فاطمه صادقي، احمد نقيب‌زاده و عباس عبدي در مناظره‌ «اعتماد» از سه منظر متفاوت انتخابات ٩٤ را تحليل مي‌كنند
مقدمه: خرداد ٩٢ نيروهاي مردمي اصلاحات بعد از تحمل چهار سال محدوديت‌هاي فراوان در هر نوع فعاليت سياسي و حتي اجتماعي حاضر شدند تحت هدايت نخبگان خود با اعتمادي دوباره به صندوق راي در انتخابات شركت كنند و آراي خود را به سبد كانديدايي بريزند كه در كارنامه‌اش سابقه چنداني از اصلاح‌طلبي وجود نداشت. حسن روحاني بدون اينكه در هيچ يك از جريان‌هاي منتسب به اصلاحات سابقه فعاليت داشته باشد، توانست اعتماد سران اين جريان سياسي را به خود جلب كند و آراي بدنه اجتماعي آنها را به خود اختصاص دهد. اين اتفاق فارغ از دستاوردهاي متعددي كه در اين دو سال و اندي براي جريان اصلاحات و حاميان آن در جامعه از سويي و همچنين براي دولت يازدهم و شخص رييس‌جمهور از سوي ديگر داشته است، توانست آغاز يك تجربه جديد براي يك جريان سياسي بزرگ باشد كه به مقتضاي جبر زمانه در آستانه رفتن به محاق قرار گرفته بود. اين تجربه جديد در انتخابات هفتم اسفند ماه سال گذشته بيش از پيش توانست منجر به توفيق شود. اصلاح‌طلبان با اندوخته‌اي فربه و پر بار در دوره عسرت، طوري در سياست كار كشته شدند كه قدم به قدم در حال فتح سنگرهايي هستند كه دست كم براي هشت سال در اختيار كامل رقيب شان قرار داشت. اما اينكه چرا اصولگرايان با وجود در اختيار داشتن همه‌چيز در طول هشت سال - از تير ٨٤ تا خرداد ٩٢- قافيه را به رقباي خويش باختند و هر روز بيشتر از قبل بانگ شكست شان در دالان سياست مي‌پيچد را بايد در برخورداري شان از قدرتي دانست كه زحمت زيادي براي كسب آن نكشيده بودند. از آنجا كه اصولگرايان همواره سعي مي‌كنند خود را با نهادهاي اصلي و تعيين‌كننده نظام كاملا همسو نشان دهند و از طرف ديگر اميدي كه بر ردصلاحيت‌هاي گسترده در اردوگاه رقيب شان دارند كمتر خود را نيازمند همراه كردن افكار عمومي و جلب اعتماد آنها براي راي گرفتن از ايشان مي‌دانند. به زعم آنها از آنجايي تيم اصلاحات - به ويژه از سال ٨٨ به بعد - از امكان اينكه با بازيكنان اصلي خود به زمين انتخابات وارد شود، محروم است. آنها لازم نمي‌دانستند نگراني چنداني براي رقابت با چنين تيمي داشته باشند. در واقع پاشنه آشيل اصولگرايان در انتخابات‌هاي اخير همانا نقطه قوت آنها بوده است و برخورداري زيادي از مواهب قدرت بدون اينكه نگران از دست دادن آن باشند آنها را در بازي سياست تنبل كرده به‌طوري كه به نظر نمي‌رسد در آينده‌اي نزديك آنها بتوانند با تيم تازه نفسي كه ٨ سال جز نظاره‌گري و تجربه اندوزي كاري در سياست نداشته به رقابت بپردازد. ابتكار عمل اصلاح‌طلبان در خرداد ٩٤ نتيجه محدوديت‌هاي متنوع و متعددي بود كه در طول هشت سال قبل از آن و به خصوص حد فاصل سال‌هاي ٨٨ تا ٩٢ متحمل شدند. اين ابتكار عمل بعد از توفيق آنها در سال ٩٢ البته متوقف نشد بلكه با خلاقيت بيشتر تداوم يافت تا در اسفند سال گذشته بار ديگر به ثمر نشست و از قضا اين‌بار بيش از قبل موجب حيرت همه فعالان و ناظران بازي سياست در ايران به ويژه اصولگرايان شد. استراتژي جديدي كه نيروهاي اصلاح‌طلب به رهبري نخبگان اين جريان و حمايت همه‌جانبه و