مجلس به سال پاياني خود رسيده است و فراکسيون اميد نتوانسته عملکردي از خود ارائه دهد که رضايت راس و هواداران جريان اصلاح طلب را به همراه داشته باشد و سرمايهاي براي موفقيت در انتخابات مجلس يازدهم گردد
انتخابات چهارمين دوره هيئت رئيسه مجلس در راه است و اين در حالي است که مجلس سال پاياني خود را نيز ميگذراند و زمان براي پاسخگويي مجلسيان و هيئت رئيسه فرا رسيده است. در طول سه سال گذشته «فراکسيون اميد» که روزگاري خود را فاتح انتخابات ميدانست، نتوانسته آنطور که هواداران انتظار داشتند نقشآفرين باشند. در عوض دو فراکسيون نمايندگان ولايي و مستقلين که رويکرد متفاوتي از فراکسيون اصلاحطلبان اميد داشتهاند، عليرغم آنکه از لحاظ تعداد نفرات وزن کمتري داشته اند، موثرتر عمل کردهاند.
سال آخر ميتواند براي فراکسيون اميد سالي حياتي باشد! چرا که تداوم انفعال کنوني اين فراکسيون و اين جريان سياسي را بيش از گذشته در معرض سوال هواداران قرار خواهد داد! در راس پاسخگويان رييس اين فراکسيون محمدرضا عارف است که چرا نتوانسته انسجام کساني را که تحت لواي «ليست اميد» وارد مجلس شده اند و 158 نفر از آنان ميثاق نامه فراکسيون را نيز امضاء کردهاند، حفظ کند! به نحوي که امروزه در خوشبيناتهترين وضعيت حداکثر 105 راي در سبد آراء اين فراکسيون قابل تجميع است! واقعيت آن است که عارف در اين سالها فرد چندان اثرگذاري در مجلس نبوده و هيچگاه نتوانسته در قامت رياست فراکسيوني که از اکثريت نسبي در مجلس برخوردار است، نقش آفريني کند! در طول اين سالها نطق قابل تاملي از وي شنيده نشده و نامش در صف موافقين و مخالفين طرحها و لوايح کمتر خوانده شده است.
رقابت سال اول و سال سوم محمدرضا عارف براي کسب رياست مجلس نيز به شکست وي و پيروزي علي لاريجاني انجاميد و جالب آنجا است که امروز ترديدها براي شکلگيري رقابت در دور چهارم بيشتر نيز شده است! چرا که اصلاح طلبان نگرانند آراء عارف از دفعات قبل کمتر نيز شود و تير آخر براي انفعال و فروپاشي کامل فراکسيون اميد در ماههاي باقي مانده به انتخابات اسفندماه شليک گردد!
اين نگراني را ميتوان در اظهارات برخي از منسوبين به فراکسيون اميد مشاهده نمود. "احمد بيگدلي" عضو شوراي مرکزي فراکسيون اميد روزهاي گذشته به خبرگزاري مهر گفته است: «برخي اعضاي شوراي مرکزي معتقدند که نبايد در سطح رياست براي انتخابات هيئت رئيسه ورود کرد، آنها معتقدند شايد نتوانيم به ميزاني که در اجلاسيه سوم آرا نمايندگان را براي احراز پست رياست جلب کرديم در اجلاسيه چهارم نيز آرا نمايندگان را جلب کنيم. به نظر من موضوع مهم اين است که حتي اگر نتوانستيم آرا نمايندگان را براي رياست مجلس کسب کنيم حداقل ميدان را از دست ندهيم و به جامعه القا نشود که نمايندگاني که به اسم فراکسيون اميد رأي آوردند ميدان را به راحتي به رقيب واگذار کردند.»
