اشاره: سخت است در ساختمانی مشرف به بلندای تهران بنشینی و بخواهی درباره «کهریزک» گفتوگو کنی. آن هم وقتی طرف مصاحبه از ناگفتههایی برایت بگوید که یک سرش به وضعیت نگهداری زندانیانی ویژه و خاص در کهریزک میرسد؛ نه جمعی دانشجو و جوان بیگناه. طبقه هفتم ساختمان مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام محل گفتوگوی ما با رئیس مرکز پژوهشهای مجلس است. با کاظم جلالی درباره محورهای گوناگون حرف زدیم؛ اما کهریزک نقطه اوج گفتوگو است. بهویژه اینکه جلالی نقبی به جلسه کمیسیون امنیت در مجلس ششم میزند و زوایای تازهای از کهریزک را جلوی چشم ما باز میکند: «یک بار مسئولان انتظامی و قضائی درباره فلسفه این زندان و جنایاتی که این افراد شرور انجام میدادند، گزارشی دادند که برخی از اعضای کمیسیون اشک ریختند. از آن طرف هم کسانی که در آنجا مأمور بودند، تشخیص نمیدادند چه کسی چهکاره است». لحظاتی مکث میکنیم. زندان کهریزک جای افرادی بوده که به لحاظ اخلاقی خیلی دردسرساز بودند؛ نه جوانانی که شاید در زندگیشان حتی یک بار گذرشان به یک بازداشتگاه ساده نیفتاده بود. کاظم جلالی ابایی ندارد از اینکه به تأثیر حضور فرزند روحالامینی در رسیدگی به وضعیت کهریزک اشاره کند؛ هرچند همانجا میگوید «روند رسیدگی به پرونده کهریزک پیش از ماجرای روحالامینی در دستور کار بود».جلالی در بخش دیگری از گفتوگو به واپسین توصیه احمدینژاد به روحانی درباره برادران لاریجانی اشاره میکند: «زمانی که آقای دکتر روحانی ریاستجمهوری را در سال ٩٢ تحویل میگرفت، معمولا رئیسجمهور سابق بعد از مراسم تنفیذ، از بیت مقام معظم رهبری به ریاستجمهوری رفته و آنجا را تحویل میدهند. آنجا آقای احمدینژاد به آقای روحانی میگوید ما که رفتیم؛ ولی مراقب این دو برادر باش. بدبختت میکنند». جملهای که نشانگر عمق کینه او از برادران لاریجانی است. جلالی را نمیتوان صرفا با صفت «یار نزدیک به لاریجانی» توصیف کرد. او به یک روایت، شیفته لاریجانی است.
گفتوگوی حسین قدیانی با ابراهیم حاتمیکیا درباره شهید سیدمرتضی آوینی
اشاره: حتی «سعادتآباد» هم میتواند «شهادتآباد» شود، اگر پس از چندین و چند سال، ابراهیم حاتمیکیا قفل سکوت خود را بشکند و عاقبت، ولو در حد چند کلام، سخن از «سید شهیدان اهل قلم» براند. هنوز هم وقتی آن نامه معروف ققنوسی را میخوانم، میمانم در نسبت آوینی و حاتمیکیا اما اینقدر هست که نامه دارد داد میزند آوینی، حاتمیکیا را جور دیگری دوست دارد، یکجور متفاوت! دوستداشتنی از جنس تعصب شاید! مثل تعصب بهار به باران... که نمنم و عاشقانه داشت میبارید شنبه بعدازظهر که رسیدیم محل قرار. با وجود بهار، بیخود پاییز را «پادشاه فصلها» میخوانند! گمانم آسمان «عکس حجلهای» انداخت از زمین، با آن رعد و برق تمیز بهاری! هوا دونفره بود! و وقتی عکاس روزنامه داشت از حاتمیکیا عکس میانداخت، اشاره کردم به همین هوای دونفره! خندید! خندید و گفت: «چه تعبیر خوبی!» شاید یاد باران و بهارانی افتاد پر از عطر آوینی! «یاد ایامی...»