تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۳۱۰۱۷۰
پایگاه بصیرت / عبدالله کریمی

(روزنامه آفتاب‌يزد - 1395/12/19 - شماره 4851 - صفحه 3)

خرداد را فصل سیاست در ایران می‌نامند، اما عده‌ای سیاست را خط دموکراسی تعبیر می‌کنند. ایدئولوژی هر نسلی از باورمندان به دموکراسی در ایران با پیروزی‌های سیاسی تلخ و شیرینی گره خورده است. نسلی که تلخی‌های کودتای ۲۸مرداد سال ۱۳۳۲ را پشت سر گذاشت نسلی که آرای 98درصدی در فرآیند تثبیت جمهوری اسلامی را مشاهده کرد نسلی که نظاره‌گر سازندگی جنگ تحمیلی با دستان مرد سازندگی بود و مدتی بعد ظهور جریان اصلاحات با تغییر در چارچوب سیاست‌های دولت همراه شد و بعد از آن 8 سال طعم قطعنامه بر کام این شرینی‌ها تلخ شد تا آفتاب اعتدال در 24 خرداد 92 بر فراز ایران‌زمین به روشنی دیده شود حال که به بزنگاه 96 رسیده‌ایم جامعه ایرانی و روشنفکران سیاسی نظریه‌های متفاوتی درباره انتخابات 96 بیان می‌کنند. انتخابات در دموکراسی‌ها شیوه معمولی دست به دست شدن قدرت میان احزاب سیاسی است. انتخابات در اکثر کشورهای منطقه با سوء کارکرد روبه‌رو بوده است.

وجود کشورهایی با رئیس‌جمهورهای مادام‌العمر یا شیخ‌نشین‌هایی که حتی تمایلی برای برگزاری انتخابات به عنوان یک پرستیژ سیاسی نشان نمی‌دهند از یک قاعده در این منطقه حکایت دارد. با این حال در کشورهای به‌شدت بسته و دیکتاتوری منطقه نیز گاهی بارقه‌هایی از امید برای دموکراسی ایجاد می‌شود. انقلاب‌های عربی و موج دموکراسی‌خواهی‌های سال‌های اخیر که دومینووار پیش می‌رود خود این تفکر را در ذهن همگان ایجاد می‌کند که صندوق رای در همه جای جهان تنها راه تثبیت دموکراسی به معنای واقعی کلمه خواهد بود، اما کمتر از سه ماه به انتخابات ریاست جمهوری ایران باقی مانده است. گروه‌هایی از محافظه‌کاران و اصلاح‌طلبان برنامه‌های انتخاباتی خود را با برگزاری انتخابات 96 آغاز کردند. شورای نگهبان قانون‌اساسی هم جلسه‌ای برای ناظران انتخابات برگزار کرده است. کنگره سراسری ائتلافی از گروه‌ها و چهره‌های مختلف محافظه‌کار، با عنوان «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی»‌برگزار شد که در آن ۲۱ نفر به عنوان نامزدهای اولیه این ائتلاف در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ معرفی شدند.

بناست در چند مرحله از میان این اشخاص یک نفر به عنوان نامزد نهایی معرفی شودمحمدعلی موحدی کرمانی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و رئیس موقت مجمع تشخیص، محسن رضایی فرمانده سابق سپاه و دبیر مجمع تشخیص، غلامعلی حداد عادل رئیس پیشین مجلس، محمدنبی حبیبی دبیر حزب موتلفه و مرضیه وحید دستجردی و علیرضا مرندی وزرای سابق بهداشت از جمله چهره‌های شاخص حاضر در کنگره جبهه نیروهای انقلاب بودند در این جلسه ۲۱ نفر به عنوان نامزدهای اولیه ائتلاف جبهه نیروهای انقلاب معرفی شدند که محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، ابراهیم رئیسی، عزت‌الله ضرغامی و پرویز فتاح از آن جمله‌اند. یک سوم نامزدهای اولیه به «جبهه یکتا» وابسته‌اند که تشکلی از مقام‌های عالی دولت محمود احمدی‌نژاد است. چهره‌های مختلف حاضر در جلسه تاکید کرده‌اند که طیف اصولگرا باید بتواند بر سر حمایت از نامزدی واحد به توافق برسد. غلامعلی حداد عادل گفته است: «ما برای اینکه انتخابات ۹۲ تکرار نشود، تلاش کردیم با جبهه مردمی به وحدت برسیم.»