تعجب‌برانگيز بدنه اجتماعي آن نزديك به ٣ سال پيش آغاز كردند و همچنان نشان داده‌اند كه بر عهد و پيمان نانوشته شان وفادارند با وجود همه توفيق‌هايي كه داشته، نقدهايي را نيز برانگيخته است. چنانچه به اعتقاد برخي اين استراتژي اصلاح‌طلبان به معناي دست شستن آنها از آرمان‌هاي اصلاحات است. اينكه در انتخابات رياست‌جمهوري به فردي غير اصلاح‌طلب راي دهند، در انتخابات مجلس با برخي اصولگرايان ليست مشترك بدهند و در انتخابات خبرگان از ليستي حمايت كنند كه در آن هستند كساني كه كمترين قرابتي با اصلاحات و اهداف آن ندارند و حتي سال‌ها مورد انتقادات جدي اصلاح‌طلبان قرار داشته‌اند، طبق باور آنها به معناي عقب‌نشيني از اصول اصلاحات است. بررسي تبعات و پيامدهاي مثبت و منفي استراتژي اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست‌جمهوري سال ٩٢ و انتخابات مجلس و خبرگان سال ٩٤ از جمله عواملي بود كه به انگيزه ما براي برگزاري ميزگردي در اين مورد تبديل شد. ميزگردي كه «سياست‌نامه» با حضورعباس عبدي، احمد نقيب‌زاده و فاطمه صادقي برگزار كرد علاوه بر پرداختن به اين مساله سعي كرد تا حدودي به آينده نگري اين استراتژي نيز بپردازد. فاطمه صادقي، نويسنده و استاد سابق علوم سياسي دانشگاه تهران بر همين اساس مشروعيت سياسي دولت روحاني را نوعي «مشروعيت اضطراري» مي‌داند كه همواره بيم آن هست كه احساس سرخوردگي نيروهاي حامي اين دولت را تهديد كند. به باور او همين سرخوردگي اجتماعي براي هواداران اصلاحات در سال‌هاي آغازين دهه هشتاد بود كه منجر به روي كار آمدن فردي مثل محمود احمدي‌نژاد شد. احمد نقيب‌زاده، استاد جامعه‌شناسي سياسي دانشگاه تهران با مقايسه انقلاب اسلامي ايران در سال ١٩٧٩ و انقلاب كبير فرانسه در سال ١٧٨٩ معتقد است در هر دوي اين انقلاب‌ها طبقه متوسط نقش تعيين‌كننده‌اي داشته است. او مي‌گويد همچنان كه بعد از انقلاب كبير فرانسه، اين كشور انقلاب‌هاي متعددي را در فواصل مختلف تجربه كرد تا در نهايت به وضعيت تثبيت شده امروزي‌اش رسيد در ايران هم كم و بيش شاهد چنين وضعيتي هستيم. به باور نويسنده كتاب «درآمدي بر جامعه‌شناسي سياسي» در انقلاب ٥٧ طبقه متوسط نقش تعيين‌كننده‌اي داشت كه البته با گذشت بيش از ٣٧ سال هنوز نتوانسته به خواست‌ها و مطالبات خود برسد. نقيب‌زاده معتقد است كه اين طبقه از راه‌هاي مختلف كه مهم‌ترين آن انتخابات است خواست‌هاي خود را پيگيري مي‌كند و تا به تحقق آنها نرسد آرام و قرار نخواهد گرفت. بنا بر تحليل او حضور موثر و متفاوت طبقه متوسط در انتخابات رياست‌جمهوري خرداد ٩٢ و همچنين انتخابات‌هاي مجلس و خبرگان در اسفند ٩٤ را بايد در اين چارچوب فهميد. عباس عبدي، تحليلگر سياسي اما از زاويه‌اي ديگر به نتايج انتخابات اخير پرداخت. او كه در بخشي از اظهارات خود سعي كرد به صورت‌بندي علل شكست اصولگرايان بپردازد، يكي از مهم‌ترين عوامل آن را درك پيشامدرني آنها از مقوله وحدت دانست. متن پيش رو حاصل بحث ١٢٠ دقيقه‌اي صادقي، عبدي و نقيب‌زاده است كه در آخرين روزهاي سال گذشته در دفتر روزنامه «اعتماد» برگزار شد كه به دليل انتشار سالنامه در آن ايام، تصميم گرفتيم انتشار آن را به بعد از تعطيلات نوروز موكول كنيم.
