صفحه نخست >>  عمومی >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۳  ، 
شناسه خبر : ۳۷۳۷۸۷
بصیرت گفتمان رهبر معظم انقلاب درباره رویایی باغرب بررسی می‌کند
پایگاه بصیرت / احمد رجایی

در دنیای پیچیده و پرتلاطم روابط بین‌الملل، مذاکره به عنوان ابزاری برای حل و فصل اختلافات شناخته می‌شود. اما آنجا که یکی از طرفین، مذاکره را نه به عنوان فرصتی برای تفاهم، بلکه به عنوان اهرمی برای تحمیل خواسته‌های یکجانبه تعریف کند، ماهیت این تعامل به شدت تغییر می‌کند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری مستقل و با هویت اسلامی، در طول چهار دهه گذشته با چالش «تحمیل اراده» قدرت‌های غربی، به ویژه ایالات متحده، مواجه بوده است. بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۴۰۳، که در جمع مسئولان نظام ایراد شد، چارچوبی تحلیلی برای درک این پدیده ارائه می‌دهد. 

رهبر معظم انقلاب اسلامی در این بیانات، با تکیه بر تجربه تاریخی جمهوری اسلامی، ماهیت مذاکرات پیشنهادی غرب را به وضوح تشریح کردند. ایشان با تأکید بر هویت مستقل نظام اسلامی، هرگونه تبعیت از مبانی تمدن مادی غرب را نفی کرده و فرمودند: «ما نمی‌توانیم در مسائل گوناگون سیاسی‌مان، اقتصادی‌مان و دیگر چیزها پیرو مبانی تمدّن مادّی غرب باشیم... مبانی آن تمدّن، مبانی غلطی است، مخالف با مبانی اسلامی است؛ ارزش‌های آن تمدّن، ارزش‌های دیگری است.» این نگاه، ریشه در نقد ساختاری تمدن غربی دارد که رهبری آن را مبتنی بر استعمار و تحمیل خواسته‌ها می‌دانند.

مذاکره با غرب به ویژه آمریکا نه به عنوان تعاملی برابر، بلکه به مثابه ابزاری برای تحمیل ارزش‌ها و منافع یکجانبه تعریف می‌شود. رهبری در اشاره مستقیم به این مسئله می‌فرمایند: «بعضی از دولت‌های قلدر واقعاً بنده هیچ تعبیری مناسب‌تر برای بعضی از شخصیت‌ها و رؤسای خارجی، جز همین کلمه «قلدر» سراغ ندارم اصرار به مذاکره می‌کنند، مذاکره آنها برای حلّ مسائل نیست، برای تحکّم است.» این بیانات، ماهیت مذاکرات پیشنهادی آمریکا را به مثابه «تحکم» و نه «تفاهم» برملا می‌کند.

دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ، نقطه عطفی در تشدید رویکرد تحمیلی آمریکا علیه ایران بود. خروج یکجانبه از برجام و اعمال تحریم‌های «حداکثری»، نمونه بارزی از به کارگیری مذاکره یا تهدید به آن به عنوان ابزار فشار بود. رهبری در تحلیل این دوره، بر دو محور اصلی تأکید دارند: نخست، نقض تعهدات و عدم اعتماد به غرب و دوم، هدف گذاری معیشت مردم به عنوان اهرم فشار. تجربه برجام نشان داد که آمریکا حتی به تعهدات صوری خود پایبند نمی‌ماند و تحریم‌های ترامپ به طور مستقیم بر زندگی روزمره مردم تأثیر گذاشت.

تحلیل گفتمان رهبری نشان می‌دهد که استراتژی آمریکا در مذاکرات، مبتنی بر سه محور است: ایجاد گفتمان «عدم تعهد ایران» در افکار عمومی، توسعه دامنه توقعات فراتر از توافقات، و استفاده از مذاکره به عنوان اهرم تهدید. این استراتژی، به وضوح نشان‌دهنده نیت واقعی واشنگتن در تعاملات بین‌المللی است.

در برابر این استراتژی، رهبری بر سه اصل پای می‌فشارند: تقویت هویت اسلامی ایرانی، اقتصاد مقاومتی و خوداتکایی، و افزایش سرعت عمل و انسجام دستگاه‌ها. ایشان تأکید می‌کنند که نظام اسلامی باید به سمت آرمان‌های اسلامی حرکت کند و برای خنثی‌سازی فشارهای خارجی، بر تولید داخلی و مهار قاچاق تمرکز کند.

سخن پایانی این است که تحمیل اراده آمریکایی از طریق مذاکره، ریشه در ماهیت استکباری تمدن غرب دارد. تجربه برجام و دوران ترامپ نشان داد که واشنگتن به دنبال تغییر رفتار ایران در سطوح استراتژیک است. راهبرد جمهوری اسلامی در برابر این چالش، تقویت هویت مستقل، اقتصاد مقاومتی و اصلاح ساختارهای داخلی است. همانگونه که رهبری فرمودند: «در مقابل حرف زور، در مقابل زورگویی راهی [جز ایستادگی] وجود ندارد.» فلذا مقاومت در برابر تحمیل اراده دشمن، تنها راه حفظ استقلال و پیشرفت در نظام بین‌الملل آکنده از معیارهای دوگانه است.