ساعت يازده صبح بود كه صداي شهيد "شرع پسند" از پشت بيسيم به گوش همگان رسيد: "ما همين الآن وارد مسجد جامع خرمشهر شديم و پرچم پرافتخار جمهوري اسلامي را بر بالاي مناره مسجد جامع خرمشهر به اهتزاز درآورديم" و غروب همان روز، از فراز مناره خونين مسجد، صداي اذان تا آن سوي شهر مي رفت. شهري كه پس از 19 ماه، از اسارت آزاد شده بود...
فتح خرمشهر را بيشک نقطه عطف در تاريخ جنگ هشت ساله ميتوان برشمرد، آنجا که سلسله عملياتهاي آزادي بخش به کمال خود رسيده و براي جهانيان ثابت گرديد که انقلاب اسلامي شجره طيبهاي است که ريشه در باورهاي عميق اين ملت دارد و در برابر طوفانهاي سهمگين نيز همچنان استوار ايستاده است. در واقع فتح خرمشهر خط بطلاني بود بر اين پندار خيالين دشمنان انقلاب اسلامي که "ميتوان انقلاب اسلامي را از طريق حمله نظامي نابود نمود"! حضرت آيت الله خامنهاي در تحليل اين واقعيت بزرگ تاريخي ميفرمايند:
«وقتي انقلاب اسلامي عزيز پيروز شد، خيليها در دنيا تلاش كردند آن را جدي نگيرند و باور نكنند. يك دستگاه سياسي و يك حكومت، آن وقتي حقيقي و جدي است، كه بر دوش مردم خود و به نيروي ملت خويش متكي باشد و اين نيرو بتواند در لحظهي نياز، كارايي خودش را نشان بدهد. وقتي نيروهاي متجاوز، مرزهاي ما را شكستند و وارد شدند و ما هزاران كيلومتر مربع از ميهن عزيزمان را زير پاي بيگانگان ديديم، دشمنان ما شاد شدند. اين نظريه كه انقلاب و تشكيلات مردمي عظيمي كه در برابر نظم سلطهي جهاني ايستاده، جدي و عميق نيست، در ذهن دشمنان اين انقلاب نيرو گرفت و آنها را اميدوار كرد و باز ما اين اميد را در حرفها و قيافهگرفتنها و اظهارات و مكاتبات و رفتوآمدهايشان ديديم؛ اما وقتي «فتح المبين» اتفاق افتاد و در چند روز، يك پيروزي بزرگ در آن صحنهي به آن عظمت، به دست نيروهاي همين ملت، به دست نيروهاي مسلح همين كشور، به دست وفاداران صميمي انقلاب - يعني شماها - پديد آمد، اركان تفكر استكباري دنيا متزلزل شد. و وقتي در فاصلهي تقريبا بيست روز، عمليات «بيت المقدس» با آن وسعت و با آن عظمت و با آن ضربهي قاطع بر دشمن آغاز شد و بالاخره خرمشهر به ميهن اسلامي برگشت و هزاران نفر از متجاوزان به اسارت گرفتار شدند و جبههي دشمن متزلزل و درهم كوبيده شد، در حقيقت اين پندار باطلي كه دشمنان اسلام و انقلاب و ايران سعي ميكردند آن را گسترش بدهند، بكلي منهدم شد و از بين رفت. پس، اين يك مقطع براي انقلاب بود.»[1]
آنچه در اين مقال بدان خواهيم پرداخت شرح مختصري است از حماسه بزرگ دلاور مردان سپاه اسلام در عمليات بيت المقدس که در ارديبهشت و خرداد ماه 1361 صورت پذيرفت.
داستان خرمشهرخرمشهر با ۲۵۰هزار سكنه در سال۱۳۵۹ بزرگترين بندر تجاري كشور بوده كه توانايي انتقال ۱/۵ ميليون تن كالا را كه از طريق خليج فارس وارد ميشود به سراسر ايران دارد. اتصال به شبكه سراسري راه آهن، سواحل مناسب جهت كشتي هاي بزرگ، نزديكي به منابع نفتي و پالايشگاه آبادان از ويژگي هاي خرمشهر است، بهره مندي از طبيعت زيبا و سرسبز و نخلستانهاي پربار جلوه هاي اين شهر را كه عروس بنادر ايران به شمار ميرفت دوچندان مينمايد.