در میزگردی با حضور شمس‌ اردکانی و نرسی قربان مطرح شد:
مقدمه: اگر سنگ بنای قراردادهای جدید نفتی تمرکز بر توسعه میادین مشترک نفت باشد،و سرعتی که همسایه‌ها در برداشت از منابع نفت و گاز دارند،حتما باید پذیرفت ما دیر شروع کردیم.اما می‌گویند،ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.هرچند دیر اقدام کردیم،اما قراردادهایی که در گذشته داشتیم هم دیگر جذابیتی برای سرمایه‌گذاران خارجی نداشت. وقتی در آذر ۹۴ برای اولین بار از قراردادهای جدید نفتی رو نمایی شد،برخلاف انتظار سیل انتقادها شروع شد. دقیقا از همان موقع گروهی بنای ناسازگاری گذاشتند؛از نفی کامل توصیه می‌کردند تا اصلاح مفاد قراردادها.رفت و آمد وزیر نفت به مجلس برای قانع کردن مجلسی‌ها و از طرف دیگر بیانیه‌های مختلف از سوی وزارت نفت در جواب اشکلاتی که رسانه‌ها می‌گرفتند شدت گرفت تا اینکه بالاخره بعد از چندین بار اصلاح،متن مورد قبول نمایندگان افتاد و در ۱۲ تیر سال ۹۶ اولین قرارداد شرکت ملی نفت ایران با توتال امضا شد.اما این تمام ماجرانبود.هنوز هم انتقادها ادامه دارد.برخی‌ها می‌گویند بایداین قرارداد متوقف شود،برخی می‌خواهند آن را اصلح کنند.در نهایت آنکه کمیته عالی نظارت بر قراردادهای نفتی مجلس قرارداد توتال را تایید کرده است. حالا وقت اجراست؛وقت جبران فرصت‌هایی است که از سالها از دست رفته است.فرصت‌هایی که پس از سال‌ها تحریم و عقب افتادگی ایجاد شده و این اتفاق بزرگی در صنعت نفت است. در میزگری که در کافه خبرخبرآنلاین با حضور دکتر علی شمس‌اردکانی رییس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی و صنایع معاون ایران و نرسی قربان استاد دانشگاه و کارشناس شناخته شده حوزه نفت در کافه‌خبر خبرآنلاین برگزار شد، به بررسی ابهام‌های این قرارداد پرداختیم. هر آنچه سبب شد تا انتقادها به این مدل قراردادهای تازه افزایش یابد،محور این میزگرد بود. در ادامه متن این میزگرد را می‌خوانید:
پرویز سروری، حمیدرضا ترقی و محمد مهاجری در میزگرد «ایران» بررسی کردند
مقدمه: اصولگرایان امیدهای فراوانی به انتخابات ریاست جمهوری 96 داشتند؛ از ماه‌ها پیش از انتخابات بنا کرده بودند وارد رقابتی تمام عیار با حسن روحانی شده و رؤیای «تک‌دوره»‌ای کردن ریاست جمهوری او را محقق کنند. تشکیلات عریض و طویل «جمنا»، مجاب کردن مدعیان ریاست جمهوری برای کناره‌گیری، رونمایی از نامزد جدید، بسیج توان رسانه‌ای و ستادی پشت سیدابراهیم رئیسی بخشی از این تلاش‌ها بود؛ به عبارتی «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» اصولگرایی در کار بود تا رئیسی، رئیس جمهوری دوره دوازدهم شود. اما نامزد تحت‌الحمایه اصولگرایان ائتلافی، با اختلافی قریب 9 میلیون رأی قافیه و کاخ ریاست جمهوری را به حسن روحانی واگذار کرد. پرویز سروری دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و عضو شورای مرکزی «جمنا»، حمیدرضا ترقی عضو ارشد حزب مؤتلفه اسلامی و محمد مهاجری از چهره‌های نزدیک به علی لاریجانی و سردبیر پیشین روزنامه کیهان در میزگردی که در روزنامه «ایران» برگزار شد، به این سؤال پاسخ دادند که چرا اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری شکست خوردند؟ در خلال بحث‌ها بود که محمد مهاجری خبر داد محمدباقر قالیباف در یک میتینگ انتخاباتی در حال سخنرانی بود که به وی یادداشتی رسیده مبنی بر اینکه «انصرافانده شده»؛ خبری که پرویز سروری صحت آن را رد و تأکید کرد قالیباف بعد از رایزنی با اصولگرایان خود به این نتیجه رسید که از رقابت‌ها کنار بکشد. مهاجری در این گفت‌وگو ادعای پرویز سروری مبنی بر اخذ تعهد کتبی «جمنا» از رئیسی را رد و به او پیشنهاد داد برای اثبات صحت ادعایش تعهد رئیسی به «جمنا» را منتشر کند. مشروح این میزگرد را در زیر می‌خوانید...
