تحلیل معنادار «واشنگتن پست» از فرجام بحران قطر و 4 کشور عرب
فدراليته اسم رمز آمريكا براي تجزيه است
بررسي زمينههاي شكلگيري باستانگرايي در جامعه
بررسی فرایند مبارزه با رادیکالیسم در بستر ساختار حقوق بینالملل
اشاره:
سالهاست معنای جنگ در قاموس سیاسی جهان تغییر کرده است. زمانیکه الوین تافلر، جامعهشناس آمریکایی، در کتاب «جنگ و ضدجنگ» به بررسی ویژگیهای نبردهای نسل جدید پرداخت، بازهم دو طرف مبارزات را دولتها تشکیل میدادند، اما اکنون ماهیت و ساختار مبارزات بینالمللی تغییر بنیادین پیدا کرده است. ارتشهای تحت امر دولتهای سیاسی، در میدان نبردی درگیرند که آنسوی سنگرها را چهرههای حقیقی در قالب ساختار حقوقی مخرب شکل میدهند. گروههای تروریستی مانند داعش و القاعده ساختارهای منسجم مبتنیبر چهرههای حقیقی دارند.بدیهی است مبارزه با این سازمانهای تروریستی نیازمند استراتژیهای جدید در قالب برنامههای منسجم حقوقی در عرصه بینالملل است. شکلگیری کارگروههای ویژه در نهادهایی مانند سازمان ملل متحد یا کمیتههای مشخص در نهادهای ناظر بر اجرای حقوق بشر از جمله راهکارهای بینالمللی برای مبارزه با تروریسم عنوان شده است.
تلاش یک جریان سیاسی برای انحراف در مسیر انقلاب چگونه آغاز شد
«اعتماد» ظهور شكافهاي جدي ميان اصولگرايان را بررسي ميكند
اشاره: درجريان انتخابات رياستجمهوري ارديبهشت ماه امسال براساس يك دستوركار هماهنگ اصولگرايان شناخته شده كنار رفتند و جبهه مردمي نيروهاي انقلاب (جمنا) با اعضاي كمتر شناخته شده يا جوان، شكل گرفت كه در جامعه بتواند چهرهاي متفاوت از خود ترسيم كنند. اين تغيير ظاهري هم در چهرهها صورت گرفته و هم در نام. آنها به اين نتيجه رسيده بودند كه زير نام «اصولگرايي» نميتوانند از مردم راي كسب كنند، براي همين تابلوي «انقلابيگري» را بلند كردند. در ظاهر قضيه اينگونه به نظر ميرسيد كه همه نيروهاي اصولگرايي در جمنا زير يك سقف جمع شدند. اما هرچقدر از آن تاريخ ميگذرد، شكافها بيشتر نمايان شده و كار به جداييهاي عملي رسيده است. تا آنجا كه جامعه روحانيت مبارز به دفتر رييسجمهور ميرود و نشانههايي از مخالفت با انديشههاي جمنا در آنها ديده ميشود. اين شكاف را در ماجراي ديدار سيدابراهيم رييسي كانديداي مورد حمايت اصولگرايان با تتلو، خواننده رپ زيرزميني بهتر و روشنتر ميتوان درك و احساس كرد. تا آنجا كه برخلاف اعتقاد اعضاي جمنا، اصولگرايان سنتي از آن حركت برائت ميجويند. برخلاف آنچه ابتدا عنوان شده بود جمنا نشان داد شكافهاي بزرگي با جبهه پايداري و اصولگرايان سنتي دارد. از يكسو ميرسليم به عنوان نماينده حزب موتلفه و نماد بخشي از اصولگرايان سنتي در انتخابات باقي ماند و از سوي ديگر جبهه پايداري تصميمات آنها را به هيچ گرفته و به يكباره توانست حجتالاسلام رييسي را راضي به حضور در انتخابات كند. در هفته آخر منتهي به انتخابات يك اتفاق مهم افتاد كه از نظر برخي اصلا اهميت نداشت اما ماجراي ديدار رييسي و تتلو در فرودگاه مهرآباد نقطه عطفي بود كه شكافها را به نمايش گذاشت. عده زيادي به اين مساله انتقاد داشتند اما با اين حال به خاطر فضاي انتخاباتي ترجيح دادند سكوت كنند. بعدها برخي انتقاد كردند، اما عدهاي ديگر آن را نه يك «اتفاق» بلكه يك «روش» براي نگاه اصولگرايي به جامعه قلمداد كردند. از همين رو بود كه تتلو به جشن خبرگزاري فارس دعوت و در صدر مجلس نشانده شد. با بالا گرفتن انتقادات مهدي محمدي از اعضاي شوراي مركزي جمنا دست به قلم شد و توضيح داد كه اتفاقا بايد زودتر سراغ اين افراد ميرفتند: «درباره فردي چون اميرتتلو يا هر فرد ديگري شبيه او كه خود را با حداقل ضوابط منطبق كرده باشد، مساله اين نيست كه چرا آقاي رييسي با او ملاقات كرده يا به جشن فارسپلاس دعوتش كردهاند، بلكه- به فهم من- مساله اين است كه چرا چنين كارهايي دير انجام شده و چرا در سالهاي گذشته يك «رويه» نبوده است. اين يك تاكتيك انتخاباتي نيست و فعلا انتخاباتي هم در كار نيست.»
