سردار احمد وحیدی، وزیر کشور دولت سیزدهم و رئیس پیشین دانشگاه عالی دفاع ملی
شهید رئيسی
آیت الله رئیسی کاملاً به مسائل امنیتی و انتظامی واقف بودند و با تجربهای که از سالها مسئولیت در قوه قضاییه داشتند، میدان را بهخوبی مدیریت میکردند. نگاهشان سادهانگارانه نبود؛ هم پشتصحنه را میدیدند و هم به هیجانات زودگذر توجه داشتند، اما اینها را با هم تفکیک میکردند.
در آستانه سالروز شهادت آیتالله سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فقید ایران، فرصتی دست داد تا با «سردار احمد وحیدی»، وزیر کشور دولت سیزدهم و رئیس پیشین دانشگاه عالی دفاع ملی، به گفتوگو بنشینیم. این گفتوگو، که در فضایی صمیمی و با هدف بازنمایی ابعاد شخصیتی، مدیریتی و اخلاقی این شهید بزرگوار انجام شد، تلاشی است برای مرور ویژگیهای برجسته شهید رئیسی از نگاه کسی است که از نزدیک با او همکاری داشته است؛ آنچه در ادامه میخوانید، روایتی خواندنی از مدیریت و اخلاص شهید جمهور است.
خیلی خوشحالیم که توفیق شد تا در خدمت شما باشیم و درباره شهید گرانقدرمان، آیتالله رئیسی گفتوگو کنیم. با توجه به اینکه در آستانه سالروز شهادت ایشان هستیم، مایلم از تجربیات شخصی شما شروع کنیم؛ لطفاً بفرمایید چه شد که به کابینه ایشان دعوت شدید و در تیم ایشان قرار گرفتید؟
تشکر میکنم از شما و فرصتی که فراهم کردید. آشنایی من با شهید بزرگوار، آیتالله رئیسی، به سالهای طولانی قبل برمیگردد. از مناسبتهای مختلف، چه در مسئولیتهای قضایی ایشان و چه در دوران تولیت آستان قدس رضوی، با ایشان تعامل داشتم. سالها پیش، در مناسبتهای مختلف، چه در قوه قضاییه و چه در آستان قدس، با ایشان دیدارهایی داشتم که باعث شد شناخت دوطرفهای شکل بگیرد. در آستان قدس، ایشان عنایت کردند و من را بهعنوان عضو هیئتامنا منصوب کردند، و از آنجا همکاری نزدیکی با ایشان داشتم. بعدها، وقتی رئیس قوه قضاییه شدند، این تعاملات ادامه یافت. طبیعتاً این شناخت، پایهای برای همکاریهای بعدی شد.
بعد از انتخابات سال ۱۴۰۰، ایشان کارگروههایی برای انتخاب وزرا و مدیران دولت تشکیل دادند. من در یکی از این کارگروهها مسئولیت داشتم و وظیفهام بررسی و پیشنهاد افراد برای مسئولیتهای مختلف بود. نکته جالب اینجاست که من هیچوقت خودم را برای وزارت کشور پیشنهاد نداده بودم. لیستی از گزینهها تهیه کردم و به ایشان ارائه دادم، اما خودم در هیچکدام از این لیستها نبودم. بااینحال، ایشان با توجه به شناختی که از قبل داشتند، شخصاً من را برای این مسئولیت مطرح کردند. فکر میکنم این تصمیم بر اساس همفکری و تطابقی بود که بین دیدگاهها و رویکردهای ما وجود داشت. هیچگونه شرط و شروطی هم مطرح نشد؛ فقط یک چارچوب فکری و عملی مشترک بود که ایشان احساس کردند میتواند برای پیشبرد اهداف دولت مفید باشد.
این موضوع نشاندهنده دقت و توجه ایشان به افراد است، اگر ممکن است، کمی درباره ویژگیهای محوری ایشان بفرمایید. چه خصوصیاتی در شخصیت و مدیریت ایشان برجسته بود که باعث میشد اینقدر مورد اعتماد باشند؟
آیتالله رئیسی یک شخصیت چندوجهی و ارزشمند داشتند. از یک طرف، تعهد عمیق به ارزشهای انقلاب اسلامی، شعارهای انقلاب و اهداف نظام داشتند. ایشان بهطور کامل به جایگاه ولایت فقیه و نقش آن در راس نظام معتقد بودند. از طرف دیگر، مردمداری ایشان زبانزد بود. نگاه ضدفساد و عدالتمحور ایشان هم یکی از محورهای اصلی برنامههایشان بود. اینها نکاتی بود که در همه تصمیمگیریها و تعاملاتشان مشهود بود.
