مروري بر احدايث ائمه(ع) به عنوان پيشوايان دين و سخنان به جا مانده از حضرت امام خميني (ره) به عنوان رهبري پارسا و زاهد که در عين بي اعتنايي به دنيا و مطامعش در بالاترين سطح قدرت قرار گرفتند، نشان مي دهد اولين و اصلي ترين لازمه ورود به صحنه قدرت، تهذيب نفس است و آنان که نفس خود را مهار نکرده و از اخلاق و تقوا برخوردار نيستندف شايستگي کسب مناصب را ندارند

قم فقط مادر انقلاب اسلامي سال 1357 نيست و در ساحتي بزرگ تر، قم را بايد مادر عصرجديد که همان عصر بازگشت ايمان است، ناميد. ريشه حقد و کينه دشمن از اين منزلگاه خاندان عصمت و طهارت، در چنين واقعيات مسلم و بالنده اي نهفته است.

وقتي کسي مي‌خواهد از درد مردم و اجتماع بخواند، لازم است به موضوع اشراف داشته باشد تا در دام افراط و تفريط نيفتد و يا اگر خودش اين بينش را ندارد براي ساخت اثر با کساني که به موضوع اشراف دارند و به منافع ملي نگاه سليقه اي يا جناحي ندارند مشورت کند که خروجي کار منجر به اثري ضد ارزش‌هاي انقلاب و مردم نشود.

در ماجراي مربوط به دانشگاه آزاد و تلاش ضدانقلاب براي تبديل آن به يک آشوب و فتنه اي امنيتي، سه ضلع قابل مشاهده است که هر کدام نقش خود را بازي کرده و البته مکمل يکديگرند

چرا در عين حالي که فرماندهان و رزمندگان جنگ به دنبال توضيح و تشريح عمليات براي روشن شدن اذهان هستند، طيف اصلاحات سعي مي کند با نگاهي سطحي به اين عمليات و موضعي از سر تخريب و تمسخر و فرافکني، اين توئيت را سياسي جلوه دهد؟

نهم دي 88 تير خلاصي بود که براي استکبار خيلي گران تمام شد. نهم دي روز تجلي غيرت ديني مردم بود. به عبارتي، وقتي اغتشاشات و به خيابان ريختن‌ها که عوامل جبهه استکبار آن را مديريت مي‌کردند، به هتاکي‌ به تاسوعا و عاشورا و ارزش‌هاي ديني و امام حسين(ع) رسيد، غيرت ديني مردم به جوش آمد؛ ازاين‌رو، نهم دي روز تجلي غيرت ديني مردم بود.

بخش عمده اصولگرايان معتقدند که حوادث اخير محصول سناريو و پروژه طراحي شده‌اي است که دشمنان اين ملت براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي با شناخت از وضعيت کشور و وجود برخي ضعف ها و کمبودها و معضلات اقتصادي طراحي کرده اند.

حضور ميليوني ملت در صحنه موجب انفعال و نااميدي اصلاح‌طلبان گرديد و اکثريت آنان فهميدند که فتنه‌گري ره به جايي نخواهد برد. لذا ترجيح دادند تا زين پس در مواجهه با فتنه يا سکوت اختيار کنند و يا در مسير جدايي قرار گيرند.

منظور از وحدت اين نيست که حوزه در دانشگاه، يا دانشگاه در حوزه اقدام گردد. منظور آن نيست که متناظر با دانشکده‌هاي دانشگاه‌ها در حوزه نيز برقرار شود. منظور آن نيست که روش‌هاي حوزه در دانشگاه و بالعکس جايگزين گردد. منظور آن نيست که تخصص‌هاي حوزوي در دانشگاه و بالعکس دنبال شود.