گفت‌وگویی با ها-جون چانگ و نوآم چامسکی درباره برنده‌ها و بازنده‌های جهانی‌سازی
مقدمه: از اواخر دهه ١٩٧٠ به این‌سو، این مارش جهانی‌سازی نولیبرال بوده که اقتصاد و کشورهای بالادستی جهان را به پیش رانده است: فرایندی که تأثیرات و پیامدهایش بر جوامع و معاش مردم عادی، در کنار راه‌اندازی موج فزاینده‌ای از احساسات نخبه‌ستیز و ملی‌گرایانه، در هر گوشه‌وکناری از دنیا نارضایتی‌های عمومی گسترده‌ای به بار آورده است. اما سؤال آنجاست که موتور محرکه جهانی‌سازی دقیقاً چیست و به‌راستی چه کسانی از آن بهره می‌برند؟ آیا جهانی‌سازی و سرمایه‌داری پدیده‌هایی درهم‌تنیده‌اند؟ چگونه می‌توان از عهده مقابله با سطوح روبه‌رشد نابرابری و عدم امنیت گسترده اقتصادی برآمد؟ آیا نیروهای مترقی و رادیکال باید در پشتیبانی از ایده‌هایی چون درآمد پایه همگانی به پا خیزند؟ اینها پرسش‌های بنیادینی است که در گفت‌وگوی زیر با دو متفکر مطرح عصر ما، یعنی نوآم چامسکی، زبان‌شناس و روشنفکر عرصه عمومی و ها-جون چانگ، اقتصاددان و استاد دانشگاه کمبریج، در میان گذاشته شده است.
بررسي شرايط جديد خاورميانه در ميزگردي با حضور «يوسف مولايي» و «كيهان برزگر»:
مقدمه: خاورميانه از ديرباز همواره آبستن تحولات بسيار بوده است. اين منطقه استراتژيک چند سالي است با جولان گروه‌هاي مختلف تروريستي كه به‌تازگی «داعش» نيز به آنها پيوسته است، به صحنه قدرت‌طلبي و بلندپروازي برخي قدرت‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي مانند عربستان سعودی، ترکيه، آمريکا و روسيه تبديل شده تا حدي كه نمي‌توان براي خاورميانه چشم‌انداز روشني ترسيم كرد؛ با شدت‌گرفتن بحران سوريه و به‌وجودآمدن بحران‌هاي منطقه‌اي ديگر مانند بحران قطر، مشخص نيست بازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي براي خاورميانه همواره آشوب‌زده چه سودايی در سر دارند. در اين ميان، برخي تحولات منطقه‌اي مانند توافق هسته‌اي ايران، تغيير سياست خارجي ترکيه، ورود روسيه به اين كارزار، روي‌كارآمدن دونالد ترامپ در آمريكا و همچنين تغيير در ساختار خاندان سعودي، حاکي از تغيير و تحولاتي استراتژيک در منطقه است. به‌همين‌منظور در ميزگردي با حضور «يوسف مولايي»، استاد حقوق بين‌الملل و «كيهان برزگر»، استاد روابط بين‌الملل، به بررسي تحولات اخير پرداخته‌ايم:
اشاره: روزهای پایانی تیرماه یادآور پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران و آغاز دوران جدیدی از حیات جمهوری اسلامی ایران پس از یک دهه جنگ و ناآرامی است. این رویداد تاریخی که نقطه عطف مهمی در تاریخ کشورمان به شمار می‌رود بازتاب‌های متفاوتی یافته و با تفسیرهای بعضاً متناقضی مواجه شده است. امام‌خمینی(ره) که ابتدا از آن با عنوان «جام زهر» یاد کرده بود در روزهای پایانی حیات نورانی خود خطاب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از این واقعه تاریخی به‌عنوان تلخی ای که برایش شیرین است نام می‌برد. چند و چون این رخداد تاریخی از سوی صاحبنظران و تحلیلگران بارها مورد ارزیابی قرار گرفته و نکات بسیاری پیرامون آن گفته و نوشته شده است، با وجود این جا دارد بیش از این‌ها مورد ارزیابی صاحبان رأی و نظرقرار گیرد تا ابعاد بیشتری از آن شناخته شود. از این رو در مناسبت سالگرد پذیرش قطعنامه 598 (27 تیر 1367) برآن شدیم تا موضوع را از زوایای تازه‌ای با حضور دو نفر از تحلیلگران وصاحبنظران حوزه دفاع مقدس، سردار دکتر حسین علایی از فرماندهان ارشد دوران دفاع مقدس و دکتر مجید‌مختاری پژوهشگر واز جمله راویان جنگ تحمیلی به بحث بگذاریم که حاصل این نشست پیش رویتان قرار دارد.
