علیرغم آنکه بیش از دو دهه از شکلگیری اصلاحات میگذرد اما بسیاری از رایدهندگان نمیدانند خواستههای این جریان کدام هستند و اساسا چه تفاوتی میان آنان با اصولگرایان وجود دارد.
صادق زیباکلام در نامهای به سید محمد خاتمی از بی هویتی اصلاح طلبی سخن گفت. در متن این نامه آماده است:
جناب آقای سیدمحمد خاتمی / ریاست محترم اصلاحطلبان
با سلام و تحیات، اظهارنظر اخیرتان در دیدار با شماری از اعضای فراکسیون امید مبنی بر این که «مردم دیگر به توصیه ما مبنی بر شرکت در انتخابات توجهی نخواهند کرد.» مبیّن بحران عمیقی است که جریان اصلاحات مدتها گرفتار آن شده و رهبری اصلاحات نیز هیچ گامی برای مواجهه با آن برنداشته است.
در این که اصلاحطلبان بخش قابل توجهی از محبوبیتشان را از دست دادهاند تردیدی نیست. بسیاری از اقشار تحصیلکرده و جوانتر مدتهاست این باور که انتخابات میتواند تغییری بوجود آورد را از دست دادهاند. معذالک بسیاری از آنها در دو انتخابات ۹۴ و ۹۶ به اصرار و ترغیب اصلاحطلبان شرکت کردند؛ اما عملکرد فراکسیون امید و از آن بدتر عملکرد آقای روحانی سبب شده که آنها دیگر در انتخابات شرکت نکنند.
ریختن همه تقصیرها بر گردن مجلس و آقای روحانی، ندیدن ابعاد گستردهتر بحران اصلاحطلبان است. علیرغم آنکه بیش از دو دهه از شکلگیری اصلاحات میگذرد اما بسیاری از رایدهندگان نمیدانند خواستههای این جریان کدام هستند و اساسا چه تفاوتی میان آنان با اصولگرایان وجود دارد. آیا مسئولیت ظهور شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» بیش از همه بر عهده خود ما نیست؟
واقعیت تلخ آن است که اصلاحطلبی خلاصه شده در مشتی شعارهای زیبا و کلی. شعارهایی که مشابه آنها را اصولگرایانی که متوجه شدهاند یک کشور ۸۰ میلیونی را نمیتوان با شعار مرگ بر آمریکا و نابودی اسرائیل اداره نمود هم تکرار میکنند. بعد از گذشت بیست سال ما هنوز نتوانستهایم یک هویت مشخص ترقیخواهانه برای خودمان خلق نماییم. خواستههای مشخص اصلاحطلبان که آنها را در جایگاه یک جریان دمکراتیک و ترقیخواه قرار میدهد کدام هستند؟ بیهویتی جریان اصلاحات را نه میتوانیم بر گردن اصولگرایان بیفکنیم، نه روحانی، نه شورای نگهبان و نه نظارت استصوابی. ما هنوز نتوانستهایم یک شعار استراتژیک برای اصلاحطلبی که به صورت شناسنامه و هویت آن درآمده باشد ایجاد نماییم.
جناب آقای خاتمی، ریشه همه مصیبتهای کشور، اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قومیتی، زنان و... در کمرنگ بودن آزادی خلاصه میشود؛ بنابراین آزادیخواهی و تلاش در تقویت دموکراسی میبایستی در رأس مطالبات اصلاحطلبان قرار بگیرد. به گونهای که دموکراسیخواهی به تدریج بدل به بارزترین هویت جریان اصلاحات شود.