صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۵:۱۰  ، 
شناسه خبر : ۳۷۵۰۶۳
اول باید مشخص شود لیبی‌سازی که نتانیاهو آن را مطرح کرد به چه معناست. تضعیف لیبی از سال ۲۰۰۳ با توافق قذافی برای کنار گذاشتن برنامه‌های تسلیحاتی هسته‌ای و شیمیایی آغاز شد. قذافی تحت فشار تحریم‌های غرب و انزوای بین‌المللی، با امید به بازگشت به جامعه جهانی و رفع محدودیت‌های اقتصادی، به مذاکره تن داد. این توافق به‌ظاهر پیروزی دیپلماتیک غرب بود، اما در عمل، لیبی را از ابزارهای بازدارندگی محروم کرد و امنیت آن را متزلزل ساخت. غرب با لغو تحریم‌ها، روابط تجاری را از سر گرفت، اما تعهدات امنیتی خود را نادیده گرفت. در سال ۲۰۱۱، با بهانه‌گیری از تحولات بیداری اسلامی، ناتو تحت رهبری آمریکا با مداخله نظامی، حکومت قذافی را سرنگون و لیبی را به صحنه جنگ داخلی کشاند. فروپاشی ساختار دولتی، قدرت‌گیری گروه‌های مسلح، شبه‌نظامیان و تروریست‌هایی مانند داعش، و تجزیه عملی کشور به دو بخش شرقی و غربی، ثبات لیبی را نابود کرد. کاهش تولید نفت از ۱.۶ میلیون بشکه به زیر ۳۰۰ هزار بشکه، بحران اقتصادی، افزایش قاچاق انسان و آوارگی میلیونی، برخی از اهم پیامدهای این فروپاشی بود. این روند نشان داد که خلع سلاح یکجانبه و اعتماد به تضمین‌های غرب بدون حفظ اهرم‌های قدرت، کشورها را در برابر تغییر رژیم آسیب‌پذیر می‌کند.

نکته مهم دیگر این که مقایسه ایران و لیبی نادیده گرفتن تفاوت‌های بنیادین ژئوپلیتیکی، امنیتی و اجتماعی میان دو کشور است. این تفاوت‌ها در چند محور کلیدی به شرح زیر است:

1-  اهمیت ژئوپلیتیکی و جایگاه منطقه‌ای

1.1. لیبی: کشوری با جمعیت کم (حدود ۶ میلیون در ۲۰۱۱)، اقتصاد تک محصولی (نفت)، و نفوذ منطقه‌ای محدود. قذافی پس از دهه‌ها تنش با غرب (مانند بحران لاکربی)، در انزوای دیپلماتیک به سر می‌برد.

1.2. ایران: با جمعیت ۸۵ میلیونی، اقتصاد متنوع‌تر، و نفوذ عمیق در خاورمیانه (از طریق محور مقاومت در لبنان، سوریه، یمن، و عراق)، به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شده است. ایران همچنین تنگه هرمز را کنترل می‌کندکه بخش اعظمی از ترانزیت نفت جهان از آن می‌گذرد. این عوامل، هزینه‌های مداخله خارجی را برای غرب به شدت افزایش می‌دهد.

2- ساختار حکومتی و انسجام داخلی

2.1. لیبی: حکومت قذافی یک دیکتاتوری شخص‌محور مبتنی بر قبیله بود. پس از سقوط او، جامعه قبیله‌ای لیبی به سرعت متلاشی شد. 

2.2. ایران: نظام جمهوری اسلامی با محوریت ولی فقیه ترکیبی از نهادهای ساختارمند و قوی است؛ تکیه‌گاه اسلام شیعی و شبکه‌های نفوذ عمیق اجتماعی مانند نهادهای مذهبی، بسیج و ... دارد که بواسطه ساختار قوی، هدایت‌های داهیانه رهبری حکیم و در صحنه بودن مردمی بصیر فروپاشی آن را نامحتمل می‌کند.

3. ساختار نظامی و توان بازدارندگی

3.1. لیبی: ارتش لیبی تحت سلطه قذافی ضعیف، فاقد انسجام، و وابسته به خرید تسلیحات خارجی بود. پس از لغو تحریم‌ها، لیبی نتوانست توان دفاعی خود را بازسازی کند. 

3.2. ایران: دارای ساختار نظامی دوگانه(ارتش + سپاه پاسداران) با تمرکز بر «بازدارندگی نامتقارن»   (موشک‌های بالستیک، نیروهای متحد در جبهه مقاومت، جنگ سایبری و ...)، درس‌های استراتژیک از تجربه جنگ ۸ ساله با عراق، خودکفایی نسبی در تولید تجهیزات دفاعی است.

4. دینامیک مذاکرات و رویکرد آمریکا 

4.1. ایران: مذاکرات ایران با آمریکا، در زمینه برنامه هسته‌ای، پیچیده‌تر و طولانی‌تر بوده و ایران تأکید داشت و دارد  که مذاکرات صرفاً بر برنامه هسته‌ای متمرکز باشد و حاضر به بحث درباره سیاست‌های منطقه‌ای یا برنامه موشکی نیست. 

4.2. لیبی: در مقابل، مذاکرات لیبی با آمریکا کوتاه‌مدت‌تر بود و این کشور به سرعت به شرایط تحمیل‌شده، مانند تحویل مظنونان بمب‌گذاری لاکربی و رها کردن برنامه سلاح‌های کشتار جمعی، تسلیم شد.

به موارد ذیل می‌توان تاب آوری اقتصادی طرفین، شرایط متحدین سیاسی، پایداری ساختاری در مقابل بحران ها، استفاده ایران از تجارب تاریخی مانند لیبی و ... را به عنوان تفاوت‌های بنیادین لیبی با جمهوری اسلامی افزود و آنها را تبیین نمود.

منبع: پرسمان هفته شماره 02 سال 1404