جانشین رئیس ستاد مرکزی راهیان نورگفت: پیش بینی می شود بیش از پنج میلیون و 500 هزار زائر در تعطیلات نوروز 96 از مناطق عملیاتی دفاع مقدس دیدن کنند.

ضرورت است که این حرکت استمرار داشته باشد، ولی باید بسیار مراقب تکرار بود. تکرار و عادت وارگی این حرکت آفت بزرگ آن است. وقتی راهیان نور برای متولیان برگزاری و همچنین شرکت کنندگان به امری علی سویه و روزمره تبدیل شود و شأن آن از یک سفر روحانی به سفری تفریحی فروکاسته شود، نقطه آغاز انحراف است.

در این عملیات تاکتیک های جدید بکار گرفته شده از سوی رزمندگان اسلام ، از موقعیت جغرافیایی و سوق الجیشی خاصی برخوردار بود، به نحوی که عبور رزمندگان از رود اروند حیرت همه کارشناسان نظامی را بر انگیخت، و به لحاظ سیاسی نگرانی عمیقی را در حامیان رژیم عراق ایجاد کرد

او فرمانده ای خلاق و مبتکر بود؛ شخصیتی که در طراحی بسیاری از عملیاتهای سالهای ابتدای جنگ و از جمله عملیات غرورآغرین بیت المقدس، نقشی ویژه داشت و البته خود را خادم بسیجی ها می دانست.

آبادان ـ در هنگامه تجاوز همه جانبه عراق که از همه سو شهر آبادان را به محاصره درآورده بود، «حماسه مردمی ذوالفقاری» پایه و اساس عقب ماندگی و شکست دشمن شد و به آن فهماند اینجا ایران است

«سرزمین نور» سرزمین معانی است. سرزمین درک و شهود است. در آنجا نادیدنی ها به چشم می آیند و ناشنیدنی ها شنیده می شوند.....

در روزهای آغازین سال جدید در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس خوان فضل و سعادت پهن شده است. هرکسی می‌آید و به حد بضاعت خود بهره می‌برد ولی برخی عنوان خادمی شهدا نصیبشان می‌شود.

از درب پادگان که وارد می‌شوی می‌توان غربت آن را احساس کرد، سر که می‌چرخانی همه چیز جلوی چشمانت نظاره می‌شود خنده‌ها، اشک‌ها، تمرینات بدنی، نجواهای شبانه ، نماز شب ها و......

رئیس شورای عالی استان‌ها و رئیس شورای اسلامی شهر تهران گفت: امروز زنده نگه داشتن این مسیر باز هم با حرکت‌های مردمی امکان پذیر است البته این دلیل نمی‌شود که دولت و نهاد‌ها وظیفه خود راکنار بذارند.

یکی از یادمانهایی که محل تجمع و بازدید کاروانهای راهیان نور به شمار می رود یادمان طلائیه است. اتفاقاتی که بر رزمندگان در این نقطه از خاک خوزستان گذشت تداعی کننده شب عاشورا است

رئیس سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت روحانیت در دفاع مقدس گفت: جوانان و نوجوانان ما در راهیان نور اعلام می‌کنند که ما هنوز استکبارستیزیم و این یک نکته قابل تاملی است.

مادرشهید که چشمانش خیس است، از روزی که پسرش به جزیره مجنون رفت با بغض حرف می زند. «از آن روز تا حالا هیچ خبری از او ندارم و فقط هرچندوقت یکبار به گلزار شهدا می آیم و با مزار خالی‌اش حرف می‌زنم».