در انتخابات ۱۳۹۲ با وجود اینکه محافظه‌کاران تلاش‌های گسترده‌ای برای معرفی نامزد واحد کردند، در نهایت چندین نفر از آنان نامزد شدند. در انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۴ نیز تلاش محافظه‌کاران برای رسیدن به لیست واحدی از نامزدها شکست خورد. جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی کمتر از دو ماه پیش با حمایت بیش از ۲۰۰ چهره اصولگرا تشکیل شده است. جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی که به «جمنا» نیز مشهور شده، در اوایل دی ماه امسال تاسیس شد و در همین مدت کوتاه فعالیت زیادی برای حضور در انتخابات داشته است. این جبهه از تعدادی وزیران سابق دولت محمود احمدی‌نژاد، (رئیس‌جمهور سابق)، نمایندگان سابق و فعلی نزدیک به هیئت موتلفه در مجلس و هواداران سابق آقای احمدی‌نژاد تشکیل شده که با توجه به تنوع آن، که بخش عمده‌ای از طیف‌های مختلف گروه‌های اصولگرا را در بر می‌گیرد، به نظر می‌رسد از بازیگران اصلی مقابل حسن روحانی در انتخابات اردیبهشت ۱۳۹۶ باشد.

محمدحسین رحیمیان (رئیس)، محمدباقر ذوالقدر (رئیس اجرایی)، مرضیه وحید دستجردی، یحیی آل‌اسحاق، مهدی چمران، حمیدرضا حاجی‌بابایی، علیرضا مرندی و نادر طالب‌زاده از اعضای اصلی این تشکل هستند.آقای رضایی هفته پیش به صراحت از این گروه حمایت کرد و گفت: «باید یک بار دیگر جامعه، صنعت و دانشگاه‌های کشور را انقلابی کنیم و باید یک جبهه مردمی و انقلابی شکل گیرد. انتخابات آینده باید نقطه آغاز بازگشت به اهداف انقلابی باشد.» او گفت که دولت آینده ایران باید «انقلابی» و رئیس‌جمهور آینده ایران نیز باید «فردی انقلابی» باشد. دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران ۲۹اردیبهشت برگزار خواهد شد.

اما در میان گروه‌های متعدد اصولگرا نام‌های زیادی به عنوان نامزدهای احتمالی جناح مطرح شده است.

ابراهیم رئیسی:

ابراهیم رئیسی از جمله روحانیونی است که نامش به عنوان یکی از کاندیداهای اصلی مطرح شده. در نتیجه اینکه طیفی از اصولگرایان مایل به کشاندن چنین مهره‌ای به صحنه رقابت انتخاباتی باشند، قاعدتا نشان‌دهنده وضعیت دشوار این جناح برای انتخاب کاندیدایی قابل عرضه در انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو است. به‌ویژه با توجه به اینکه در صورت باختن آقای رئیسی در انتخابات، آینده سیاسی او به خطر خواهد افتاد. دعوت از ابراهیم رئیسی برای رقابت در انتخابات، علی‌رغم تمام هزینه‌های احتمالی آن در درازمدت، از سوی دیگر یادآوری بحرانی بزرگ‌تر در سطح جناح اصولگراست. بحرانی که به بیان ساده، می‌توان آن را فقدان چهره‌های روحانی «قادر به رقابت» در انتخابات ریاست جمهوری دانست. برای فهم آسان‌تر این بحران، می‌توان وضعیت روحانیون اصولگرای مخالف دولت را در وضعیت کنونی، با وضعیت روحانیون رقیب آنها مقایسه کرد. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم خواستار ورود آقای رئیسی به عرصه رقابت هستند.

