(روزنامه جوان – 1396/08/06 – شماره 5223 – صفحه 6)
شعلههاي جنگ با گذشت هفت سال از بحران سوريه، همچنان برافروخته است و مسيرهاي ديپلماتيك براي پايان دادن به آن در اولويت دوم قرار گرفتهاند. به موازات پيروزيهاي محور مقاومت در مقابل تروريستها، امريكا نيز به كمك متحدان منطقهاي خود و به بهانه مقابله با داعش، سعي در دستاندازي بر خاك سوريه را دارد. نيروهاي دموكراتيك سوريه (كردها) همپيمانان امريكا اخيراً توانستند شهر رقه، پايتخت داعش در سوريه را از كنترل اين گروه تروريستي خارج كرده و بر آن مسلط شوند. هرچند شكست داعش در سوريه خبر خوبي براي منطقه و سوريه است اما جايگزين شدن گروههاي ديگر كه نقش پياده نظام امريكا را بازي ميكنند بحران ديگري را در سوريه ايجاد ميكند. امريكا كه نتوانسته موفقيتي در مقابل داعش كسب كند، با آزادي رقه علاوه بر اينكه پيروزي ادعايي مقابل داعش را به نام خود ثبت ميكند، با ضميمه كردن بخشهاي گستردهاي از جغرافياي سوريه به مناطق تحت كنترل كردها، زمينه را براي اجراي طرحهاي تجزيهطلبانه فراهم كند.
امريكا در حالي شعار پيروزي در مقابل داعش در رقه را سر ميدهد كه بر اساس شواهد و قرائن موجود، تصرف رقه بر اثر بده و بستانهايي بين واشنگتن و داعش انجام شده است و تروريستها در ازاي خروج امن، رقه را به كردها تقديم كردهاند. انتقال تروريستها به مناطق ديگر واكنش تند مسكو را در پي داشته و مقامات كرملين از اين اقدام واشنگتن توضيح خواستند. امريكا نميخواهد از تروريسم خلاصي يابد زيرا اگر در اين امر صداقت داشت با روسيه براي رهايي از شر داعش هماهنگي ميكرد اما واشنگتن تاكنون از اين مسئله خودداري كرده و همكاريهاي اطلاعاتي با مسكو را به حالت تعليق درآورده و حتي به جاي بمباران داعش، مواضع ارتش سوريه را مورد هدف قرار داده است. حضور 1000 نظامي و احداث 10 پايگاه در شمال سوريه بيانگر اين است كه امريكا تحت رهبري دونالد ترامپ براي آينده سوريه نقشههايي دارد كه ميتواند حضور طولانيمدت واشنگتن در منطقه را تثبيت كند.
تسلط بر منابع انرژي
امريكا بر منابع انرژي سوريه چشم دوخته است، زيرا با تسلط بر اين منابع ميتواند حضور طولانيمدت خود در منطقه را تثبيت كند. از آنجا كه بيشتر چاههاي نفتي سوريه در شمال و شرق اين كشور قرار دارند، بنابراين تسلط بر اين مناطق نفتخيز ميتواند كردها را در وضعيت بهتري قرار دهد. در راستاي پيگيري اين سياست بود كه هفته گذشته بر اساس توافقاتي، داعش با عقبنشيني از شرق ديرالزور بزرگترين چاه نفتي سوريه يعني «ميدان العمر» را به كردها تقديم كرد، آنهم زماني كه ارتش سوريه تنها سه كيلومتر با آزادي آن فاصله داشت. ميدان نفتي كه در سه سال گذشته يكي از منابع درآمدي بزرگ داعش بود و اكنون به دست كردها افتاده و ميتواند يك منبع مالي مهم براي كردها در آينده به حساب آيد. بنابراين، داشتن منابع نفت براي كردهاي سوريه گامي بلند به سمت تشكيل واحد مستقل كردي در شمال سوريه ميباشد و دسترسي اين نيروها به مناطق استراتژيك و نيز چاههاي نفتي به منزله تقويت مواضع امريكا و متحدانش در منطقه و تضعيف طرف مقابل خواهد بود.
