تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۱  ، 
کد خبر : ۳۰۲۳۵۷
مناظره عباس سلیمی‌نمین و آذر منصوری درباره نتیجه انتخابات ریاست جمهوری

چه کسی انتخابات را دوقطبی کرد

مقدمه: عباس سلیمی‌نمین از چهره‌های رسانه‌ای اصولگرایان و آذر منصوری عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت پیش از انتخابات در میزگردی آرایش سیاسی کشور در آستانه انتخابات را بررسی کردند. بعد از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری از دو چهره سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب دعوت کردیم تا در میزگردی دیگر نتیجه رقابت داغ دو گفتمان را بررسی کنند. میزگردی که تبدیل به مناظره شد. تلاش ما برای بررسی عمیق‌تر دلایل ناکامی اصولگرایان به جایی نرسید چه سایه فضای مناظره‌های انتخاباتی و رقابت‌های فراخوان‌های انتخاباتی همچنان بر سر این میزگرد سنگینی کرد. سلیمی‌نمین عمده‌ترین دلیل ناکامی اصولگرایان را دوقطبی کردن انتخابات از سوی آقای روحانی و فراخوان انتخاباتی او دانست اما منصوری بر خلاف وی دو قطبی شدن انتخابات را حاصل فضای رقابتی انتخابات دانست و تأکید کرد که سهم اصولگرایان بخصوص با تقسیم بندی جامعه در ایجاد چنین فضایی فراوان بوده است. سلیمی‌نمین به مخالفت دولت برای پخش مستقیم مناظره‌ها استناد کرد‌، در حالی که همزمان با پخش این خبر، روحانی که در شیراز حضور داشت، مخالف صریح خود با این تصمیم را اعلام کرد.مشروح این میزگرد را در ادامه می‌خوانید.
پایگاه بصیرت / مرتضی گلپور
(روزنامه ايران - 1396/03/09 - شماره 6508 - صفحه 12)

* در این انتخابات نیز همچون انتخابات گذشته رقابت را به رقیب خود واگذار کردند؟

** سلیمی‌نمین: مشارکت چشمگیر ملت، نشان از این باور آنان دارد که می‌توانند در تعیین سرنوشت خود تأثیر بگذارند. آنچه بعد از انتخابات باید دنبال کرد، تبدیل این مشارکت به رشد بیشتر است. زیرا در انتخابات هم عوامل رشد دهنده وجود داشت و هم عوامل ضد رشد. به تعبیر رساتر، در انتخابات نشانه‌هایی دیده شد که برخی تلاش کردند فضای انتخابات را احساسی کنند، درکنار آن، عواملی هم برای عمیق‌تر کردن انتخاب مردم وجود داشت. هرچند سازوکارهای انتخاباتی فرصت لازم برای اشراف مردم به همه مسائل جامعه را فراهم نمی‌کند.

بویژه مناظره‌ها، ضمن اینکه می‌تواند بخشی از این نیاز را جبران کند، می‌تواند اطلاعات غلطی را به جامعه بدهد که بسیار نامناسب است، اطلاعاتی که جامعه را به این استنباط می‌رساند که همه بد هستند و من در انتخاب بین بد و بدتر، به بد رأی می‌دهم. این انتخاب بین بد و بدتر، تصور خوبی نبود که ما به بخشی از جامعه منتقل کردیم. همه نامزدها در شکل‌گیری چنین ذهنیتی نقش داشتند. ما در انتخابات بین خوب و خوب‌تر انتخاب می‌کنیم؛ خوب، نه به این معنی که ضعفی نیست، به این معنی که معدل امتیازات منفی و مثبت‌نامزد مورد نظر مثبت است. این ذهنیت که همه کسانی که در جامعه کار می‌کنند بد هستند و ما برای جلوگیری از حاکم نشدن بدترها به بد رأی بدهیم، هم با واقعیت‌ها نمی‌خواند و هم ظلمی به افرادی است که دلسوزانه کار کردند.

* شما معتقدید که مردم آگاهی کامل نداشتند، اما رصد فضای مجازی به ما می‌گوید که مردم در جریان امور هستند. وجود 40 میلیون کاربر «تلگرام» یعنی حتی روستاییان نیز امروز به اطلاعات دسترسی دارند و این یعنی شناخت مردم از نامزدها و عملکرد آنان موقوف به زمان انتخابات نیست.

** سلیمی‌نمین: حرف من این است که در همین فضای مجازی، افرادی هستند که می‌گویند ما به روحانی اعتقاد نداریم، اما اگر رأی ندهیم، یک نامزد بدتر روی کار می‌آید. بحث من ناظر بر موضوع دیگری است. می‌گویم حال که از فضای انتخابات فاصله گرفتیم، آرامش بیشتری حاکم است و درعین حال هنوز تشنگی مردم به دانستن کاهش پیدا نکرده، یک گام مکمل برداریم. درست است که رأی به‌عنوان ابزار کنترلی و نظارتی مردم از دستشان خارج شده، اما حتی حالا نیز می‌توان با بررسی بیشتر آنچه در مناظره‌ها و سخنرانی‌ها گفته شد، به یک آگاهی عمیق‌تر دست یافت.

* آیا مطابق گفته‌های آقای سلیمی‌نمین، دلیل رأی دادن مردم اطلاعات غلط یا نگرانی‌هایی بود که برخی نامزدها ایجاد می‌کردند، یا مردم براساس شناخت و آگاهی رأی دادند؟

** منصوری: معتقدم هر دو عامل باعث شد که چنین نتیجه‌ای برای انتخابات رقم بخورد. نمی‌توانیم بگوییم که مردم بین بد و بدتر انتخاب کرده‌اند. زیرا ممکن است مطلوب من نوعی، با نامزدهایی که مطرح شده‌اند فاصله داشته باشد، اما هنگام انتخابات بررسی می‌کنم که برنامه، دیدگاه یا پیشینه کدام نامزد به مطلوب من نزدیک‌تر است. بنابراین انتخابات فرصتی است که دیدگاه‌های مختلف مطرح می‌شود، ضمن اینکه در این بین فرصت دخالت مردم در تعیین سرنوشت‌شان دوباره به آنان یادآوری شود تا در صحنه بیایند. من نگران میزان مشارکت مردم بودم که آیا این مشارکت به 60 درصد خواهد رسید؟ خوشبختانه مردم به صحنه آمدند و این برای نظام، کشور و منافع ملی یک ظرفیت محسوب می‌شود که مردم نسبت به سرنوشت خود و کشور بی‌تفاوت نبودند. هرچند تعدادی از مردم پشت حوزه‌های اخذ رأی ماندند، اما مشارکتی که در این انتخابات رقم خورد، یک گام مهم در جهت تقویت دموکراسی محسوب می‌شود.