مجموعه جامعتین و حضرات و آیات مختلف و نمایندگان ولی‌فقیه و خیلی از نمایندگان مجلس خبرگان روی نامزدی آقای رئیسی نظر مثبت دارند و از جوانب مختلف از ایشان دعوت شده است. اعضای جبهه پایداری تلاش کرده‌اند ابراهیم رئیسی را برای نامزدشدن در انتخابات راضی کنند، ولی موفق نشده‌اند، خبری که با توجه به سخنان وی، ظاهرا نشان‌دهنده این است که تلاش‌های گروهی از اصولگرایان برای راضی‌کردن آقای رئیسی همچنان ادامه دارد. با وجود گمانه‌زنی‌هایی که اخیرا در ارتباط با احتمال کاندیداتوری ابراهیم رئیسی مطرح شده، وی تاکنون تمایلی به ورود به صحنه انتخابات از خود نشان نداده است. در عین حال، گذشته از اینکه تصمیم نهایی او چه باشد، دعوت گروه‌هایی از منتفذان اصولگرا از او برای ورود به صحنه انتخابات ۱۳۹۶، به خودیِ خود اتفاق معنی‌داری است.

حمید بقایی:

اما از طرف دیگر بخش‌هایی تازه نفس از جناح اصولگرا چون طیف منتسب به محمود احمدی‌نژاد با استناد به همین واقعیت‌هاست که از سال‌ها پیش، تلویحا و تصریحا بر پایان نقش تعیین‌کننده قشر خاصی از جامعه در عرصه عمومی تاکید کرده و خواستار کنار رفتن آنها به نفع طیف خود شده‌اند. حمید بقایی را می‌توان از مهره‌های اصلی این نوع از تفکر دانست. او که به عنوان معاون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در زمان ریاست اسفندیار رحیم‌مشایی وارد دولت محمود احمدی‌نژاد شده بود، در سال ۱۳۸۸ به ریاست سازمان رسید و تا سال ۱۳۹۰ عهده‌دار این مقام بود. آقای بقایی همزمان و با حفظ سمت، دبیر شورای عالی مناطق آزاد کشور و ویژه اقتصادی هم بود. او حدود هفت ماه بعد در ۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۰، با حکم محمود احمدی‌نژاد با حفظ سمت‌های پیشین معاون اجرایی رئیس‌جمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری شد. آقای بقایی در خرداد ۱۳۹۴ و به اتهاماتی که هنوز ثابت نشده به زندان رفت، اما در دی ماه همان سال آزاد شد.

حمید بقایی بعد از محمدرضا رحیمی، معاون اول آقای احمدی‌نژاد، دومین معاون رئیس‌جمهور سابق بود که بعد از پایان دوره دولت دهم بازداشت شد. او یکی از نزدیک‌ترین یاران محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور سابق ایران در زمان مسئولیتش محسوب می‌شد. آقای احمدی‌نژاد چندی پیش با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶ از هیچ نامزدی حمایت نخواهد کرد. در چنین شرایطی، محمود احمدی‌نژاد در این مورد که قطعا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ از هیچ نامزدی حمایت نخواهد کرد، انگار پیام مشخصی دارد: اینکه هرقدر هم وضعیت اصولگرایان دشوار باشد، آقای احمدی‌نژاد علاقه‌ای به کمک به حل مشکلات آنها در انتخابات آینده ندارد.

این موضع‌گیری، قاعدتا به معنای این نیست که آقای احمدی‌نژاد انگیزه خود برای حضور در سیاست را از دست داده است. اغراق‌آمیز نخواهد بود اگر گفته شود که تعداد سفرهای «رسانه‌ای شده» او به شهرهای مختلف ایران در ماه‌های گذشته، از تمام دیگر نامزدهای احتمالی اصولگرا بیشتر بوده است. احتمالا به بیشترین چیزی که نیاز خواهد داشت، شکست اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری سه ماه بعد است. شکستی که انگار از نظر او و متحدانش قرار است اثبات کند که اصولگرایان برای رویارویی انتخاباتی با رقبای خود، چاره‌ای جز رجوع مجدد به آقای احمدی‌نژاد ندارند، آیا باید دید این مواضع تا بزنگاه آخر ادامه خواهد داشت یا مانند گذشته تغییر 180درجه‌ای خواهد کرد؟

