به رغم برقراری آتش بس از یک سو رژیم صهیونیستی عملا هیچ کدام از بندهای توافق مبنی بر پایان دادن به تجاوزات به لبنان و خروج از اراضی اشغالی را اجرا نکرده است و همچنان در کنار داشتن 5 نقطه استراتژیک تحت اشغال به کشتارها نیز ادامه میدهد.
در جنایتی دیگر رژیم صهیونیستی مناطقی از ضاحیه لبنان را بمباران کرد. در همین طبق آمار رسمی لبنان از زمان آتشبس ۳۰۲۸ حمله در لبنان توسط رژیم صهیونیستی صورت گرفته که حاصل آن ۱۵۰ شهید بوده است. این جنایت در حالی صورت گرفته است که در باب چرایی مباحث متعددی مطرح است.
از یک سو نتانیاهو نخست وزیر صهیونیستها همچنان کشتار و جنایت را راهکار بقای خود می داند بویژه آنکه روند پرونده او در دادگاه رژیم و نیز دیوان بینالمللی شدت گرفته است. در همین حال صهیونیستها از فرصت توجه افکار عمومی به تحولات حاشیهای چون مذاکرات ایران و روسیه با آمریکا، آتش سوزی در بندر شهید رجایی، مرگ پاپ و... برای ادامه جنایاتش بهره میگیرد. گذشت زمان عملا لبنان را از توجه مجامع جهانی و افکار عمومی دور ساخته و زمینه را برای استمرار اشغالگری صهیونیستها فراهم خواهد ساخت چنانکه این رژیم از گزینه گذشت زمان برای اشغال بخشهای وسیعی از فلسطین نیز بهره گرفته و اکنون نیز برآن است تا اشغالگری خود در سوریه را در چنین وضعیتی دنبال نماید در حالی که همزمان حوزه نفوذ خود را تا مرزهای عراق پیش می برد.
نکته مهم دیگر آن است که جلسه بررسی و استماع درباره تعهدات اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی در دیوان بینالمللی داگستری در لاهه آغاز شد. این جلسه سال گذشته از سوی مجمع عمومی سازمان ملل به دادگاه لاهه درخواست شده بود.دادگاه در این جلسات باید تعیین کند که دولت اسرائیل چه مسئولیتهای حقوقی برای اطمینان از رسیدن کمکهای ضروری به نوار غزه بر عهده دارد.
دلیل تقاضای مجمع عمومی از دادگاه لاهه پایان دادن به فعالیت دفتر آنروا در سرزمینهای فلسطینی از سوی اسرائیل بود. اسرائیل این دفتر امدادی سازمان ملل را به همکاری با گروه تروریستی حماس متهم کرد و فعالیت آن را در نوار غزه و بعدتر در سرزمینهای اشغالی ممنوع کرد.در جلسات دادگاه لاهه که یک هفته به طول خواهد انجامید، ۴۰ کشور و نهاد بینالمللی شرکت دارند. اسرائیل شرکت در این جلسات را رد کرده و وزیر خارجه این کشور این جلسات را بخشی از "آزار و اذیت سیستماتیک و سلب مشروعیت از اسرائیل" دانسته است. با توجه به پیامدهای این جلسه می توان گفت که رژیم با تشدد کشتارها در غزه و لبنان به دنبال کم رنگ سازی این مسئله نزد افکار عمومی داخل و بیرون سرزمینهای اشغالی است.
در همین حال این کشتارها را میتوان در چارچوب راهبرد بلند مدت این رژیم جستجو کرد. رژیم صهیونی برآن است تا در کنار آمریکاییها فضای لبنان را در وضعیت قرار دهد که مردم و دولت در نهایت روبروی حزب الله قرار گرفت و لبنان یا درگیر جنگ داخلی شود و یا اینکه حزب الله تن به خلع سلاح دهد. در همین حال ضعف ارتش لبنان نیز زمینه ساز تشدید این تحرکات شده است. صهیونیستها به این امید بودند که غرب با ادعای آتش بس خلع سلاح حزب الله را اجرایی سازند حال آنکه مواضع قاطع لبنانی ها از جمله تاکید شیخ نعیم قاسم و نبیه بری مبنی بر غیر قابل مذاکره بودن سلاح مقاومت عملا این سناریو را با شکست مواجه کرد.