فدرالي كردن، مقدمه تجزيه
بالطبع حضور نظامي مستقيم امريكا در سوريه سناريوهايي با خود به همراه دارد كه مهمترين و خطرناكترين آن اجراي پروژه تقسيم و تجزيه سوريه است. حمايت امريكا از كردها نگرانيها براي اجراي نقشه فدرالي شدن سوريه و تشكيل حكومت خودگردان كردستان در سوريه را تقويت كرده است. شواهد و قرائن حاكي از اين است كه مهمترين هدف از حضور نظامي در سوريه نه تنها مبارزه با تروريسم نيست، بلكه فراهم كردن زمينه اجراي طرح ديرينه امريكاييها مبني بر تجزيه سوريه است و در اين بين طرح فدرالي كردن سوريه را بايد پيشزمينه و مقدمه تقسيم سوريه ارزيابي كرد. همچنان كه كردها پس از تسلط بر رقه، طرح فدرالي كردن سوريه را مطرح كردند و مدعي شدند كه مردم اين منطقه درباره آينده خود در چارچوب يك سوريه دموكراتيك و فدرال تصميمگيري خواهند كرد. امريكا ترجيح ميدهد با سوريه ضعيف شده و مديريت شده روبهرو باشد تا سوريه قدرتمند در كنار اسرائيل. امريكا از سال 2006 طرح خاورميانه بزرگ را با هدف تقسيم كشورهاي منطقه مطرح كرده، طرحي كه در آن اسرائيل قدرت اول منطقه است و با درگير كردن كشورهاي اسلامي در بحرانهاي داخلي، امنيت مرزهاي رژيم صهيونيستي بيش از پيش تضمين خواهد شد.
تحليلگران سياسي و منطقهاي از دو سناريوي تجزيه سوريه يا تحميل نظام فدراتيو به اين كشور به عنوان دو اولويت پيش روي امريكا در سوريه ياد ميكنند، و معتقدند اقدامات ارتش امريكا در حمايت از كردها در رقه مقدمهاي براي اجراي يكي از اين دو سناريو است. «عوفرا بنجيو»، رئيس مطالعات كردي دانشگاه تلآويو معتقد است: «طرح تجزيه سوريه كه بر اساس تشكيل پنج منطقه در دستور كار امريكا و رژيم صهيونيستي قرار دارد، در جهت تقسيم اين كشور بر اساس قوميت و اقليتهاي ديني است.
در همين زمينه ميتوان ادعا كرد عملياتهايي كه اخيراً در شمال سوريه و توسط نيروهاي دموكراتيك انجام داد با همراهي امريكا صورت ميگيرد، به نوعي همراهي امريكا براي تجزيه سوريه بر اساس منطقه مستقل كردي است». عبدالباري عطوان، كارشناس ارشد جهان عرب هم درباره طرح تجزيهطلبانه امريكا گفته است: «مهمترين هدف در اين طرح تأمين امنيت اسرائيل است چراكه كشورهاي پيراموني اسرائيل همگي تجزيه خواهند شد و تا مدتها توانايي اعمال تهديدي عليه اسرائيل نخواهند داشت». بر اين اساس، تجزيه سوريه يك برگ برنده براي رژيم صهيونيستي قلمداد ميشود و به اين رژيم عمقي راهبردي ميبخشد كه به خاطر افزايش توان مقاومت و ايجاد وضعيت بازدارندگي راهبردي، قدرتش محدود شده است.
سد كردن نفوذ ايران
اكنون با گذشت هفت سال از بحران سوريه، اين مسئله آشكار شده است كه دليل اصلي شروع بحران مقابله با نفوذ ايران در منطقه بود تا محور مقاومت را تضعيف كنند. مؤسسه «راند كورپريشن» اخيراً در گزارشي نوشته است كه هدف اصلي از اجراي طرح فدراليسم در سوريه، قطع ارتباط ايران و لبنان و در نتيجه منزوي كردن حزبالله و تضعيف آن است كه اين اقدام در وهله اول در جهت خدمت به اسرائيل و امريكاست چراكه اسرائيل طي سالهاي گذشته و همچنان براي تقويت تروريستها در منطقه جولان اشغالي تلاش كرده است. اين گزارش در حالي است كه در سالهاي گذشته اسناد و تصاوير زيادي از كمكهاي رژيم صهيونيستي به تكفيريها و مداواي تروريستهاي زخمي در بيمارستانهاي اسرائيل منتشر شده است. همچنين جنگندههاي اسرائيلي در راستاي كمك به تروريستها بارها مواضع ارتش سوريه را بمباران كردهاند.