همه تأکید داریم که رویکردهای نامزدها نه سلبی، بلکه باید ایجابی باشد و هر نامزد برنامه‌های خود را تشریح کند، اما درعین حال در همه رقابت‌های انتخاباتی، حتی در جوامع دیگر هم سرانجام این رویکرد سلبی است که غلبه می‌یابد و اتفاقاً از دل این رویکرد سلبی است که دو قطبی شکل می‌گیرد که دوقطبی نیز به نوبه خود در افزایش مشارکت مردم اثر مستقیم دارد. با توجه به گردش آزادانه اطلاعات در 4 سال گذشته، مردم آگاهی خوبی کسب کرده بودند که این امر به انتخاب آنان کمک کرد. ظرفیت اطلاع‌رسانی و گردش آزادانه اطلاعات حتی باعث شد مردم دور افتاده‌ترین روستاها نیز انتخابات را تحلیل کنند، گزینه‌ها را برابر هم بگذارند و سپس انتخاب بکنند.

در این میان هر دو جریان سیاسی کشور نیز کاملاً آزاد بودند و این فرصت را داشتند که دیدگاه‌های خود را مطرح کنند و آن را در معرض انتخاب مردم بگذارند. به هر حال انتخابات یک کارزار است و این کارزار رقابتی است. هر فراخوانی که بتواند موفق‌تر عمل بکند، به تقویت این رقابت هم کمک کرده است. در این انتخابات دو رویکرد مشخص برای اداره کشور مطرح شد. آنچه اکنون مهم است، نحوه پیگیری مطالبات و نظارت مردم بر عملکرد دولت منتخب است که البته تا زمانی که احزاب مؤثر نداشته باشیم، این اتفاق نخواهد افتاد. به عبارت دیگر اگر دنبال این هستیم که ظرفیت‌هایی برای مطالبه گری مستقیم وجود داشته باشد تا بعد از 4 سال بگوید که نامزد مورد حمایت چه کرده است، این ظرفیتی است که تنها از عهده احزاب بر می‌آید.

* اصولگرایان همچون دوره‌های گذشته، دیر وارد عرصه انتخابات شدند و همین باعث شد که نتوانند بخوبی برنامه‌های خود را برای مردم تشریح کنند. ضمن اینکه مناظره‌ها فرصت کافی برای نامزدها برای معرفی برنامه‌ها نمی‌گذاشت، اما فکر نمی‌کنید که سازوکارهای فعالیت سیاسی و انتخاباتی اصولگرایان نیز ایرادهای اساسی دارد؟

** سلیمی‌نمین: قطعاً در این زمینه ایراداتی هست. به‌عنوان مثال ساختارهای انتخاباتی فعلی فرصت لازم را فراهم نمی‌کند که رقابت‌ها برنامه محور باشد. مثلاً در مناظره‌ها، مگر می‌شود در 4 دقیقه برنامه اقتصادی ارائه داد؟ در این فرصت‌ها فقط می‌توان حرف‌های کلی را مطرح کرد. اما برخلاف سرکار خانم، آنچه می‌تواند انتخابات را در مسیر عمق بخشی حداکثری اطلاعات مردم قرار بدهد، رقابتی شدن است، نه دو قطبی شدن. دو قطبی شدن یک امتیاز نیست، بلکه یک انحراف برای انتخابات است. نظام سیاسی ما تلاشی جدی کرد که انتخابات این دوره دو قطبی نشود. رهبری واقعاً هزینه داد و این هزینه چشمگیر بود برای اینکه آقای احمدی‌نژاد به صحنه نیاید. زیرا دوقطبی شدن باعث ایجاد تنفر، عداوت و کینه می‌شود. وقتی فضای انتخابات فضای کینه و نفرت شد، کسی حرفی نمی‌شنود یا در مطالب رد و بدل شده تأمل نمی‌کند، زیرا رویکرد افراد نسبت به یک طرف نفرت و نسبت به طرف دیگر شیدایی خواهد بود.

* فکر می‌کنید بیشتر چه جریان یا نامزدهایی به این امر دامن زدند؟

** سلیمی‌نمین: متأسفانه قرائن فراوانی وجود دارد که آقای روحانی این کار را کرد. آقای روحانی با احساس اینکه شرایط خوب نیست یا براساس نظرسنجی‌های ابتدایی، انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد، به سمت دو قطبی‌سازی رفت.

* در مناظره اول آقای رئیسی وارد چالش نشد، اما آقای قالیباف این امر را کلید زد. در مناظره دوم هم سخنان آقای قالیباف قابل قبول نبود و آن را می‌توان نقطه آغاز دوقطبی‌سازی دانست.

** سلیمی‌نمین: مسائلی که آقای قالیباف مطرح کرد، از جمله اینکه سرمایه‌های ملت بیشتر در انحصار عــده‌ای خاصــی اســت، جامعــه را دو قطبی نمی‌کند. دو قطبی‌سازی کارهایی بود که آقای روحانی نه در چارچوب مناظرات که در خارج از مناظرات انجام داد. آن مطالب بود که جامعه را به شکل‌گیری عداوت می‌کشاند که متأسفانه آقای روحانی بعد از پیروزی نیز دارد همین شیوه را ادامه می‌دهد. تلاش آقای روحانی برای قطبی‌سازی ناشی از نگرانی بود که از میزان رأی خود داشت. اساساً دو قطبی‌سازی برای این صورت می‌گیرد تا بتوانید عده‌ای را کاملاً با خود همراه کنید و عده‌ای را متنفر و در نتیجه فضا کاملاً احساسی می‌شود. وقتی فضا احساسی شد، کسانی که می‌توانند فضای مجازی یا بحث‌های احساسی را هدایت و جریان‌سازی کنند برنده خواهند بود.

دولت احساس می‌کرد که فضای مجازی را در اختیار دارد و اساساً اعلام بی‌نیازی دولت نسبت به رسانه ملی جز این نبود. ببینید! قبل از مناظره‌ها و حتی پس از آن، دولت یک چالش جدی با رسانه ملی داشت. این چالش به صورت آشکار در اظهارات آقای روحانی دیده می‌شد. در مشهد ایشان اتهامی زد که اگر من جای مدیر رسانه ملی بودم شکایت می‌کردم تا آقای روحانی ثابت کند که یک باند بر رسانه ملی حاکم است. چرا این موضع‌گیری صورت گرفت؟ زیرا آقای روحانی با رسانه ملی نمی‌توانست جامعه را دوقطبی کند، بلکه خارج از رسانه ملی می‌توانست این امر را مدیریت کند. رسانه ملی بحث مناظرات زنده را مطرح کرد، اما دولت با مناظره‌های زنده مخالفت کرد.

* دولت کجا با مناظره‌های زنده مخالفت کرد؟

** سلیمی‌نمین: نماینده دولت در دو نهاد رسمی که مذاکرات آن کاملاً مکتوب است و می‌شود تحقیق کرد؛ یعنی یکی در شورای امنیت کشور که وزیر کشور نماینده دولت است و دیگری در کمیسیون تبلیغات، اعلام کرد که مناظره زنده خلاف امنیت است، لذا باید غیر زنده باشد.

* نقطه قوت آقای روحانی چه در سال 92 و چه در انتخابات امسال، مناظره‌ها بود، بنابراین ضرورتی نداشت که دولت با زنده بودن مناظره‌ها مخالفت کند.