سعيد ليلاز، فاطمه صادقي و عباس سليمي‌نمين در ميزگرد «اعتماد» انتخابات را تحليل مي‌كنند
مقدمه: از همان فرداي ٢٤ خرداد ٩٢ كه نام حسن روحاني به عنوان رييس‌جمهور ايران اعلام شد پيش‌بيني‌ها براي تك‌دوره‌اي بودن يا دو دوره‌اي بودن دولت او نيز در بين تحليلگران و فعالان سياسي و همچنين برخي روشنفكراني كه با دقت بيشتري مسائل سياسي را دنبال مي‌كنند، رونق گرفت. برخي‌ها از همان ابتداي كار روحاني را حتي دشوارتر از كار رييس‌جمهور اصلاحات در دولتش پيش‌بيني مي‌كردند و احتمال تك‌دوره‌اي بودن دولت اعتدال نزد آنها قوت بيشتري داشت. يعني زماني كه هنوز دولت روحاني كار خود را آغاز نكرده بود تا بر مبناي كارنامه‌اش تك‌دوره‌اي يا دو دوره‌اي بودنش را پيش‌بيني كنند. اما صاحبان اين تحليل موانع بر سر راه روحاني را آنقدر بزرگ و متعدد مي‌ديدند كه حتي كارنامه احتمالا موفق او هم نمي‌تواند سرنوشت – از نظر آنها محتوم- تك‌دوره‌اي بودنش را تغيير دهد. اما از آن طرف هم بودند تحليلگراني كه معتقد به توانايي روحاني در استفاده از فرصت چهار ساله پيش رو (٩٢ تا ٩٦) در جهت جلب اعتماد ساير نيروهاي اجتماعي خواهان تغيير كه به هر دليلي در انتخابات سال ٩٢ شركت نكرده بودند. بر مبناي تحليل آنها آراي روحاني در دور دومش حتي از دور پيش هم بالاتر مي‌رود و پايگاه اجتماعي به مراتب قوي‌تري را براي خود رقم خواهد زد. هر چه در اين چهار سال جلوتر آمديم هر دو طرف ماجرا در پيش‌بيني خود مصرتر و در اثبات درستي آن مصمم‌تر مي‌شدند. انصافا هم هر كدام از اين دو جريان تحليل، دلايل و مستندات قابل توجهي ارايه مي‌دادند و با تكيه به آنها بر اثبات نظر اوليه خود اصرار مي‌كردند. نزديك شدن فصل انتخابات هم نتوانست پيش‌بيني‌ها را يكسره كند بلكه حتي بر ابهامات آن افزود. جناح رقيب روحاني هم در اين انتخابات هرچه در چنته خود داشت را رو كرد و حتي در روزهاي آخر توانست بر سر يك كانديداي واحد به وحدت برسد و عذر كانديداي ديگر را بخواهد. اتفاقي كه با شناختي كه از كانديداي انصراف داده وجود داشت بسيار عجيب- اگر نگوييم محال- به نظر مي‌رسيد. اما حتي اين اتفاق هم نتوانست گره از كار فروبسته اصولگرايان در جلب آراي اكثريت جامعه باز كند و شايد بتوان تنها تاثير آن را بالا رفتن انگيزه منتقدان آنها در جامعه براي شركت در انتخابات و راي به رقيب شان يعني حسن روحاني دانست. با انتخاب قاطع حسن روحاني به رياست‌جمهوري بالاخره فصل پيش‌بيني‌ها به پايان رسيد و الان در مرحله‌اي هستيم كه نياز به تحليل اين انتخابات و نتايج برآمده از آن بيش از هر زمان ديگري ضروري است. به همين جهت «سياستنامه» تصميم به برگزاري ميزگردي با محوريت اين موضوع و با حضور سعيد ليلاز، عباس سليمي نمين و فاطمه صادقي گرفت. سعيد ليلاز، تحليلگر سياسي – اقتصادي اصلاح‌طلب در زمره كساني قرار داشت كه از همان اوان روي كار آمدن روحاني در سال ٩٢، دولت او را دو دوره‌اي مي‌دانست و معتقد به بالاتر رفتن آراي او در انتخابات ٩٦ نسبت به دور قبلي آن بود. فاطمه صادقي، نويسنده، مترجم و پژوهشگر اجتماعي اما به عكس ليلاز در شمار تحليلگراني قرار داشت كه احتمال تك‌دوره‌اي بودن روحاني را بيش از دو دوره‌اي بودن آن مي‌دانست. در اين ميزگرد هر دوي اين ديدگاه‌ها با دلايل و مستندات خاص خود روبه‌روي هم نشستند تا نتايج نهايي انتخابات را تحليل كنند. علاوه بر اين عباس سليمي‌نمين تاريخ‌پژوه و تحليلگر سياسي اصولگرا هم از زاويه خود به تحليل اين انتخابات پرداخت. به بيان ديگر ميزگرد پيش رو سعي كرد از ٣ ديدگاه متفاوت انتخابات اخير و نتايج آن را بررسي كند. سليمي‌نمين تحليلگر اصولگرا، ليلاز تحليلگر اصلاح‌طلب و صادقي تحليلگر منتقد هر دو جريان اصلاحات و اصولگرا. البته صادقي در هر دو دوره انتخابات رياست‌جمهوري اخير (٩٢ و ٩٦) شركت كرد و به حسن روحاني راي داد. او در ساير انتخابات‌هاي ديگر هم به ليست اميد (اصلاح‌طلبان) راي داد اما در عين حال ابايي از بيان انتقادات جدي خود نسبت به جريان اصلاحات و اعتدال نداشته و ندارد. صادقي با وجود منظم بودن اما در روز برگزاري اين جلسه در ترافيك شديد شهر گرفتار شد و حدود نيم ساعت با تاخير رسيد كه لاجرم از اواسط بحث به ما پيوست. متن پيش رو حاصل ميزگردي است كه با حضور فاطمه صادقي، عباس سليمي نمين و سعيد ليلاز در دفتر روزنامه اعتماد برگزار شد.
بررسي اشتغال‌زايي از حوزه آي‌تي و استقرار دولت الكترونيك در ميزگرد «شرق» با حضور عباسيان و عليرضايي
اشاره: حمله تروریستی تمام ماجرا نیست، گاهی حملات بدخواهان جنبه سایبری هم به خود می‌گیرد. این است که این روزها حملات متداوم به شبکه دولت دور از انتظار نیست. هرچند به گفته علی عباسیان‌آرانی، مدیرکل دفتر تحقیقات و برنامه‌ریزی مرکز فناوری اطلاعات و امنیت نهاد ریاست‌جمهوری: «شبکه دولت تنها شبکه‌ای است که در چند سال گذشته مورد هک واقع نشده است. تهدید شده و حتی مورد حمله قرار گرفته، اما خوشبختانه تابه‌حال هک نشده است. تقریبا تنها شبکه‌ای است که می‌توانیم بگوییم گزارشی از هک‌شدنش تا‌به‌حال داده نشده است». او تأکید می‌کند در روز، حتی بیش از‌ هزار حمله به شبکه دولت صورت گرفته، اما این حملات به کل ناموفق بوده. احسان علیرضایی، کارشناس دفتر تحقیقات و برنامه‌ریزی مرکز فناوری اطلاعات و امنیت نهاد ریاست‌جمهوری نیز در این میزگرد با اشاره به حملاتی که به دانشگاه‌ها صورت گرفته می‌گوید: «در دانشگاه تیم امنیتی داریم که متوجه شدند از کشور عربستان هر روز تعداد بالایی Bot به ایران حمله می‌کنند و دانشگاه را مورد هجمه قرار داده‌اند. ویروس‌های مختلفی، از جمله ویروس FLAME در این حملات بوده‌اند و تنها جایی که از آن هیچ اطلاعاتی به بیرون درز نکرده، همین شبکه دولت است». هرچند بنا بود این میزگرد حول محور اشتغال‌زایی در حوزه آی‌تی و آی‌سی‌تی انجام گیرد، اما به محورهای دیگری هم کشید. این دو کارشناس در میزگردی که با این محور برگزار شده بود، از بستر اشتغال‌زایی این حوزه خبر دادند. به گفته عباسیان، درحالی‌که رسته‌های کشاورزی و صنعت، با توجه به وضعیت آب‌وهوایی و رکود حاکم بر کشور، کشش ایجاد اشتغال بیشتر را ندارند، اما آینده اشتغال در ایران این است که بیش از ٥٠ درصد باید به سمت خدمات، به‌ویژه خدمات آی‌تی حرکت کنیم؛ چراکه این بخش ظرفیت بالایی برای اشتغال‌زایی در کشور دارد. به گفته علیرضایی «ICT تأثیر زیادی بر رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی دارد؛ درحالی‌که مخارج ICT در تولید ناخالص ملی در ایران نزدیک به ٢,٥ است. آمارها نشان می‌دهد در چند سال گذشته که تمام بخش‌های کشور با رکود مواجه بودند، در بخش ICT بیشترین افزایش اشتغال و رشد را داشته‌ایم. رشدهایی چندبرابر صنعت و کشاورزی». این کارشناس تأکید می‌کند: «حدود ٤٠ میلیارد یورو سهم بازار آی‌تی ایران است که معادل حدود ١٧٠ هزار‌ میلیارد تومان و شاید هم بیشتر است. سالانه تعداد زیادی فارغ‌التحصیل حوزه آی‌تی و فناوری اطلاعات داریم. درحال‌حاضر هم، بین ٣.٥ تا چهار درصد افراد شاغل، در بازار آی‌تی مشغول هستند. این در حالی است که صادرات نفت‌مان ٣٠، ٤٠‌ میلیارد دلار است؛ بنابراین می‌توان گفت، کل کشور با آنچه در آی‌تی ایجاد می‌شود، می‌تواند اداره شود».
دکتر حسین مصباحیان و دکتر سیاوش صفاری در میزگرد «ایران» بررسی کردند
مقدمه: در آستانه چهلمین سالروز یادمان علی شریعتی، با محوریت این بحث که «او برای امروز ما چه حرفی دارد؟» پای صحبت دو تن از شریعتی‌پژوهان نشسته‌ایم. دو پژوهشگر از دو نسل و از زاویه‌های متفاوت، راه شریعتی را در «پروژه رهایی‌بخشی» و «دغدغه‌های معرفتی‌اش» مورد بحث قرار دادند. دکتر حسین مصباحیان، دانش‌آموخته فلسفه و استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران است که آثار او عمدتاً در حوزه فلسفه معاصر غرب، معنای زندگی و شریعتی‌‌شناسی سامان یافته است. مصباحیان دوره دکتری فلسفه را با نوشتن رساله‌ای به راهنمایی دیتر میسگلد در دانشگاه تورنتو گذراند و سال‌ها است با مقالات مختلفی درباره راه شریعتی کوشیده است تا پیشنهادهای بومی را در حوزه اندیشه واکاوی و جست‌وجو کند. دکتر سیاوش صفاری، استادیار دانشگاه ملی‌ سئول و دانش‌آموخته دکتری علوم‌سیاسی از دانشگاه آلبرتا است. او از جست‌وجوگران طرح شریعتی به شمار می‌‌رود. خود می‌گوید نه هوادار شریعتی که پژوهشگری بی‌طرف است. صفاری در عین حال که بر پیشنهادهای نظری شریعتی تأکید دارد و درصدد تبیین و برساخت آنها است، منتقدی صریح است که بی‌هیچ اغماضی نقدش را عنوان می‌کند. آنچه در ارتباط با شریعتی در این بحث در نظر داشته‌ایم، نگاهی مصداقی و خُرد بر مباحثی است که به طور واضح برای امروز ما حائز اهمیت است.