! یاد آن روزها که مرتضی بود و هنگام دلتنگیها، هوای دل ابری ابراهیمش را داشت! یاد آن روزهایی که جماعت، از سینمای روشنفکری بت ساخته بودند! یاد آن روزهایی که «حلزونهای خانه به دوش» خیال میکردند «بسیجیان چفیه به دوش» سینما را نمیفهمند و اصلا حق ورود به این عالم را ندارند! جماعت، هنوز هم همین گونهاند! فیلم میسازند اما برای سفارت! برای آن سوی آب! برای مجسمه! میخواهند بگویند ایرانی خسته است، دستش بسته است؛ غواص و غیرغواص ندارد! میخواهند ریش و ریشه را با هم بزنند! و با همه این تفاصیل دور و دراز، شگفتا! گاه از مرتضای آوینی هم دم میزنند! والله این امت حزبالله نبود که بردارد با فتوشاپ، چفیه گردن تصاویر آوینی بیندازد! کار خودش بود! دل خودش بود! معرفت خودش بود! رسیده بود به جایی... به مقامی... به مقاماتی که بگوید: «کربلا یک شهر نیست، یک افق است که ما آن را به تعداد شهدایمان فتح کردهایم»! زورشان به این جمله نمیرسد، حزبالله را متهم به استفاده ابزاری از شهید آوینی میکنند! همان شهیدی که میگفت: «در جمهوری اسلامی آزادی برای همه هست الا حزباللهیها»! همان شهیدی که میگفت: «این همه مغموم مباش دوکوهه»! همان شهیدی که حتی با سیمان، آهن و آجر هم درددل میکرد، اگر که مجموع این همه «ساختمان گردان حبیب» را درست کرده باشد! همان شهیدی که میگفت: «پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند اما حقیقت آن است که زمان، ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند»! و همان شهیدی که آخرین نبرد ما را با مروجین و قائلین «اسلام آمریکایی» میدانست! و حالا که نگاه میکنم میبینم چه پیشبینی خوبی! و چقدر دقیق! آری مرتضای شهید! حق با تو بود! زمان، ما را با خود برده است و تو ماندهای! اینجا تهران است! بیست و چند سال بعد از شهادت تو! حالا دیگر همه تو را میشناسند و همه میخواهند تو را از آن خود کنند و چنان بحث دربارهات گرم است که گویی آن چند قطره خون ریختهشده بر خاک پاک فکه قرار نیست دست از جوشش بردارد! عشق است حکومت خون! عشق است آن فتح را که تو راوی بودی! آفتاب آن است که خود بتابد! آوینی بیش از ما به آمریکا میگفت «شیطان بزرگ»! نوشتههایش هست! آوینی بیش از ما به روشنفکران غربزده میتاخت! نوشتههایش هست! دل او در گرو شیران بهمنشیر بود! وقتی اراده میکرد فتح را روایت کند، از «شب عاشورایی» میگفت، از «پیران توپخانه»، از «پاتک روز چهارم»، از «قاسم و رضا» و از «علمدار»... میگفت: «زمان بادی است که میوزد، هم هست و هم نیست؛ آنان را که ریشه در خاک استوار دارند از توفان هراسی نیست». با خود میاندیشیدم چه حیف میشود اگر گفتوگو با ابراهیم حاتمیکیا، آنهم در این هوای فروردینی، مطلعی جز سیدمرتضی آوینی داشته باشد. از قبل میدانستم ناظر بر همان «سکوت» خیلی مایل به صحبت در این باره نیست اما حضرت راوی را مگر میشود روایت نکرد؟ برای راضی کردن حاتمیکیا به صحبت درباره آوینی، هم این را گفتم، هم اینکه؛ «راستش آقاابراهیم! خسته شدیم از حرفهای تکراری درباره شهید آوینی... از دعواهای تکراری... از ادعاهای تکراری... و از تکرار این جمله که آوینی مرد خوبی بود که اصلا عصبانی نمیشد!» با این همه، اعتراف میکنم بیش از کم و کیف اصرار من، این دل تنگ خود حاتمیکیا بود که قفل این سکوت چند ساله را شکست. تا شما خوانندگان گرامی این مصاحبه را بخوانید، توضیحاتی لازم است. اولا همه وقت این قرار، به «مصاحبه» نگذشت. حرفهای بیشتری هم بود از جنس «صحبت» یا بهتر بگویم «درددل» که همان بهتر در دل من و جناب حاتمیکیا بماند. ثانیا دوست میداشتم این مصاحبه 2 نیم داشته باشد؛ با شهید آوینی شروع شود و در ادامه برسد به «بادیگارد» که هر چند سوالاتی در این باره پرسیده شد و پاسخهایی گرفته شد اما بنا به دلایلی این بخش از مصاحبه نیمهتمام ماند که انشاءالله با یک قرار دیگر، کامل شود.