** سلیمی‌نمین: تفاوت مناظره‌های سال 92 با 96 در این بود که دولت در مناظره‌های امسال باید پاسخگو می‌بود، اما چون دولت نسبت به پاسخگویی نگرانی داشت و می‌دید که کارهایی ماندن «گازانبر» به نفعش نیست، لذا از مناظره‌های زنده استقبال نمی‌کرد. زمانی که رسانه ملی بیانیه داد، اصلاً آقای احمدی‌نژاد ردصلاحیت شده بود که نشان می‌دهد این تصمیم هم قبل از ردصلاحیت احمدی‌نژاد اتخاذ نشده بود. نهادی که با این قضیه مقابله کرد، یک نهاد ملی است. صدا و سیما به‌عنوان یک نهاد ملی بیانیه داد که دولت چنین خواسته‌ای دارد؛ مردم! نظر خود را بگویید.

بیانیه صدا و سیما یک ساعت بعد از جلسه کمیسیون تبلیغات صادر شد. بعد که فضای عمومی شکل گرفت و همه سلایق گفتند که مناظره زنده مطلوب است و می‌تواند نقش ملت را در تشخیص پررنگ کند، دولت اعلام کرد که ما از اول طرفدار مناظره زنده بودیم. اما این ادعا خلاف واقع بود. من می‌خواهم نتیجه دیگری بگیرم. دومین موضوعی که سبب شد دولت از رسانه ملی بشدت دلگیر شود، اصرار رسانه ملی بر این بود که مناظره‌ها در سه هفته پیاپی باشد، اما دولت اصرار داشت که مناظره‌ها در سه روز پیاپی باشد تا به روز منع تبلیغات منتهی شود. این هم از اموری است که کاملاً قابل تحقیق است. دولت اعلام کرد که اگر این طرح ما را نپذیرید، در قرعه کشی شرکت نمی‌کنیم.

* اینها اطلاعاتی است که شما از آقای علی عسگری گرفتید؟ زیرا چنین چیزی در رسانه‌ها نیامده است.

** سلیمی‌نمین: اینها قابل بررسی است. تا 10 دقیقه قبل از زمانی که نمایندگان نامزدها برای قرعه کشی آمده بودند، دولت اعلام می‌کرد که در مناظره‌ها شرکت نمی‌کند، الا اینکه در سه روز پیاپی باشد. می‌شود مطالعه کرد که چرا دولت چنین اصراری داشت و بعد دلخوری‌هایی از صدا و سیما یافت که بعدها در قالب سخنان تند علیه رسانه ملی بیان شد. درحالی که همه قبول دارند که نقش رسانه ملی در این زمینه بسیار خوب بود و حتی امتیازاتی به دولت داد که به سایر نامزدها داده نشد. گذشته از این، امروز با مروری بر مناظره‌ها، می‌توانیم بررسی کنیم که کدام حرف نامزدها خوب بوده و کدام خوب نبوده است.

آنچه در مناظره‌ها صورت گرفت را می‌توان مبنای رشد و آگاهی قرار داد. دولت برخلاف آنچه که ادعا می‌کند، مایل بود رسانه ملی کنار برود و فضای مجازی پررنگ بشود. زیرا برخلاف رسانه ملی، در فضای مجازی می‌توان مطالب و داده‌هایی را بدون منبع منتشر کرد که قابل پیگیری هم نباشد. در سیاست‌هایی که دولت با هدف کنار راندن رسانه ملی و جایگزین فضای مجازی به جای آن دنبال می‌کرد، نمی‌توان تردیدی کرد. در نهایت هم رسانه ملی را بمباران کردند، در حالی که رسانه ملی مستحق بمباران نبود. آیا رسانه ملی با این کارنامه، مستحق سخنان ایشان در مشهد بود؟ قطعاً نبود، اما چرا رسانه ملی اینقدر مورد بی‌مهری رئیس جمهوری قرار می‌گیرد؟ برای اینکه مرجعیت این سازمان به‌عنوان یک نهاد ملی از بین برود تا نهادهای غیررسمی جایگزین آن شوند و این نهادهای غیررسمی در انتخابات فضاسازی کنند.

* خانم منصوری! آقای سلیمی‌نمین معتقد است که فراخوان انتخاباتی آقای روحانی انتخابات را قطبی کرد. آقای روحانی در همین راستا تلاش کرد صدا و سیما را کنار بگذارد و روی فضای مجازی تمرکز کند. آیا شما نیز دولت را آغازکننده شکل‌گیری دوقطبی دیدید و اساساً آیا صدا و سیما بی‌طرف بود؟

** منصوری: ابتدا تأکید کنم که با پایان انتخابات، باید به این فکر کنیم که جریان‌های سیاسی چگونه با مفاهمه و گفت‌و‌گو می‌توانند مشکلات کشور را حل کنند. نکته دیگر اینکه جریان‌های پیروز یا شکست خورده، فرصت دارند خود را ارزیابی کرده و نقاط قوت و ضعف خود را پیدا کنند تا در کارزار بعدی بتوانند رأی بیشتری جذب کنند. اما گذشته از این، ما از ابتدا کاملاً مدافع مناظره‌های زنده و پخش مستقیم آن از تلویزیون بودیم. تلقی من این است که خود آقای روحانی هم مدافع مناظره‌های زنده بود، زیرا مناظره‌ها کمک می‌کند که رقابت جدی‌تر شود. از سوی دیگر، برنامه دولت امتداد برنامه‌های قبلی بود. دولت گفت که در 4 سال گذشته این اقدامات را انجام داده‌ام و در 4 سال پیش رو نیز تلاش دارم این برنامه‌ها را تداوم بخشم، طبیعتاً مشکلاتی وجود دارد که قصد دارم در ادامه حضور خود این مشکلات را برطرف کنم.

برنامه جدیدی نبود که دولت بخواهد ارائه کند، مردم هم به امتداد همین برنامه‌ها رأی دادند. در این شرایط، جریان رقیب باید می‌گفت که برنامه او برای اداره کشور چیست؟ اگر می‌خواهد یارانه را به 250 هزار تومان افزایش دهد، این کار با کدام فرمول و معادله علمی و اقتصادی و بر مبنای کدام علم اقتصاد و ظرفیت‌های موجود صورت خواهد گرفت؟ از سوی دیگر، معتقدم یا نباید دنبال افزایش مشارکت و رقابت باشیم، یا وقتی رقابت شدید می‌شود، خود به خود انتخابات به سمت دو قطبی شدن پیش می‌رود. ممکن است این دو قطبی خودخواسته هم نباشد، اما در فرایند تلاش‌های فراخوان‌های انتخاباتی اتفاق می‌افتد. اینکه ما بگوییم آقای روحانی فکر می‌کرده وضع آرای او خوب نبود و به همین دلیل این اقدامات را کرد، صحیح نیست. زیرا قاعدتاً هر جریان سیاسی مدام نظرسنجی می‌کند و براساس نتایج آنها برنامه‌ریزی می‌کند تا بتواند رأی بیشتری را جلب کند. اتفاقاً این آقای قالیباف بود که در نخستین مناظره به شکل‌گیری دوقطبی دامن زد.