عبدالله گنجي، مديرمسوول روزنامه جوان نيز بر اين باور بود كه اصلاحطلبان از «رايي» كه تتلو و امثال او دارند و ميتوانند به سمت اصولگرايان جذب شوند واهمه دارند. او نوشته بود: «سخت معتقدم «تتلو مالي» نيروهاي ارزشي موجب نگراني اصلاحطلبان نيست كه ميتوانند در سايه آن بخشي از پلشتيهاي خود را نيز استتار كنند. محاسبات اين جماعت مبتني بر منافع مردمسالارانه است نه ارزشگرايي ديني. آنان چنين ميانديشند كه امثال تتلو و ايضا سركارخانم بختياري {بهنوش} حدود 9 ميليون فالوور دارند كه اكثريت مطلق آنان در سبد اصولگرايان نبودهاند و ممكن است شيفت سياسي آنان در عمليات مردمسالاري به سوي ديگري چرخش كند. آنان ترسيدهاند كه اصولگرايان با حفظ اصول، دست به تغيير در روشها و تاكتيكها بزنند و به حوزه انحصاري سبد راي آنان ورود كنند.»
بحثي درباره اصالت فلسفه اسلامي
مقدمه:
يكي از مسائل رايج پيش روي فلسفه آن است كه برخي منتقدان فلسفه اسلامي، در خصوص اصالت اين فلسفه تشكيك ميكنند و آن را از مشتقات فلسفه يونان برميشمرند. اينجا اين پرسش مطرح ميشود كه آيا واقعاً فلسفهاي كه مسلمانان آن را گسترش دادند، همان فلسفه يونان است؟ از همين منظر برخي كوشيدهاند از لفظ «فلسفه جهان اسلام» به جاي «فلسفه اسلامي» استفاده كنند تا اشتقاق فلسفه از اسلام را به ديده ترديد نگاه دارند. پس از رواج فلسفه اسلامي در حوزههاي علميه در دهههاي اخير، گروهي كه يا جزو اخباريون يا تفكيكيون (و...) بودند نيز از همين منظر به ترويج فلسفه در حزوههاي ديني انتقاد كردند. برخي روشنفكران ديني نيز از سوي ديگر مشابه همين ادعا را مطرح كردند و گفتند «آنچه در حوزههاي علميه به نام فلسفه اسلامي خوانده ميشود، گرچه اسم اسلامي به خود گرفته و مقدس شده است اما آن هم فلسفه يوناني بيش نيست».
در سوي مقابل نيز حاميان و مروجان فلسفه اسلامي اكيداً به اين مسئله اصرار داشتند كه «فلسفه ارسطو با فلسفهاي كه در دنياي اسلامي با نام فلسفه مشاء معروف شده است، تفاوتهاي عظيمي دارد، بلكه فلاسفه اسلامي ضمن شرح و تفصيل فلسفه يونان، طرحي نو براي فلسفه ريختند كه قائم به ذات است و روح آن روح اسلام است نه رواقي و مشايي و افلاطوني و... ». در اين يادداشت به بررسي برخي ديدگاهها در زمينه ماهيت و اصالت فلسفه اسلامي خواهيم پرداخت.
بررسی و مرور رویدادهای صدر انقلاب مشروطیت؛
مقدمه:
با هر نظر و منظری ما در تاریخ معاصر بیش از هر رویداد دیگری وامدار مشروطه هستیم که به درستی عنوان انقلاب شایسته آن است. هرچند همه آن رویاها و ارمانها در تاریکی استبداد صغیر فرورفت و مجلسی که نماد جمهوریت بود آماج توپهای لیاخوف روسی شد و انقلاب ناکام ماند، با این همه تاثیر آن در حیات سیاسی ایران چنان گسترده بود که تا همین امروز میتوانیم ردپای آن را در تاریخ معاصر پیگیری کنیم و نیروها و جناحهای سیاسی را بر اساس قطببندیهای انقلاب مشروطیت به تحلیل بنشینیم. در تقویم سیاسی ایران، تیرماه سالروز و یادآورد تحولات و وقایع بسیاری در صدر مشروطیت است که برخی از انان به این شرحاند:
واكاوي ايدئولوژي حزب عدالت و توسعه تركيه
اشاره: حزب اعتدال و توسعه، از زمان روي كار آمدن در عرصههاي داخلي و خارجي، فراز و نشيبهاي متعددي را تجربه كرده است. با عنايت به فضاي خاص سياسي تركيه، نقش گسترده دستگاه ارتش و بوروكراسي در اين كشور، سابقه تاريخي اين كشور و امپراتوري عثماني و نوع خاص اسلام حاكم در اين كشور، اين مقاله قصد دارد ايدئولوژي اين حزب و همچنين رويكردهاي داخلي اين حزب را بررسي كند.
سردرگم در سنتگرايي و پست مدرنيسم
اشاره: سيدحسين نصر، به عنوان يكي از انديشمندان معاصر، با نظرات خود پيرامون سنتگرايي و بازگشت به ريشهها، بسياري از جريانشناسان فكري را متوجه خود ساخته است. نصر كه هرچند پس از انقلاب در ايران نماند اما در قلب غرب مدرن، به انتقاد از مدرنيسم پرداخت و با طرح بازگشت به سنت، مسير نجات بشريت را رويگرداني از غرب مدرن و حركت به سوي داشتههاي شرق و سنتهاي پيشينيان عنوان كرد. يكشنبه هفته گذشته در صفحه انديشه، به بهانه تولد اين انديشمند به بررسي برخي از وجوه مهم انديشه نصر پرداختيم و اكنون مهمترين نقدهاي مطرح ميان آرا و نظرات اين فيلسوف را اجمالاً مورد كنكاش قرار خواهيم داد و به بررسي اين مسئله خواهيم پرداخت كه انديشه نصر چه وجوه مشتركي با نظرات فلاسفه پسامدرن دارد.