محسن رضایی:

او خود را فرمانده جنگ می‌نامد و لباس رزم بر تن می‌کند. آن زمان که لباس رزم را از تن بیرون کرد تا وارد میدان انتخابات شود تلاش کرد خود را در قامت یک اقتصاددان به مردم معرفی کند، اما آیا می‌شود هم سیاستمدار بود و هم فرمانده؟ محسن رضایی در هر دو دوره شرکت در انتخابات تبلیغات خود را با درونمایه‌ای اقتصادی ارائه می‌کرد، اما گویی سایه نظامی بودن آنقدر بر سر او بلند بود که به عقیده سیاسیون همان عاملی بر دور ماندن از صندلی ریاست پاستور شد.

او بعد از شکست دوباره در انتخابات سودای لباس نظامی بر سرش زد. این تصمیم اکثر سیاستمداران را به این فکر فرو داشت که شاید محسن رضایی زنگ پایان سیاست‌ورزی‌اش را زده است. با این وجود نام برادر محسن جدی یا طنز در بین کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری آینده است. تا آنجا که در رسانه ملی مستقیما مورد سوالی در اینباره قرار بگیرد. او پاسخ روشنی به این سوال نداد و به ذکر این جمله بسنده کرد که «در حال حاضر بنده در اختیار رهبر انقلاب هستم که هر ماموریتی بدهند اجرا می‌کنم.» البته او گریزی به آرزوهایش هم زد و گفت اگر رئیس‌جمهور می‌شد از جهانگیری و ظریف در کابینه‌اش بهره می‌برد. او همچنین گفته است که اگر «جبهه مردمی انقلاب اسلامی» از او بخواهد برای انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد شود، ردکردن آن برایش «سخت» است.

او در پاسخ به این سوال که اگر این جبهه تازه تاسیس برای نامزدی در انتخابات پیش‌‌رو بر او «تکلیف» کند چه خواهد کرد، گفت: «به تکلیف نیروهای انقلاب احترام می‌گذارم. ردکردن چنین تقاضایی برای من سخت است.» وی ابراز امیدواری کرد که فرد دیگری نامزد منتخب این تشکل باشد. آقای رضایی که در سه دوره پیشین انتخابات ریاست جمهوری ایران، خود را نامزد کرده بود گفت: «قبلا که کاندیدا شدم برای دو منظور بود؛ اول تحول اقتصادی، فرهنگی در کشور و دوم، آماده‌کردن نسل‌های سوم و چهارم انقلاب برای به دست‌گرفتن اداره کشور.»

او در سال ۱۳۸۴ کمی پیش از روز رای‌گیری انصراف داد و در دوره‌های بعدی به عنوان یکی از نامزدهای اصولگرایان، از نظر تعداد آرای به دست‌آورده سوم و چهارم شد. به نظر می‌رسد حضور چند باره محسن رضایی در فضای انتخاباتی آینده تنها باعث پراکندگی آرا در جبهه اصولگرا خواهد شد که این تحلیل در دوره‌های قبلی نیز به همین شکل رخ داده است.

ائتلاف (1+2) محمد باقر قالیباف، علی اکبر ولایتی و غلامعلی حداد عادل:

صرف‌نظر از اینکه رئیس‌جمهور یکی از این سه نفر باشد یا خارج از آنها، این سه نفر هسته مرکزی کار در سیستم اجرایی کشور خواهند بود. در اوایل دی ماه گذشته، خبر توافقی غیرمنتظره میان غلامعلی حداد عادل، محمدباقر قالیباف و علی‌اکبر ولایتی در نشریات انتشار یافت که به «ائتلاف 1+2» مشهور شد. این سیاستمداران محافظه‌کار، توافق کرده‌اند که پس از چند ماه فعالیت سیاسی و تبلیغاتی، هر کدام که مطابق نظرسنجی‌ها رای بیشتری داشت، در صحنه رقابت با سایر کاندیداها باقی بماند و دو نفر دیگر با کناره‌گیری، به حمایت او بپردازند. قاعدتا غلامعلی حدادعادل، محمدباقر قالیباف و علی‌اکبر ولایتی، قصد دارند تا زمانی که مشخص شود، به فعالیت‌های انتخاباتی مستقل خود ادامه دهند. سپس با روشن شدن موضوع، دو نفر از آنها از ادامه رقابت کنار خواهند کشید و از همکاران ستادهای انتخاباتی‌شان خواهند خواست که از نفر سوم حمایت کنند.