آقای قالیباف به جای اینکه برنامه خود را ارائه دهد، انگشت اتهام را به سمت روحانی نشانه گرفت. در چنین فضایی قطعاً طرف مقابل هم پاسخ می‌دهد که این امر در نهایت تأثیر احساسی بر افکار عمومی خواهد داشت. هیچ کدام اینها اجتناب پذیر نیست و درهمه دنیا وقتی مناظره‌ها شکل می‌گیرد، فراخوان‌های انتخاباتی تقویت می‌شوند. چنانکه فراخوان آقای رئیسی نیز بعد از مناظره‌ها تقویت شد. اما درباره صدا و سیما معتقدم این رسانه در 4 سال گذشته بی‌طرفانه عمل نکرده است، در حالی که بهتر از این می‌توانست عملکرد دولت روحانی را به اطلاع مردم برساند. یک نقد جدی دیگر به این رسانه، نقض بی‌طرفی در پوشش اخبار نامزدها بود. صدا و سیما خبر همایش آقای رئیسی را زیرنویس کرد. می‌توان بررسی کرد که چه زمانی به اخبار مربوط به فراخوان آقای رئیسی اختصاص داده شد و چه زمانی به آقای روحانی اختصاص داده شد.

علت اصلی اشتیاق وافر مردم به شبکه‌های اجتماعی این است که صدا و سیما بی‌طرفی لازم را رعایت نمی‌کند. همان طور که در این انتخابات نهادهای دیگری که نباید در انتخابات دخالت و جانبداری می‌کردند، از فراخوان یکی از نامزدها حمایت کردند. در هر صورت، معتقدم اکنون با پایان رقابت‌های انتخاباتی، باید به سمت مفاهمه و گفت‌و‌گو حرکت کنیم. همه جریان‌های سیاسی باید فکر کنند که چطور می‌توانند مشکلات امروز کشور را حل کنند. ضمن اینکه ما به‌عنوان جریان پیروز در انتخابات باید از این پیروزی صیانت کنیم و آقای روحانی باید تلاش کند وعده‌های داده شده به مردم را محقق کند تا امیدی که مردم به دولت بسته‌اند، به ناامیدی تبدیل نشود.

* مقداری رو به آینده باشیم. آقای سلیمی‌نمین! آرای اصولگرایان در سال 92 نیز همین مقدار و شاید اندکی کمتر بود، در سال 96 هم این جریان همین میزان رأی را کسب کرد. مضافاً اینکه در فاصله 92 تا 96 انتخابات مجلس هم بود که در تهران فهرست امید رأی آورد، در انتخابات شوراها هم این امر تکرار شد. گذشته از عواملی که باعث شکست اصولگرایان شد، فکر می‌کنید به لحاظ درونی و تشکیلاتی این جریان چه مشکلات و نقص‌هایی دارد؟ اساساً چه نقدهایی به گفتمان اصولگرایی وارد می‌دانید؟

** سلیمی‌نمین: قطعاً اصولگرایان نیز مانند اصلاح‌طلبان ضعف‌هایی دارند که باید آن را برطرف کنند. اما ابتدا می‌خواهم بحث خانم منصوری را تکمیل کنم. من به صورت مستند گفتم که رئیس جمهوری موافق پخش مستقیم مناظره‌ها نبود، سرکار خانم می‌گویند من فکر می‌کنم رئیس جمهوری مایل به پخش مستقیم بود. درحالی که نمایندگان دولت در دو نهاد رسمی، بحثی را مطرح کردند که مناظره‌ها زنده نباشد. از سوی دیگر، ما هم می‌گوییم که رقابت خوب است و باید پرشور هم باشد، اما رقابت با دوقطبی کردن یعنی ایجاد تنفر در جامعه، همخوانی ندارد. من می‌توانم کدهای متعددی بیاورم که آقای روحانی عامدانه در جامعه تنفر ایجاد می‌کرد. اصرار دارید که آقای قالیباف برای نخستین‌بار این کار را کرد، اما این طور نیست. اینکه بگویید منابع کشور در دست 4 درصد جمعیت است، این به معنای دوقطبی کردن نیست. این واقعیت اقتصادی جامعه است.

* یعنی انتقاد روحانی از نهادهای حاکمیتی انتخابات را دو قطبی کرد؟

** سلیمی‌نمین: منظور من این نیست. می‌توان از نهادهای حاکمیتی هم انتقاد کرد، چنانکه سرکار خانم گفتند که برخی نهادها در انتخابات نقش داشتند. اما ایجاد تنفر در برخی واژه‌های آقای روحانی موج می‌زد. وقتی من علیه طرف مقابل صحبت کردم، در او ایجاد تنفر می‌کنم و بعد او هم وقتی وارد این میدان می‌شود، در طرفداران خود نسبت به من ایجاد تنفر می‌کند. مضافاً اینکه هدف آقای روحانی از دو قطبی کردن جامعه ایجاد شناخت نیست، ایجاد فضای احساسی است و این امر علیه مصالح ملت است. به‌عنوان مثال، ممکن است بگویم سلیقه روزنامه ایران را نمی‌پسندم و نسبت به عملکرد آن انتقاد دارم، اما وقتی می‌گویم یک باند بر روزنامه ایران حاکم است، این یک اتهام بزرگ است.

درست است که یک جریان فکری بر صدا و سیما حاکم است که ممکن است آن را نپسندیم یا حتی آن را علیه جامعه بدانیم. اما بیان واژه «باند» بحث دیگری است و تنفر و تقابل ایجاد می‌کند. درحالی که همه نمایندگان نامزدها عملکرد صدا و سیما را در مناظره تأیید کردند. سرکار خانم می‌گویند نسبت به عملکرد گذشته صدا و سیما نقد داریم که می‌توان درباره آن بحث کرد، اما ایجاد تنفر نسبت به صدا و سیما، آن هم در آستانه انتخابات، نقد عملکرد گذشته او نیست، بلکه وضع فعلی او را زیر سؤال می‌برید.

* تنفری که اشاره می‌کنید، نسبت به یک سازمان یا نهاد است. چرا شما از برخورد با این سازمان نتیجه‌گیری می‌گیرید که دوقطبی در جامعه ایجاد می‌شود؟

** سلیمی‌نمین: در نهادهای مخلتف این تنفر را ایجاد می‌کند. وقتی گفته می‌شود در 38 سال گذشته کار شما فقط اعدام و دهن دوختن بوده است، روشن است که در جامعه تنفر ایجاد می‌کند. نمونه‌هایی از این دست نشان می‌دهد که آقای روحانی تلاش کرد عامدانه و آگاهانه فضا را قطبی کند. آقای روحانی در مناظره‌ها به صورت سربسته، اما در استان‌ها بسیار بازتر این مطالب را طرح کرد. اینکه آقای روحانی در بحث درباره مقابله با فساد، خطاب به یکی از نامزدها گفت که یکی از زیرمجموعه شما فرار کرده است، آیا آقای روحانی اطلاع نداشت که آقای عزیزیان اساساً ربطی به آقای رئیسی ندارد؟ نمی‌دانست که آقای رئیسی تخلفات ایشان را شناسایی کرد، به مقامات قضایی گزارش داد و برای ایشان پرونده ساخت؟ بنابراین در جریان آقای عزیزیان، نه تنها آقای رئیسی مقصر نیست، بلکه قابل تشویق هم هست. در مقابل، آنچه که آقای رئیسی مطرح کرد حرف درستی بود و آقای روحانی هم نتوانست پاسخ بدهد.