فراکسيون اميديها همچنين از نقشآفريني دولت به نفع آقاي لاريجاني نيز نگرانند. از نگاه آنان دولت يازدهم بيش از آنکه تمايل به انتخاب عارف به عنوان رييس قوه مقننه داشته باشد، ترجيح ميدهد تا همچنان کار را با علي لاريجاني به پيش برد. در اين راستا "احمد بيگدلي" در ادامه اظهاراتش ميگويد:
«با توجه به روندي که دولت در ۳ سال گذشته داشته است به نظر ميرسد به رياست آقاي لاريجاني بر مجلس تمايل بيشتري دارد. شخص آقاي روحاني گرايش بيشتري به آقاي لاريجاني دارد تا به آقاي عارف اما اين گرايش عادلانه نيست. در تاريخ ۱۰ دوره مجلس تا به امروز سابقه نداشته ۱۰۰ نماينده به صورت همزمان از دولت در انتخابات حمايت کنند، يعني در سطحي که در حوزههاي انتخابيه خود در حمايت از دولت سخنراني کنند و ستاد انتخاباتي تشکيل دهند. اعضاي فراکسيون اميد در شهرها و روستاهاي مختلف در حمايت از آقاي روحاني سخنراني کردند. دولت در قبال فراکسيون اميد و اصلاح طلبان کملطفي سياسي کرد. اگر دوباره به انتخابات سال ۹۶ برگرديم ديگر اعضاي فراکسيون اميد مثل قبل از دولت حمايت نخواهند کرد.»
آنچه از شرح داده شده ميتوان نتيجه گرفت، وضعيت نابسامان فراکسيون اميد در سال پاياني است. واقعيت آن است که وضعيت کنوني اين فراکسيون را بايد بازتابي از وضعيت نابسامان اردوگاه اصلاحطلبان دانست. اصلاحطلبان در سالهاي اخير با چالشهاي متعددي روبرو بوده اند و اين چالشها، بازتاب خود را در ميان فراکسيون اميد نيز نشان داده است. اصلاحطلبان در باب هويت با بحران معنا مواجهاند و نتوانستهاند در طول اين سالها هويت مشخصي را براي خود تعريف نمايند. تعاريف سالهاي پاياني دهه 1370 و دوران دولت اصلاحات نيز امروز پاسخگوي نيازها و شرايط اجتماعي - سياسي نبوده و نتوانسته موجب انسجام بخشي اين جريان گردد. عدم تعريف مرزهاي هويتي نيز بر معضلات اين اردوگاه افزوده و طيف وسيعي از ضدانقلاب خارج نشين تا اعتداليون خود را اصلاح طلب ميدانند!
از سوي ديگر پلتيکهاي انتخاباتي و حمايت حداکثري از دولت اعتدال نيز هرچند در مقاطعي موجب موفقيت اين جريان شده است، اما در برخي عرصهها نيز آثار سوء خود را گذاشته است. به عنوان نمونه فراکسيون اميد را در انجام وظايف و رسالت نمايندگي مردم در مواجهه با قوه مجريه با محدوديتهايي مواجه ساخته و اين رويکرد محافظه کارانه، عدم رضايت هواداران و موکلان را به همراه داشته است. بالاخص در اين ماهها اخير که دولت در حل مشکلات اقتصادي کشور نيز چندان موفق نيست و دود اين عدم موفقيت به چشم حاميان اصلاحطلب آن در داخل و خارج مجلس نيز ميرود و نمايندگان ليست اميد در حوزه شهرستاني نيز پاسخگوي موکلين خود در قبال اين حمايت نيستند!
اختلاف گسترده در اردوگاه اصلاحطلبي نيز آفت ديگري است که در ميان مجلسيان اصلاح طلب نيز شيوع يافته و انسجام لازم براي فعاليت فراکسيوني را از اميديها گرفته است.
مجلس به سال پاياني خود رسيده است و فراکسيون اميد نتوانسته عملکردي از خود ارائه دهد که رضايت راس و هواداران جريان اصلاح طلب را به همراه داشته باشد و سرمايهاي براي موفقيت در انتخابات مجلس يازدهم گردد و موفقيت يا عدم موفقيت در چينش هيئت رئيسه آخرين فرصت براي عرضه اندام اين فراکسيون خواهد بود.