اين بندر مهم و استراتژيك مرزي از ديرباز مورد طمع بيگانگان بوده و بارها مورد تجاوز و دست اندازي واقع شده است كه مهمترين موارد آن به شرح ذيل است:
ـ اشغال ۳ روزه خرمشهر توسط حاكم بغداد و امير وقت كويت در زمان حمله محمدشاه قاجار به هرات (حدود سال ۱۱۱۵) كه به دستور انگلستان انجام گرفت و قتل و غارت بي سابقه اي به وقوع پيوست كه به دستور حاكم عثماني تخليه گرديد.
ـ اشغال توسط انگلستان با استفاده از خاك عثماني در زمان ناصرالدين شاه كه در مقابل دادن هرات خرمشهر از اشغال آزاد شد.
ـ اشغال در شهريور۱۳۲۰ توسط انگليسي ها و آزادي آن بنا به توافق استعماري ابرقدرتها.
و آخرين بار که در روزهاي ابتداي مهرماه 1359 پاي اشغالگران بعثي به دروازه خرمشهر باز شد.
مقاومت در برابر اشغالبعدازظهر 31 شهريور ماه سال 1359 خرمشهر زير آتش سنگين ارتش عراق قرار گرفت. انبوهي از آتش خمپارهها و توپهاي دشمن روي شهر, همه غافلگير شده بودند و حيران.
شهر در آتش ميسوخت و صداي انفجار لحظهاي قطع نمي شد. طولي نكشيد كه بيمارستان پر شد از انبوه مجروحان و شهيدان. زنان و كودكان و سالخوردگان, آواره بيابانها و جادهها شده بودند. مردم به خصوص جوانان روي به مسجد جامع و ديگر پايگاهها آوردند تا براي مقاومت سازماندهي شوند.
گروههاي مقاومت به سرعت شكل گرفت و در محورهاي هجوم جنگ و گريز شروع شد.آن طرف توپخانه، تانك، خمپارهانداز، مسلسلهاي سنگين و قواي زرهي، اين طرف تفنگ ام 1، ژ3، بطريهاي آتشزا و چند آر، پي، جي.
34 روز مقاومت و تلاش در اين وضعيت اگر چه بسياري از مدافعان خرمشهر را به كام شهادت كشاند ولي دشمن را در دستيابي سريع به اهدافش واشغال سريع خوزستان ناكام گذاشت. هر چند كه خرمشهر خونين شد و به دست دشمن افتاد.
سردار حاج مرتضي قرباني که در روز سوم محاصره خود را به خرمشهر رسانده بود درباره مقاومت جانانه رزمندگان اسلام مي گويد: «در 35 روز محاصره خرمشهر، سه بار پل سقوط كرد، اما عراقيها را عقب رانديم.»[2]
روز 4 آبان 1359 را بايد روز پايان حماسه خونين شهر ناميد. حماسهاي كه در 34 روز جلوه كرد. اما بيگمان فداكاريها وايستادگي تحسين برانگيز مدافعان خونينشهر در برابر ارتش متجاوز و مجهز به انواع جنگ افزارها در تاريخ و در خاطر انسانهاي حقجو و ظلمستيز جاويد خواهد ماند.
عمليات بيت المقدسمدتها به طول انجاميد تا دستهاي ناپاک از اداره سياسي کشور اسلامي و نظام مقدس جمهوري اسلامي قطع گردد و اداره کشور بدست کساني بيفتد که به واقع نماينده واقعي مردم مسلمان ايران باشند. مومناني که معناي حقيقي عشق و علاقه واقعي به "وطن" را نيز تفسير کردند و چهره واقعي مدعيان وطن پرستي و ملي گرايي را روسا نمودند.
بعد از ماجراهاي سياسي کشور در سالهاي 59 و نيمه سال 1360 که به تصفيه و کنار گذاشتن نيروهاي التقاطي و خط نفاق از مديريت کشور و حاکميت نيورهاي حزب اللهي انجاميد, از مهر ماه سال 60 عملياتهاي پيروزي آفرين رزمندگان اسلام با عمليات ثامن الائوه آغاز شد و با عملياتهاي طريق القدس و فتح المبين تداوم يافت و بخشهاي مهمي از خاک کشور در منطقه خوزستان آزاد گرديد.
بعد از پايان موفقيت عمليات فتح المبين، يك گام ديگر تا آزادسازي كامل مناطق استراتژيك ايران باقي مانده بود و همه مردم منتظر بودند تا خبر آزادسازي خرمشهر را بشنوند. به همين خاطر طرح فتح خرمشهر در دستورکار فرماندهان عالي جنگ قرار گرفت.