با ذکر صلواتی نثار روح ملکوتی «سید شهیدان اهل قلم» این گفتوگو را میخوانیم.
گفتوگوی «وطن امروز» با دکتر حجتالله عبدالملکی
«سهو قلم» ٨٠ میلیاردتومانی سعید مرتضوی
سازمان تأمین اجتماعی یا آنچه امروز صندوق سازمان تأمین اجتماعی خوانده میشود، بزرگترین صندوق بیمهای ایران است که میلیونها نفر از ایرانیان را تحت پوشش بیمهای خود دارد. میلیونها کارگر ایرانی هر ماه قسمتی از حقوقشان را به این صندوق پرداخت میکنند تا بتوانند از خدمات درمانی و حقوق بازنشستگی آن برخوردار شوند؛ اما امروز مشکلات گوناگون اقتصادی به هزاران دلیل گفته و ناگفته، گریبان این سازمان را گرفته است. در کنار سالها سهلانگاری در مدیریت سرمایههای صندوق و ناکامی در ستاندن طلب بزرگ این سازمان از دولتهای مختلف، واگذاری قسمت درخور توجهی از اموال این سازمان به بابک زنجانی نیز به دردسرهای صندوق تأمین اجتماعی اضافه شده است؛ پروندهای که از دو سو در دادگاه بابک زنجانی و سعید مرتضوی دنبال میشود و شاکیان مختلفی را از سازمان تأمین اجتماعی بهعنوان شخصیت حقوقی تا تعدادی از کارگران تحت پوشش این صندوق بهعنوان شخصیتهای حقیقی به دادگاه کشانده است. دادگاهی که در مرحله تجدیدنظر بهسر میبرد و در نزدیکی ایستگاه پایانی است. مصطفی ترکهمدانی، وکیل تعدادی از کارگران تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی است که در کنار سازمان تأمین اجتماعی از سعید مرتضوی، مدیرعامل سابق سازمان تأمین اجتماعی و دادستان اسبق تهران، به دلایل گوناگون شکایت کردهاند. در گفتوگویی که با سیدتقی نوربخش، مدیرعامل فعلی سازمان تأمین اجتماعی، در ماه گذشته انجام دادم از بیان جزئیات شکایت این سازمان از سعید مرتضوی خودداری کرد و در پاسخ به سؤالم درباره آنچه در دوران مدیریت مرتضوی بر این سازمان گذشته، فقط سری به نشانه تأسف تکان داد. ترکهمدانی که بهتازگی با شکایت سعید مرتضوی به تحمل حبس و شلاق محکوم شده، به سؤالاتم درباره ماجرای تأمین اجتماعی، سعید مرتضوی و بابک زنجانی تا آنجا که ممکن است، صریح پاسخ میدهد و هرآنجا که به دلایل حقوقی از ذکر جزئیات معذور است، مؤدبانه عذرخواهی میکند. پرونده ای عجیب که از یک سو قاضی سابق را به جایگاه متهم کشانده و از دیگر سو فصل های تازه ای به کتاب اتهامات بابک زنجانی افزوده است. اعجوبه ای که چندین سال نفت ایران را می فروخت و به جای بدهی اش چک های ضمانت سازمان تامین اجتماعی را به وزارت نفت می داد! اینکه چطور خزانه بیت المال در سالهای تحریم به صحنه یکه تازی بابک زنجانی تبدیل شده بود، داستان دیگری است اما گفتوگو درباره ابعاد مختلف پرونده تأمین اجتماعی موضوع گفتوگوی ما با مصطفی ترک همدانی است. ترکهمدانی که در سالهای آغازین دهه پنجم زندگیاش بهسر میبرد، وکالت پروندههای مختلفی را از شیر آلوده به پالم تا پارازیت، بنزین پتروشیمی، حمله به علی مطهری در شیراز، مهدی خزعلی، هنگامه شهیدی و کارگران تأمین اجتماعی بر عهده داشته و میگوید: سعی میکنم وظیفه انسانی و شهروندیام را درست انجام بدهم؛ هرچند حالا با شکایت مدیرعامل سابق سازمان تأمین اجتماعی «زیر تیغ» هستم. آنچه در ادامه میآید، حاصل گفتوگوی ما با مصطفی ترکهمدانی است:
گفتوگو با احمد منتظری در سالگرد درگذشت فقیه عالیقدر
مقدمه: ۲۹ آذر ۸۸ یکی از کلیدیترین و مناقشهبرانگیزترین شخصیتهای سیاسی معاصر ایران چشم از جهان فروبست. بحثهای تاریخی درخصوص زندگی آیتالله منتظری هنوز هم از گردوغبارهای سیاسی رها نشده است. هشت سال از روز درگذشت این شخصیت انقلابی و حوزوی میگذرد و اینبار به این بهانه با پسر دوم و فرزند چهارم آیتالله منتظری، احمد منتظری به گفتوگو نشستیم تا یک زندگی سراسر «مبارزه» را از منظری دیگر به نظاره بنشینیم.
تاثیرات متقابل رسانههای نوین و سیاست در گفتوگوی «آسمان آبی» با حسین امامی
مقدمه: امروزه بعدی از زندگی انسان را نمیتوان یافت که متاثر از فضای مجازی یا سایبری نباشد. در نتیجه، فضای هماوردطلبی گفتمانی نیز از فضای واقعی سیاسی به فضای مجازی نقل مکان کرده است. به همین بهانه و برای بررسی تاثیرات متقابل رسانههای نوین و سیاست با حسین امامی، مدرس دانشگاه، پژوهشگر رسانههای نوین و نایب رئیس انجمن متخصصان روابط عمومی گفتوگویی را انجام دادهایم. امامی، گرچه نگاهش به فضای مجازی مثبت است، ولی به جبرگرایی فناوری در زمان حاضر اعتقادی ندارد. او در طول مصاحبه از تعبیر رکن پنجم دموکراسی برای رسانههای اجتماعی استفاده نمیکند، بلکه میگوید رسانهها را از هر نوعی که باشند باید در قالب مطبوعات آزاد در رکن چهارم دموکراسی دانست، زیرا همگی یک کارکرد دارند و فقط از نظر مفهوم وسعت پیدا کردهاند. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
میرقاسم مومنی، کارشناس اوراسیا، در گفتوگو با «آسمان آبی» مطرح کرد:
مقدمه: اتحادیه اقتصادی اوراسیا با محوریت روسیه از سال ۲۰۱۵ آغاز به کار کرد. هماکنون پنج کشور روسیه، ارمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و بلاروس در قالب این اتحادیه فعالیت میکنند و مسکو بهدنبال گسترش فعالیتهای اتحادیه اقتصادی اوراسیاست. گفته میشود جمهوری اسلامی ایران از فوریه سال ۲۰۱۸ به این اتحادیه منطقهای میپیوندد و زمینههای پیوستن ترکیه نیز در حال انجام است. در این رابطه روزنامه «آسمان آبی» با میرقاسم مومنی، کارشناس مسائل اوراسیا، گفتوگو کرده است. مومنی اولویت اصلی در شکل گیری این اتحادیه را موضوعات و مسائل اقتصادی عنوان کرد و با بیان اهمیت ظرفیتهای اقتصادی معتقد است روسیه با در نظر گرفتن مسائل اقتصادی قصد دارد در آینده از کمند تحریمها و تخاصمهای کشورهای غربی رها شود.