* چطور حرف آقای رئیسی درست بود؟ درحالی که تنها طرح اتهام بود و به حکم نهایی منتهی نشده بود؟

** سلیمی‌نمین: آقای رئیسی حرف درستی زده بود که مسئولان قوه قضائیه پیش آقای روحانی آمدند و درباره منسوبان شما مدارک را ارائه دادند و شما زیر بار نرفتید. چرا مردم نباید بدانند که رئیس جمهوری نسبت به فساد اطرافیان خود حساسیتی ندارد، بلکه دفاع هم می‌کند؟

* به نظر شما قوه قضائیه ملاحظه آقای روحانی را می‌کند؟

** سلیمی‌نمین: درباره اطرافیان آقای احمدی‌نژاد هم به او می‌گفتند اجازه می‌دهید با فلان فرد برخورد کنیم؟ همین رویه را درباره آقای روحانی هم دارند که قطعاً من منتقد جدی این نوع عملکرد قوه قضائیه هستم. اما آنچه آقای رئیسی گفت قطعاً درست بود، اما کار روحانی یک کار غیراخلاقی بود که قضیه عزیزیان را به رئیسی نسبت داد. ما امروز – همان طور که سرکار خانم گفتند که مطالبات را پیگیری کنیم و بر عملکرد رئیس جمهوری نظارت داشته باشیم- برای این منظور، باید بدانیم روحانی رئیس جمهوری است که اگر در تنگنا قرار بگیرد، گاهی خلاف واقع هم می‌گوید. در شرایط عادی همه بسیار اخلاق مدار هستند، اما وقتی شرایط برادرش مطرح می‌شود، از کوره در می‌رود و به دیگران تهمت می‌زند. از آن طرف، اگر نهادی در انتخابات خطا کرده است، آن را مطرح کنیم. یکی از دوستان در فضای مجازی فیلمی را فرستاد که فلان نهاد برای انتقال مردم اتوبوس فرستاده است.

گفتم این فیلم چه چیزی را مشخص می‌کند؟ اینکه چند اتوبوس را نشان بدهیم و بگوییم از فلان جا آورده شده است، آیا دقیق است؟ نمی‌خواهم بگویم که تخلف ممکن نیست، اما این طور نمی‌شود اتهام زنی کرد. به خودمان زحمت بدهیم و اگر اسنادی داریم ارائه دهیم. اتفاقاً در تخلف نهادهای دولتی، روحانی بزرگ‌ترین بدعت‌ها را بنا گذاشت، بدعت‌هایی که در 4 دهه گذشته سابقه نداشته است. روحانی دولت را به صورت یکپارچه به ستاد تبلیغاتی و انتخاباتی خود تبدیل کرد. این یک تخلف است که اگر با آن برخورد نشود، بدعتی خواهد شد که دولت‌های دیگر هم آن را تکرار خواهند کرد؛ یا اینکه وزیران همراه روحانی به سفرهای تبلیغی بروند یا وزارتخانه مرتب علیه نامزدهای دیگر بیانیه بدهند، تخلف فاحش است.

هرچند تغییری در نتیجه انتخابات ایجاد نمی‌کند، اما باید این مسائل را بررسی کرد. ضمن پذیرش نتیجه انتخابات، معتقدم این واقعیت‌ها مهم است؛ آقای روحانی دو قطبی‌سازی کرده و به رأی‌هایی امید بسته که برای خودش هم در آینده مشکل ایجاد می‌کند. زیرا مطالبات این رأی‌ها از جنس مطالبات من و خانم منصوری نیست، یعنی رأی سیاهی که روحانی با حر فهایی که آنان می‌زنند کسب کرد. اکنون چه کسی در خارج می‌گوید که در 37 سال گذشته اینها همیشه دهن دوخته‌اند؟ این حرف‌ها علامت به چه کسی است؟ با این حرف‌ها رأی چه کسانی جذب شد؟

** آذر منصوری: بحث اتوبوس‌ها قابل اثبات است و مشکلی نیست. اما مسأله این است که در زمان احمدی‌نژاد من یک مصاحبه انتقادی داشتم، روز بعد بابت این مصاحبه احضار شدم. اما اکنون فضایی در کشور ایجاد شده که شما به‌عنوان منتقد دولت همه نقدهای خود را، آن هم در روزنامه دولت بیان می‌کنید. طبیعتاً قوه قضائیه باید با هر کس که در انتخابات تخلف کرده برخورد کند، درباره اطرافیان رئیس جمهوری هم به همین ترتیب. می‌خواهم به نکته ایجاد تنفر اشاره کنم. بعد از مناظره اول فایلی از یکی از هواداران آقای رئیسی منتشر شد که گفته اگر ما رأی بیاریم، اعدام می‌کنیم. آیا این امر در جامعه تنفر ایجاد نمی‌کند؟ یا آقای قدیری ابیانه با دانشجویان منتقد خود درگیر شده و خواستار تحویل آنان به حراست دانشگاه شده بود. این مسائل را نباید یکسویه دید. اما درباره جریان اصولگرایی که دوست داشتم بیشتر درباره این موضوع صحبت کنید.

جریان اصولگرایی همچنان با سه مشکل مواجه است، ضمن اینکه در این انتخابات نیز مشکلات جدیدی را با دست خود رقم زد که اساساً گفتمان اصولگرایی را نقض کرد. نخست اینکه این جریان همچنان برنامه مشخصی برای اداره کشور ندارد، ضمن اینکه طبیعتاً بخشی از این جریان پاسخگوی عملکرد گذشته خود در زمانی نیست که همه نهادهای انتخابی در اختیار آن بود. پاسخگویی یکی از الزاماتی است که می‌تواند به جریان اصولگرایی کمک کند تا درآینده بتواند با اقبال بیشتری از سوی مردم مواجه شود. جریان اصولگرایی در این انتخابات هم با مسأله جدی فقدان چهره مواجه بود. همچنین اصولگرایی همچنان فاقد سازوکار اجماع است. به این معنی که آقای قالیباف اگر مطمئن بود که بعد از مناظره سوم درصد آرای او از آرای رئیسی بیشتر است، قطعاً کنار نمی‌رفت. اما بعد از مناظره سوم که آرای منفی او بالا رفت، کنار رفت، اما این اجماع نتوانست به فراخوان آقای رئیسی منتقل شود.

اگر بخواهیم در این انتخابات یک نماد برای جریان اصولگرایی معرفی کنیم، گفتمان و رفتار انتخاباتی آقای میرسلیم به گفتمان اصولگرایی نزدیک‌تر بود تا آقای رئیسی. رفتار او می‌توانست نمادی از هویت جریان اصولگرایی باشد. اما در این انتخابات نامزد اصلی جریان اصولگرایی همان گفتمان را نقض کرد و دچار یک خطای استراتژیک شد. اینکه نامزد اصلی این جریان با یک نفری عکس یادگاری می‌گیرد که در پیشینه او و در گفتمان اصولگرایی این نوع رفتارها نقض می‌شده است، نشان می‌دهد که اصولگرایان برای جلب آرای مردم از گفتمان خود عدول می‌کنند.

این اتهامی است که سال‌ها برای ما به‌عنوان جریان اصلاح‌طلب مطرح می‌شد که شما مرزهای اخلاق و چارچوب‌های ارزشی را نقض می‌کنید. بنابراین، فراخوان آقای رئیسی و روحانی ایرادهایی داشتند، اما آمده بودند که برنده شوند. ما نباید رأی‌ها را سیاه و سفید کنیم. وقتی رهبری می‌گویند حتی کسانی که نظام را قبول ندارند در انتخابات شرکت کنند، یعنی مشارکت مردم اصلی‌ترین هدفی است که باید محقق شود، طبیعتاً ما باید استقبال کنیم که فراخوان‌ها به این سمت بروند. اما در جایی که قانون نقض شده یا تخلفاتی صورت گرفته، این مراجع ذی ربط هستند که باید به این تخلفات رسیدگی کنند تا اعتماد مردم به انتخابات و صندوق رأی سلب نشود.

* آقای سلیمی‌نمین، اصرار داریم که بحث‌ها مقداری درون گفتمانی و درباره اصولگرایان باشد. انتخابات تمام شد و ممکن است نقدهایی داشته باشیم. اما دو سال دیگر هم انتخاباتی داریم که رقابت میان این دو جناح سیاسی کشور است. می‌خواهیم از زبان شما بدانم که معطوف به آینده، آیا گفتمان اصولگرایی نیاز به بازنگری دارد و اگر دارد، این بازنگری باید در چه حوزه‌هایی باشد؟

** سلیمی‌نمین: بحث‌هایی که مطرح کردم، فرو کاستن مسائل اساسی نیست. اتفاقاً این مسائل اساسی است. من جریان اصولگرا را نقد می‌کنم، اما پیش از آن باید به این نکته اشاره کنم که عبور از کنار بدعت‌هایی که در این انتخابات گذاشته شد، بسیار زیانبار خواهد بود. حرکت آقای رئیسی در ملاقات با آن خواننده کار غلطی بود، اما بدعت‌گذاری محسوب نمی‌شود. آنچه باید نسبت به آن حساسیت داشت، بدعت‌هایی است که درباره مسائل کلان تبلیغات انتخابات روی داده است. دو قطبی نشدن، سیاست کلانی بود که رهبری برای آن هزینه هم داده‌اند، چرا آقای روحانی عامدانه و آگاهانه می‌خواست انتخابات را دو قطبی کند؟ آن هم در شرایطی که ما یک بار طعم تلخ دوقطبی شدن را چشیدیم و امروز هم می‌بینیم که تهران هنوز از روی لجبازی رأی می‌دهد و نه تأمل. واقعیت این است که ما اصولگرایان هنوز نتوانستیم مسائل 88 را برای تهران روشن کنیم.

چون رأی اکثریت تهران در آن سال برای آقای میرحسین موسوی بود، هنوز تهران بر این باور این است که نسبت به او ظلم شده و عامل ظلم را هم اصولگرایان می‌داند. اصولگرایان نتوانستند قشری که در سال 88 رأی داد را قانع کنند که گرچه در تهران اکثریت بوده‌اید، اما تهران ایران نیست، آن هم در شرایطی که بسیاری چون تاجزاده بارها عنوان کردند که تقلب نشده است. اصولگرایان باور ندارند که عده‌ای از سال 88 کینه در دل دارند و این کینه باید پاک شود. وقتی اینگونه فکر نمی‌کنند، قطعاً ضربه می‌خورند و اگر 10 بار دیگر هم در تهران انتخابات برگزار شود، کسی که کینه دارد جور دیگری رأی می‌دهد و اصلاً نگاه نمی‌کند که این آدم به درد می‌خورد یا نه. بنابراین، من نیز به ناتوانی اصولگرایان و بی‌توجهی آنان به برخی مسائل سیاسی اذعان دارم. اصولگرایان وظیفه دارند باور غلطی که درباره آنان شکل گرفته را جبران کنند.

* ریشه این بی‌نیازی اصولگرایان که به آن اشاره می‌کنید، کجاست؟

** سلیمی‌نمین: بخشی به ضعف ارتباطات اصولگرایان با اقشار مختلف جامعه باز می‌گردد. ایراد اصولگرایان این است که ارتباطات آنان در قشر همفکر خودشان محدود است. دلسوزی و تعلق خاطر اصولگرایان نسبت به اقشار مختلف جامعه، باید در قالب حرکت‌های متنوع اجتماعی بروز پیدا کند. اما اصولگرایان وارد فعالیت‌های اجتماعی متنوع نمی‌شوند و بیشتر خود را درگیر فعالیت‌های مذهبی و کارهای خیریه می‌کنند.

* بنابراین می‌شود گفت که اصولگرایان همپای تغییرات اجتماعی حرکت نمی‌کنند؟

** سلیمی‌نمین: این یک ایراد دیگر اصولگرایان است. آنان در حرکت‌های مدنی که به حسب ظاهر مقداری لوکس‌گرایی است، همچون ایجاد تشکل‌هایی برای پاک کردن کوه‌ها از زباله‌ها، مشارکت نمی‌کنند. هرچند ممکن است با برخی در زمینه حجاب یا موارد دیگر اختلاف سلیقه داشته باشیم، اما ما باید با آنان ارتباط برقرار کنیم تا بتوانیم یکدیگر را درک کنیم و بفهمیم. متأسفانه اصولگرایان غالباً ارتباطات خود را با آدم‌های مذهبی همنوع خود تنظیم می‌کنند. اما مسأله اساسی ما پرداختن به این نکته است که ما با چه شیوه‌های نادرستی می‌خواهیم آرا را کسب کنیم.

* سؤال من این است که فروکاستن انتخابات به تخلفات، غفلت از آسیب شناسی گفتمان اصولگرایی نیست؟

** سلیمی‌نمین: گاهی از تخلفات یا خطاهای جزئی مانند آنچه آقای رئیسی مرتکب شد صحبت می‌کنیم که قطعاً جامعه نسبت به آن نقد دارد. جامعه می‌گوید اگر واقعاً با کنسرت موافق بودید، چرا قبلاً در برابر پدرهمسرتان موضع نگرفتید. اما این فرق می‌کند که آقای روحانی نشان بدهد ظرفیت‌هایی دارد که می‌تواند هنگامی که قافیه بر او تنگ شد، کشور را متشنج کند. من از دوران کیهان هوایی منتقد آقای روحانی بودم. موقعی که آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، به صورت ترددی دانشجوی دکترا هم بود. در مقاله‌ای نوشتم این خلاف محرز است که دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور درس هم بخواند. اما در این انتخابات به شناخت دیگری از آقای روحانی رسیدم و دیدم که آقای روحانی به خاطر منافع شخصی خود دستاوردهای نظام در قطبی نشدن کشور را از بین می‌برد.