در عوض، کاندیدایی که از حمایت دو کاندیدای دیگر برخوردار شده است، در صورت پیروزی در انتخابات، سمت‌های بالایی را به دو نفر دیگر واگذار خواهد کرد. گذشته از توافقات اولیه این سه سیاستمدار، بسیاری از محافظه‌کاران نسبت به سرانجام ائتلاف انتخاباتی آنها خوشبین نیستند و معتقدند که ولایتی، حداد عادل و قالیباف به دلایل مختلف و از جمله اختلافات میان هواداران و حامیانشان، قادر به ادامه همکاری با یکدیگر نخواهند بود. از سوی دیگر، اتئلاف حداد عادل با قالیباف و ولایتی، با انتقاد گروهی از اعضای جبهه پایداری مواجه شده که تاکنون، مهم‌ترین تشکل حامی حداد عادل به‌شمار می‌آمده است. اعضای جبهه پایداری که جزء مخالفان سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی محسوب می‌شوند و با احزاب محافظه‌کار سنتی رابطه خوبی ندارند، منتقد علی‌اکبر ولایتی به‌ویژه محمد باقر قالیباف هستند. ولایتی هرگز رابطه خوب خود با هاشمی رفسنجانی را انکار نکرده است و قالیباف نیز از سوی اغلب اعضای جبهه پایداری متهم است که بعد از انتخابات، به خاطر مخالف بودن با احمدی‌نژاد به همکاری غیرمستقیم با کسانی چون هاشمی رفسنجانی پرداخته و با اصلاح‌طلبان مرزبندی شفاف نکرده است.

سعید جلیلی:

او خود را مرد هسته‌ای و مذاکره می‌نامد. در انتخابات 92 کاندیدای پایداری‌ها در آن سال شد. شکست اولین دستاورد حضور جلیلی در انتخابات ریاست‌جمهوری بود. بعد از شکست از روحانی تریبون در دست گرفت و منتقد سیاست‌های هسته‌ای روحانی شد، حال به کارزار 96 رسیده‌ایم سعید جلیلی تنها می‌تواند با حمایت مجدد پایداری‌ها به صحنه برگردد، البته احتمالا سرنوشت مذاکرات هسته‌ای ایران در 3 ماه باقی مانده تا انتخابات بر شانس انتخاباتی جلیلی و میزان حمایت جریان‌های محافظه‌کار از او تاثیر تعیین‌کننده خواهد داشت. نام سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیتی ملی و مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای ایران به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی «جبهه پایداری انقلاب اسلامی» مطرح شده است. پیش از انتخابات مجلس نهم، بیشتر اعضای جبهه پایداری و نیروهای خاص عضو تشکل‌هایی چون انصار حزب‌الله و «قرارگاه عمار» برای ریاست‌جمهوری آینده به غلامعلی حداد تمایل داشتند.

اما شکست سنگین حداد عادل از علی لاریجانی در رقابت بر سر ریاست مجلس نهم و بعضی از اقدامات سیاسی بعدی او، از قبیل ورود به ائتلاف ۲+۱، باعث شد تا عده‌ای از حامیان قبلی حداد عادل، به کاندیداهایی جایگزین و از جمله سعید جلیلی متمایل شوند.گروهی از حامیان جلیلی در سایت‌ها، وبلاگ‌ها و صفحه فیس‌بوکی که در دفاع از کاندیداتوری او برای انتخابات ریاست جمهوری به راه انداخته اند، او را ادامه دهنده راه محمود احمدی‌نژاد در دوره اول ریاست جمهوری‌اش می‌دانند. آنها می‌گویند احمدی‌نژاد در دوره دوم ریاست‌جمهوری، از مسیر خود در دوره اول فاصله گرفته بود و جلیلی می‌تواند نماینده رای‌دهندگانی باشد که در سال ۱۳۸۴، به «گفتمان» احمدی‌نژاد امید بسته بودند. سعید جلیلی هم مانند محمود احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴، فاقد تجربه قابل توجه کار حزبی است و حامیان اصلی او، احزاب باسابقه محافظه‌کار نیستند.