بعد از بررسي مجموعه عمليات, چهار قرارگاه عمل كننده ( قدس , فجر , فتح و نصر) يك قرارگاه مركزي (كربلا) به فرماندهي شهيد صياد شيرازي و محسن رضايي ايجاد شد و در واقع اين علميات بزرگ توسط سپاه و ارتش به صورت مشترك انجام شد.[3]
ترکيب قرارگاهها به شرح زير بود:
1- قرارگاه قدس:
سپاه پاسداران تيپهاي 31 عاشورا، 21 امام رضا، 37 نور و 41 ثارالله.
ارتش جمهوري اسلامي ايران، لشكر 61 زرهي و تيپ مستقل 58 ذوالفقار.
2- قرارگاه فتح:
سپاه پاسداران، تيپهاي 14 امام حسين (ع)، 8 نجف اشرف و 25 كربلا.
ارتش جمهوري اسلامي ايران، لشكر 92 زرهي و تيپهاي مستقل 55 هوابرد و 37 زرهي.
3- قرارگاه نصر:
سپاه پاسداران، تيپهاي 7 ولي عصر، 27 محمد رسولالله (ص)، 46 فجر و 22 بدر.
ارتش جمهوري اسلامي، 21 حمزه و تيپ مستقل 23 نوحه.
4- قرارگاه فجر:
سپاه پاسداران،تيپهاي 33 المهدي و 17 عليبن ابيطالب و امام سجاد (ع).
ارتش جمهوري اسلامي، تيپ 3 لشگر 77 پياده، تيپ 3 زرهي سپاه پاسداران به عنوان احتياط تحت امر قرارگاه مركزي كربلا.
عمليات بيتالمقدس در ۴ مرحله به شرح زير طرحريزي شده بود:
مرحله اول: عبور از رودخانه كارون، تصرف و تحكيم سرپل (تلاش اصلي) و همزمان درگير كردن دشمن در جبهه كرخه كور (تلاش پشتيباني)
مرحله دوم: ادامه تك نيروها از سرپل و پيشروي به سوي خط مرز در باختر همزمان با احاطه خرمشهر و پيشروي در جبهه كرخه كور در صورت امكان .
مرحله سوم: ادامه تك از خط مرز به سمت شرق بصره و رسيدن به كرانه شرقي اروندرود درحد فاصل نشوه تا بصره.
مرحله چهارم: پدافند در ساحل شرقي اروندرود.[4]
نکته قابل تامل در برابر طرحها و برنامه هاي سپاه اسلام، توان بالاي نظامي دشمن براي دفاع از منطقه خرمشهر بود. لشكر 5 مكانيزه، لشكر 6 زرهي، لشكر 3 زرهي، لشكر 9 زرهي، لشكر 10 زرهي، لشكر 11 پياده، لشكر 12 پياده، لشكر 7 پياده و بيش از 16 تيپ مستقل و زرهي و نيروي مخصوص و صدها قبضه توپخانه و انواع و اقسام سلاحهاي مختلف ارتش عراق براي حفاظت از خرمشهر در منطقه مستقر شده بود. آقاي هاشمي رفسنجاني در تشريح توان نظامي آن روز عراق در اين منطقه ميگويد: «يكي از چيزهاي عجيب و غريبي كه نشان ميدهد عراقيها خيلي مطمئن بودند, اين بود که, آن مدتي كه آنها آنجا بودند يك پلي روي اروندرود نزدند كه اگر يك وقت نيازي داشتند تا فرار كنند بتوانند فرار كنند. يعني خيالشان راحت بود كه روز فرار اتفاق نميافتد. فقط نقطه امكان حمله ما را از طرف شمال ميدادند كه شمال را هم آنچنان با پدافندهاي نيرومند زميني محكم كرده بودند كه فكر ميكردند هيچكس از آنجا عبور نميكند بر همين اساس بود كه شخص صدام شرطبندي كرده بود و گفته بود اگر ايرانيها خرمشهر را بگيرند, كليد بصره را هم به آنها خواهيم داد و اين خيلي حرف بزرگي است كه يك فرمانده جنگ, فرمانده كل قوا و رئيس يك كشور اينقدر صريح بگويد و همه دنيا هم آنرا شنيده بودند كه اين حرف را زده است.»[5]
سرانجام وقت موعود فرا رسيد و در30 دقيقه بامداد روز 10 ارديبهشت 1361 مصادف با اسم مبارک ميلاد باسعادت حضرت علي (ع) عمليات ظفرآفرين «الي بيت المقدس» با قرائت رمز عمليات "بسم الله الرحمن الرحيم. بسم الله القاسم الجبارين، يا علي ابن ابيطالب" از سوي فرماندهي آغاز شد. شهيد آيت الله صدوقي و مرحوم آيت الله مشكيني نيز كه در كنار فرماندهان سپاه و ارتش در قرارگاه كربلا حضور داشتند، هر يك به طور جداگانه، پيامهايي را به وسيله بيسيم خطاب به رزمندگان اسلام قرائت كردند.