فرصتها و تهدیدهای جهان مجازی در گفتوگوی «آسمان آبی» با اسماعیل قدیمی
مقدمه: دکتر اسماعیل قدیمی، دانشآموخته علوم ارتباطات اجتماعی است و در این گفتوگو از تغییراتی که تلگرام در انتخابات اخیر در عرصه سیاست ایران گذاشت، سخن میگوید. قدیمی معتقد است استفاده رقیب از رسانههای جدید، استفادهای منفعلانه بود، به این معنا که چون آنها نتوانستند از رسانههای رسمی کشور که پوششی میلیونی داشت، استفاده کنند و اکثریت را به نفع خودشان بسیج کنند از این رسانهها استفاده کردند. گفتوگوی حاضر از نظرتان میگذرد:
نسبت فضای مجازی و کنشگری سیاسی در گفتوگوی «آسمان آبی» با حسین پاکدهی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی
مقدمه: تحولات عظیم در حوزه فناوریهای نوین ارتباطی و صنایع اطلاعاتی، پیامدهای سیاسی خاصی را در پی داشته و دارد. امروز فناوریهای نوین ارتباطی با بسط و گسترش بزرگراههای اطلاعاتی و استفاده از امکانات ماهوارهای و کامپیوتری در جهان، آثار قابلتوجهی بر رفتارهای کنشگران سیاسی گذاشته است. در این ارتباط و با محوریت امکانهای کنشگری سیاسی در فضای مجازی با دکتر حسین پاکدهی، عضو هیئتعلمی دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات دانشگاه علامه، گفتوگویی کردیم که مشروح آن در ادامه میآید:
مشاور رئیسجمهوری در امور اقوام و اقلیتها:
مقدمه:
ابلاغ «سند حقوق شهروندی» یکساله شد. بحث حقوق شهروندی اقوام و اقلیتهای مذهبی، بهانه خوبی است تا دستاورد دولت را در این زمینه مرور کنیم. نمونه مشخص آن هم میتواند بحث خروج «سپنتا نیکنام»، شهروند زرتشتی، از شورای شهر یزد باشد. یک روز بعد از آنکه حکم حجتالاسلام علی یونسی از «دستیار ویژه رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی» به «مشاور رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی» تغییر کرد، میزبان ما شد. او مسئول مستقیم از طرف دولت درباره اقوام و اقلیتهاست و اتفاقا پاسخگو. یونسی انتقادات را قبول دارد؛ اما دولت را در گفتمانسازی موفق میداند. میگوید در بحث حقوق اقلیتها از نظر کلامی و فقهی موانع زیادی وجود دارد و گاهی از درون دولت هم تحت فشار بوده است. او البته امیدوار است و اعتقاد دارد اگر به ٥٠ درصد بخشنامههای دولت در زمینه حقوق شهروندی عمل شود، پیروزی بزرگی در تاریخ ایران خواهد بود. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
امیرعلی ابوالفتح در گفتوگو با «آسمان آبی» مطرح کرد
مقدمه: سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۷ از سوی دونالد ترامپ منتشر شد. سندی که چالشها و خطرات پیش روی آمریکا را نمایان میکند. البته برای اولینبار است که رئیسجمهوری آمریکا با جزئیات به شرح سرفصلهای مورد توجه امنیت ملی کشور میپردازد. در ارتباط با تفاوتها و شباهتهای متن حاضر با متنهای منتشر شده از سوی رؤسای پیشین آمریکا روزنامه «آسمان آبی» با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا، گفتوگو کرده است. ابوالفتح معتقد است که گرچه تاکتیکهای میان دولتهای آمریکایی با یکدیگر تفاوت دارد، اما اهداف بلندمدت در آمریکا از سیاستهای کلیتر پیروی میکنند.
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتوگو با «شرق»: دولت صادقانه نرخ ارز را اعلام كند
مقدمه:
بسیاری محمدرضا پورابراهیمی را یکی از چهرههای شاخص تصمیمات اقتصادی مجلس میدانند. بسیجی نوجوان دوران جنگ و بنیانگذار بورس منطقهای استان کرمان یکی از مردانی بود که با آغاز به کار دولت احمدینژاد در سال ٨٤ وارد دنیای سیاست شد. هنوز زمان زیادی از آغاز به کار دولت نهم نگذشته بود که پورابراهیمی بهعنوان جوانترین معاون استاندار کشور به استانداری کرمان رفت و تنها چند ماه بعد با پیشنهاد داوود دانشجعفری، وزیر اقتصاد دولت نهم، به عضویت شورای عالی بورس درآمد. او در سال ٨٩ حکم دیگری نیز از دولت احمدینژاد دریافت کرد و رئیس صندوق حمایت از پژوهشگران معاونت علمی رئیسجمهور شد.
در سال ٩٠ پژوهشگر نمونه دانشگاه شهید بهشتی شد و سال ٩١ با رأی مردم کرمان راهی مجلس شورای اسلامی شد و به عضویت کمیسیون اقتصادی مجلس درآمد. در همین دوران بود که انتقادات او از سیاستهای اقتصادی احمدینژاد شدت گرفت و مخالفخوانیاش بهعنوان نایبرئیس دوم کمیسیون اقتصاد و خیلی زود نایبرئیس اول کمیسیون اقتصاد و سپس رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس او را به چهرهای رسانهای در میان نمایندگان مجلس تبدیل کرد.
پورابراهیمی با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان برای بار دوم به مجلس شورای اسلامی راه یافت و حالا رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس است. از او بهعنوان چهرهای که نفوذ زیادی در انتخابهای اقتصادی نمایندگان دارد، نام میبرند و هم اوست که از منتقدان جدی چند وزیر کابینه روحانی محسوب میشود. دوشنبه، چهارم دی بود که با محمدرضا پورابراهیمی به گفتوگو نشستیم تا نظرش را درباره لایحه بودجه سال ٩٧ بپرسیم. او گاه مستقیم و روشن و گاه سیاستمدارانه و محتاط به سؤالات مختلف ما پاسخ گفت، از تلاشهایش برای ایجاد شفافیت در اقتصاد ایران سخن راند و توصیههایی هم برای دولت داشت.
در روزهایی که هنوز دومینوی اعتراضات خیابانی از مشهد کلید نخورده بود، پورابراهیمی در پاسخ به سؤال ما درباره تجمعات سپردهگذاران مؤسسات مالی اعتباری از لزوم پاسخ منطقی و اقناعکننده به آنها سخن گفت و اگرچه تأکید کرد نگرانیای از بابت گسترش اعتراضات ندارد اما این را هم گفت که باید به تبعات اجتماعی سیاستهای اقتصادی کشور توجه جدی شود. چند روز بعد اما حوادث مشهد و آنچه پس از آن رخ داد، پیش آمد تا آن نگرانی پنهان در سؤالات ما و پاسخهای پورابراهیمی نمود بیشتری بیابد؛ نمودی که میتواند مقدمهای بر توجه بیشتر به آثار اجتماعی سیاستهای اقتصادی کشور باشد. آنچه در ادامه میآید حاصل گفتوگوی ما با محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی است.