وی می‌کوشد کمتر راجع به مسائل سیاسی داخلی اظهارنظر کند و اظهارات او، عمدتا بر موضوعات سیاست خارجی و پرونده هسته‌ای متمرکز است. به نظر می‌رسد با توجه به نقش مهم سعید جلیلی در مذاکرات هسته‌ای ایران، آینده پرونده هسته‌ای در موقعیت وی در انتخابات آینده موثر باشد. برخی تحلیلگران معتقدند اگر ایران در 3 ماه باقی مانده تا انتخابات، به نتایجی در مذاکرات هسته ای دست یابد که بتواند آن را در داخل کشور یک «پیروزی» قابل توجه عنوان کند، موقعیت سیاسی جلیلی تقویت می‌شود و بخت بیشتری خواهد داشت تا در انتخابات، مورد حمایت نهادهای ارشد حکومتی قرار بگیرد، اما در صورتی که در 3 ماه آینده، ایران مجبور به عقب‌نشینی جدی از مواضع خود در مورد برنامه هسته‌ای شود، احتمالا جلیلی را در معرض انتقادات گسترده قرار خواهند داد و در این صورت، اقبال او برای معرفی شدن به عنوان کاندیدای اصلی کاهش خواهد یافت.

اصلاح‌طلبان

از محمدرضا عارف به عنوان کاندیداهای احتمالی اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده یاد شده. «مرد هوشمند» این لقبی بود که از سال 92 به محمدرضا عارف داده شد. او در کارزار 92 در حمایت از روحانی و پایبندی به اصول اصلاح‌طلبی خود انصراف داد. اصولگرایان این انصراف را از بازی اصلاح‌طلبان در میدان نبرد می‌دانستند. ماجرا هرچه بود آن انتخابات، عارف را بعد از سال‌ها سکوت و دوری از سیاست تبدیل به مردی فعال و پرجنب و جوش در سیاست تبدیل کرد. حزبش را تشکیل داد و قدم بعدی را با کاندیداتوری در انتخابات مجلس برداشت. اینبار تلاش او نتیجه داد تا اگر گذارش به پاستور نیفتاد لااقل در مسیر بهارستان قرار گیرد. شاید از همین روست که در تلاش است اگر سودای ریاست جمهوری‌اش محقق نشد لااقل بر کرسی قوه‌مقننه تکیه کند. برخی بر این اعتقادند مسیر یک سال بعد عارف از همین انتخابات ریاست مجلس رقم خواهد خورد و اگر عارف موفق به تکیه‌زدن بر کرسی ریاست مجلس نشود بی‌میل نخواهد بود باردیگر آماده رزم‌آزمایی در میدان ریاست جمهوری شود.

مصطفی کواکبیان، نماینده سابق مجلس، کمال خرازی وزیر سابق امور خارجه، محمد شریعتمداری وزیر سابق بازرگانی و محسن مهرعلیزاده معاون سابق رئیس‌جمهور و رئیس سابق تربیت بدنی از جمله این افراد هستند. نام کاندیداهای احتمالی اصلاح‌طلب در شرایطی در نشریات مطرح شده که هنوز مشخص نیست که اساسا تا چه حد مایل به حضور حامیان اصلاحات در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده هستند و در صورت این حضور، آنان در چه شرایطی به رقابت با محافظه‌کاران خواهند پرداخت. در نهایت، مجموعه گمانه‌زنی‌ها در مورد نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری و شانس موفقیت آنها، در شرایطی مطرح می‌شود که بسیاری از تحلیلگران معتقدند حتی تا روشن‌شدن دورنمای کلی این انتخابات هم، راه زیادی باقی مانده است.

