتباط آیتاللههاشمی فراهم میکرد تریبون نمازجمعه بود که از تیر ماه 88 این فرصت حذف شد. اما آیتاللههاشمی دلسرد نشد و بهدلیل اهمیتی که برای ارتباط با مردم قائل بودند از هر فرصتی استفاده کردند. استفاده از فضای مجازی، ملاقاتهای مردمی با اقشار مختلف و سفرهایی که به نقاط مختلف داشتند سعی کردند خلا ارتباط با مردم را برطرف کنند.
* مهمترین دیدگاه آیتالله را در سالهای آخر حیات ایشان اگر بخواهیم از نگاه شما بدانیم به چه مواردی اشاره میکنید؟
** آن چیزی که پدر در سالهای آخر حیات بر آن بارها تاکید کرد این نکته بود که مردم آگاه شدهاند و نباید به آنان جواب سربالا داد. باید مطالبات مردم را شنید و بهدرستی پاسخگو بود، چراکه مردم امروز از همیشه آگاهترند. همین نگاه را ما باید درباره حوادثی که این روزها در کشور مشاهده میشود نیز اعمال کنیم. باید به مردم بیش از همیشه توجه کرد. مردم رفاه و معیشت میخواهند نباید نگاهی تند به مطالبات مردم داشت. فقدان آیتالله در شرایط امروز کشور بسیار به چشم میآید. پدر بنای مقابله با افکار مردم را نداشت. رویکرد روحانی که گفت باید پاسخگو باشیم مناسب است، اما باید بیش از این توجه شود. اگر دولت کمکاری کرده است رویکرد خود را اصلاح کند. مسائل همچون فساد، بیکاری و مشکلات اقتصادی در کشور ناراحتیهایی را بهوجود آورده است.
* اما سوال پایانی را به یک سوال تکراری، اما مهم اختصاص دهیم یک سال بعد از رحلت آیتالله همچنان از وصیتنامه ایشان خبری نیست. این فرضیه که احتمالا وصیتنامه در دفتر کار پدر شما بوده یا جایی دیگر، به چه نتیجهای رسیده است؟ با توجه به نزدیکی شما به ایشان در مجمع تشخیص، در این مورد ارزیابی شما چیست؟
** آیتاللههاشمی در دفتر خود کشویی داشت که اسناد محرمانه را در آنجا نگهداری میکرد که نمیدانم چه اسنادی بود و مایل نیستم به آن بپردازم چه بوده و بعد از رحلت چه شد. درباره وصیتنامه نیز متاسفانه هنوز نتوانستیم به چیزی برسیم هرچند شواهدی داشتیم که پدر وصیتنامهای را تنظیم کرده بود. مطمئن نیستیم که وصیتنامه در دفتر مجمع بوده باشد، اما به هرحال ما روزهای سختی را بدون وصیتنامه گذراندیم و در برخی موارد به سخنان ایشان در محافل خانوادگی رجوع کردیم. اما بهعنوان نمونه در روزهای ابتدایی رحلت نمیدانستیم در چه مکانی ایشان را خاک کنیم و این موضوع را نمیتوانستیم در زمانی که آیتالله در قید حیات بودند از ایشان سوال کنیم هرچند به یاد دارم درباره چنین بحثی یک بار گفتند بالاخره جنازه روی زمین نمیماند و آنجایی که باید میرود.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=94917
ش.د9604962