مهدی امامقلی: بیشک واقعه کوی دانشگاه 18 تیر 78 به عنوان اولین اعتراض کاملا سیاسی سازماندهی شده و غیرقانونی در دولت اصلاحات بود که بسترساز بسیاری از حوادث و تعیینکننده معادلات سیاسی پس از خود شد، تا جایی که به روشنی میتوان گفت 18 تیر 78، آبستن فتنه 88 و وقایع پس از آن شد. چنانکه در هر 2 جریان، استراتژی «براندازی نرم» و شیوههایی چون «فشار از پایین و چانهزنی در بالا»، «فتح سنگر به سنگر»، «فروپاشی از درون» و... نمود عینی داشت.
در این باره باید اذعان کرد مستند منتشر شده «ماموریت در بنبست» از سوی صدا و سیما که پردههایی از زوایای پنهان ضدانقلاب خارجنشین در پایهگذاری پروژه 18 تیر و عمق ارتباطات عناصری چون امیرعباس فخرآور (دانشجونمای ملقب به «سیاوش» و منافق خارجنشین) و منوچهر محمدی و احمد باطبی (عناصر فراری و فعال در 18 تیر) با عناصر خارجی چون ریچارد پرل (یهودی آمریکایی و سناتور نومحافظهکار و کهنهکار ایالات متحده و عضو کمیته دفاعی آمریکا و معاون وزیر دفاع دولت ریگان)، گویای روشنی از واقعیتهای پشت پرده این رخداد سیاه بود که در چند روز گذشته، از شبکه 3 و شبکه اول سیما روی آنتن رفت و اوج وابستگی و بنبست اپوزیسیون و ضدانقلاب در طراحی فتنهای 10 ساله را افشا کرد. پرواضح است که 18 تیر 78 با فتنه تابستان 88 در چند بعد مهم از شباهتهای تاکتیکی و تشکیلاتی ملموسی برخوردار است علاوه بر آنکه در شکست هر 2 فتنه، تدبیر رهبر معظم انقلاب و حضور مردم دلایلی مسلم و انکارناپذیرند. آنچه در پی میآید مرور کوتاهی بر این ابعاد مهم است:
بهانهجوییهای ماکیاولیستی و خودزنی سیاسی
جریان رادیکال اصلاحات به دلیل توهمات برآمده از شرایط سیاسی موجود «آرای 20 میلیونی ملت آگاه ایران» در ادامه، حیات سیاسی خود را در مقابله با ارزشها و قرائتهای انقلابی اسلامی میدید و برای پیش بردن شرایطی ایجابی، به تحرکاتی رادیکالی دست میزد تا در برابر جبهه مقابل خود «شاکله و حاکمیت انقلابی اسلامی نظام»، روحیه اعتراضی و پروتستانی فراهم آورده و با فتح سنگر به سنگر، قدرت حاکمه اسلامی را دچار تزلزل و براندازی کند. یکی از تاکتیکهای افراطی این جریان، بهانهجوییهای ماکیاولیستی بود؛ به این منظور که برای پیشبرد هدف باید به هر وسیلهای تمسک جست، چهبسا که ممکن است در فرآیندهای اجتماعی و تشکیلاتی، خودزنی سیاسی هم رخ دهد، از این رو بود که «توقیف روزنامه سلام» بهانهای برای رادیکالها شد.
اکنون پس از گذشت یک دهه از آن واقعه این سوال مطرح است که مگر موسویخوئینیها بهعنوان مدیر مسؤول روزنامه سلام نمیدانست انتشار یک مطلب محرمانه جرم مطبوعاتی است؟ بیشک علت انتشار آن مطلب چیزی جز اشتعال یک فتنه و بهانهجویی ماکیاولیستی و خودزنی سیاسی نمیتوانسته باشد. در فتنه تابستان 88 نیز این بهانهجوییها و خودزنیها از سرگرفته شد و در ابعادی وسیعتر با طول و عرض رسانهای و تشکیلاتی داخلی و خارجی، انتخابات دهم ریاستجمهوری به عنوان بهانهای قرار گرفت و عناصری چون میرحسین موسوی و مهدی کروبی که میدانستند مخالفت با احکام و قوانین اسلامی جرم است، دست به خودزنی سیاسی زدند تا آغازگر فتنهای شوند که علیه نرمافزار جمهوری اسلامی، شمشیر عناد از رو ببندند.