حسن روحانی:

حسن روحانی مردی است که در ابتدای ورود به سیاست‌ورزی‌اش قالبی اصولگرایی به همراه خود داشت، اما انتخابات 92 او را تبدیل به برندی در میانه دو جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب کرد و با نام اعتدالگرایی تفکری جدید در بین احزاب سیاسی ایران برای خود برگزید. ورود روحانی به انتخابات 92 حائز دو نکته مهم بود؛ یکی بازگشت دوباره اصلاح‌طلبانی که سال‌ها در عزلت دوران احمدی‌نژاد بسر می‌بردند و دیگری پاتک اساسی به اصولگرایان بود در شرایطی که اصولگرایان با اما و اگر به شیخ دیپلمات می‌نگریستند در نهایت این حسن روحانی و اصلاح‌طلبان بودند که کلید پاستور را در انتخابات 96تصاحب کردند. با شعار اعتدال آمد و گفت که زبان تکریم را جایگزین زبان تحریم می‌کند. می‌گفت سانتریفیوژ بچرخد، ولی زندگی مردم هم باید بچرخد. حالا سه‌چهارم دوره حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور گذشته و او 3 سال دیگر و یک انتخابات دیگر پیش‌رو دارد.

این روحانی حقوقدان که حرف از واردشدن به بازی برد-برد می‌زد، با قدرت‌های بزرگ جهان بر سر جنجالی‌ترین مناقشه اتمی بعد از جنگ سرد به توافق رسید. دولت او وضعیت ایران را در معادلات بین‌المللی تغییر داد و تورم مهار گسیخته را کنترل کرد، اما نه تنها منتقدانش می‌گویند کارهای نکرده زیادی دارد، بلکه طرفدارانش هم هنوز از او انتظار دارند. حسن روحانی در سه سال اخیر چه کرده، فعلا در کجا قرار دارد و چه راهی را باید در 3 ماه آینده بپیماید؟ اکثریت تحلیلگران سیاسی دولت روحانی را دولت دیپلماسی- اقتصادی می‌نامند به این مفهوم که تنها راه برون‌رفت از آثار اقتصادی ویران شده دولت قبل را گفتگو برای نیل به شکوفایی اقتصادی می‌دانست. امروز پس از گذشت نزدیک به چهار سال از 24 خرداد 92، دولت روحانی در بوته نقد حامیان و منتقدانش است تا چراغ راهی برای انتخابات آینده باشد.

فارغ از هجوم بی‌سابقه بلایای طبیعی بر سر دولت، حضور بابک زنجانی‌ها و نمایندگان خاص، فیش‌های حقوقی و هجمه عظیمی از اخبار و زخم زبان‌ها توسط رسانه‌های مخالف می‌توان انعقاد معاهده برجام میان ایران و گروه پنج بعلاوه یک و بسته شدن پرونده دوازده ساله هسته‌ای ایران در شورای امنیت، به اعتقاد عموم مردم و کارشناسان از نقاط قوت و روشن کارنامه دولت یازدهم است. موفقیت عملکرد دولت روحانی در سیاست خارجی موضوعی است که منتقدان و حامیان دولت هر دو بر آن تاکید دارند. عمده تحلیل‌ها در بر شمردن نکات مثبت کارنامه دولت روحانی بر مهار تورم و شکسته‌شدن دیوار تحریم‌های ناعادلانه و به‌وجود آمدن امکان سرمایه‌گذاری تجاری خارجی در ایران اشاره دارد.