اگر طرف مقابل نجابت نداشت، یعنی اگر کس دیگری بود که در برابر اتهامات و حرف‌های تندی که آقای روحانی زد، به فکر مصالح نبود، کشور دچار مشکل می‌شد. یا اینکه وزارتخانه‌ها ستاد تبلیغاتی شده بودند، یعنی آقای روحانی قبلاً به این وزارتخانه‌ها دستور داده بود که ستاد درست کنید و به نفع ما وارد میدان شوید، والا روز جمعه هیچ وزارتخانه‌ای باز نیست چه رسد به اینکه نویسنده‌ای داشته باشد و اطلاعیه‌ای صادر کند. این یعنی بدعت که اگر ادامه یابد به رأی مردم در انتخابات‌های بعدی هم ظلم کردیم و اجازه دادیم از امکانات دولتی به نفع یک نامزد استفاده شود. فردا اگر نامزد دیگری از جریان مقابل شما از این امکانات استفاده کند، شما ساکت خواهید نشست؟ ممکن است شما انتخابات را بهم بزنید و بگویید دولت یکپارچه در اختیار یک نامزد بود. این مسأله‌ای است که باید با آن برخورد شود.

* خانم منصوری! آقای سلیمی‌نمین گفتند آقای روحانی در مواقعی که منافع‌شان به خطر بیفتد، ممکن است به سمت تنش بروند. شما از فراخوان انتخاباتی و مواضع روحانی چنین برداشتی داشتید؟ ضمن اینکه بفرمایید برای پس از انتخابات چه رویکردی دارید و آیا حمایت از روحانی را دنبال می‌کنید یا اینکه سعی می‌کنید مطالبه‌گر هم باشید؟

** منصوری: در همان شب‌هایی که نذورات آستان قدس رضوی میان مردم پخش می‌شد، در «توئیتر» نوشتم که «گنج و لشکر نکند آنچه کند همت و رای» اگر برای رأی تک تک شهروندان اعتبار قائلیم، باید بپذیریم که در هر انتخابات، اکثریت و اقلیتی هست. رهبری در سال 92 جمله‌ای را گفتند که اصولگرایان از آن بخوبی استفاده نکردند و آن هم اینکه رأی مردم حق الناس است. ایشان در سال 94 هم گفتند حتی کسانی که نظام را قبول ندارند، در انتخابات شرکت کنند. این یک پیام برای مشارکت حداکثری است. در چهارشنبه قبل از انتخابات اخیر نیز توصیه و تأکید ایشان به حفظ امانت مردم بوده است. اینها حاکی از این است که ایشان نگران هستند مبادا اعتماد مردم به انتخابات کم شود. اگر ما همین رویکرد را ادامه می‌دادیم، بسیاری از شکاف‌هایی که ممکن است به دلیل دو قطبی‌های انتخابات شکل گرفته باشد، کمتر می‌شود.

ما به‌عنوان جریان اصلاحات موافق این شکاف‌ها نیستیم و اتفاقاً دنبال این هستیم که درباره بسیاری از مسائل کلی نگاه فراجناحی داشته باشیم و مشکلات را با گفت‌و‌گو و تفاهم بر سر اشتراکات حل کنیم. منظور من این است که جریان اصولگرایی تا زمانی که منصفانه و واقع‌بینانه خود را آسیب شناسی و نقد نکند، باز هم در انتخابات آسیب می‌بیند. جریان اصولگرایی 8 سال همه سرمایه خود را پشت سر فردی گذاشت که در این انتخابات عملاً مردم را به عدم مشارکت دعوت می‌کرد، درحالی که موسوی و کروبی از حصر پیام دادند که در انتخابات شرکت کنید.

در یادداشتی گفتم که انتخابات اساساً با کلیدواژه‌هایی گره خورده است. هرچند در 5 استان رأی آقای رئیسی بیشتر بود، اما هر جا می‌رفتیم، مطالبه مردم رفع حصر بود. تا موقعی که حصر هست، این مسأله یکی از کلیدواژه‌های اصلی هر انتخابات خواهد بود. در این صورت نامزدی که مخالف حصر باشد، شانس بیشتری نسبت به نامزدی خواهد داشت که موافق حصر است. ضمن اینکه وقتی در مناظره‌ها انگشت اتهام به سمت وزارتخانه‌های دولت گرفته می‌شود، آیا حق وزارتخانه‌ها نیست که از عملکرد خود دفاع و از خود رفع اتهام کنند؟

** سلیمی‌نمین: این حق را دارند، اما روز جمعه؟ و اینکه ستاد درست کنند؟

** منصوری: بالاخره دولت آقای روحانی دولت مستقر است.

** سلیمی‌نمین: بحث همین است. اینجا آقای روحانی نامزد انتخابات ریاست جمهوری است. وزارتخانه می‌تواند بعد از مناظره‌ها از خود دفاع کند. اما این کار مانند این است که وسط همین میزگرد، یک نفر از روزنامه ایران مرتب علیه حرف‌های من بیانیه بدهد. مناظره این است که آقای روحانی مستقلاً به‌عنوان یک نامزد حرف بزند. اگر قرار باشد عقبه وسیعی او را در مناظره‌ها یاری کنند، این دیگر مناظره نیست، این یعنی همه دولت پای کار آمده است. آیا ورود دولت به انتخابات را امر مشروع می‌دانیم؟ قطعاً نامشروع است و در این صورت باید حرف مرا بپذیرید.

** منصوری: وقتی انگشت اتهام به سمت زیرمجموعه ‌های دولت نشانه می‌رود، آن زیرمجموعه‌ها حق دارند از خود دفاع کنند. اما درباره جریان اصلاحات، به‌عنوان جریانی که از ابتدا نامزد مورد حمایت ما آقای روحانی بود، هیچ گاه نگفتیم انتخاب بین بد و بدتر است، بلکه گفتیم تنها گزینه ما روحانی است. هرچند نقدهایی هم داشتیم، اما گفتیم که باوجود این نقدها از دولت حمایت می‌کنیم. اما مطالبات ما از دولت آقای روحانی سر جای خود هست، بویژه در گشایش‌های سیاست داخلی همچون جدی‌تر شدن احزاب و کمک به تقویت احزاب.

یکی دیگر از مطالبات جدی ما این است که دولت همان دیپلماسی را در منطقه به کار بگیرد که در جهان به کار گرفت. از سوی دیگر، کابینه بعدی آقای روحانی قطعاً باید تغییراتی داشته و جوان‌تر باشد. مطالبه جدی دیگر ما گسترش رفاه اجتماعی است. چون رویکرد دولت توسعه محورانه است، انتظار می‌رود طبقاتی که در معرض آسیب‌های بیشتر هستند، با گسترش نظام جامع رفاه اجتماعی از آرامش بیشتری برخوردار باشند، به عبارت دیگر، همان کسانی که در این انتخابات به یارانه 250 هزار تومانی نه گفتند، اینها اکنون به این دولت امید بسته‌اند. اگر این مطالبات پاسخ داده نشود، در 4 سال آینده حتی اگر بهترین نامزد را هم داشته باشیم، نمی‌توانیم رأی مردم را جلب کنیم.