هجوم رزمندگان اسلام به صفوف دشمن و متلاش کردن خطوط اصلي پدافندي آن و عبور از رودخانه صعبالعبور کارون, چنان برق آسا صورت گرفت که در مخيله دشمن نيز نميگنجيد. تداوم عمليات در روزهاي بعد و دنبال نمودن دشمن تا مرزهاي بين المللي در منطقه مياني جبهه خوزستان تا خردادماه ادامه يافت و آخرين گام فتح خرمشهر بود که در روز سوم خرداد محقق شد.
صبح روز 3 خرداد در چهارمين گام عمليات بيت المقدس, لشکر 14 امام حسين(ع) به فرماندهي سردار رشيد اسلام حاج حسين خرازي که در ذيل قرارگاه فتح به فرماندهي سرلشگر پاسدار غلامعلي رشيد اداره مي شد, اولين گروهي بود که وارد خرمشهر گرديد و به اشغال 575 روز شهري پايان داد که به واقع به "خونين شهر" تغيير نام يافته بود.
در اين عمليات كه به آزادسازي 538 كيلومتر مربع از اراضي اشغال شده انجاميد هويزه، پادگان حميديه و جاده اهواز خرمشهر نيز آزاد شد و در اختيار رزمندگان جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت.
در اين عمليات 19 هزار تن از نيروهاي عراق اسير و 16 هزار تن ديگر كشته و يا زخمي شدند. همچنين 55 دستگاه تانك و نفربر، 50 دستگاه خودرو، دهها قبضه توپ، 53 فروند هواپيما و 3 فروند هليكوپتر دشمن نيز منهدم شد. فتح خرمشهر موجب انفعال ارتش عراق شد. به گونهاي كه نظاميان عراق تا مدت زيادي نتوانستند از لاك دفاعي خود خارج شدند.
سردار دکتر محمدباقر قاليباف لحظه پرشکوه قدم نهادن بر خاک خرمشهر، بعد از قريب به 20 ماه اشغال را چنين توصيف ميکند: «لحظه بسيار غرورانگيزي بود، پس از 40 روز مقاومت در كرانه ساحل غربي رودخانه خرمشهر به ساحل شرقي نگاه ميكردم، خاطرم بود كه دو سال قبل از آزادسازي وقتي مجبور به عقبنشيني از خرمشهر شديم هميشه با حسرت نميتوانستيم از ساحل غربي به ساحل شرقي نگاه كنيم.» [6]
پيام مشهور حضرت امام(ره) نيز توصيف زيبايي بود از حقيقت آنچه در ماجراي فتح خرمشهر اتفاق افتاده بود که خبر از نصرت الهي در تحقق اين فتح بزرگ مي داد و از سويي ديگر تنبهي بود براي فاتحان امروز خرمشهرکه فراموش نکنند تنها و تنها در سايه نصرت الهي بود که اين امر خطير محقق مي شد. سردار مرتضي قرباني فرمانده دلاور لشکر 25 کربلا در توصيف پيام تاريخي حضرت امام(ره) ميگويد: «ما بعد از 60، 70 روز جنگ فكر ميكرديم كاري كرديم. وقتي در شلمچه جنگ ميكرديم از طريق يك راديو ترانزيستوري پيام امام راحل را شنيدم كه فرمودند: "خرمشهر را خدا آزاد كرد". يعني امام با اين پيامشان غرور احتمالي كه ممكن بود رزمندگان دچار آن شوند را از بين برد.» [7]
ويژگيهاي عمليات بيتالمقدسعمليات بيت المقدس از منحصربفردترين عملياتهاي رزمي بود که در تاريخ دفاع مقدس اين سرزمين ثبت گرديد. سرلشکر محسن رضايي فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اين باره ميگويد:
«مهمترين تدبير عملياتي كه استفاده كرديم، عبور عمده قواي ايران از رودخانه كارون بود كه در قوارههاي نظامي پيشبيني نميشد. اصول كلاسيك جنگ ميگفت كه ايران از شمال و از جاده اهواز - خرمشهر حمله خواهد كرد به همين دليل، عراق بخش بزرگي از نيروهايش را در آنجا مستقر كرد؛ اما ما از جايي ديگر عمليات را آغاز كرديم و با عبور از رودخانه كارون خود را به جاده اهواز - خرمشهر رسانديم. بدين ترتيب نيروهاي عراق دو بخش شدند: يك بخش در شمال جبهه و يك بخش در جنوب جبهه نبرد . در عمليات، توانستيم دسته جنوبي را كاملا منهدم كنيم. اين تدبير عملياتي تقريبا در عرف جنگهاي بينالمللي تقريبا بينظير بود و البته در اجراي اين تدبير مشكلات بسياري داشتيم اما به هر حال توانستيم بر اين مشكلات غلبه كنيم و پيروزمندانه خرمشهر را آزاد كنيم.»[8]
در مجموع عمليات بيتالمقدس داراي ويژگيهايي است كه آن را از عمليات هاي پيش و پس از آن متمايز ميكند. به اختصار اين ويژگيها عبارتند از:
1- كوتاه بودن زمان براي آمادگي: طرح ريزي اين عمليات بزرگ بلافاصله پس از عمليات غرورآفرين فتحالمبين آغاز و در كمتر از يك ماه به اجرا درآمد.