میزگرد «ایران» با حضور دکتر هادی خانیکی و دکتر احسان شریعتی
مقدمه: چهلمین سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی بهانه‌ای شد تا کارآمدی گفتمان فکری او برای امروز ما را به چند و چون گذاریم. از این رو، برآن شدیم تا در میزگردی با حضور دکتر هادی خانیکی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی که در مورد شریعتی و افکار او دارای دیدگاه‌های قابل تأملی است و دکتر احسان شریعتی، فرزند ارشد دکتر شریعتی، دو پرسش محوری را به تأمل گذاریم اینکه بحران‌های معرفتی جامعه امروز ما چیست؟ و آیا گفتمان شریعتی برای برون رفت از این بحران‌ها راهگشا است؟ آنچه در ادامه می‌آید ماحصل این نشست است که می‌خوانید:
بررسي وضعيت نهادهاي مدني ايران در ميزگرد عباس كاظمي، هادي كاشاني و مينو مرتاضي
مقدمه: ميزگرد بررسي وضعيت جامعه مدني در ايران با پرسش‌هايی کليدي همراه است. بررسي و تحليل سير تطور تاريخي نهادهاي مدني در ايران و اينکه نسبت جامعه مدني و اصلاح‌طلبي چيست و همچنین آسيب‌شناسي جامعه مدني از منظر کنشگران و تحليلگران ارزيابي و راهکارهاي برون‌رفت از وضعيت کنوني بررسی شده است. حاضران در نشست رويکردها و تعاريف متفاوتي از جامعه مدني دارند. از عباس كاظمي، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه که جامعه مدني ايران را بيش از مدني، سياسي دانسته و تأكيد دارد که جامعه ايراني نه مردم‌بنياد، بلکه دولت‌بنياد است تا مينو مرتاضي، فعال مدني و كنشگر حوزه زنان که تأكيد دارد «يکي از نقدها و ضعف‌هاي پيش‌رو اين است که ما جامعه مدني‌مان را از دل تاريخ و سنت خودمان استخراج نكرده‌ايم».در‌اين‌حال هادي كاشاني، فعال مدني در حوزه محيط زيست و مديريت شهري، نيز تأكيد دارد «آگاهي‌ عمومي در جامعه امروز نسبت به پديده محيط زيست بيشتر شده؛ اما حالا ديگر بحث آموزش و آگاه‌سازي نيست، بحث مدلي است كه بايد به اين فكر كند که هر نهاد مدني چگونه مي‌تواند اثرگذاري خود را حفظ كرده و باقي نهادها را با خود همسو كند. در واقع ما با چالش عصر جديد فعالان و نهادهاي مدني مواجهيم». او همچنين تأكيد دارد که «رفتارهاي نهادهاي مدني كمي پخته‌تر شده و هيجانات كمتري دارد؛ اما از نظر ساختاري متأسفانه معايب زيادي دارد».در بخش پايان‌بندي ميزگرد نيز کاظمي خطاب به اصلاح‌طلبان مي‌گويد: «اصلاح‌طلبان بايد بدانند كه برخلاف اصولگرايان كه به منابع قدرت ( بخش سنتي، بخش مالي و بخش سياسي) دسترسي دارند، تنها مي‌توانند به مردم و جامعه مدني اتكا كنند».مرتاضي نيز از نگاهي موسمي اصلاح‌طلبان به جامعه مدني گله دارد؛ اينکه در بزنگاه انتخاباتي سراغ آنها بياييم و در گام بعدي آنها را به فراموشي بسپاريم.
مناظره عباس سلیمی‌نمین و آذر منصوری درباره نتیجه انتخابات ریاست جمهوری
مقدمه: عباس سلیمی‌نمین از چهره‌های رسانه‌ای اصولگرایان و آذر منصوری عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت پیش از انتخابات در میزگردی آرایش سیاسی کشور در آستانه انتخابات را بررسی کردند. بعد از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری از دو چهره سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب دعوت کردیم تا در میزگردی دیگر نتیجه رقابت داغ دو گفتمان را بررسی کنند. میزگردی که تبدیل به مناظره شد. تلاش ما برای بررسی عمیق‌تر دلایل ناکامی اصولگرایان به جایی نرسید چه سایه فضای مناظره‌های انتخاباتی و رقابت‌های فراخوان‌های انتخاباتی همچنان بر سر این میزگرد سنگینی کرد. سلیمی‌نمین عمده‌ترین دلیل ناکامی اصولگرایان را دوقطبی کردن انتخابات از سوی آقای روحانی و فراخوان انتخاباتی او دانست اما منصوری بر خلاف وی دو قطبی شدن انتخابات را حاصل فضای رقابتی انتخابات دانست و تأکید کرد که سهم اصولگرایان بخصوص با تقسیم بندی جامعه در ایجاد چنین فضایی فراوان بوده است. سلیمی‌نمین به مخالفت دولت برای پخش مستقیم مناظره‌ها استناد کرد‌، در حالی که همزمان با پخش این خبر، روحانی که در شیراز حضور داشت، مخالف صریح خود با این تصمیم را اعلام کرد.مشروح این میزگرد را در ادامه می‌خوانید.
قبلی۲بعدی