تشكيل كردستان بزرگ
همزماني تصرف رقه به دست كردها و همهپرسي جدايي كردستان عراق نيات مخفي امريكا را افشا ميكند. هرچند امريكاييها در ظاهر مخالفت خود را با برگزاري همهپرسي جدايي كردستان اعلام كردند اما وقتي تحولات سوريه و عراق را كنار هم ميگذاريم متوجه ميشويم كه امريكا براي ايجاد پروژه كردي در منطقه نقشههايي در سر دارد كه در راستاي سياستهاي تجزيهطلبانه است. همچنان كه تسلط كردها بر رقه دقيقاً سه روز پس از آن انجام شد كه نيروهاي عراقي در عملياتي گسترده توانستند منطقه نفتخيز كركوك را از نيروهاي پيشمرگه كرد پس بگيرند.
«خالد العبود»، عضو مجلس سوريه درباره سناريوهاي امريكا در اين كشور ميگويد: «ظاهر طرح امريكا در سوريه همان مبارزه با تروريسم است كه در گروه داعش تجلي يافته است اما اهداف پنهاني آن همان تقسيم سوريه از طريق ايجاد يك ساختار تحت عنوان اداره خودگرداني است به گونهاي كه انگار خاك سوريه مايملك امريكاييهاست». به گفته وي، «چه بسا هدف امريكا در سوريه، مرتبط كردن شمال سوريه با منطقه كردستان عراق و در مرحله بعدي جنوبشرقي تركيه است و در نتيجه هدف همان ايجاد «كردستان بزرگ» و گشودن روابط با اسرائيل باشد.» ايجاد كشور مستقل كردي كه مورد حمايت اسرائيل باشد، ميتواند معادلات منطقه را تغيير دهد و بر اين اساس امريكا ميخواهد سناريوي خودمختاري كردها را تا مرزهاي عراق امتداد دهد و در صورت جدايي كردستان عراق بتواند اين دو منطقه را به يكديگر پيوند داده و كردستان بزرگ را عملي كند. از آنجا كه روسيه نيز مخالفت جدي با اين پروژه ندارد امريكا در رسيدن به اين هدف با مانع جدي روبهرو نخواهد بود.
كسب امتيازات سياسي
امريكاييها با روي آوردن به كردها و با توجه به موفقيتهايي كه در ميدان محقق كردهاند، درصدد بازي با برگ كردها در برابر نظام سوريه در دورهاي آتي مذاكرات خواهند بود. در واقع اكنون كه داعش در سوريه به مراحل پاياني خود نزديك ميشود امريكا به دنبال آن است ابزار فشاري براي چانهزني با دمشق در اختيار داشته باشد. آنها در پي آن هستند در عرصه معادلات ميداني بحران سوريه همانند ديگر بازيگران مهم حضور داشته باشند تا بتوانند در مذاكرات و سناريوهاي پيش رو ايفاي نقش كنند. باتوجه به اينكه موازنه ميداني روند تحولات سياسي را مشخص خواهد كرد، بنابراين امريكاييها درصدد هستند تا با مسلط شدن بر مناطق گستردهاي از شمال سوريه با دست پر در گفتوگوهاي آينده حاضر شده و سهمي از قدرت را براي خود و متحدانشان بگيرند.
ارزيابي
در مجموع ميتوان گفت شطرنجبازي سياسي سوريه پيچيده شده و طرفهاي مختلف در اين صفحه در حال بازي هستند. امريكاييها با استفاده از برگ كردها به دنبال اعمال نفوذ بيشتر در سوريه و تقسيم اين كشور هستند و اين سناريوي خطرناكي است كه در صورت تحقق ميتواند به ناامنيهاي بيشتر در منطقه دامن بزند. بنابراين، پيروزي بر داعش پايان بحران در سوريه نخواهد بود، بلكه ميتواند آغازي براي مناقشهاي جديد بين كردهاي مورد حمايت امريكا با ارتش سوريه باشد كه گفته است اين مناطق را بازپس ميگيرد.
ش.د9603054