2- وسعت منطقه نبرد: وسعت منطقه عمليات بيت المقدس ۶ هزار كيلومترمربع يعني معادل ۱۰برابر وسعت عمليات فتح المبين بود.
3- مداومت زياد عمليات: بيتالمقدس يکي از طولانيترين عملياتها در دوران دفاع مقدس با ۲۶ روز مداومت است.
4- اجراي عمليات عبور از رودخانه كه از پيچيده ترين و مشكل ترين نوع عمليات رزمي چه از نظر طرح ريزي و چه از نظر اجرا و چه از نظر تدارك وسايل ويژه است. بويژه آن كه عمليات عبور در مقياسي وسيع (حدود ۵ لشكر) و با وجود محدوديت هاي بسيار از نظر تجهيزات انجام گرفت.
5- حجم تلفات و خسارات وارده و نيز اسراي گرفته شده از دشمن بي سابقه بود. [9]
عمليات بيتالمقدس از نظر توان ارتش عراق، وسعت منطقه درگيري و نيز موانع بسيار، چنان بزرگ و شگفتانگيز بود كه حضرت امام خميني(ره) هشتم خرداد ۱۳۶۱ فرمودند: «فتح خرمشهر يك مسأله عادي نبود، اينكه ۱۵ الي ۲۰ هزار نفر به صف براي اسارت بيايند و تسليم شوند مسأله عادي نيست، بلكه مافوق طبيعت است.»
دستاوردها و بازتابهاي فتح خرمشهرفتح خرمشهر دستاوردهاي ارزشمندي براي انقلاب اسلامي بهمراه داشت و توانست موقعيت بين المللي جمهوري اسلامي را بشدت تقويت نمايد، بطوري که حضرت آيت الله خامنه اي که در آن زمان رياست جمهوري را برعهده داشت در اين باره ميفرمايند:
«وقتي ملت ايران با قدرت خرمشهر را از دشمن پس گرفت و هزاران نيروي رزمندهي دشمن را اسير كرد، در واقع سرنوشت نهايي جنگ نوشته شد. همان روزها سران چند كشور براي وساطت به ايران آمده بودند. يكي از برجستگان سياسي معروف انقلابي دنيا - كه رهبر يكي از كشورهاي آفريقايي بود - به من گفت امروز مسألهي ايران و جمهوري اسلامي در دنيا بكلي با قبل از فتح خرمشهر متفاوت است؛ امروز همه به چشم فاتح و پيروز به شما نگاه ميكنند. و حقيقت هم همين بود.» [10]
فتح خرمشهر همچنين به شدت خشم صدام را در آورده بود و او که خود را "سردار قادسيه" و نجات بخش ملت عرب! معرفي ميکرد, اين بار سرافکنده و ذليل شده بود. سرگرد "كامل جابر" از افسران ستاد سوم ارتش عراق در خاطراتش درباره وضعيت روحي صدام بعد از شکست در خرمشهر چنين توصيف ميکند:
«پس از باز پس گيري خرمشهر توسط ايراني ها، صدام فرماندهان سپاه سوم را در روز 27 مه 1982 براي اعطاي نشان شجاعت به كاخ رياست جمهوري در بغداد فراخواند. صدام پس از اعطاي نشان به فرماندهاني كه با دست خالي از جبهه خرمشهر بازگشته بودند، طي مراسمي در حضور خبرنگاران پس از پايان مراسم و بيرون كردن خبرنگاران خطاب به اين فرماندهان گفت:"من از مقاومت شما در "محمره" (خرمشهر) راضي نيستم. اعطاي اين مدالها به شما، صرفاً اقدامي براي تسكين افكار عمومي است. آرزو ميكردم در بندر محمره كشته مي شديد، ولي عقب نشيني نمي كرديد، آيا شما واقعاً لياقت دريافت نشان شجاعت را داريد:نه، اصلاً نداريد. وجدان من آرام نمي گيرد، مگر وقتي كه سرهاي له شده شما را زير شني تانكها ببينم." در اين هنگام سرتيپ ستاد "ساجت الدليمي" لب باز كرد و گفت: "قربان، ببخشيد... " اما صدام در حالي كه از فرط خشم دندان روي دندان مي فشرد، نگاه تندي به او كرد و گفت: "ساكت باش بي شعور، ساكت باش ترسو، همه شماها ترسو هستيد، همه شماها مستحق اعدام هستيد، چرا عليه ايراني ها از سلاح شيميايي استفاده نكرديد."
يكي از افسران در پاسخ به او گفت:"قربان، در اين صورت گازهاي شيميايي به خاطر نزديكي خطوط ما و ايراني ها روي سربازان ما هم تأثير ميگذاشت." صدام بلافاصله جواب داد:"سربازان تو بميرند، مهم نيست. مهم اين بود كه محمره در دست ما باقي بماند. اي حقير... "
وقتي سرتيپ ستاد "نبيل الربيعي" خواست شروع به صحبت كند، صدام كفش خود را از پاي درآورد و به طرف صورت آن سرتيپ پرتاب كرد و با لحني كه نفرت و تحقير از آن مي باريد، گفت:"من در مقابل خودم، حتي يك مرد در اينجا نمي بينم، هنگام خروج از سالن كاخ، بعضي از فرماندهان گريه مي كردند. آخر در آن جلسه، صدام براي سومين بار به صورتشان تف انداخته بود.» [11]
صدام هيچ وقت حاضر به پذيرش شکست در خرمشهر نشد و احمقانه اعلام مي نمود که با اختيار کامل منطقه را تخليه نموده است! دروغ مضحکي که هر ناظر بيطرفي را به خنده وا ميداشت. دكترعلي اكبر ولايتي که آن زمان وزير امور خارجه بود در اين باره مينويسد: «عراق به صراحت شكست خود را اعتراف نكرد و حتي مدعي بود كه گوشمالي لازم را به انقلاب اسلامي ايران داده است و درنتيجه، چون ضرورتي احساس نمي كرد كه نيروهايش بيشتر در خرمشهر بمانند، آنها را با درگيري به عقب كشيده است.» [12]
در اين بين واکنش رسانههاي غربي نيز قابل توجه بود؛ آنها که در طول 8 سال دفاع مقدس از هرگونه حمايتي از رژيم بعثي دريغ نميکردند در طول عمليات بيت المقدس با نوعي بايکوت خبري فتوحات سپاه اسلام, تلاش ميکردند که به نوعي شکست افتضاح آميز صدام را توجيه نمايند و حتي بعد از آزادسازي خرمشهر نيز تا 48 ساعت از اعلام آن دريغ ميورزيدند تا اينکه سرانجام مجبور شدند به اين شکست اعتراف نمايند.
بيبيسي در تحليلي ابراز داشت: «همانطور كه بدون شك اطلاع داريد ديروز بندر خرمشهر پس از 20 ماه دوباره به دست نيروهاي ايراني افتاد. بدين ترتيب ايران هم رسما و هم اسما كاملا در جنگ پيروز شده است.»
آسوشيتدپرس اعلام کرد: «خرمشهر از جايگاههاي بزرگ جنگ محسوب مي شود و بيرون راندن عراقي ها به آن معناست كه عراقي ها عملاً تمام مناطق استراتژيكي را كه در آغاز جنگ تصرف كرده بودند از دست داده اند.»
نيوزويك نوشت: «عراق مي خواست با هجوم به سرزمينهاي ايران شاهد سقوط جمهوري اسلامي باشد ولي اين آرزو با برتري نيروهاي ايراني اتفاق نيفتاد.»
خبرگزاري فرانسه گزارش داد : «اين موفقيتها حاكي از آن است كه جمهوري اسلامي ايران موفق شده ارتش باقي مانده از رژيم گذشته را در نيروي منسجمي ادغام نمايد و اين از لحاظ شيوههاي جنگي مورد استفاده و چه از نظر عناصر خادم به يك رژيم انقلابي بيسابقه است.»
خبرنگار ژاپني مايلي جي شيمبون نيز چنين گفت: «فتح خرمشهر تنها ده ساعت طول كشيد و اين گوياي ضعف شديد رزمي ارتش عراق و وجود ايمان و قدرت نيروهاي جمهوري اسلامي بود.»
