(روزنامه ايران ـ 1396/06/26 ـ شماره 6596 ـ صفحه 2)
همزمان با «اعتماد»، «ایراندخت» و «سینا» توقیف شدند و اندکی بعد «بهار» و «اندیشه نو»، «گل» و «چلچراغ». در زمان مسئولیت یک ساله رامین هفتهنامههای «همت» و «موج اندیشه» لغو امتیاز و مجوز روزنامه «اندیشه نو» باطل شد و در نهایت او با 61 تذکر کتبی، 9 لغو امتیاز و 15 توقیف، معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد را به دیگری واگذار کرد و این تنها کارنامه یک سال از 8 سال زمامداری دولتهای نهم و دهم در حوزه مطبوعات بود. هرچند این احکام، اغلب مصوب جلسه هیأت نظارت بر مطبوعاتی بود که تنها دولت وقت در آن نماینده و عضویت نداشت، اما فضای حاکم بر این هیأت که در رأس آن معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار داشت، دوران سختی را برای اهالی قلم رقم زد. دورانی که برای دانشگاهیان هم چندان خوشایند نبود؛ علاوه بر ظهور «ستاره»ها در مقابل نام دانشجویان منتقد دولت که آنان را از ادامه تحصیل باز میداشت یا بازنشستگی اجباری اساتید، تنها مرور یک نمونه برخورد دولت سابق با دانشجویان گواه روشن فضای حاکم بر آن دوران است؛ یک سال بعد از ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بود که وی به دانشگاه پلی تکنیک رفت؛ اما شماری از دانشجویان در اعتراض به او، عکسش را آتش زدند. چندی بعد دانشجویان معترض برای مدتی طولانی بازداشت شدند. محرومیت دانشجویان از تحصیل، اخراج یا بازنشسته کردن اساتید و توقیف دهها نشریه دانشجویی تنها بخشی از محدودیتهای دولت وقت برای دانشگاهیان بود.
اگرچه بسیاری از حامیان دولت پیشین معتقدند سیاستهای دولت محمود احمدینژاد، بویژه در دولت دهم به مقتضای شرایط حاکم بر کشور بعد از وقایع سال 88 بود، اما کارنامه دولت نهم، چنین استدلالی را رد میکند؛ بویژه که گردونه شکایت احمدینژاد و یارانش از افراد و دستگاههای حکومتی تا همین امروز با قوت میچرخد. به اعتقاد ناظران، آنچه از سیاستهای دولت وقت اهمیت بیشتری دارد، همنوایی و مساعدت نهادها و تریبونهای رسمی و غیررسمی با رئیس دولتی است که امروز مغضوب همپیمانانش است و شاید مناسبترین گزینه برای این که مسئولیت تمام عیوب، کسادیها، سوء تدبیرها، نواقص و اشتباهات بر سر او آوار شود. بی تردید خروج کشور از آن وضعیت، کار دشواری بود اما نکته قابل تأمل نعل وارونهای است که برخی از منتقدان دولت حسن روحانی [که اتفاقاً همان حامیان دولتهای نهم و دهم هستند] میزنند؛ منتقدانی که در 4 سال گذشته به رئیس دولت در فرودگاه فحاشی کردند؛ دستگاه دیپلماسیاش را «خائن» خواندند؛ در خیابانها علیه او «بیلبورد» زدند؛ برای تضعیفش «محرمانه»ها را افشا کردند؛ در نمازهای وحدت بخش، به او توهین کردند؛ در اعتراض به او سلسله همایش «دلواپسی» راه انداختند؛ هر روز با یک خبر و تیتر دروغ، حرفهایش را تحریف کردند و دست آخر به بستن دهان منتقدان متهمش کردند.
فارغ از اینکه این معترضان و منتقدان در هشت سال دولتهای نهم و دهم در کدام یک از مسئولیتهای دولتی و غیردولتی یار و یاور احمدینژاد بودند، نخست باید به این سؤال پاسخ دهند که کدام روزنامه، خبرگزاری یا سایت با شکایت دولت تعطیل شده است؟ کدام دانشجو و استاد به خاطر انتقاد از دولت در کار یا تحصیل با مانع مواجه شده است؟ کدام تریبون که به جای انتقاد، تحریف و دروغ منتشر کرد، خاموش شده است؟ از طرفی نمیتوان چشم خود را بر واقعیتی بست که منتقدان دولت به آن دچار شدند؛ واقعیتی به نام دوری از نهادهای قدرت که به واسطه انتخابات تعیین تکلیف میشوند. اما حقیقت این است که این طیف، نه از سوی دولت بلکه از سوی مردمی کنار گذاشته شدند که حافظهشان در اختیار یک جریان سیاسی نیست و بخوبی به یاد دارند از سال 84 تا 92 چگونه گذشت.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/200134
ش.د9602434