ایشان یک منشور اخلاقی و مدیریتی برای دولت تدوین کردند که وزرا و مدیران متعهد به رعایت آن بودند. این منشور بر پایبندی به ارزشها، خدمت به مردم، مبارزه با فساد و عدالتمحوری تأکید داشت. به نظرم این چارچوب بود که باعث انسجام و یکپارچگی در دولت شهید رئیسی شد.
درباره فضای مدیریتی ایشان صحبت کردید. شنیدهایم که ایشان فضایی صمیمی اما جدی در هیئت دولت ایجاد کرده بودند. میتوانید کمی بیشتر درباره این فضا توضیح دهید؟ مثلاً در انتخاب استانداران یا تصمیمگیریهای کلان، چطور عمل میکردند؟
دقیقاً همینطور است. فضای هیئت دولت ایشان ترکیبی از صمیمیت و جدیت بود. ایشان مطالبات مشخص و دقیقی از دستگاهها داشتند و پیگیریهایشان موردی و جزئی بود، نه کلی. نکته جالب این بود که شناخت عمیقی از افراد، سوابق و حتی مسائل جاری دستگاهها داشتند. گاهی من تعجب میکردم که چطور اینقدر اطلاعات دقیق و بهروز دارند. مثلاً در جریان امور همه وزارتخانهها و دستگاهها بودند و روند کارها را میدانستند. موضوعاتی که برای مردم و کشور مهم بود، با جدیت و قاطعیت پیگیری میکردند.
در انتخاب استانداران، روش کار ما در وزارت کشور این بود که ابتدا گزینهها را بررسی میکردیم و قبل از ارائه به دولت، نظر آیت الله رئیسی را جویا میشدیم. من معمولاً استمزاجی از ایشان میکردم که اگر نکته یا سابقهای درباره گزینهها دارند، بفرمایند. ایشان هیچوقت کسی را تحمیل نکردند یا نگفتند حتماً فلان فرد باید انتخاب شود. دو محور اصلی برایشان مهم بود: تعهد انقلابی و کارآمدی. همچنین تأکید داشتند که افراد نباید سابقه سوء داشته باشند. این بررسیها با هماهنگی دستگاههای نظارتی انجام میشد. ایشان معتقد بودند که نقش اصلی در انتخاب استانداران بر عهده وزارت کشور است، اما چون باید در دولت تأیید میشدند، ما قبل از ارائه به دولت، هماهنگی میکردیم.
در هیئت دولت هم فضا به همین شکل بود. با اینکه بسیاری از وزرا قبلاً با هم کار نکرده بودند، شخصیت ایشان باعث شد که یک انسجام و یکپارچگی کمنظیر در کابینه شکل بگیرد. فضا کاملاً صمیمی و دوستانه بود، اما در عین حال جدی. ایشان مطالبات جدی داشتند و اگر موردی بود، با دقت پیگیری میکردند. اختلافات اگر بود، در حد مباحث کارشناسی بود و هیچوقت به بیرون درز نمیکرد. همه اعضای دولت پشت تصمیمات نهایی میایستادند و این انسجام از شخصیت محوری ایشان نشئت میگرفت.
یکی از تعابیری که درباره آیتالله رئیسی به کار میرود، «سیاستورز اخلاقمدار» است. گفته میشود شهید جمهور سیاست را به شکلی اخلاقمدارانه پیش بردند و فاصلهای که بین سیاست و اخلاق در برخی دورهها ایجاد شده بود، با حضور آقای رئیسی از بین رفت. نظر شما درباره این تعبیر چیست؟
کاملاً با این تعبیر موافقم، اما فکر میکنم حتی فراتر از این بود. شهید رئيسی نهتنها سیاستورز اخلاقمدار بودند، بلکه مردمدار و عدالتمحور هم بودند. نکتهای که خیلی برجسته بود، این بود که ایشان هیچگاه بهخاطر مواضع سیاسی یا رأی ندادن کسی به ایشان، فردی را کنار نمیگذاشتند. ایشان معتقد بودند که ما مسئول حال و آینده مردم هستیم از این رو حتی در مواردی که برخی از هوادارانشان انتظار داشتند فقط از یک جریان خاص استفاده شود، ایشان شایستگی و کارآمدی را ملاک قرار میدادند. مثلاً در وزارت کشور، ما افرادی را انتخاب میکردیم که تعهد انقلابی و کارآمدی داشتند، اما ممکن بود در دیدگاههای سیاسی تفاوتهایی داشته باشند. این شرح صدر و نگاه وسیع ایشان بود که اجازه میداد این تفاوتها در کنار هم جمع شوند و مشکلی ایجاد نکنند. به هیچوجه بهصورت جناحی یا حزبی عمل نمیکردند. خیلیها که حتی با او در یک چارچوب سیاسی نبودند، به آیت الله احترام میگذاشتند، چون نگاهشان اخلاقی و وسیع بود.