روزنامه گاردين انگليس در تحليلي نوشت: «سقوط خرمشهر يعني سقوط آخرين و مهمترين افتخار جنگي عراق كه ايرانيها با بازپس گيري آن اين برگ برنده را كه به وسيله آن عراق مي كوشيد ايران را پاي ميز مذاكره بكشاند از دست بغداد ربودند.»
جنگ بعد از فتح خرمشهرپس از فتح خرمشهر و برتري سياسي - نظامي ايران، كه يكي از اهداف آن، پايان درگيري بود، پيش بيني مي شد كه زمينه اتمام جنگ فراهم آيد و قدرت هاي بزرگ پايان جنگ را به طور جدي و با در نظر گرفتن عدالت و تنبيه متجاوز پي گيري كنند، همانگونه كه در مورد بسياري از جنگ هاي بين المللي چنين شد. اما، با وجود اين تصور، آمريكا و غرب در راستاي حفظ حكومت عراق و فشار بر جمهوري اسلامي تلاش هاي خود را آغاز كردند. در واقع، آمريكا به عنوان عضو برتر شوراي امنيت سازمان ملل، بدون توجه به خواسته هاي قانوني ايران، در پي تحميل مذاكره بدون شرط بر اين كشور بود. افزون بر اين، قدرت هاي بزرگ به دليل موضع برتر جمهوري اسلامي ايران، مايل بودند، مذاكرات در شرايطي انجام شود كه جمهوري اسلامي فاقد برتري نظامي باشد.
در اين راستا، شوراي امنيت سازمان ملل هيچ گونه توجهي به نظرات ايران نكرد و در ادامه تأييد تجاوز عراق و اشغال خاك ايران، اين بار نيز به شكل ديگري درصدد نجات عراق از اين مهلكه برآمد.
از سوي ديگر، با توجه به برتري مطلق ايران در اين زمان، تصميم گيرندگان سياسي و فرماندهان نظامي حاضر نبودند، بدون دستيابي به كمترين امتياز، كه تنبيه متجاوز و گرفتن غرامت بود، قرارداد پايان جنگ را امضا كنند، زيرا افكار عمومي و آيندگان اين تصميم را اقدامي غير عقلاني تفسير مي كردند، حال آن كه مسؤولان در تصميم خود، بايد ماهيت ضد سلطه و ضد امپرياليستي انقلاب اسلامي را نيز در نظر مي گرفتند. به طور كلي، مفهوم قدرت و واقع بيني سياسي نشان مي دهد، نبايد در موضع قدرت، به شرايط دشمن تن داد، بلكه بايد اراده انقلابي را بر آن تحميل كرد. از اين رو، هدف اصلي ايران از ورود به خاك عراق و ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، وادار كردن جامعه بين المللي به تنبيه متجاوز بود، تا از اين رهگذر، به قدرت سياسي انقلاب، خدشه وارد نيايد.[13]
دکتر محسن رضايي فرمانده آنروزهاي سپاه پاسداران در پاسخ به شبهات مطرح در باره ادامه جنگ بعد از آزادسازي خرمشهر ميگويد:
«بعد از آزادي خرمشهر پيشنهاد صلح رسما از سوي هيچ نهاد بينالمللي و يا هيچ كشوري ارائه نشد. اگر چيزي گفته ميشد به صورت شفاهي و آن هم درخواست آتشبس بود كه درخواستهاي اوليه و مشروع ايران يعني بازگشتن به مرزهاي بينالمللي و ايجاد كميته بينالمللي براي بررسي ميزان و راهكار جبران خسارت را جواب نميداد. آتش بس صرف هم تنها براي بازسازي ارتش عراق و احتمالا حمله دوباره بود كه هيچ عاقلي آن را نميپذيرد.
مخالفان جنگ، بعد از اتمام جنگ، فضا را براي انتقاد و داستانسرايي مناسب ديدند و تبليغ كردند كه ايران پيشنهاد صلح بعد از فتح خرمشهر را نپذيرفت. اما اين يك دروغ تاريخي است؛ به علاوه اينكه وقتي خرمشهر آزاد شد هيچ گروهي در ايران پيشنهاد نداد كه به سمت صلح با عراق برويم. به عبارتي، گروههايي مثل نهضت آزادي و جبهه ملي كه امروز منتقد جنگ پس از خرمشهر هستند در آن روز هيچ اطلاعيهاي مبني بر درخواست صلح ندادند. »[14]
ايشان در ادامه گفتگو در پاسخ به سوال خبرنگار مبني بر اينکه «اگر پيشنهاد صلح واقعي ميشد آيا ايران ميپذيرفت؟»
«دولتمردان ايران بعد از آزادي خرمشهر براي صلح جنگ ميكردند و تا پنج سال بعد عملا پيشنهاد صلحي به ايران داده نشد. اگر پيشنهاد واقعي داده ميشد به احتمال قوي ايران قبول ميكرد.»