* ضمـــن جمـع‌بنــدی بفـرمایید که به اصولگرایان در نوع مواجهه با دولت در 4 سال آینده چه توصیه‌ای دارید؟

** سلیمی‌نمین: نخستین توصیه من به اصولگرایان این است که با اظهارات روحانی تحریک نشوند. زیرا متأسفانه دیدیم که آقای روحانی همچنان درصدد حادکردن فضای سیاسی است. جسارتاً باید بگویم که آقای روحانی درجهت آرام کردن جامعه بعد از انتخابات، حتی اندازه آقای ترامپ هم درایت سیاسی به کار نگرفت. ایشان گفت که مردم به فریبکاران نه گفتند، درحالی که ترامپ بلافاصله بعد از انتخابات از طرف مقابل دلجویی و تعریف کرد.

* خانم کلینتون پیام تبریک داد، اما اینجا دوستان پیام تبریک هم ندادند.

** سلیمی‌نمین: هم آقای قالیباف پیام داد و هم رئیسی. اما آقای رئیسی می‌خواست ایراداتی که داشت بررسی شود تا بعد تبریک بگوید. اما روحانی فرد پیروز انتخابات است و رفتار او در جایگاه قدرت باید برخورد نرم، دلجویی‌کننده و آرامش بخش باشد. وقتی با طرف مقابل چنین برخوردی می‌کند، آیا این نشان می‌دهد که آقای روحانی می‌خواهد از همه جریان‌ها استفاده کرده و جامعه را آرام کند؟ وقتی به طرف مقابل می‌گویید فریبکار، طبیعی است که او نیز می‌گوید که شما خودت فریبکار هستی و به این ترتیب دعوا ادامه پیدا می‌کند. او باید بگوید که هر تشخیصی داده‌اید، خوب بود. اصلاح‌طلبان باید به روحانی بگویند حالا که پیروز شده‌اید باید بیشترین متانت را از خود نشان بدهید.

مصالح جامعه حکم می‌کند که فرد پیروز با متانت، حتی از رقبای خود دلجویی کند و طرف مقابل را آرام کند. همان طور که به اطرافیان آقای رئیسی انتقاد می‌کنم، شما هم به برخی از اطرافیان آقای روحانی انتقاد کنید که او را به وادی تندی سوق می‌دهند. خطاهای روحانی در انتخابات و مناظره‌ها به معنای دعوت به مشارکت نیست. رهبری وقتی دعوت به مشارکت می‌کند، به کسانی می‌گوید که دلسوز ایران هستند، ولو اینکه ایشان را قبول ندارند، اما دلشان برای توسعه ایران می‌تپد. اما علایمی که روحانی داد، آنان کسانی بودند که اینها در دلشان می‌تپد؟

** منصوری: آیا این افراد هم حق رأی دارند یا ندارند؟

** سلیمی‌نمین: حق رأی دارند. اما فلان آقا که چریک فدایی خلق است و می‌خواهد ایران نابود شود تا ثابت کند که مارکسیسم بحق است، وقتی حرف او را می‌زنید، جور در نمی‌آید. او می‌خواهد ایران از مسیر توسعه خارج شود، اما من نباید به آنان علامت بدهم و در آنان خوش بینی ایجاد کنم. علامت دادن به عده‌ای که دلسوز کشور نیستند، تبعات بعد از انتخابات دارد.

* آقای سلیمی‌نمین، بیش از 23 میلیون به آقای روحانی رأی دادند، شما اینها را نمی‌بینید، اما این چند نفر را می‌بینید؟

** سلیمی‌نمین: اینها را هم می‌بینیم.

* پس این 23 میلیون‌ها به چه علایمی رأی دادند؟

** سلیمی‌نمین: اینها به علایمی رأی دادند که درست بوده است.

* در این میان چند مخالف نظام هم گفتند که به روحانی رأی بدهید، این دلیل نمی‌شود که ما رئیس جمهوری را متهم کنیم.

** سلیمی‌نمین: نظر من این است که اگر این رویکرد ادامه پیدا کند خطرناک است. اگر روحانی در نشست اول جامعه را آرام کند، نباید نگران بود. اما اگر او حرف‌های تند می‌زند، باید بداند که همه جریان اصولگرا منطقی نیستند. همان طور که در این طرف آقای روحانی مشاوران غیرمنطقی دارد، در این طرف نیز عده‌ای غیرمنطقی هستند که با تحریک روحانی تحریک می‌شوند و ممکن است کارهای غیرعقلایی انجام دهند که به نفع کسانی است که بیرون هستند و به نفع آقای روحانی رأی دادند.

اگر آقای روحانی می‌خواهد با همه جریان‌های داخل نظام کار کند، باید بگوید که می‌خواهم با همه کار کنم و رأی و نظر شما را محترم می‌دانم. من وظیفه دارم خطاهای اصولگرایان را اصلاح کنم. دیروز در جلسه‌ای سخنرانی داشتم، کسی تعبیر تندی علیه آقای روحانی داشت. بلافاصله گفتم که این غلط است. او الان رئیس جمهوری است و باید به احترام با او سخن گفت و نقد کرد. همان طور که ما جامعه را به آرامش دعوت می‌کنیم، شما هم باید از رئیس جمهوری بخواهید که جامعه را به آرامش دعوت کند.

** منصوری: وقتی رهبری می‌گویند حتی کسانی که نظام را قبول ندارند، به خاطر کشورشان رأی بدهند، یعنی رأی دادن جزو حقوق شهروندی است از این‌رو ایرانیان در هر نقطه در دنیا حق دارند در انتخابات شرکت کنند و برای نامزد خود فعالیت کنند، اگر نگران هستیم که حرف فلان فرد خارج از ایران آنقدر اثرگذار است که می‌تواند فضای داخلی را تحت تأثیر قرار دهد، باید ببینیم خودمان چه کردیم که حرف او می‌تواند تأثیرگذار باشد. به هر رو معتقدم ما نباید رأی‌ها را تقسیم کنیم. اتفاقاً یکی از دلایل حمایت ما از روحانی این بود که نماد اعتدال بوده و از این به بعد هم باید نماد اعتدال باشد. زیرا کشور بیش از هرچیز به آرامش و اعتدال نیاز دارد تا چرخ توسعه به گردش در بیاید.

در طول 4 سال آینده نیز باید طی یک گفت‌و‌گو سعی کرد بین جریان‌ها و شخصیت‌های سیاسی شرایطی را فراهم آورد تا همه حرف‌های خود را بزنند تا همه ما درباره مشکلات کشور به توافق برسیم و اجازه ندهیم که مسائل اساسی چون محیط زیست و فقر و اشتغال دچار سیاست زدگی شود. یکی از دلایل حمایت من از روحانی همین است. یعنی اعتدال او می‌تواند میان مجموعه‌ جریان‌های سیاسی کشور برای حل مشکلات اجماع ایجاد کند. اما به بیانیه آقای رئیسی بعد از انتخابات نگاه کنیم. از این بیانیه بوی آرامش نمی‌رسد. وقتی می‌گوییم پیروز انتخابات باید قاعده پیروزی را بداند، بازنده هم باید به قاعده بازی پایبند باشد. می‌دانیم که نمی‌توان یارانه‌ها را تا 250 هزار تومان افزایش داد یا یکساله بیکاری را ریشه کن کرد. مردم هم به این شعارها «نه» گفتند و این عین واقعیت است.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/185447

ش.د9600669

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات