تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۸  ، 
کد خبر : ۳۰۸۵۱۷
امیرعلی ابوالفتح در گفت‌وگو با «‌آسمان آبی» مطرح کرد

اقتصاد، محور اصلی استراتژی آمریکا

مقدمه: سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۷ از سوی دونالد ترامپ منتشر شد. سندی که چالش‌ها و خطرات پیش روی آمریکا را نمایان می‌کند. البته برای اولین‌بار است که رئیس‌جمهوری آمریکا با جزئیات به شرح سرفصل‌های مورد توجه امنیت ملی کشور می‌پردازد. در ارتباط با تفاوت‌ها و شباهت‌های متن حاضر با متن‌های منتشر شده از سوی رؤسای پیشین آمریکا روزنامه «آسمان آبی» با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا، گفت‌وگو کرده است. ابوالفتح معتقد است که گرچه تاکتیک‌های میان دولت‌های آمریکایی با یکدیگر تفاوت دارد، اما اهداف بلندمدت در آمریکا از سیاست‌های کلی‌تر پیروی می‌کنند.
پایگاه بصیرت / محسن حسینی/ خبرنگار

(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/09/30 ـ شماره 139 ـ صفحه 12)

* متن سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۷ که از سوی دولت ترامپ منتشر شده است، با دوره‌های گذشته ریاست‌جمهوری آمریکا تفاوت‌هایی دارد. تفاوت‌های این دوره را چگونه تحلیل می‌کنید؟

** استراتژی امنیت ملی آمریکا برگرفته از دیدگاه و نظرات کلان هر دولتی است که قدرت را در اختیار دارد. این استراتژی ناشی از نگاهی است که هر دولت نسبت به مقوله امنیت دارد و چالش‌هایی که معتقد است امنیت را به خطر می‌اندازد. معمولا تفاوت‌ها از لحاظ شکلی و محتوایی قابل تبیین هستند. استراتژی که که در دوره ریاست‌جمهوری باراک اوباما تدوین شد نزدیک به ۳۰ صفحه بود و استراتژی که دولت ترامپ ارائه کرده تقریبا بیش از دو برابر متن تنظیم شده توسط دولت پیشین است. از همین‌رو می‌توان گفت که نگاه دولت ترامپ به‌لحاظ ماهوی با نگاه دولت اوباما متفاوت است.

استراتژی زمان اوباما براساس نظریات نئولیبرالی تدوین ‌شد. در دوران ریاست‌جمهوری پیشین رفع چالش‌ها براساس همکاری و مشارکت و مقابله با تهدیدها در نظر گرفته ‌شد. اوباما معتقد بود از طریق همکاری با گروه‌های مختلف، فعال‌کردن بازیگران غیردولتی امکان‌پذیر است، اما نگاه ترامپ و مشاورانش مبتنی بر نظریات رئالیستی است. در این چارچوب قدرت توسط بازیگران رسمی اعمال می‌شود و برای تامین امنیت باید قدرتمند شد. به‌ویژه در حوزه امنیتی و براساس شعار معروف دونالد ترامپ، یعنی اول آمریکا. منافع ایالات‌متحده و متحدان آمریکا در اولویت قرار دارد و ضرورتی ندارد که آمریکا برای حفظ اجماع بین‌المللی و حفظ پیوندها با متحدانش بخشی از توان ملی‌اش را مستهلک کند و امنیت خود را با خواست و اراده دیگران گره بزند.

هدف اصلی بیان‌شده در این سند، تقویت یا حفاظت از درون است، یعنی دربردارنده هر آن چیزی است که می‌تواند در داخل آمریکا تهدیدزا باشد از موضوعات تروریستی گرفته تا حملات سایبری گروه‌های افراطی در درون آمریکا.

نکته دوم، ترغیب و تشویق به رونق اقتصادی است. به‌این معنا که ایالات‌متحده چه راهکارهایی را برای تامین امنیت و تحقق این مهم باید اجرایی کند. در سندهای پیشین مسئله اقتصاد تا این حد موردتوجه قرار نگرفته بود. ترامپ معتقد است بدون اقتصاد قوی و اقتصاد پویا امکان تامین امنیت وجود ندارد. به باور دولت ترامپ باید فرصت‌های شغلی ایجاد شود تا از این طریق رونق اقتصادی به‌وجود بیاید. ایالات‌متحده در عرصه تجارت بین‌المللی باید از پیمان‌های چندجانبه خارج شود. به قراردادهای دوجانبه توجه کرده و مشارکت‌جویی تجاری و مالی نباید همچنان در اولویت برنامه‌های اقتصادی کشور قرار بگیرد.

بخش سوم یا هدف سوم، حفاظت از صلح با ابزار قدرت است. در‌حال‌حاضر حفظ برتری ایالات‌متحده آمریکا در حوزه‌های مختلف مورد‌توجه دولت است. در این رابطه به‌ویژه بحث تقویت ارتش در اولویت قرار دارد. آمریکا قصد دارد با استفاده از این اصل کشورهای دشمن و کشورهای رقیب را به تمکین وا دارد. بخش نهایی گسترش نفوذ آمریکاست که ارزش‌های آمریکایی چگونه باید در جهان گسترش پیدا کند و ایالات‌متحده آمریکا برای خوشایند دیگران نباید از ارزش‌های خود عدول کند.

شاید بتوان گفت که بخش عمده مباحث استراتژی امنیت ملی کلیاتی است که در یک سال و نیم گذشته از زمان رقابت انتخاباتی‌ ترامپ مطرح شده و در نزدیک به ۱۰ ماه ریاست‌جمهوری‌اش به آن پرداخته است

* ترامپ تاکنون به‌عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا بحرانی جدی‌ را تجربه نکرده است. بیل کلینتون با ماجرای موگادیشو دست به گریبان بود و در دوران ریاست جورج بوش نیز فاجعه 11 سپتامبر رخ داد. بااین‌حال متن استراتژی امنیت ملی لحنی تند دارد.

** جریان‌ ملی‌گرای ایالات‌متحده که دونالد ترامپ نمایندگی‌ آن را برعهده دارد، معتقد است ایالات‌متحده دوران افول و ضعف خود را با اشتباهات دولت‌های قبلی اعم از دموکرات و جمهوری‌خواهان پشت‌سر گذاشته است. جایگاه آمریکا به باور این جریان متزلزل شده است. دوران اقتدار و نفوذ آمریکا نیز به سر رسیده است؛ بنابراین این بازیگر با رویکرد تجدیدنظر طلبانه نسبت به وضع موجود با دیگر بازیگران عرصه بین‌المللی وارد چالش شده است. بخشی از این موضوع ناظر به مناسبات آمریکا با متحدان آمریکاست و تمرکز بر موضوعاتی مانند کره‌شمالی و دیگر پرونده‌هایی که واشنگتن از آن‌ها به‌عنوان تهدید یاد می‌کند. گرچه بحران‌هایی مانند 11 سپتامبر در دوران ترامپ روی نداده است، اما دولت کنونی آمریکا و جریان ملی‌گرا معتقد است با پرستیژ قدرتمندانه و نمایش قدرت می‌توانند رقبا و دشمنان را مجبور به پذیرش سیادت آمریکا کنند. این روند راهکاری است که در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز مورد توجه دولت ترامپ است.

* گفته می‌شود چهار رکن اساسی استراتژی از دوران ریگان به بعد همواره مورد توجه بوده است. چرا ترامپ به موضوعاتی پرداخته که پیش از او نیز در سپهر سیاسی آمریکا مورد‌توجه ویژه قرار داشت؟