دروغ و آنارشیسم در آینه تکرار فتنه
کشتهسازی و تحریک احساسات و هیجانات روحی و روانی ملت ایران در راستای شکار ذهنها و مسخ روحها یکی از سناریوهای تکراری بود که اصلاحطلبان رادیکال، هم در واقعه 18 تیر و هم در فتنه 88 دنبال میکردند. پروژه کشتهسازی فتنهگران، حضور موسوی در مجلس ختم آدم زنده و گریه مدعی روشنفکری سر گور بیمرده، دامن زدن به قتل مشکوک ندا آقاسلطان و... تداعیگر استعفای معین و اظهارات تاجزاده و عبدالله نوری و نیز تیترهای روزنامههای زنجیرهای و رسانههای ضدانقلاب در 18 تیر 78 است: «دانشگاه تهران به خون کشیده شد!
قتل 3 دانشجو تا به امروز محرز است!» از طرفی فضای اکسپرسیونیستی و هیجانی فتنه 88 الگوی دیگری از شرایط 18 تیر 78 بود؛ چه آنکه ایجاد پارلمان خیابانی و خروج از کوی دانشگاه و بروز و ظهور مفهوم خونریزی و ایجاد ضرب و شتم و درگیری در کف خیابانها و وارد آوردن آسیب و خسارت به اموال عمومی در هر 2 جریان فتنه به روشنی مشهود است. در 18 تیر 78 خوابگاههای دانشجویی، مهدکودک و آرایشگاه و مغازههای رو به روی کوی مورد خسارت و تخریب قرار گرفت و دهها نفر از دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و در فتنه 88، علاوه بر 300 میلیارد تومان خسارت به اماکن و اموال عمومی شهر تهران، تعدادی انسان بیگناه نیز به قتل رسیدند.
مهار فتنه از سوی رهبری و مردم
یکی از اصول بدیهی و مسلم در مانیفیست انقلاب اسلامی، جمهوریت است که در طول ولایت الهی نشاندهنده اهمیت نقش و حضور مردم در مدیریت نظام اسلامی است که در پیوندی معنوی، معرفتی و عاطفی با رهبری نظام اسلامی معنا مییابد. موضعگیری و اظهارات صریح و مدبرانه مقام معظم رهبری در نماز جمعه 29 خرداد، تداعیگر اظهارات حکیمانه و مدبرانه ایشان در سخنرانی به یادماندنی پس از واقعه 18 تیر بود، چه آنکه رهنمودها و تاکیدات معظمله چون آبی بر آتش فتنهگران بود. چنانکه شاهد بودیم معظمله در هر 2 فتنه 78 و 88 حمله به کوی دانشگاه در هر شکل و لباسی را محکوم کردند و دستور صریح و اکید به برخورد با مسببان را صادر فرمودند.
به کرات شاهد بودیم رهبر معطم انقلاب در خطابههای مختلف بر لزوم دشمنشناسی، تبیین اصول ناب اسلامی، جمهوریت و همبستگی و انسجام اسلامی تاکید ویژه داشتند و مردم انقلابی بویژه افسران جوان جبهه جنگ نرم را بر تبیین این مسائل برای جامعه امر میفرمودند. از سویی اعتراضات عمومی مردم در نماز جمعههای بعد از تیرماه 78 علیه فتنهگران کوی دانشگاه، شمهای از همبستگی ملی در برابر فتنهگران 88 بود چنانکه شاهد خروش انقلابی ملت ایران در «حماسه 9 دی و 22 بهمن» بودیم که تیر خلاص بر پیکر نیمهجان فتنه دوباره زنده شده پس از فتنه 78 بود.