سیاست را در تراز بالایی فهم و عمل میکردند. مثلاً در مسائل بینالمللی خیلی قوی عمل کردند، اما این بهمعنای جناحی بودن نبود. حتی گاهی در انتخاب افراد، ممکن بود ستادهای انتخاباتی دکتر رئيسی گلهمند شوند که چرا فلان فرد انتخاب شده، اما شهید رئيسی مبنا را شایستگی قرار میدادند. این نگاه باعث شد که خیلیها، حتی کسانی که رأی به او نداده بودند، به ایشان احترام بگذارند.
این نگاه وسیع واقعاً قابل تحسین است. یک سؤال درباره مواجهه شهید رئیسی با حاشیهها و چالشها داشتم. برای نمونه در ماجرای فوت مهسا امینی و اتفاقات سال ۱۴۰۱، آقای رئیسی چه رویکردی داشتند؟ توصیههایشان به شما چه بود؟
در آن مقطع، ما با یک موقعیت پیچیده مواجه بودیم. از یک طرف، افرادی بودند که از سر هیجان یا ناآگاهی وارد میدان شده بودند، و از طرف دیگر، جریانات سازمانیافتهای بودند که از خارج هدایت میشدند. آیت الله رئیسی با تجربه طولانی در حوزههای قضایی و امنیتی، کاملاً به این تفکیک آگاه بودند. سیاستشان این بود که بین این دو گروه تفاوت قائل شویم و با کسانی که از سر هیجان وارد شده بودند، با مدارا و آگاهیبخشی برخورد شود، اما با جریانات معاند و سازمانیافته قاطعانه مقابله شود.
شهید رئيسی در همان ایام سفرهایی به مناطق حساس مثل کردستان داشتند و با علما، مردم و حتی گروههای سیاسی مختلف جلسه گذاشتند. استقبال مردم از آقای رئیسی در این مناطق نشاندهنده اشراف و محبوبیتشان بود. مثلاً در کردستان، جایی که تصور میشد ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد، استقبال وسیعی شد. آقای رئیسی با علمای اهل سنت، مردم و گروههای مختلف دیدار داشتند و نشان دادند که با یک نگاه وسیع و اشراف کامل، مسائل را مدیریت میکنند.
توصیهشان به ما این بود که با صبر و تدبیر عمل کنیم، به مردم توضیح دهیم و اجازه ندهیم دشمن از این فضا سوءاستفاده کند. آیت الله رئیسی کاملاً به مسائل امنیتی و انتظامی واقف بودند و با تجربهای که از سالها مسئولیت در قوه قضاییه داشتند، میدان را بهخوبی مدیریت میکردند. نگاهشان سادهانگارانه نبود؛ هم پشتصحنه را میدیدند و هم به هیجانات زودگذر توجه داشتند، اما اینها را با هم تفکیک میکردند.
یکی از ویژگیهای بارز ایشان، حضور میدانی و سفرهای استانی بود. خاطرهای شیرین یا خاص از این سفرها دارید که برایمان تعریف کنید؟
سفرهای استانی دولت سیردهم واقعاً یک جنبوجوش عظیم در استانها ایجاد میکرد. انگار چرخدندههای زنگزده نظام اداری با حضور رئيس جمهور به حرکت درمیآمد. یکی از خاطرات شیرینم مربوط به سفر به خوزستان در ابتدای دولت است. هنوز چند روز از تأیید دولت نگذشته بود و کشور درگیر کرونا بود، بدون هیچ واهمهای به بیمارستانهای اهواز رفتند، بین بیماران حاضر شدند و با مردم گفتوگو کردند. این شجاعت و مردمداری در شرایطی که کمبودهایی هم وجود داشت، واقعاً تأثیرگذار بود. مردم با دیدن رئيس جمهور آرامش پیدا میکردند و احساس میکردند نظام پشتشان است. مثلاً در بیمارستانهایی که مردم گرفتار بودند و حتی تخت کم بود، ایشان میرفتند و از نزدیک مشکلات را میدیدند. این حضور شجاعانه، در حالی که تازه دولتشان تأیید شده بود، نشاندهنده روحیه جهادیشان بود. یا مثلاً در سفر به جنوب کرمان، بعد از یک سفر خارجی مستقیم به آنجا رفتند تا به مشکلات سیلزدگان رسیدگی کنند. مردم که همهچیز خود را در
سیل از دست داده بودند، با دیدن ایشان آرامش پیدا میکردند و احساس میکردند یک پدر مهربان کنارشان است.