سرلشکر شمخاني در پاسخ به سوالي مبني بر چرايي ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر به خبرنگار مربوطه ميگويد:
«اين، سوالي جهتدار و به منظور ابهام در مورد كل مراحل جنگ طراحي شده است كه فاقد محتواست. اگر در خرمشهر صلح ميكرديم و صدام مجددا به ما تجاوز ميكرد، آيا امروز از ما سوال نميشد كه چرا با وجود آنكه پيروز بوديد جنگ را ادامه نداديد؟ ما چارهاي جز ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر نداشتيم. در قطعنامهاي كه آن زمان صادر شد هيچ بحثي از بازگشت به مرزهاي قبل از سال 1975 ، پرداخت غرامت و شناخت متجاوز مطرح نبود. بايد توجه كنيم كه بعد از آتشبس هم صدام جنگ را ادامه داد و از تجاوز دست نكشيد و مجددا به اهواز تجاوز كرد. خوي تجاوزگري صدام صلح و آتشبس را نميپذيرفت و به همين دليل جنگ با كويت را آغاز كرد.»[15]
روزنامه گاردين در همين ايام نوشت: «توقف ايران در داخل خاک خود به گفته تحليل گران نمي تواند ضامن ان باشد که صدام حسين به دادن امتيازي بيشتر تن درهد. شمن اينکه نبايد اين احتمال را از نظر دور داشت که نيروهاي عراقي پس از گذراندن يک دوره استراحت و بازسازي به هجوم مجدد اقدام نکنند»[16]
سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين زمينه مي تواند فصل الخطاب اين بحث باشد:
«البته خرمشهر آزاد شد؛ اما بسياري از سرزمينهاي ما همچنان در زير پاي دشمن بود. مهران و نفتشهر و صدها شهر و روستاي ما در طول مرز مغصوب بود. در همين خلال، كساني كه حاضر نبودند براي انقلاب و منافع اين كشور يك قدم بردارند، بلكه فقط بلد بودند نق بزنند و عليه انقلاب بهانهگيري كنند، باز فشار ميآوردند كه جنگ را تمام كنيد. اگر ارادهي قوي و مصمّم و ايستادگي امام نبود، مطمئنّاً جنگ جز با پيروزي دشمن تمام نميشد. همين نفسهاي خبيثي كه آن روز اين وسوسهها را در كشور ميدميدند، امروز هم بعضيشان سر بلند كردهاند و همان حرفها را تكرار ميكنند و ميگويند چرا بعد از فتح خرمشهر آتشبس را قبول نكرديد؟! بعد از فتح خرمشهر، هنوز بخش عظيمي از سرزمينهاي ما - مرزها و شهرهاي ما - و نيز گروه كثيري از مردم ما در اختيار رژيم متجاوز بودند. تهديد بالاي سرِ مرزهاي ما بود و دشمن از همه طرف تجهيز ميشد. بايد شرّ دشمن از سر مرزها كم ميشد؛ اين يك بينش خردمندانه بود. آن روز همهي دلسوزان كشور، از مسؤولان نظامي و غيره، اين منطق را براي همه اثبات ميكردند. امام يك انسان منطقي بود و تصميم گرفت و عمل كرد و به فضل پروردگار توانست ملت ايران را سرافراز كند.»[17]
پايان سخن:حماسه آزادسازي خرمشهر بي شک يکي از صفحات ماندگار و زرين تاريخ اين ملت است که در آن ايستادگي, ايمان به نصرت الهي، تدبيري و هوشيار، همکاري و وحدت همه جانبه و اراده هاي استوار يک ملت به چشم ميخورد.
درس بزرگ فتح خرمشهر را که امروز نيز بايد سرلوحه نسل جوان کشور و ملت بزرگ ايران باشد اين چنين از زبان آيت الله خامنهاي ميشنويم: «يك ملت وقتي به خود متكي شد، وقتي مؤمن شد، وقتي اين ايمان را با عمل صالح و جهاد همراه كرد، در همهي ميدانها پيروزي او قطعي است. درس خرمشهر براي ما اين است؛ ملت ايران اين درس را نبايد فراموش كند.» [18]