استراتژی دفاعی لبنان که به یک قانون مبدل شده است شامل ارتش، مردم و سلاح مقاومت ( حزب الله ) میشود. بر اساس همین رویکرد نیز جنوب لبنان و مواجهه با رژیم صهیونیستی بر عهده حزب الله بوده و سایر مناطق در دست ارتش قرار داشته که پشتوانه هر دو نیز حمایت مردمی است. این استراتژی چند لایه موجب دستاوردهای بزرگی برای لبنان بویژه در برابر رژیم صهیونیستی شده است. شواهد امر نشان میدهد که این رژیم با تصور اینکه حزب الله پس از ترور فرماندهانش ضعیف شده است، به دنبال شکستن این موازنه و گرفتار سازی لبنان در جنگ داخلی و در نهایت تضعیف سراسری آن است تا اشغالگری و سلطه کامل بر آن را اجرایی سازد. این راهبرد نیز بر اساس تشدید حملات با هدف جلوگیری از بازگشت آوارگان، بازسازی مناطق جنگی، مقصر نمایی حزب الله و مقاومت به عنوان عامل استمرار بحرانهای لبنان است در حالی که فشار کشورهای عربی و غربی بر دولت جدید لبنان نیز چاشنی این تحرکات است. این مهم را در سخنان و هشدارهای دبیر کل حزب الله می توان مشاهده کرد چنانکه شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله لبنان، در سخنانی مهم سه اولویت اساسی برای نوسازی لبنان را تشریح و هشدار داد که کوتاهآمدن در برابر فشارهای اسرائیل اشتباهی استراتژیک است.او سه اولویت اساسی برای نوسازی لبنان تشریح کرد:« اولویت اول: بازسازی مناطق آسیبدیده (به ویژه جنوب لبنان) است که تاخیر در بازسازی پیامدهای سیاسی و اجتماعی گستردهای به دنبال دارد. اولویت دوم: تسهیل بازگشت آوارگان به خانههایشان است. او از کسانی که مردم را از بازگشت به خانههایشان محروم میسازند به شدت انتقاد کرد. اولویت سوم: ساختارسازی دولتی و نهادسازی و ضرورت تشکیل دولت کارآمد برای ثبات بلندمدت است.»
صهیونیستها به این امید بودند که غرب با ادعای آتش بس خلع سلاح حزب الله را اجرایی سازند حال آنکه مواضع قاطع لبنانی ها از جمله تاکید شیخ نعیم قاسم و نبیه بری مبنی بر غیر قابل مذاکره بودن سلاح مقاومت عملا این سناریو را با شکست مواجه کرد.
در چنین شرایطی به نظر می رسد اصلیترین مولفه برای مقابله با تجاوزات رژیم رویکرد به سلاح مقاومت باشد چنانکه احزاب، نیروها و شخصیتهای ملی لبنان با محکومیت تجاوز روز گذشته رژیم اشغالگر به ضاحیه بیروت، تاکید کردند آمریکا پوشش لازم برای این جنایات صهیونیستها را فراهم میسازد و بیش از پیش ثابت شده که سلاح مقاومت نقطه قوت کشور مقابل تجاوز و اشغالگری است.
این وضعیت و بی تفاوتی کشورهای غربی و عربی که ادعای کمک به لبنان را داشتهاند نشان می دهد که امروز لبنان گزینهای جز رویکرد به سلاح مقاومت ندارد چرا که استمرار سکوت و پاسخ ندادن به جنایات این رژیم برای افزایش حملات آنها و تثبیت اشغالگری آنان در 5 منطقه استراتژیک لبنان خواهد بود چنانکه امروز در سایه سکوت سران جدید دمشق این رژیم خاک سوریه را تا مرز عراق به اشغال خود درآورده است. ضاحیه امروز نه صرفا یک بخش از خاک لبنان بلکه بخشی از راهبرد کلان رژیم صهیونی برای سلطه بر لبنان و گرفتار سازی آن در جنگ داخلی با نابودسازی استراتژی دفاعی آن است که هوشیاری سراسری لبنانیها و دلسوزان امنیت منطقه در برابر آن یک ضرورت است. ضرورتی که به نظر می رسد تنها گزینه آن نیز سلاح مقاومت و بازگشت حزب الله به میدان نبرد در برابر رژیم اشغالگر باشد.