این حضورهای میدانی واقعاً نشاندهنده روحیه جهادی شهید رئیسی بود. حالا یک سؤال شخصیتر. شما سالها در مسئولیتهای مختلف بودید و افراد زیادی را دیدهاید. آیتالله رئیسی را چطور آدمی میدیدید؟ چه ویژگی او برایتان برجسته بود؟
به نظرم شهید رئیسی مصداق «جامعالاطراف» بودند، همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند. هم در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اشراف داشتند، هم در حوزه اقتصادی کارهای بزرگی کردند. مثلاً در دوره ریاست قوه قضاییه، خیلی از کارخانههای تعطیل را احیا کردند و قفلهای زیادی را باز کردند. شجاعتشان هم زبانزد بود. مثلاً در ماجرای اصلاح نرخ ارز ترجیحی در سال ۱۴۰۱، با اینکه خیلیها میگفتند این کار ریسک دارد، ایشان با شجاعت این تصمیم را گرفتند چون معتقد بودند به نفع کشور است.
ایشان به نظام اداری کاملاً مسلط بودند. نمیشد کسی کاغذی بیاورد و بهراحتی امضا بگیرد. ابعاد مسائل را میدانستند و با دقت بررسی میکردند. از نظر شخصیتی هم اخلاصشان بینظیر بود. هیچ منیتی در ایشان ندیدم. ایشان با همه مثل یک دوست و رفیق برخورد میکردند، نه بهعنوان رئیسجمهور. این اخلاص و بیادعایی بود که خدا به ایشان چنین عزتی داد و شهادتشان اینقدر باشکوه شد.
ایشان در دورهای که سازمان بازرسی کل کشور بودند، شناخت بسیار خوبی از مسائل کشور پیدا کردند. وقتی رئیس قوه قضاییه شدند، به دولت وقت کمکهای زیادی کردند. مثلاً خیلی از کارخانهها که تعطیل شده بودند، با پیگیری آقای رئيسی دوباره راهاندازی شدند. این نشاندهنده تسلط و اشرافشان به مسائل بود. در دوره ریاستجمهوری هم همینطور بود. شهید رئیسی به مسائل کلان، میانی و حتی جزئی اشراف داشتند. این دقت و توجه به جزئیات، از ویژگیهای بارز ایشان بود.
خیلی جالب است که رئيس جمهور حتی به مسائل جزئی هم توجه داشتند. حالا درباره شجاعتشان صحبت کردید. میتوانید مثال دیگری از تصمیمات شجاعانه آیت الله رئیسی بیاورید؟
بله، یکی از تصمیمات شجاعانه شهید رئیسی، تکمیل پروژههای نیمهتمام دولتهای قبلی بود. وقتی دولت را تحویل گرفتند، گفتند ما پروژههایی که در دولتهای قبل شروع شده را تکمیل میکنیم، بدون اینکه بگویند این پروژهها اشتباه بوده یا به نام کی تمام میشود. برایشان مهم نبود که اسم پروژه به نام چه کسی ثبت شود؛ فقط میخواستند کار نظام پیش برود. این نگاه خیلی ارزشمند بود. مثلاً در بحث اولویتبندی پروژهها، بررسی میکردند که کدام پروژه برای مردم ضروریتر است یا کدامیک پیشرفت بیشتری داشته. این نشاندهنده نگاه وسیع و بیتعصب ایشان بود.
یک نمونه دیگر، همان اصلاح نرخ ارز ترجیحی بود که اشاره کردم. سال ۱۴۰۰ که دولت را تحویل گرفتند، کشور هنوز درگیر کرونا بود. تا پایان سال عملاً مشغول مدیریت بحران کرونا بودند. اما در سال ۱۴۰۱، با وجود اینکه تازه آرامش نسبی برقرار شده بود، تصمیم گرفتند این اصلاح بزرگ اقتصادی را انجام دهند. خیلیها میگفتند این کار ریسک دارد و ممکن است به محبوبیت دولت ضربه بزند، اما دکتر رئیسی گفتند این تکلیف قانونی است و باید اجرا شود. این شجاعت در تصمیمگیری، حتی وقتی ممکن بود به ضرر شخصشان باشد، واقعاً ستودنی بود.
این نگاه تکلیفمحور خیلی قابل تحسین است. سؤال دیگرم درباره حلقههای اطراف ایشان. گاهی گفته میشود که برخی مدیران یا رؤسا در حلقههای تنگ مشاورانشان گیر میافتند. درباره آیتالله رئیسی اینطور بود؟
به هیچوجه. یکی از ویژگیهای برجسته ایشان، نگاه وسیع و عدم وابستگی به حلقههای خاص بود. مثلاً در انتخاب وزرا یا مدیران، هیچوقت تحت فشار گروه خاصی نبودند. در انتخاب استانداران هم که مسئولیت ما بود، آیت الله رئیسی هیچوقت نگفتند فلان فرد چون به من نزدیک است باید انتخاب شود. همیشه میگفتند بررسی کنید چه کسی به درد مردم میخورد و مشکل را حل میکند.
نکته جالب دیگر این بود که ایشان یک سیستم اطلاعاتی گسترده داشتند. از منابع مختلف اطلاعات میگرفتند و به یک کانال خاص محدود نبودند. گاهی مسئولین گزارشی میدادند، اما ایشان از قبل از جای دیگری اطلاعات داشتند و حتی ممکن بود اطلاعات جدیدی ارائه کنند. این نشاندهنده تسلط و بهروز بودنشان بود. مطالعه زیادی میکردند و گزارشها را با دقت میخواندند. این باعث میشد هیچوقت در یک حلقه تنگ گیر نکنند و همیشه دید بازی داشته باشند.
شنیدهایم که گاهی شهید رئیسی از تأخیر در کارها یا حل نشدن مشکلات مردم ناراحت میشدند. این عصبانیتها از چه جنسی بود؟
بله، عصبانیت شهید رئيسی در واقع مطالبهگری جدی بود، نه خشم شخصی. مثلاً اگر کاری قرار بود در زمان مشخصی انجام شود و تأخیر میافتاد، پیگیری میکردند که چرا این کار به موقع انجام نشده. یا اگر مشکلی برای مردم پیش
میآمد، مثل کمبود دارو در یک استان یا صف طولانی نانوایی در یک شهر، سریع میخواستند رسیدگی شود. این مطالبات از خیرخواهی برای مردم و کشور نشئت میگرفت.
با توجه به همکاری متمادی و طولانی شما با شهید رئيسی به نظرتون چه ویژگیای در آیت الله رئيسی بود که خدا این شهادت را نصیبشان کرد؟
به نظرم اخلاص و جهاد بیمنت مهمترین ویژگی آقای رئيسی بود. ایشان واقعاً هیچ منیتی نداشتند. با همه مثل یک دوست و رفیق برخورد میکردند، نه بهعنوان رئیسجمهور. این اخلاص در رفتارشان کاملاً مشهود بود. مثلاً با اینکه رئیسجمهور بودند، هیچ تغییری در رفتارشان ایجاد نشد؛ بلکه خاضعتر و متواضعتر شدند.
ایشان شبانهروز برای مردم کار میکردند. خواب و خوراک نداشتند و همهچیز را برای خدمت به مردم گذاشتند. این همان چیزی است که خداوند آن را مصداق جهاد فی سبیل الله میداند. شهادت آقای رئیسی و بدرقه باشکوه مردم، نتیجه همین اخلاص و خدمت بیچشمداشت بود. خدا ایشان را عزیز کرد و این عزت، نشانه بزرگی روحشان بود.
بهعنوان سؤال آخر، درباره تأثیر شهادت آقای رئيسی و تجلیل رهبر معظم انقلاب از ایشان بفرمایید. خاطرهای از جلسات بعد از شهادتشان دارید؟
تجلیل رهبر معظم انقلاب از ایشان واقعاً بینظیر بود. حضرت آقا عبارات بسیار بلندی درباره آقای رئيسی به کار بردند و از مسیر شفاف و درستی که دنبال میکردند، تعریف کردند. این نشاندهنده جایگاه والای او بود. همین تجلیل رهبر معظم انقلاب و عزتی که خدا به ایشان داد، نشان داد که چقدر مسیرشان درست بود.