بازکردن انسداد سیاسی در کشور و روابط‌خارجی، صف کشیدن شرکت‌های خارجی برای سرمایه‌گذاری در ایران، تلاش دولت در عرصه سیاست خارجی برای تنش‌زدایی و نمایش چهره‌ای متفاوت از جمهوری اسلامی با آنچه استکبار و صهیونیست‌ها و برخی عوامل آنها در منطقه و جهان از ایران ترسیم کرده‌اند، هدف‌گذاری صحیح و تلاش برای بازگرداندن قطار توسعه به ریل اصلی خود، حرکت پرصلابت در عرصه سیاست خارجی و داخلی، اصلاح شاخص تورم، رسیدن به تورم تک‌رقمی، کنترل افزایش افسارگسیخته قیمت‌ها و تثبیت نرخ ارز تنها گوشه‌ای از خدمات دولت تدبیر و امید است. زمانی که حسن روحانی با گفتمان تدبیر و امید و اعتدال برنده انتخابات 92 شد و بیشترین تعداد آرا را کسب کرد راه‌حل مشکلات اقتصادی کشور را تغییر در روابط بین‌المللی کشور می‌دانست که او اشاره‌ای به لزوم بازنگری در نحوه مدیریت پرونده هسته‌ای تلقی شده است. با وجود این تفاسیر، نگارنده به چند دلیل سبد رای روحانی در انتخابات آتی را پربارتر از سال 92 می‌دانم.

1- آشفتگی سیاسی

با توجه به آشفتگی در اردوگاه اصولگرایان برای به اجماع رسیدن بر سر کاندیدای واحد، همچنین تمایل اصولگرایان معتدل به انتخاب مجدد روحانی به نظر می‌رسد حسن روحانی برخلاف چهار سال گذشته امروز حامیان جدی در جریان اصولگرایی دارد. حامیانی که می‌شود آنها را اصولگریان معتدل نامید.

2- رقبای دیروز حامیان امروز

جریان موسوم به علی لاریجانی، این جریان که توسط علی لاریجانی هدایت می‌شود در انتخابات مجلس دهم در کنار اصلاح‌طلبان قرارگرفتند و فهرست امید را تشکیل دادند. این جریان در ماجرای برجام به‌ویژه در مجلس نهم از جدی‌ترین حامیان دولت بودند و تلاش کردند با کم‌ترین هزینه توافق هسته‌ای را در مجلس گذشته تصویب کنند.

3- رحلت آیت‌الله

برخی عدم حضور مرحوم آیت‌الله هاشمی در انتخابات 96 را دلیلی بر تشدد آرای روحانی می‌دانند هر قدر برخی می‌گویند اعتدال و میانه‌روی پدر معنوی خود را از دست داد و آقای روحانی بزرگ‌ترین حامی خود را از دست داد و ممکن است نتواند در انتخابات ۹۶ رای لازم را به دست آورد، اما این نکته را نباید فراموش کرد که در آخرین مصاحبه آیت‌الله، ایشان اعلام کردند روحانی مصمم است بیاید همچنین حضور پرشکوه مردم در تشییع پیکر آیت‌الله خود دلیلی بر حمایت جوانان و قشر جوان اصلاح‌طلب به ادامه‌دهنده راه آیت‌الله یعنی حسن روحانی هستند.

4- سیاست خارجی

مسئله دیگری که در 4 سال آینده بر مناسبات جمهوری اسلامی ایران تاثیر دارد مسئله سیاست خارجی است. با توجه به روی کار آمدن دولت ترامپ قریب به اتفاق تحلیلگران سیاسی، روحانی را گزینه مناسبی در مقابل تندروهای دولت ترامپ می‌دانند و معتقدند راه مقابله با تندروی و خشونت گفتگو و دیپلماسی است. جان کلام اینکه انتخابات اردیبهشت ماه را می‌توان میدان نبرد یک تنه نامید به این دلیل که در انتخابات آینده حسن روحانی یک تنه در مقابل اصولگرایان خواهد ایستاد. نگارنده معتقد است: اگر روحانی کاندیدا شود و چند کاندیدای اصولگرا نیز رقیب او شوند باز قصه 92 تکرار خواهد شد و آرای اصولگرایان می‌شکند. حتی اگر جناح اصولگرا به اجماع برسد و 3 کاندیدای برجسته و خوب به میدان رقابت انتخابات ریاست جمهوری سال 96 بیاورد باز هم سبد رای روحانی سنگین‌تر خواهد بود. ما بر این باوریم که آفتاب اعتدال از خرداد 92 تا اردیبهشت 96 ریشه‌های امید را در دل تدبیر روشن خواهد کرد.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=67362

ش.د9504556