** اسناد امنیت ملی ایالات‌متحده، اسناد بالادستی هستند. در دو، سه دهه اخیر تغییرات درمورد اسناد بالادستی کند و مقطعی بوده است. آرزو‌ها، آمال، خواست‌ها و مطالباتی که در دوران قبل مورد‌توجه بود امروز هم محلی از اعراب پیدا کرده است. ممکن است در جزئیات و اولویت‌بندی‌ها تفاوت‌هایی در دوره‌های مختلف مشاهده شود، اما همه دولت‌ها خواهان تقویت توان ملی آمریکا هستند. حفظ برتری، مقابله با دشمنان نیز در تمام دولت‌ها مورد توجه قرار گرفته است. نگاه دولت کنونی تا حدی نسبت به تاکتیک‌ها متفاوت است وگرنه آرمان‌ها و استراتژی‌ها چندان متفاوت نیست. در دولت اوباما تاکید بر این نکته بود که امنیت ملی آمریکا از طریق همکاری با متحدان، تشکیل ائتلاف‌های بزرگ، استفاده از ظرفیت‌های غیر دولتی، مشارکت در موضوعات انسانی و فرهنگی- اجتماعی تامین شود، اما دونالد ترامپ بر این باور است که مسیر دولت اوباما مسیری پر هزینه بود و ایالات‌متحده به گروگان متحدان خود درآمده و نباید امنیتش را به خواست و اراده دیگران گره بزند. از آن‌جا که دولت ترامپ معتقد است آمریکا قوی‌ترین اقتصاد جهان و بزرگ‌ترین ارتش جهان را در اختیار دارد می‌‌تواند اهداف و منافع خود را مستقل از متحدان پیگیری کند. غیر از مواردی از این دست در چارچوب‌های کلان و کلیدی میان این دولت‌ها تفاوت چندانی وجود ندارد.

* ترامپ در استراتژی سال ۲۰۱۷، چین و روسیه را مورد‌توجه جدی قرار داد. به‌نظر می‌رسد ترامپ سیاست یک بام و دو هوا را در تقابل با این قدرت‌های جهانی دنبال می‌کند. این ادبیات چه تاثیری بر آینده روابط آمریکا با این کشورها خواهد گذاشت؟

** ترامپ روسیه و چین را به‌عنوان قدرت‌های رقیب «تجدیدنظرطلب» خوانده است. همه کشورهایی که تلاش می‌کنند نظم بین‌الملل را مبتنی بر منافع ملی خودشان تغییر دهند و این تغییر می‌تواند امنیت ملی آمریکا را به خطر بیندازد. ایالات‌متحده متعهد می‌شود و وعده می‌دهد که با این اقداماتی که به‌زعم آمریکایی‌ها در امور بین‌الملل بی‌ثبات کننده است مقابله کند. راهکارهای مختلفی هم در این زمینه وجود دارد. در ارتباط با روسیه و چین بیشتر مباحث مطرح شده اقتصادی هستند. به تعبیر ترامپ روابط تجاری چین و ایالات‌متحده رابطه غیرعادلانه یا غیرمنصفانه است. واداشتن چینی‌ها به برقراری مناسبات منصفانه‌ با آمریکا محور اصلی در متن این استراتژی است. درمورد روسیه هم بیشتر مباحث مربوط به مسائل امنیت بین‌الملل است که روس‌ها به گفته آمریکا از رفتارهای تهاجمی‌شان علیه متحدان آمریکا دست بر‌نمی‌دارند. آمریکا قصد دارد روسیه را مجبور کند که اقدامات مسئولانه‌تری را درقبال اروپا و منطقه غرب آسیا انجام دهد. بنا‌براین در رابطه با چین و روسیه اهداف آمریکا تغییری نداشته است.

دونالد ترامپ در یک سال گذشته همواره علیه چین از ادبیات تندی استفاده کرده است. در مقابل او سعی کرده است ادبیات نرم‌تری را در مقابله با روسیه به کار گیرد، اما روند کلان دولت آمریکا چندان تغییر نکرده است. چین و روسیه همچنان به‌عنوان رقبای جدی تلقی می‌شوند. آمریکا برای حفظ ابرقدرتی خود با چین و روسیه در حال منازعه است. روندی که از گذشته تا امروز ادامه دارد.

https://asemandaily.ir/post/10126

ش.د9604329

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات